دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۱:۲۱ - ۱۳ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۳۲۹۸
رادیو و تلویزیون

فصل دوم «بانوی عمارت» را نمی‌سازم

عزیزالله حمیدنژاد,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

به گزارش مهر، سریال «بانوی عمارت» به کارگردانی عزیزا... حمیدنژاد مدتی است که هر شب ساعت ۲۰و۴۵ دقیقه روی آنتن شبکه سه سیما می‌رود؛ سریالی که اگرچه در دل تاریخ دوره قاجار ترسیم شده است اما بسیاری از وقایع آن، روابط میان انسان‌ها، تفکر و... می‌تواند به‌عنوان مسائل امروز بررسی شود.از جمله ویژگی‌های این سریال بهره‌گرفتن از بازیگران جدید برای مخاطب تلویزیون است؛ بازیگران جدید و نابازیگرانی که گفته می‌شود حدود ۵۰ جلسه قبل از کلید خوردن با هم تمرین کرده‌اند.

 

همچنین قصه «بانوی عمارت» از جذابیت‌هایی برخوردار است که توانسته این شب‌ها مخاطبان را پای تلویزیون بنشاند.حمیدنژاد با اشاره به مشکلات خود برای ساخت فصل اول می‌گوید که تمایلی به ساخت فصل دوم ندارد و توضیح می‌دهد که این سریال را با چنگ و دندان نگه داشته‌اند و کار به‌دلیل مشکلات مالی، وقفه‌هایی داشته که باعث تعطیلی هر از چند گاهی آن شده است.«مهر» با عزیزا... حمیدنژاد گفت‌و‌گویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

 

شما در ساخت یک سریال تاریخی دست به ریسک بزرگی زده و از افرادی که چهره‌شان به‌عنوان بازیگر شناخته شده نیست در نقش‌های اصلی «بانوی عمارت» استفاده کردید. چطور مطمئن بودید استفاده از نابازیگر و یا بازیگران تئاتری ناشناخته به‌ویژه در نقش‌های اصلی نتیجه موفقی دارد و با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند؟

ساخت سریال تاریخی در نوع خود کاری سخت و از ریسک بالایی برخوردار است و انتخاب نابازیگر این ریسک را چند برابر بیشتر می‌کند ولی در واقع من ریسک نکردم و با توجه به تجربیات قبلی در فیلم‌هایم، به خودم اطمینان داشتم.من از گذشته این دغدغه را داشتم که به نابازیگران فرصت بازی دهم تا خودم را به چالش بکشم. در سریال «چرخ فلک» هم نقش اصلی یکی از اپیزودها را به یک نابازیگر دادم که اتفاقا نقش بسیار دشواری هم بود. من این چالش را دوست دارم به این دلیل که می‌خواهم چهره‌های جدید کشف کنم و آب و رنگ جدیدی به کلیت کار بدم تا برای مخاطب جذاب باشد.

 

به عقیده من مخاطب دوست دارد چهره‌های جدیدتر ببیند و این بر می‌گردد به سلیقه کارگردان که در خروجی کار چقدر موفق می‌شود. من ترجیح می‌دهم که چهره‌های جدید را در کنار چهره‌های حرفه‌ای‌تر قرار بدهم و بازی آنها را به هم نزدیک کنم.معمولا روی بازی بازیگران تازه‌کار خیلی کار می‌کنم چون وقتی این بازیگران سطحشان به بازیگران حرفه‌ای نزدیک شود، آن‌وقت تاثیرش را در روند سریال هم می‌بینیم. برای مخاطب هم به‌نظرم دیدن این چهره‌های تازه جذاب است.

 

شاید در سینما به‌دلیل گیشه خیلی نتوان چهره‌های جدید را وارد میدان کرد ولی در تلویزیون این امکان بیشتر فراهم است ولی با این حال کارگردانان و تهیه‌کنندگان کمتر ریسک می‌کنند.

تلویزیون و سینما هر ۲ به حضور چهره‌های جدید نیاز دارند اما در سینما به‌دلیل جذب مخاطبِ بیشتر، کمتر این اتفاق رخ می‌دهد. من وقتی فیلمنامه‌ای می‌نویسم، دوست دارم شخصیتی را که می‌نویسم در جامعه پیدا کنم و به‌نظرم مخاطب به این ترتیب ارتباط بیشتری با فیلمنامه برقرار می‌کند درحالیکه برخی ممکن است یک بازیگر را در نظر بگیرند و کار را برای وی بنویسند، اما من هنگام نگارش فیلمنامه هیچ وقت بازیگر خاصی را در نظر نگرفته‌ام و اگر هم از بازیگر مطرحی استفاده کرده‌ام سعی کردم به شخصیت داخل فیلمنامه بسیار نزدیک باشد.

 

در سریال «بانوی عمارت» هم علاوه بربازیگران حرفه‌ای که کارشان را خیلی درست انجام دادند نقش‌های مهمی را هم به نابازیگران دادم مثل نقش «فخرالزمان» که پس از تمرین‌های مداوم چنان به نقش علاقه‌مند شد که در شرایط سخت بیماری و فشار خون، پنج صحنه را ترک نکرد تا کار انجام شود و بعد از تصویربرداری این صحنه‌ها بلافاصله او را به بیمارستان رساندند.

 

تمرین‌های بسیاری باید با این نابازیگران انجام می‌شد تا ترسی که از بازی جلوی دوربین دارند، بریزد و حالا وقتی نتیجه این تمرین‌ها را در پخش سریال می‌بینم، حس می‌کنم که این تمرین‌ها ارزشش را داشته است.

 

حسام منظور را از همان اول برای «شاهزاده ارسلان» انتخاب کردید؟

طبیعتا وقتی قرار است انتخاب بازیگر انجام شود برخی اسم‌ها به ذهن می‌آید. برای انتخاب بازیگر علاوه بر استعداد درونی، فیزیک ظاهری شخص برایم خیلی مهم است. من بازی بسیاری از این بازیگرانی را که در سریال می‌بینید، ندیده‌ام و فقط از روی فیزیک‌شان، آنها را انتخاب کرده‌ام چون معتقدم از هر کسی می‌شود بازی گرفت حتی اگر این شخص یک آدم معمولی باشد.برای انتخاب نقش ارسلان میرزا هم افرادی را در ذهنم داشتم اما هنوز با آنها کنار نیامده بودم تا اینکه حسام منظور را دیدم و در اولین جلسه او را انتخاب کردم.

 

من هیچ تصویر و بازی‌ای از وی ندیده بودم و با معرفی یکی از دستیارانم او به دفتر آمد و در همان جلسه اول به این نتیجه رسیدم که می‌شود نقش ارسلان میرزا را به او سپرد. بعد از جلسات تمرینی که داشتیم متوجه شدم با تمرین‌های بیشتر و در طول کار به نقش نزدیک خواهد شد و همین باعث شد تا دیگر هیچ دغدغه‌ای نداشته باشم.

 

با مریم مومن که نقش فخری را بازی می‌کند نیز حدود ۵۰ روز قبل از آغاز کار، تمرین‌هایی داشتیم تا بتواند وقتی جلوی دوربین می‌رود با اعتماد به‌نفس بالایی کار کند و در برابر بازیگران حرفه‌ای راحت ظاهر شود. فرناز زهری(نقش سکینه) که نقش دشواری هم بود اولین بار بود که جلوی دوربین ظاهر می‌شد و یا میلاد میرزایی(رشید) که در «چرخ فلک» اولین بار جلو دوربین رفته بود و در این کار همکاری دومش با ما بود و دیگرانی که نقش‌هایی را به آنها داده بودیم از جمله اینها بودند.

 

اولین سریال شما در تلویزیون «چرخ فلک» بود. بعد از این سریال پیشنهادها برای تولید کار تا چه حد افزایش پیدا کرد و چه شد که «بانوی عمارت» را انتخاب کردید؟

بعد از ساخت «چرخ فلک» فیلمنامه‌های زیادی برای کار پیشنهاد شد ولی هیچ کدام انگیزه‌های لازم را برای کار به‌وجود نیاورد. پروسه پذیرفتن «بانوی عمارت» هم یک سال طول کشید. اصولا تا به این نتیجه نرسم که با پانزده تا بیست درصد اصلاح و تغییرات به دنیای فیلمنامه نزدیک می‌شوم آن کار را نخواهم ساخت. این موضوع برای من این یک اصل است، به‌خصوص نویسندگان تلویزیونی که عادت به زیاده‌گویی در دیالوگ‌نویسی دارند و کمتر به تصویرپردازی می‌پردازند و کارگردان وظیفه دارد این نقیصه را جبران کند و به معادلات تصویری یک نوشته دامن بزند.

 

برای من موضوع فیلمنامه و غنای دیالوگ‌نویسی آن از سوی نویسنده جالب توجه بود که آن را کار کردم و به نظرم آقای جوانمرد اگر در این وانفسای تلویزیون به ورطه سفارشی‌نویسی نیفتد و به درام‌نویسی بیشتر توجه کند می‌تواند نویسنده موفقی باشد.

 

دخالتی هم در روایت‌های تاریخی آن داشتید؟

خیر، چون احسان جوانمرد در این زمینه تحقیقات وسیعی انجام داده بود و تسلط کاملی هم در این حوزه داشت و اگر ابهاماتی در این حوزه بود بر طرف می‌کرد.

 

شما در روایت این عاشقانه تاریخی روی چه مضامین و اتفاقاتی حساسیت داشتید؟

درآوردن لحظاتی که به روابط انسانی گره می‌خورد و ساختن فضای عاشقانه‌ای که شخصیت‌ها را به چالش می‌کشد برایم خیلی مهم بود و چنین موقعیت‌هایی در این سریال کم نبود.من برای اجرای یک فضای مناسب به موزه‌ها رفتم و آثار و اشیای دوره قاجار را بررسی کردم تا بتوانم با آثار آن زمان آشنا شوم. این تحقیقات خیلی به ما کمک کرد و تمام نتایجی را که به دست آوردم در طول کار به فیلمبردار، طراح لباس و طراح صحنه سریال منتقل کردم. البته آن عزیزان هم تحقیقات خودشان را داشتند.

 

وقتی شما می‌خواهید فیلمی را بسازید که متعلق به یک مقطع تاریخی است که در آن حضور نداشته‌اید باید طوری آن را بسازید که روح و فضای آن دوران را در خود داشته باشد و من سعی کردم این اثر برای مخاطب این چنین عمل کند.معماری‌های آن دوران و لباس‌ها و آداب و رسوم ایرانیان از جمله جذابیت‌های دوره قاجار است که من علاقه‌مند بودم برای مخاطب به تصویر بکشم؛ نمادهایی که این روزها خیلی کمتر می‌توانیم در جامعه مشاهده می‌کنیم. برای من خیلی جذاب است که ببینم مردمی در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که به آن تعلق دارند و یا لباس‌هایی را می‌پوشند که به زیبایی آن اهمیت می‌دهند. حتی شکل و میمیک صورت‌ها در آن زمان برای هر شخص ویژه و منحصر به‌فرد است درحالیکه متاسفانه صورت‌ها امروزه خیلی شبیه به هم شده‌اند.

 

چرا همان بار اول پیشنهاد ساخت این سریال را قبول نکردید؟

فیلمنامه هنوز خیلی جای کار داشت و با بودجه بسیار اندکی که در نظر گرفته بودند، اصلا اجرایی نبود.

 

با این حال سریال باز هم با کمبود بودجه مواجه شد و تا آنجا که خبر داریم چندین بار پروژه متوقف شد.

ما با چنگ و دندان این سریال را نگه داشتیم. بله! به‌دلیل مشکلات مالی وقفه‌هایی داشتیم که باعث تعطیلی کار شد و لطمه زد اما عوامل آنقدر علاقه‌مند به کار بودند که موفق شدیم این سریال را به پایان برسانیم.

 

فکر می‌کنید این کمبود امکانات به ساخت سریال هم ضربه‌ای زد؟

در وهله اول به روح و روان گروهم ضربه زد. «بانوی عمارت» با ایده‌آل من تفاوت‌های زیادی دارد و فقط ۶۰ درصد از انرژی من و همکارانم را در این سریال مشاهده می‌کنید. فکر می‌کنم با همین بازیگران و نیروهای موجود می‌توان سریالی ساخت که بسیار قوی‌تر و جذاب‌تر باشد. «بانوی عمارت» انرژی زیادی از من گرفت و من هیچ سکانسی را بدون دکوپاژ نگرفتم که البته همین دکوپاژ هم به علت نبود امکانات کافی دچار تغییرات می‌شد.

 

این سختی‌ها تا چه حد ممکن است مانع ساخت سریال بعدی شما شود؟

این سریال واقعا باید در شرایط ایده‌آل ساخته می‌شد اما تهیه‌کننده هر چند یک بار آن را متوقف می‌کرد تا فرجی شود. ما به‌دلیل کمبود بودجه نتوانستیم لوکیشن مورد نظری را که در فیلمنامه نوشته شده بود، بسازیم. لوکیشن اصلی ما که مکان بسیار خوبی هم بود منزلی قدیمی در کاشان است و بعد از انتخاب آن مجبور شدیم بعضی از سکانس‌های فیلمنامه را هم تغییر دهیم. هدف ما این بود که از نظر کیفی فضا را شبیه به زمان قاجار کنیم و برای این منظور علاوه بر شهرک غزالی در شهرهای کاشان و قزوین هم تصویربرداری داشتیم. این تغییر مکان به عوامل سریال فشار می‌آورد چون مرتب جای خود را عوض می‌کردیم و مجبور بودیم لوکیشن‌های مورد نظرمان را پیدا کنیم تا کار به واقعیت نزدیک شود.

 

ساخت فصل دوم این سریال در چه مرحله‌ای است؟

سیناپس فصل دوم به نگارش درآمده است اما من به‌دلایلی که جای بحثش اینجا نیست تمایلی ندارم که فصل دوم این سریال را بسازم.

 

معمولا آثار تاریخی در تلویزیون به‌دلیل کمبود بودجه به سختی ساخته شده و به نتیجه می‌رسند و همین مساله باعث شده است تا کارگردانان به سمت کارهایی بروند که هم آسان‌تر باشد و هم نیاز به پروداکشن سنگین نداشته باشد. آیا شما علاقه‌مندید باز هم سریال‌هایی از این جنس بسازید؟

به هر حال فیلمسازی کاری سخت، حرفه‌ای و طاقت فرساست و اگر بخواهیم اصول این کار حرفه‌ای را رعایت کنیم باید امر «تولید» از طرف تلویزیون و عوامل جدی گرفته شود. متاسفانه در چند سال اخیر تلویزیون چندان فیلمسازی را جدی نگرفته و فقط پر کردن آنتن برایش مهم بوده است. تلویزیون زمانی موفق می‌شود که، به‌نظر مخاطب اهمیت بدهد یعنی آثاری بسازد که مخاطب علاقه داشته باشد آنها را ببیند. با توجه به رقابتی که اکنون بین شبکه‌های مختلف جهانی وجود دارد، تلویزیون زمانی می‌تواند موفق باشد که تمام فاکتورهای لازم را برای ساخت در نظر بگیرد.

 

ما باید بدانیم تنها ما نیستیم که فیلم و سریال می‌سازیم، ترکیه و دیگر کشورهای اروپایی هم می‌سازند و مخاطب آزاد است تا انتخاب کند که آیا دوست دارد از صدا و سیمای ما سریال را ببیند و یا در شبکه‌های خارجی آثار مورد علاقه‌اش را دنبال کند. ما دیگر در فیلمسازی تنها نیستیم و نمی‌توانیم مخاطب را وادار کنیم که آثار ما را نگاه کند پس باید فیلمسازی در تلویزیون و حتی سینما را جدی بگیریم و بدانیم که رقبایی بسیار هوشمند و حرفه‌ای داریم.

 

معمولا مدیران صداوسیما در سخنرانی‌ها و جلسه‌های خود سفارش می‌دهند سریال‌هایی ساخته شود که مردم آن را بپسندند اما در عمل حمایتی از ساخت پروژه‌های حرفه‌ای و باکیفیت نمی‌بینیم.

برای ساخت سریال‌هایی که ابعاد فرهنگی دارند، نمی‌شود بخشنامه صادر کرد بلکه باید انگیزه‌های لازم را در هنرمندان به‌وجود بیاورند. مدیران همیشه می‌گویند که به مسائل فرهنگی فکر می‌کنند و به نوعی این موضوع برای آنها یک مساله است اما در عمل چیز دیگری می‌بینیم. زمانی می‌توانیم، بگوییم مدیران دغدغه فرهنگی دارند که از نویسندگان و کارگردانان حمایت شود یعنی در هنرمندان انگیزه تولید کار ایجاد کنند. نویسندگان باید این موضوع را لمس کنند که مدیران فرق میان آثار بد و خوب را تشخیص می‌دهند.

 

اگر عوامل احساس کنند که مدیران تفاوتی میان آثار خوب و بد قائل نمی‌شوند به نوعی انگیزه خود را هم از دست می‌دهند و فقط به فکر درآمد خود از ساخت سریال هستند. شرایط امروزه به گونه‌ای شده است که صدا و سیما تهیه‌کننده را به‌عنوان یک پیمانکار می‌شناسد و به آنها می‌گوید که با بودجه‌ای مشخص فلان سریال را بسازند و چندان اهمیتی به کیفیت آن نمی‌دهند. صدا و سیما نباید به تهیه‌کنندگان به عنوان یک پیمانکار نگاه کند چون کسی که پیمانکار شود وظیفه دارد که سود بیشتری کسب کند. این روزها اگر سریالی هم ساخته می‌شود که مخاطب آن را دوست دارد، به دلیل انگیزه‌های شخصی کارگردانان و نویسندگان آن است و کمتر به سیاستگذاری‌های فرهنگی مربوط می‌شود.

 

فکر می‌کنید غیر از پروداکشن و بودجه، مشکلات و محدودیت‌ها نسبت به مضامین سریال‌های تاریخی بیشتر است یا آثار روز و اجتماعی؟

طبیعتا کار تاریخی حساسیت‌های کمتری را نسبت به دیگر آثار دارد. در سریال «چرخ و فلک» که موضوعی اجتماعی داشت ما به مشکلات بیشتری برخورد کردیم حتی یکی از مدیران صدا و سیما گفته بود که اگر بماند و اگر می‌توانست خیلی از قسمت‌های آن سریال را پخش نمی‌کرد. یکی از مشکلات ما این است که با مسائل، بیشتر سلیقه‌ای برخورد می‌شود و چندان ساز و کار مشخصی وجود ندارد.

 

متاسفانه پرداخت به موضوعات معاصر حساسیت‌های بیشتری دارد و چندان نمی‌توان روی این موضوعات روز مانور داد. به عقیده من باید فضا را بازتر کنیم تا کارگردانان و تهیه‌کنندگان موفق شوند مخاطب را جذب کنند. کار کردن در فضای بسته سخت است و بیننده را خسته می‌کند مسلما هر کارگردانی دوست دارد در فضای آزادتری کار کند من هم زمانی سریال می‌سازم که با فراغ بال کار کنم و دچار خودسانسوری نشوم.

 

فکر می‌کنید کدام بخش از فرهنگ کشور ما که طی تاریخ دستخوش تغییرات شده است لازم بود در این سریال برای مخاطب تداعی شود؟

فرهنگ ما روز به روز غربی‌تر می‌شود و اکنون ضرب المثل‌ها و کنایه‌ها و مفاهیمی که در ادبیات شفاهی و فرهنگ خود داشته‌ایم، کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. ضرب‌المثل‌هایی که افسرالملوک به کار می‌برد امروز کمتر به کار می‌روند پس باید این مسائل در سریال‌ها مطرح شوند تا حداقل بدانیم که یک پیشینه فرهنگی داشته‌ایم. مهم این است که ما با فرهنگ ایرانی فیلم و سریالی بسازیم که جذاب باشد. اگر ما بخواهیم با فرهنگ غربی سریال بسازیم کار ویژه‌ای نکرده‌ایم چون خود آنها بهترینش را می‌سازند.

 

 

  • 43
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۱۱
جدیدترین
قدیمی ترین
خدا قووووت... ای کااااااش دو رو هم بسازند...
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش