به گزارش مهر، سریال «بانوی عمارت» به کارگردانی عزیزا... حمیدنژاد مدتی است که هر شب ساعت ۲۰و۴۵ دقیقه روی آنتن شبکه سه سیما میرود؛ سریالی که اگرچه در دل تاریخ دوره قاجار ترسیم شده است اما بسیاری از وقایع آن، روابط میان انسانها، تفکر و... میتواند بهعنوان مسائل امروز بررسی شود.از جمله ویژگیهای این سریال بهرهگرفتن از بازیگران جدید برای مخاطب تلویزیون است؛ بازیگران جدید و نابازیگرانی که گفته میشود حدود ۵۰ جلسه قبل از کلید خوردن با هم تمرین کردهاند.
همچنین قصه «بانوی عمارت» از جذابیتهایی برخوردار است که توانسته این شبها مخاطبان را پای تلویزیون بنشاند.حمیدنژاد با اشاره به مشکلات خود برای ساخت فصل اول میگوید که تمایلی به ساخت فصل دوم ندارد و توضیح میدهد که این سریال را با چنگ و دندان نگه داشتهاند و کار بهدلیل مشکلات مالی، وقفههایی داشته که باعث تعطیلی هر از چند گاهی آن شده است.«مهر» با عزیزا... حمیدنژاد گفتوگویی انجام داده که در ادامه میخوانید:
شما در ساخت یک سریال تاریخی دست به ریسک بزرگی زده و از افرادی که چهرهشان بهعنوان بازیگر شناخته شده نیست در نقشهای اصلی «بانوی عمارت» استفاده کردید. چطور مطمئن بودید استفاده از نابازیگر و یا بازیگران تئاتری ناشناخته بهویژه در نقشهای اصلی نتیجه موفقی دارد و با مخاطب ارتباط برقرار میکند؟
ساخت سریال تاریخی در نوع خود کاری سخت و از ریسک بالایی برخوردار است و انتخاب نابازیگر این ریسک را چند برابر بیشتر میکند ولی در واقع من ریسک نکردم و با توجه به تجربیات قبلی در فیلمهایم، به خودم اطمینان داشتم.من از گذشته این دغدغه را داشتم که به نابازیگران فرصت بازی دهم تا خودم را به چالش بکشم. در سریال «چرخ فلک» هم نقش اصلی یکی از اپیزودها را به یک نابازیگر دادم که اتفاقا نقش بسیار دشواری هم بود. من این چالش را دوست دارم به این دلیل که میخواهم چهرههای جدید کشف کنم و آب و رنگ جدیدی به کلیت کار بدم تا برای مخاطب جذاب باشد.
به عقیده من مخاطب دوست دارد چهرههای جدیدتر ببیند و این بر میگردد به سلیقه کارگردان که در خروجی کار چقدر موفق میشود. من ترجیح میدهم که چهرههای جدید را در کنار چهرههای حرفهایتر قرار بدهم و بازی آنها را به هم نزدیک کنم.معمولا روی بازی بازیگران تازهکار خیلی کار میکنم چون وقتی این بازیگران سطحشان به بازیگران حرفهای نزدیک شود، آنوقت تاثیرش را در روند سریال هم میبینیم. برای مخاطب هم بهنظرم دیدن این چهرههای تازه جذاب است.
شاید در سینما بهدلیل گیشه خیلی نتوان چهرههای جدید را وارد میدان کرد ولی در تلویزیون این امکان بیشتر فراهم است ولی با این حال کارگردانان و تهیهکنندگان کمتر ریسک میکنند.
تلویزیون و سینما هر ۲ به حضور چهرههای جدید نیاز دارند اما در سینما بهدلیل جذب مخاطبِ بیشتر، کمتر این اتفاق رخ میدهد. من وقتی فیلمنامهای مینویسم، دوست دارم شخصیتی را که مینویسم در جامعه پیدا کنم و بهنظرم مخاطب به این ترتیب ارتباط بیشتری با فیلمنامه برقرار میکند درحالیکه برخی ممکن است یک بازیگر را در نظر بگیرند و کار را برای وی بنویسند، اما من هنگام نگارش فیلمنامه هیچ وقت بازیگر خاصی را در نظر نگرفتهام و اگر هم از بازیگر مطرحی استفاده کردهام سعی کردم به شخصیت داخل فیلمنامه بسیار نزدیک باشد.
در سریال «بانوی عمارت» هم علاوه بربازیگران حرفهای که کارشان را خیلی درست انجام دادند نقشهای مهمی را هم به نابازیگران دادم مثل نقش «فخرالزمان» که پس از تمرینهای مداوم چنان به نقش علاقهمند شد که در شرایط سخت بیماری و فشار خون، پنج صحنه را ترک نکرد تا کار انجام شود و بعد از تصویربرداری این صحنهها بلافاصله او را به بیمارستان رساندند.
تمرینهای بسیاری باید با این نابازیگران انجام میشد تا ترسی که از بازی جلوی دوربین دارند، بریزد و حالا وقتی نتیجه این تمرینها را در پخش سریال میبینم، حس میکنم که این تمرینها ارزشش را داشته است.
حسام منظور را از همان اول برای «شاهزاده ارسلان» انتخاب کردید؟
طبیعتا وقتی قرار است انتخاب بازیگر انجام شود برخی اسمها به ذهن میآید. برای انتخاب بازیگر علاوه بر استعداد درونی، فیزیک ظاهری شخص برایم خیلی مهم است. من بازی بسیاری از این بازیگرانی را که در سریال میبینید، ندیدهام و فقط از روی فیزیکشان، آنها را انتخاب کردهام چون معتقدم از هر کسی میشود بازی گرفت حتی اگر این شخص یک آدم معمولی باشد.برای انتخاب نقش ارسلان میرزا هم افرادی را در ذهنم داشتم اما هنوز با آنها کنار نیامده بودم تا اینکه حسام منظور را دیدم و در اولین جلسه او را انتخاب کردم.
من هیچ تصویر و بازیای از وی ندیده بودم و با معرفی یکی از دستیارانم او به دفتر آمد و در همان جلسه اول به این نتیجه رسیدم که میشود نقش ارسلان میرزا را به او سپرد. بعد از جلسات تمرینی که داشتیم متوجه شدم با تمرینهای بیشتر و در طول کار به نقش نزدیک خواهد شد و همین باعث شد تا دیگر هیچ دغدغهای نداشته باشم.
با مریم مومن که نقش فخری را بازی میکند نیز حدود ۵۰ روز قبل از آغاز کار، تمرینهایی داشتیم تا بتواند وقتی جلوی دوربین میرود با اعتماد بهنفس بالایی کار کند و در برابر بازیگران حرفهای راحت ظاهر شود. فرناز زهری(نقش سکینه) که نقش دشواری هم بود اولین بار بود که جلوی دوربین ظاهر میشد و یا میلاد میرزایی(رشید) که در «چرخ فلک» اولین بار جلو دوربین رفته بود و در این کار همکاری دومش با ما بود و دیگرانی که نقشهایی را به آنها داده بودیم از جمله اینها بودند.
اولین سریال شما در تلویزیون «چرخ فلک» بود. بعد از این سریال پیشنهادها برای تولید کار تا چه حد افزایش پیدا کرد و چه شد که «بانوی عمارت» را انتخاب کردید؟
بعد از ساخت «چرخ فلک» فیلمنامههای زیادی برای کار پیشنهاد شد ولی هیچ کدام انگیزههای لازم را برای کار بهوجود نیاورد. پروسه پذیرفتن «بانوی عمارت» هم یک سال طول کشید. اصولا تا به این نتیجه نرسم که با پانزده تا بیست درصد اصلاح و تغییرات به دنیای فیلمنامه نزدیک میشوم آن کار را نخواهم ساخت. این موضوع برای من این یک اصل است، بهخصوص نویسندگان تلویزیونی که عادت به زیادهگویی در دیالوگنویسی دارند و کمتر به تصویرپردازی میپردازند و کارگردان وظیفه دارد این نقیصه را جبران کند و به معادلات تصویری یک نوشته دامن بزند.
برای من موضوع فیلمنامه و غنای دیالوگنویسی آن از سوی نویسنده جالب توجه بود که آن را کار کردم و به نظرم آقای جوانمرد اگر در این وانفسای تلویزیون به ورطه سفارشینویسی نیفتد و به درامنویسی بیشتر توجه کند میتواند نویسنده موفقی باشد.
دخالتی هم در روایتهای تاریخی آن داشتید؟
خیر، چون احسان جوانمرد در این زمینه تحقیقات وسیعی انجام داده بود و تسلط کاملی هم در این حوزه داشت و اگر ابهاماتی در این حوزه بود بر طرف میکرد.
شما در روایت این عاشقانه تاریخی روی چه مضامین و اتفاقاتی حساسیت داشتید؟
درآوردن لحظاتی که به روابط انسانی گره میخورد و ساختن فضای عاشقانهای که شخصیتها را به چالش میکشد برایم خیلی مهم بود و چنین موقعیتهایی در این سریال کم نبود.من برای اجرای یک فضای مناسب به موزهها رفتم و آثار و اشیای دوره قاجار را بررسی کردم تا بتوانم با آثار آن زمان آشنا شوم. این تحقیقات خیلی به ما کمک کرد و تمام نتایجی را که به دست آوردم در طول کار به فیلمبردار، طراح لباس و طراح صحنه سریال منتقل کردم. البته آن عزیزان هم تحقیقات خودشان را داشتند.
وقتی شما میخواهید فیلمی را بسازید که متعلق به یک مقطع تاریخی است که در آن حضور نداشتهاید باید طوری آن را بسازید که روح و فضای آن دوران را در خود داشته باشد و من سعی کردم این اثر برای مخاطب این چنین عمل کند.معماریهای آن دوران و لباسها و آداب و رسوم ایرانیان از جمله جذابیتهای دوره قاجار است که من علاقهمند بودم برای مخاطب به تصویر بکشم؛ نمادهایی که این روزها خیلی کمتر میتوانیم در جامعه مشاهده میکنیم. برای من خیلی جذاب است که ببینم مردمی در خانههایی زندگی میکنند که به آن تعلق دارند و یا لباسهایی را میپوشند که به زیبایی آن اهمیت میدهند. حتی شکل و میمیک صورتها در آن زمان برای هر شخص ویژه و منحصر بهفرد است درحالیکه متاسفانه صورتها امروزه خیلی شبیه به هم شدهاند.
چرا همان بار اول پیشنهاد ساخت این سریال را قبول نکردید؟
فیلمنامه هنوز خیلی جای کار داشت و با بودجه بسیار اندکی که در نظر گرفته بودند، اصلا اجرایی نبود.
با این حال سریال باز هم با کمبود بودجه مواجه شد و تا آنجا که خبر داریم چندین بار پروژه متوقف شد.
ما با چنگ و دندان این سریال را نگه داشتیم. بله! بهدلیل مشکلات مالی وقفههایی داشتیم که باعث تعطیلی کار شد و لطمه زد اما عوامل آنقدر علاقهمند به کار بودند که موفق شدیم این سریال را به پایان برسانیم.
فکر میکنید این کمبود امکانات به ساخت سریال هم ضربهای زد؟
در وهله اول به روح و روان گروهم ضربه زد. «بانوی عمارت» با ایدهآل من تفاوتهای زیادی دارد و فقط ۶۰ درصد از انرژی من و همکارانم را در این سریال مشاهده میکنید. فکر میکنم با همین بازیگران و نیروهای موجود میتوان سریالی ساخت که بسیار قویتر و جذابتر باشد. «بانوی عمارت» انرژی زیادی از من گرفت و من هیچ سکانسی را بدون دکوپاژ نگرفتم که البته همین دکوپاژ هم به علت نبود امکانات کافی دچار تغییرات میشد.
این سختیها تا چه حد ممکن است مانع ساخت سریال بعدی شما شود؟
این سریال واقعا باید در شرایط ایدهآل ساخته میشد اما تهیهکننده هر چند یک بار آن را متوقف میکرد تا فرجی شود. ما بهدلیل کمبود بودجه نتوانستیم لوکیشن مورد نظری را که در فیلمنامه نوشته شده بود، بسازیم. لوکیشن اصلی ما که مکان بسیار خوبی هم بود منزلی قدیمی در کاشان است و بعد از انتخاب آن مجبور شدیم بعضی از سکانسهای فیلمنامه را هم تغییر دهیم. هدف ما این بود که از نظر کیفی فضا را شبیه به زمان قاجار کنیم و برای این منظور علاوه بر شهرک غزالی در شهرهای کاشان و قزوین هم تصویربرداری داشتیم. این تغییر مکان به عوامل سریال فشار میآورد چون مرتب جای خود را عوض میکردیم و مجبور بودیم لوکیشنهای مورد نظرمان را پیدا کنیم تا کار به واقعیت نزدیک شود.
ساخت فصل دوم این سریال در چه مرحلهای است؟
سیناپس فصل دوم به نگارش درآمده است اما من بهدلایلی که جای بحثش اینجا نیست تمایلی ندارم که فصل دوم این سریال را بسازم.
معمولا آثار تاریخی در تلویزیون بهدلیل کمبود بودجه به سختی ساخته شده و به نتیجه میرسند و همین مساله باعث شده است تا کارگردانان به سمت کارهایی بروند که هم آسانتر باشد و هم نیاز به پروداکشن سنگین نداشته باشد. آیا شما علاقهمندید باز هم سریالهایی از این جنس بسازید؟
به هر حال فیلمسازی کاری سخت، حرفهای و طاقت فرساست و اگر بخواهیم اصول این کار حرفهای را رعایت کنیم باید امر «تولید» از طرف تلویزیون و عوامل جدی گرفته شود. متاسفانه در چند سال اخیر تلویزیون چندان فیلمسازی را جدی نگرفته و فقط پر کردن آنتن برایش مهم بوده است. تلویزیون زمانی موفق میشود که، بهنظر مخاطب اهمیت بدهد یعنی آثاری بسازد که مخاطب علاقه داشته باشد آنها را ببیند. با توجه به رقابتی که اکنون بین شبکههای مختلف جهانی وجود دارد، تلویزیون زمانی میتواند موفق باشد که تمام فاکتورهای لازم را برای ساخت در نظر بگیرد.
ما باید بدانیم تنها ما نیستیم که فیلم و سریال میسازیم، ترکیه و دیگر کشورهای اروپایی هم میسازند و مخاطب آزاد است تا انتخاب کند که آیا دوست دارد از صدا و سیمای ما سریال را ببیند و یا در شبکههای خارجی آثار مورد علاقهاش را دنبال کند. ما دیگر در فیلمسازی تنها نیستیم و نمیتوانیم مخاطب را وادار کنیم که آثار ما را نگاه کند پس باید فیلمسازی در تلویزیون و حتی سینما را جدی بگیریم و بدانیم که رقبایی بسیار هوشمند و حرفهای داریم.
معمولا مدیران صداوسیما در سخنرانیها و جلسههای خود سفارش میدهند سریالهایی ساخته شود که مردم آن را بپسندند اما در عمل حمایتی از ساخت پروژههای حرفهای و باکیفیت نمیبینیم.
برای ساخت سریالهایی که ابعاد فرهنگی دارند، نمیشود بخشنامه صادر کرد بلکه باید انگیزههای لازم را در هنرمندان بهوجود بیاورند. مدیران همیشه میگویند که به مسائل فرهنگی فکر میکنند و به نوعی این موضوع برای آنها یک مساله است اما در عمل چیز دیگری میبینیم. زمانی میتوانیم، بگوییم مدیران دغدغه فرهنگی دارند که از نویسندگان و کارگردانان حمایت شود یعنی در هنرمندان انگیزه تولید کار ایجاد کنند. نویسندگان باید این موضوع را لمس کنند که مدیران فرق میان آثار بد و خوب را تشخیص میدهند.
اگر عوامل احساس کنند که مدیران تفاوتی میان آثار خوب و بد قائل نمیشوند به نوعی انگیزه خود را هم از دست میدهند و فقط به فکر درآمد خود از ساخت سریال هستند. شرایط امروزه به گونهای شده است که صدا و سیما تهیهکننده را بهعنوان یک پیمانکار میشناسد و به آنها میگوید که با بودجهای مشخص فلان سریال را بسازند و چندان اهمیتی به کیفیت آن نمیدهند. صدا و سیما نباید به تهیهکنندگان به عنوان یک پیمانکار نگاه کند چون کسی که پیمانکار شود وظیفه دارد که سود بیشتری کسب کند. این روزها اگر سریالی هم ساخته میشود که مخاطب آن را دوست دارد، به دلیل انگیزههای شخصی کارگردانان و نویسندگان آن است و کمتر به سیاستگذاریهای فرهنگی مربوط میشود.
فکر میکنید غیر از پروداکشن و بودجه، مشکلات و محدودیتها نسبت به مضامین سریالهای تاریخی بیشتر است یا آثار روز و اجتماعی؟
طبیعتا کار تاریخی حساسیتهای کمتری را نسبت به دیگر آثار دارد. در سریال «چرخ و فلک» که موضوعی اجتماعی داشت ما به مشکلات بیشتری برخورد کردیم حتی یکی از مدیران صدا و سیما گفته بود که اگر بماند و اگر میتوانست خیلی از قسمتهای آن سریال را پخش نمیکرد. یکی از مشکلات ما این است که با مسائل، بیشتر سلیقهای برخورد میشود و چندان ساز و کار مشخصی وجود ندارد.
متاسفانه پرداخت به موضوعات معاصر حساسیتهای بیشتری دارد و چندان نمیتوان روی این موضوعات روز مانور داد. به عقیده من باید فضا را بازتر کنیم تا کارگردانان و تهیهکنندگان موفق شوند مخاطب را جذب کنند. کار کردن در فضای بسته سخت است و بیننده را خسته میکند مسلما هر کارگردانی دوست دارد در فضای آزادتری کار کند من هم زمانی سریال میسازم که با فراغ بال کار کنم و دچار خودسانسوری نشوم.
فکر میکنید کدام بخش از فرهنگ کشور ما که طی تاریخ دستخوش تغییرات شده است لازم بود در این سریال برای مخاطب تداعی شود؟
فرهنگ ما روز به روز غربیتر میشود و اکنون ضرب المثلها و کنایهها و مفاهیمی که در ادبیات شفاهی و فرهنگ خود داشتهایم، کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. ضربالمثلهایی که افسرالملوک به کار میبرد امروز کمتر به کار میروند پس باید این مسائل در سریالها مطرح شوند تا حداقل بدانیم که یک پیشینه فرهنگی داشتهایم. مهم این است که ما با فرهنگ ایرانی فیلم و سریالی بسازیم که جذاب باشد. اگر ما بخواهیم با فرهنگ غربی سریال بسازیم کار ویژهای نکردهایم چون خود آنها بهترینش را میسازند.
- 43
- 6
نازنین
۱۳۹۷/۱۰/۱۶ - ۲۱:۲۷
Permalink