مجموعه «بانوی عمارت» این روزها یکی از پربینندهترین برنامههای تلویزیون است که توانسته شمار قابلملاحظهای از بینندگان را با وجود سلایق و علایق مختلف جذب کند. بنا به اخبار و اطلاعات رسمی و غیررسمی، بیش از ۹۰ درصد کسانی که این مجموعه تلویزیونی را دنبال کردهاند، از تماشای آن رضایت دارند. سریالی که قصهای عاشقانه را در قالب ملودرامی تاریخی در عصر قاجار روایت میکند.
قصهای که اگرچه با حوادث تاریخی عصر قجر از جمله ترور ناصرالدینشاه قاجار همزمان است اما با تمهید آشکار سازنده و لابد نویسندهاش رندانه از ورود به جانبداریها و موضعگیریهای سیاسی و تاریخی در قبال آن حوادث خودداری کرده است. به بهانه پخش «بانوی عمارت» با عزیزالله حمیدنژاد، فیلمساز نامآشنای سینما که کارگردانی این مجموعه پربیننده تلویزیونی را بر عهده دارد، گفتوگو کردم.
شما با کارگردانی فیلمهای مستند شروع کردید و بعد با «هور در آتش» وارد عرصه فیلمسازی سینما شدید و با فیلمهایی در ژانر دفاع مقدس کار را ادامه دادید و ۱۰ سال پیش هم فیلم اجتماعی «آناهیتا» را ساختید. تمایل شما به طبعآزمایی برای فیلمسازی در فضاهای تاریخی آن هم تاریخ قاجار از کجا آغاز شد و شکل گرفت؟
من -همانطور که گفتید- قبل از این فیلم «آناهیتا» را در زمینه اجتماعی ساختم. در مجموعه تلویزیونی اپیزودیک «چرخ و فلک» هم به عنوان یکی از کارگردانها حضور داشتم و ۱۳ اپیزودش را من ساختم. بعد از آن آمدم و «بانوی عمارت» را دست گرفتم.
در ویکیپدیای شما آمده که شما سابقه حضور در خانههای قجری را هم داشتهاید چون مادرتان در دوره بارداری شما در خانهای قجری زندگی میکرده. این صحت دارد؟
خیر، صحت ندارد. کاش میدانستیم چه کسی این اطلاعات را آنجا گذاشته. [میخندد]
پیش از این سریال چقدر دغدغه کار تاریخی داشتید. در جایی گفتهاید که قبلاً به این موضوع فکر میکردید و مسأله شما بوده.
بله، همینطور است. من قبل از «بانوی عمارت» هم دغدغه کاری تاریخی را داشتم. وقتی تصمیم گرفتم این مجموعه را بسازم، خیلی برایم مهم بود که بتوانم خودم را محک بزنم و ببینم که آیا میتوانم دغدغهای را که همیشه مبنی بر ساخت یک کار تاریخی داشتم عملی کنم یا نه؟ مدتها به این فکر میکردم که کاری در حال و هوای یک دوره تاریخی بسازم به گونهای که مخاطب آن را باور کند و فضا، فضای باورپذیری باشد. به هر حال کار تاریخی ویژگیهای خودش را دارد. آدمها معاصر نیستند.
فضا، فضای امروز نیست و یک فضای تاریخی است و از این جهت کارگردانی این نوع از کارها ویژگیهای خاص خودش را دارد. تمام سعیام این بود که فضا و آدمها طوری از کار دربیایند که به عنوان اثری که در دوره تاریخی قاجاریه میگذرد، مخاطب را با خود درگیر کند. مجموعه این انگیزهها باعث شد پروژه «بانوی عمارت» را دست بگیرم و کار را شروع کنم.
ویژگی سریال «بانوی عمارت» همانطور که خیلی از مخاطبان جدی و منتقدان و حتی بعضی از عوامل فیلم مثل سازنده موسیقی متن کار بر آن متفقالقول هستند، این است که در عین برائت از جانبداریهای سیاسی، قصهای عاشقانه را در متن یک دوره خاص تاریخی روایت میکند. اهمیت این وِیژگی زمانی بیشتر میشود که میبینیم غالب پروژههای تاریخی تلویزیون معمولاً اینطوری از کار درنمیآید. چه تمهیدی به خرج دادید که بتوانید کار را با پرهیز از جانبداری سیاسی پیش ببرید؟
نویسنده کار سلایق سیاسی آشکاری داشت؛ درست بر خلاف من که دوست نداشتم کار سیاسی بسازم. دیدم باید کاری کنیم که این سلایق در کار غالب نشود. در بازنویسیهای اولیه از او خواستم که تا جایی که میتواند از فضاهای سیاسی فاصله بگیرد. فیلمنامه هم که آماده شد، در بازنویسیهای بعدی باز هم تلاش کردم کار را از فضاهای سیاسی دور کنم. این تلاش سر صحنه و در اجرا هم همچنان ادامه داشت. موضوعی که برایم اهمیت داشت این بود که مخاطب درگیرآدمها، روابط میان آنها و محور اصلی که عشق میان شازده و فخری بود بشود و ماجرا و داستان سریال را از این زاویه دنبال کند.
در کارهای تلویزیونی یک بخشهایی هم البته به خواستههایی برمیگردد که خود تلویزیون دارد. در این زمینه چه به لحاظ سلبی و چه ایجابی با خواستههای تلویزیون دچار مشکل نشدید؟
چرا؛ برای پخش روی یک واژههایی حساسیت داشتند و میگفتند که مثلاً این واژه باید حذف شود و یا این واژه باید جایگزین آن یکی شود و از این دست مسائل.
چقدر مقاومت کردید و چه جاهایی تسلیم شدید؟
من به عنوان کارگردان تا جایی که راه داشت و ممکن بود مقاومت کردم. چند جا هم مجبور شدیم به تغییرات تن بدهیم که خوشبختانه تغییراتی اساسی نبودند و جزئی بودند و قابل توجه نبودند.
شما در گفتوگویی از دشواریهای این کار گفتید. آیا منظورتان این اختلاف سلیقهها با ناظران تلویزیونی هم بود یا موضوع آن دشواریها چیز دیگری بود و جدا بود از این قضایا؟
منظورم از آن سختیها، سختیهای تولید و زمان آن بود. مشکل اساسی این بود که برآورد مالی درستی برای این پروژه صورت نگرفته بود. این عدم برآورد مالی درست و متناسب، فشارهای زیادی را به ما تحمیل کرد و گروه دچار سختیهای زیادی شد که به هر حال گذشت و الآن دیگر لزومی ندارد در مورد آن حرف بزنم.
کار کردن روی قصهای که در یک مقطع تاریخی خاص میگذرد، همانطور که خودتان هم گفتید، ویژگیهای خاص خودش را دارد. با این وجود دوری جستن از غلبه مسائل و رخدادهای تاریخی بر قصه، کاری است که شما در پی آن بودید. از این منظر شاید بتوان مجموعه «هزاردستان» را به عنوان یک صورت مثالی موفق نام برد که به قولی علی حاتمی انگار دوست داشته تاریخ را آن طور که خودش میپسندیده روایت کند. این فرعی بودن وقایع تاریخی و محور بودن قصه اصلی در کار شما هم دیده میشود. چه نسبتی از مجموعه با رخدادهای تاریخی دوره قاجاریه را مد نظر داشتید؟ چه بخشی از تمرکز شما روی قصه عاشقانه مجموعه بوده و چقدر به مسائل تاریخی نظر داشتید؟
از مقطع تاریخی، من بیشتر روی فضاسازی و فرهنگ آدمهای دوره قاجار نظر داشتم. سعی کردم وضعیت تاریخی آن دوره را در طراحی صحنه، طراحی لباسها، گویش و گفتار آدمها و همینطور در معماری خاص دوره قاجار نشان بدهم.میخواستم فضایی بسازم که وضعیت اجتماعی دوران قاجار را تداعی کند. به این معنا که نشان دادن وضعیت اجتماعی دوران قاجار برای من دغدغه بود.
خاصیت و تفاوت «بانوی عمارت» نسبت به بسیاری از کارهایی که در دوره قاجار میگذرند، شخصیتپردازی دوزن اصلی قصه یعنی فخرالزمان و آهو است. آنها زنان منفعلی نیستند و از حد قابلملاحظهای از جسارت و فعالیت برخوردارند. میدانیم که این ویژگی در مورد زن ایرانی آن دوره استثنایی است. آیا به دنبال نشان دادن توان بالقوهای بودید که زن ایرانی از آن برخوردار بوده اما در تاریخ به فعل درنیامده و سرکوب شده؟
فخرالزمان زنی است از طبقه متمول و اهل ادب و فرهنگ. زنی که با مناسبات جدید دربار قاجار با فرنگ آشنایی دارد.او به واسطه برخورداری از این ویژگیها قادر است که از حق و حقوق خود دفاع کند. او پای اهدافش میایستد و حتی هزینه این ایستادگی را هم میپردازد. به هر حال او زنی فعال است متعلق به دورهای که تحرک و از انفعال درآمدن زن ایرانی آغاز میشود. او این آغازگری و تفاوت را در شخصیتش دارد و مخاطب این ویژگی را در شخصیت او میبیند.
از سوی دیگر آهو هم که به طبقه اجتماعی دیگری تعلق دارد، زنی جسور و تلاشگر است و نمیخواهد تسلیم وضعیتی باشد که در آن زن ایرانی محکوم به تن دادن به وضعیتی ایستا و منفعل است.
بله، همینطور است. آهو هم برای اینکه بتواند درس بخواند و باسواد بشود تلاشش را برای مقاومت به کار میبندد.این یک تلاش اولیه است. آهو هم در طبقه خود به نوعی آغازگر است. او هم مجبور است در جریان مقاومتش، خلاف جریان آب شنا کند و این ویژگی در شخصیتپردازی او مهم است. من این ویژگی را در این هر دو زن دوست داشتم. متأسفانه ما در فیلمها و سریالها بویژه آثار تاریخی معمولاً زنها را منفعل، سرخورده و سرکوب شده نشان دادیم.
به هیچ وجه دوست نداشتم که چنین کلیشههایی را باز هم به خورد مخاطب بدهم. دوست داشتم زنها در مجموعهای که میسازم، شخصیتهایی پویا و هدفمند داشته باشند. به نظرم این دو زن که متعلق به دو طبقه اجتماعی مختلف هستند، این ویژگی را دارند که بتوان آنها را زنانی به دور از کلیشههای معمول و مرسوم تلقی کرد و این باعث رضایت من است.
«بانوی عمارت» ترکیبی از بازیگران حرفهای و نامآشنا و بازیگران جدیدی است. در مجموع از این ترکیب و نتیجه انتخاب بازیگران راضی هستید؟
مجموعاً راضی هستم. چون من از قبل هم دغدغه کار کردن با بازیگران ناآشنا و حتی نابازیگر را داشتم، سعی کردم در این گروه هم از آنها استفاده کنم. به این صورت که مجموعه بازیگران عبارت باشند از یکسری بازیگر حرفهای و شناخته شده و یک تعداد بازیگر تازهکار و حتی غیرحرفهای. من از این نوع انتخاب به دنبال این بودم که ترکیبی جدید به وجود بیاورم که برای مخاطب هم جذاب باشد. حالا که نگاه میکنم میبینم که هدفی که از این ترکیب به دنبال آن بودم، تحقق پیدا کرده چون مردم و مخاطبان از ترکیب بازیگران فیلم راضی هستند.
از حاصل کار هم با جمیع مسائل و مشکلاتی که وجود داشت، رضایت دارید؟
بله رضایت دارم. چون مردم و مخاطبان رضایت دارند. خوشحالم که طبق آماری که گرفته شده، ۹۳ درصد از مخاطبان سریال را دوست داشتند و از آن خوششان آمده و با جدیت دنبالش میکنند.
البته رضایت مردم مهم است اما رضایت مخاطب یک چیز است و رضایت خالق اثر چیز دیگر. فارغ از رضایت مردم، خودتان در مقام کارگردان چقدر به لحاظ هنری از نتیجه کار در پروژه «بانوی عمارت» رضایت دارید؟
راستش با اینکه مجموعاً از نتیجه کار ناراضی نیستم اما فکر میکنم اگر شرایط بهتر بود، میتوانستیم کار بهتری ارائه بدهیم. گروهی که با هم این کار را انجام دادیم، توان بالقوه بیشتری برای ارائه کیفی کار دارند. به عبارتی «بانوی عمارت» ایدهآل من نیست.
بازیگر زن سریال شما که پیش از این تجربه جدی بازیگری نداشته، گفته است که سکانس به سکانس فیلمنامه را میخوانده و این صلاحدید شما بوده چون نمیخواستید یکجا فیلمنامه را بخواند. از این تمهید ویژه دنبال چه چیزی بودید؟ همراهی تدریجی بازیگر با نقش؟
این روش من در مورد بازیگران غیرحرفهای و همینطور بازیگرانی است که نقشهای کوتاهتر دارند. من نیازی نمیبینم که آنها تمام فیلمنامه را بخوانند. اشراف داشتن به فیلمنامه همیشه هم خوب نیست. گاهی این اشراف ناملزوم است و ممکن است باعث شود که بازیگر خودش را گم کند. من نمیخواهم این بازیگران شخصیت را در ذهنشان بسازند. چون چنین ساختنی کار هر کسی نیست. این است که ترجیح میدهم شخصیتی که من از آن نقش در ذهن دارم را اجرا کنند و نه چیزی که ممکن است در ذهن خودشان بسازند.
بنابراین قبلاً هم این روش را آزموده بودید؟
بله، قبلاً هم به این صورت کار کرده بودم و خوشبختانه نتیجه خوبی هم گرفتهام. یعنی اینطور نبود که در این سریال این روش را آزمایش کرده باشم. اعتقاد من بر این روش پیشتر در کارهای قبلی من شکل گرفته است.
یکی از برجستگیهای «بانوی عمارت» موسیقی آن است. در این مورد آیا رضایت مردم، رضایت شما هم هست؟
همانطور که گفتید یکی از ویژگیهای این کار موسیقی خوب آن است. آقای خلعتبری برای این کار سنگ تمام گذاشتند. ایشان با حس و حالی که به لحاظ روانی وارد کار کردند، بسیار به ما کمک کردند. من از ایشان تشکر ویژهای دارم چون ارتباط تنگاتنگی با سریال برقرارکردند. ضمن اینکه مدت زمان بسیار کوتاهی در اختیار ایشان بود و ایشان با وجود فرصت کمی که داشتند، کار بسیار خوب و ماندگاری ارائه کردند.
به نظر من موسیقی تیتراژ «بانوی عمارت» یکی از بهترین کارهایی است که آقای خلعتبری در زمینه موسیقی فیلم ساختند. کار ایشان تأثیر بسیار مهم و خوبی روی سریال داشت. ایشان با امکانات بسیار کمی که داشتند توانستند این کار را به بهترین وجه ممکن برای ما انجام بدهند که این واقعاً جای قدردانی دارد. ما روزانه کارمیکنیم و شبانه کار را تحویل میدهیم. پس زمان تولید بسیار کوتاهی داشتیم و همه کسانی که در این مرحله کار کردند اعم از تدوینگر، صداگذار، موسیقی و... همه تحت فشار مدتزمان کمی بودند که در اختیار داشتیم. خوشبختانه همه به کار علاقهمند شدند و این به ما خیلی کمک کرد.
از آقایان حسین غضنفری، آرش اسحاقی و خانم آزادروش که کار صدا را انجام دادند، بابت همه زحماتی که در شرایط سخت متحمل شدهاند، تشکر میکنم.
بهنام ناصری
- 14
- 6