یکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳
۱۷:۴۱ - ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۷۰۲۸
رادیو و تلویزیون

برنامه حرفه‌ای علیخانی، زیر سایه داور نچسب!‏/ سیدبشیر حسینی کیست؟

مسابقه عصرجدید,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
عصرجدید بیشتر انتظارات را برآورده کرد. برنامه خوش‌ساخت که جزو افتخارات صداو‏سیما خواهد بود اما ایراداتی هم داشت که مهمترین‌شان حضور یک چهره بود: بشیر حسینی.

برنامه عصر جدید که با سر و صدا و تبلیغات بسیار زیاد پیش از پخش همراه ‏بود و به دلیل شکل برنامه، داورهای اسمی و مجری سلبریتی‌اش معلوم بود خبرساز می‌شود، ‏بالاخره شنبه شب ٢٧ بهمن ماه روی آنتن رفت و نشان داد که توقعات تا حد زیادی برآورده ‏شده است. عجیب هم نبود. برنامه‌ای که احسان علیخانی می‌گوید اعتبارش را سر آن گذاشته، نمی‌تواند جزو شاخص‌های صداوسیما نباشد. برنامه‌ای که قرار است یک شب در ‏هفته گل سرسبد نمایش‌های سازمان باشد و البته قرار گرفتنش در کنداکتور شنبه‌شب‌ها با ‏مسابقات فوتبال همپوشانی پیدا خواهد کرد. یکی از جذابیت‌های شبکه سه پخش فوتبال‌های مهم ‏است و دیده‌ایم که مدیران این شبکه برای قر زدن مسابقات مهم از شبکه ورزش تا کجا پیش ‏رفته‌اند. این‌که چرا چنین برنامه‌ای را پنجشنبه نگذاشته‌اند هم لابد به معادلات غیرقابل فهم ‏سیما برمی‌گردد. پنجشنبه‌ها نه فوتبال مهمی هست که فدای پخش عصر جدید شود، نه برنامه ‏مهمی از دیگر شبکه‌ها پخش می‌شود. تازه یک برنامه پرسروصدا روی آنتن ماهواره هست ‏که آن را هم می‌شد در سایه برد. اما به هر دلیل انتخاب مدیران شبکه سه، شنبه شب بوده ‏است. ‏

 

در ابتدا اگر بخواهیم از کیفیت ساخت برنامه و استودیو و اجرا بگوییم، باید اعتراف کنیم که در ‏بالاترین حد استانداردهای داخلی است. معلوم است برای تبدیل یک استادیوم ورزشی به ‏فضایی برای ساختن این شو تلویزیونی کم گذاشته نشده، هم از نظر سلیقه و ذوق و هم هزینه. ‏ساخت و اجرا هم بسیار تمیز و حرفه‌ای به نظر می‌رسد و احتمالا ادامه یافتن این شو و بالا ‏گرفتن رقابت‌ها، هم تماشاگر خواهد آورد و هم حاشیه‌های مثبتی در جامعه ایجاد خواهد کرد. ‏کاری که وظیفه رسانه است. نقش احسان علیخانی در این میان هم کاملا پررنگ است. معلوم ‏است که او به‌عنوان یک برنامه‌ساز کمال‌گرا با تمام وجود آمده تا برگ برنده دیگری زمین ‏بزند. اما پس از تماشای برنامه می‌توان به نکاتی هم اشاره کرد که کمی توی چشم می‌زد. ‏نکاتی که یا به دلیل محدودیت‌های شبکه و مدیریتی بوده یا بی‌تجربگی و محدودیت‌های ‏ساخت و چه بسا بی‌سلیقگی. اما هرچه هست، کمکی به بهتر شدن برنامه نکرده. نکاتی که ‏اجرای حرفه‌ای و اسم علیخانی به تنهایی نمی‌تواند جبران‌شان کند. نکاتی که شاید در ادامه ‏برنامه بشود فکری برایشان کرد.‏

 

یک- نام برنامه: عصرجدید نام بامسمایی به نظر نمی‌رسد. یعنی چی؟ یک برنامه تلویزیونی ‏استعدادیابی قرار است نوید کدام عصرجدید را بدهد؟ جایی احسان علیخانی گفته این عصر ‏تازه‌ای در برنامه‌سازی من است. اما مطمئنا چنین بهانه‌ای به نام‌گذاری برنامه منجر نشده. ‏‏«عصرجدید» تعبیرقشنگی است اما بپذیریم که برای چنین برنامه‌ای نامأنوس است. ‏

 

دو- داوران: لباس و چهره رسمی داورهای مسابقه و احساس ناراحتی‌شان جلوی دوربین و این ‏که انگار نگران‌اند چیزی خارج از چارچوب‌ها نگویند، باعث تأسف است. این‌که سه مرد و ‏یک زن به‌عنوان داور انتخاب شده‌اند، اگر فکر نکنیم که دقیقا از ترکیب داوری برنامه استیج ‏آمده است، ترکیبی نامتعادل به نظر می‌رسد. این وضع وقتی بدتر می‌شود که بدانیم با شکل و ‏تعریف برنامه دخترها و خانم‌ها اساسا سهم زیادی از آن ندارند. یعنی طبیعتا نه می‌توانند ‏استعدادهای ورزشی‌شان را نمایش دهند و نه در حوزه سرگرمی دست‌شان باز است. آن‌وقت در ‏این وانفسا اگر قرار باشد خانم رویا نونهالی با آن لباس مشکی جوری بنشیند که انگار ‏مهمان ناخوانده است، برنامه کلا مردانه خواهد شد. ‏

 

سه- میزانسن: صندلی‌های داوران به ناراحت دیده‌شدن‌شان بیشتر کمک می‌کند. در این برنامه‌ها ‏معمولا برای داوران صندلی‌هایی در نظر می‌گیرند که در عین ابهت داوران بتوانند خود را در آنها جا ‏بدهند و حس راحتی‌شان را القا کنند. این ضعف را هم نمی‌شود به حساب خساست گذاشت چون ‏معلوم است که برای برنامه حسابی خرج شده. همان‌طور که بک‌گراند معمولا تیره برنامه را ‏نمی‌شود ندیده گرفت. شرایطی که باعث شده بخشی از شرکت‌کنندگان و حرکات‌شان دیده ‏نشود. بخصوص که ظاهرا تأکید بر لباس‌های تیره و مشکی بوده. حتی داوران هم در ‏لحظاتی اعتراف می‌کردند که نتوانسته‌اند اتفاقات روی سن را دقیق ببینند. این اشکالات ‏کوچک به اضافه پژواک داشتن صدای داوران و رفله نامناسب نورایرادهایی نیست که نشود ‏برطرف‌شان کرد.‏

 

چهار-حامیان: حضور سنگین اسپانسر برنامه مثل اغلب برنامه‌های مشابه خفه‌کننده است. ‏هیچ‌کس منکر هزینه‌های برنامه نیست و همه هم می‌دانند کفگیر صداوسیما به ته دیگ ‏خورده و دیگر نمی‌تواند ته‌دیگ‌های خوشمزه و بی‌دردسر تحویل بیننده بدهد، اما کاش برای ‏این حجم از توی چشم بودن اسپانسر فکری می‌شد. حیف چنین برنامه‌ای نیست که پتک ‏اسپانسر مدام توی سرمان بخورد. حیف احسان علیخانی نیست که هی مجبور باشد از سروران ‏برنامه بگوید.‏

 

پنج- جزییات: بخش بزرگی از جذابیت چنین برنامه‌هایی به حاشیه‌ها و اتفاقات غیرقابل ‏پیش‌بینی آنهاست. به اشکی که ناگهان توی چشم کسی می‌آید. به گافی که شرکت‌کننده می‌دهد. ‏به درگیری‌های ناگزیر کلامی. اما به نظر می‌رسد سازندگان برنامه با برداشتی نادرست یا ‏زیر نظر ناظران سختگیر مجبور شده‌اند بسیاری از این لحظات دیدنی را درآورند. وقتی ما ‏نمی‌توانیم اشتباهات فردی که با توپ مشغول هنرنمایی است را ببینیم، توضیحات بعدی درباره ‏این اشتباهات نامفهوم خواهد بود. حس برنامه هم گرفته خواهد شد.

 

همان‌طور این تردید درباره ‏دو شرکت‌کننده خردسال پیرامیدکاران برنامه که نکند دختر باشند و پدرشان نتواند بگوید. ‏وقتی اسمی از آنها برده نمی‌شود و در سکوت و با کلاه می‌آیند و می‌روند، داریم به کل برنامه ‏صدمه می‌زنیم. گیر و گرفتاری‌های احسان و برنامه‌سازان برای چنین مشکلاتی قابل درک ‏است، اما این را من روزنامه‌نگار متوجه می‌شوم. برای بیننده چه اهمیتی دارد که او چه ‏دردسری داشته و چه تمهیدی برایش اندیشیده.‏

 

شش- حفره بزرگ: در همان اول برنامه و با نخستین جمله‌ای که بشیر حسینی بر زبان آورد، ‏می‌شد فهمید که او وصله ناجور است. داوری که احسان بیچاره حتی برای توجیه حضورش ‏هم به لکنت می‌افتد و مجبور است آسمان و ریسمان ببافد. حضور بشیر حسینی توصیه مدیر ‏شبکه بوده؟ برای گارانتی کردن برنامه مجبور به قبولش شده‌اند؟ هرچه که باشد اهمیتی ندارد. ‏او مطلقا مناسب چنین برنامه‌ای نیست. از طرز رفتار و حرف زدنش می‌شود فهمید جزو ‏جوانان تحصیلکرده محبوب ادبیات رسمی است. از این‌هایی که راحت تریبون پیدا می‌کنند و ‏خوراک برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی‌اند. که برای جوان‌ها راهکار بدهند و با اعتماد به ‏نفس زیادشان امید و موفقیت را القا کنند. اما همه اینها در همان برنامه‌های باسمه‌ای و ‏جوان‌پسند مصنوعی جواب می‌دهد که صداوسیما استاد ساختن‌شان است. وقتی قرار است ‏برنامه سوپرحرفه‌ای بسازید، باید آدم سوپرحرفه‌ای بیاورید و کسی مدام در برنامه دسته‌گل به ‏آب ندهد. بشیر حسینی نه وزنه مناسبی برای این برنامه است و نه اداهای کودکانه‌اش سنخیتی ‏با وزن و شأن برنامه دارد. بعضی وقت‌ها احساس می‌شد که احسان علیخانی هم دارد از ‏حرص دندان قروچه می‌کند. اما واقعا چرا باید یک داور نامربوط به برنامه بیاید و با ‏حرف‌های بی‌نمک و ادابازی‌هایش همه چیز را خراب کند. اظهارفضل‌های روی اعصاب که ‏مثلا من خیلی کاردرستم، حتی با واکنش امیر عظیمی هم مواجه شد. اما فایده‌ای نداشت. این ‏که آقای دکتر! به دختری که کلمات را برعکس ادا می‌کند، بگوید این شیوه برای تقلب هم ‏خوب است (چرا؟ یعنی چی؟) وحشتناک نیست؟ برنامه را در حد آثار عموپورنگ پایین ‏نمی‌آورد؟

 

هفت- و چند نکته اضافی:

نخست: برنامه در قسمت اول باید کمی از آس‌هایش را رو می‌کرد. اما ‏رقبا چنگی به دل نزدند. یعنی آن سه‌هزار نفر چه هنری داشته‌اند که اینها انتخاب شده‌اند؟ ‏یعنی در ادامه و با ثبت‌نام گسترده مردم شاهکارها را خواهیم دید؟

 

دوم: احسان وزنش بالا رفته قرار نبود رژیم بگیرد؟

 

سوم: مجری‌ها و هنرپیشه‌های منتخب برنامه برای انتخاب به‌عنوان برترین‌های سیما ‏زیرنویس می‌شدند و با اعلام کدشان از مردم خواسته می‌شد که به آنها رأی بدهند. اسم مژده ‏لواسانی در ابتدا و رأس منتخبان شبکه سه می‌درخشید. اسم عادل فردوسی‌پور هم نبود! این ‏همه دشمنی و این حذف بیش از همیشه نشان می‌دهد که عادل چه تافته جدا بافته‌ای‌ است. که چه ‏لعبتی است و در فهرست نظرکرده‌ها نمی‌گنجد.‏

 

«عصر جدید» راهی برای جذب مخاطب می‌شود؟

درها را باز کنید

حالا که هفت قسمت از این برنامه ضبط شده و تا اردیبهشت‌سال آینده تیم علیخانی تولید تازه‌ای ندارند، حالا که موج ارسال ‏ویدیوها و نمایش استعدادها به راه افتاده،‌ اگر مسئولان تلویزیون، برای آینده رسانه‌شان نگرانند و دلشان جذابیت بیشتری می‌خواهد، باید ‏درها را باز کنند، سعه‌صدر بیشتری به خرج دهند، محدودیت‌های دست‌وپاگیر را کنار بگذارند تا تلویزیون که حالا روی خوشی به ‏سلبریتی‌ها نشان می‌دهد، موفق شود و مخاطبانش  را اسیر خود کند. ما سال‌های ‌سال است که عادت پای تلویزیون‌نشینی از یادمان رفته، ‏این عادت را به ما برگردانید اساتید!‏

 

با سیدبشیر حسینی داور مسابقه پدیده «عصرجدید» آشنا شوید

مسابقه عصرجدید,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

در بیوگرافی کانال تلگرامش با تصویر یک پروانه آبی‌رنگ نوشته: «در جست‌وجوی حق و حقیقت» و سوابقش را این‌طور توضیح داده: ‏‏«مدیر گروه علوم نوین رسانه دانشکده ارتباطات دانشگاه صداوسیما، رئیس شورای سیاست‌گذاری المپیاد بین‌المللی سواد رسانه‌ای، مشاور ‏دانشگاهی و استعدادیابی و جوان برگزیده کشور سال ۱۳۸۵.»

 

سیدبشیر حسینی متولد نیمه آذر ۱۳۶۰ است، تحصیلات حوزوی را تا سطح ۲ ادامه داده، فوق‌لیسانس حقوق و دکترای فرهنگ و ‏ارتباطات از دانشگاه امام صادق(ع) دارد و مرتبه علمی‌اش «استادیار» است. از ۶‏‎ ‎شهریور همین امسال، سمت‌هایی که در تلگرام نوشته را ‏به انضمام مدیریت گروه فرهنگ و اندیشه شبکه چهار به عهده گرفته است. حسینی به دلیل همین سوابق و احتمالا تنظیم سوپاپ ‏اطمینان در برنامه‌ها، یکی از محبوب‌ترین میهمان‌های برنامه‌های تلویزیونی است؛ او پیش از داوری در عصرجدید، میهمان ثابت برنامه ‏‏«رسانش» از شبکه امید سیما بود، در ایام جام‌جهانی هم در برنامه «زابی‌واکا» از تلویزیون اینترنتی آیو بود، در یکی از برنامه‌های ‏‏«اکسیر» فرزاد حسنی بحث مفصلی درباره فضای مجازی داشت و در همین دو هفته گذشته در برنامه «هفت» از سینمای ‏ایران و نقش فیلمسازان انتقاد کرد: «برخی هنرمندان ما فقط ادعای مردمی بودن دارند ولی با ساخت برخی فیلم‌ها کام مردم را تلخ می‏کنند‌. هنرمند ما وجه مردمی بودن را فراموش کرده و از مردم دور شده است.» احتمالا اینکه در ابتدای عصرجدید می‌گوید می‌خواهد ‏‏«عاشقانه و جدی» داوری کند، به تسلطش به زبان فرانسه برمی‌گردد! گستره حوزه تخصص و اظهارنظر را دارید؟

 

تنها دکتر حاضر در عصرجدید، در تلگرام کانالی را مدیریت می‌کند که تا امروز کمتر از ۳۰۰ نفر عضو دارد، اینستاگرامش نیز با ۷ ‏هزار دنبال‌کننده هنوز شلوغ نیست، ولی موج کامنت‌ها از دیشب آغاز شده و در هفته‌های آینده ادامه خواهد داشت. او کتاب‌های «۱۵۰ ‏هشتگ» (با موضوع سواد رسانه‌ای) و «مهارت‌هایی برای خواندن، دیدن و شنیدن در شبکه‌های اجتماعی» را به بازار فرستاده و با این ‏همه مخالف فیلتر شدن شبکه‌های اجتماعی است: «اگر بر رسانه‌ها امیر نشویم، زیردستشان اسیر می‌شویم. با فیلترینگ اینستاگرام دو ‏قشر از این شبکه می‌روند، نخست مذهبی‌ها که دیدن سایت فیلتر شده را حرام می‌دانند و دوم جامعه سنتی. فیلترینگ تلگرام بزرگترین ‏خدمت را به ضد انقلاب کرد و آنها را در این پیام‌رسان با مردم تنها گذاشت.» حسینی درباره داوری‌اش در عصرجدید هم تاکنون این نظر ‏را نوشته: «ما ٧نفر رو داوری می‌کنیم و ٧٠میلیون نفر ما رو! امیدوارم لذت ببرید، تأمل بکنید و تعامل بکنیم. عصرجدید، مسابقه ‏حرفه‌ای‌هاست. استعدادهای تازه و تازه‌کار باید اول با پشتکار، ابتکار و نمونه‌کار حرفه‌ای بشن و بعدش قدم روی چشم‌هامون بذارن. ما به ‏قابلیت رقابت استعداد ایرانی در سطحِ جهانی اعتقاد و اعتماد داریم و سطح توقعاتمون رو پایین نمیاریم.»‏

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 27
  • 16
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
خانم افشار هم فالور هاش زیاده تو اینستا ولی همکار قاتل میشه غیرمستقیم اصلا روحانی هم ۲۳ میلیون علاقه مند داشت آخرش الانی شد که نمیتونید روش مثه اسم سایتتون سرپوش بزارید و یادتون باشه پیامبران و امامان هم تعدادشون کم بود،پس تعداد کم اعضاء کانال و فالور اینستاگرام آقای حسینی از شرافت و آگاهی و ارزششون قطعا کم نمیکنه چون آدمای ضعیف نمیتونن اینجور انسانها رو درک کنن
مزخرفترین انتقادی بود که تا حالا شنیدم...
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش