دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۴:۲۱ - ۱۳ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۳۸۴۱
رادیو و تلویزیون

علی محمد قاسمی:

قصه «خانواده دکتر ماهان» تغییر کرد

علی محمد قاسمی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

در کنار افراد بی‌رحمی که با قصاوت قلب با حیوانات و محیط‌زیست رفتار می‌کنند، هستند آدم‌هایی که دغدغه طبیعت و حفظ محیط‌زیست را دارند و از هیچ لحظه‌ای برای آموزش رفتار با طبیعت فروگذار نمی‌کنند. این شب‌ها سریالی با عنوان «خانواده دکتر ماهان» از شبکه دو سیما پخش می‌شود که محوریت آن درباره ارج‌نهادن به محیط‌زیست و رفتار صحیح با حیوانات است.علی محمد قاسمی کارگردانی بخش مربوط به شمال کشور را در این سریال به عهده دارد که اتفاقا بخش عمده‌ای از این سریال را تشکیل می‌دهد.

با این کارگردان درباره دغدغه‌ای که در ساخت دو سریال اخیر خود دارد و همچنین فراز و فرودهایی که فیلمنامه این سریال داشته است، گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

تا به اینجای پخش سریال، از بازخوردهایی که گرفتید راضی بودید؟

در حجم سریال‌های آپارتمانی که فضای غالب شبکه‌های مختلف شده، مردم فضا و حس و حال کار را دوست داشتند، طبیعت با توجه به انرژی مثبتی که در خود دارد پتانسیل قصه‌های بسیار دارد، سعی کردیم قصه‌ای روان و باورپذیر را روایت کنیم و از این بابت بازخوردها خیلی خوب بوده است.

شما بیشتر از اینکه تجربه کارگردانی سریال را در تلویزیون داشته باشید، در سمت مدیر فیلمبرداری فعالیت داشتید.

بله، عمده کارهایی که انجام داده‌ام در مقام مدیر فیلمبرداری برای سینما بود، اما در حوزه کارگردانی فیلم‌های کوتاه بسیاری کار کردم و فیلم‌های سینمایی مستقلم هنوز فرصت دیده شدن توسط بیننده داخلی را نداشته است.

سریال «خانواده دکترماهان» در فضای متفاوت و بکر جنگل‌های شمال کشور به تصویر کشیده است. شما به‌عنوان یک فیلمبردار به سمت این فضا و لوکیشن رفتید یا به‌عنوان یک کارگردان؟

وقتی در حوزه کارگردانی کار می‌کنید و سابقه فیلمبرداری هم از قبل داشته باشید، به‌هر حال مراقب فضای بصری کار نیز هستید.گاهی اوقات که فرصت دیدن سریال‌های تلویزیونی را پیدا می‌کنم عموما با فضاهای بصری شلخته مواجه می‌شوم. این شلختگی در قالب سریال‌هایمان وجود دارد و به‌خاطر سرعت زیاد تولید و بی‌توجهی به عنصر زبان تصویر است. اغلب سازندگان برای توجیه کارشان می‌گویند قصه مهم است و با اتکا به این جمله به حوزه تصویر کمتر توجه می‌کنند و این موضوع در طولانی مدت ممکن است به کارها آسیب بزند.

این ماجرا درباره سریال شما هم وجود داشت؟

نه. طبیعتا با توجه به سابقه فیلمبرداری‌ و حساسیتی که وجود داشت و در نسخه نمایش داده شده سریال «خانواده دکتر ماهان» و سریال «زندگی از نو» همانطور که دیدید مراقبت‌های ویژه‌ای به لحاظ فضای کار، حرکت دوربین و نور وجود داشت.

چرا برای هر دوی این سریال‌ها (خانواده دکتر ماهان و زندگی از نو) فضای جنگلی شمال را انتخاب کردید؟

از میان ۲۵ فیلمی که مدیر فیلمبرداری آنها بوده‌ام ۹ فیلم آن در مناطق جنگلی و کوهستانی گیلان و مازندران بوده و به همین دلیل شناخت جامعی از جنگل و جلگه و ساحل این منطقه دارم. فضای قصه و فیلمنامه این سریال نیز در شمال می‌گذشت و این طبیعت مظلوم و زیبا که قصه‌های پنهان بسیاری را در خود دارد کشش ویژه‌ای را برای من ایجاد می‌کند. عامل اصلی کارگردانی فاز دوم این سریال همین ابهام و ایهامی است که در نیمه پنهان این جنگل وجود دارد و پایان‌ناپذیر است. اما با توجه به موقعیت جغرافیایی و متنوعی که در ایران وجود دارد، می‌شود از منطقه‌های بکر دیگری هم استفاده کرد.

زمانیکه قصه «خانواده دکتر ماهان» به شما پیشنهاد شد، فضای قصه در شمال کشور اتفاق می‌افتاد یا اینکه شما به‌دلیل علاقه شخصی خود فضا را در شمال روایت و کارگردانی کردید؟

نه، از ابتدا قصه در جنگل و شمال روایت می‌شد و نخواستم با توجه به فرصت کمی که در اختیارمان بود، فضای قصه را تغییر دهم، مضاف براینکه آن شناخت قبلی هم می‌توانست به سرعت تولید کمک کند و کل زمان انتخاب لوکیشن بیشتر از ۲ روز نشد.همانگونه که برای سریال «زندگی از نو» هم این اتفاق افتاد.

این سریال توسط دو کارگردان ساخته شده است. فصل ابتدایی و مربوط به تهران را «راما قویدل» و فصل مربوط به شمال را شما ساختید. چند قسمت از سریال را آقای قویدل کارگردانی کردند؟

سه قسمت اول تهران به‌طور کامل و چند سکانس از قسمت ۴ تا ۹ را آقای قویدل کارگردانی کردند و کل بخش شمال توسط من کارگردانی شد.

فکر می‌کنید با حضور ۲ کارگردان سریال یکدست از کار درآمده است؟

بله. خدا را شکر نتیجه مطلوب بوده است.

نکته‌ای که در دو سریال اخیر شما به چشم می‌آید دغدغه حفاظت از محیط‌زیست است. موضوع حفاظت از محیط‌زیست دغدغه شخصی شما بوده است که در این دو سریال به سمت آن رفتید؟

این موضوع در قصه اولیه وجود داشت و تلویزیون آن را تصویب کرده بود. البته قصه اولیه با قصه‌ای که این شب‌ها پخش می‌شود تفاوت بسیاری دارد.از قسمت ۴ تا ۱۲ به اتفاق مهرداد یزدانی قصه‌ها را بازنویسی کردیم و از قسمت ۱۲ به بعد را به‌طور کامل تغییر دادیم و از اول نوشتیم. قصه‌ها تغییر کرد تا هم مسائل زیست‌محیطی را در بر داشته باشد و هم به واقعیت بیشتر نزدیک باشد. از طرفی باید جبران هزینه‌ می‌کردیم و از طرفی براساس هزینه تولیدی که باقی مانده بود قصه‌ها باورپذیر می‌شد.

به‌طور معمول کار کردن با گروه تولید آن‌هم در شهرستان و فضایی که شما رفتید کار راحتی نیست.

خوشبختانه گروهی هماهنگ و دوست داشتنی پروسه ساخت این سریال را پیش بردند و این انرژی مثبت که در پشت صحنه حاکم بود موجب همراهی و همدلی و فراموشی مشکلاتی بود که به هر حال وقتی در طبیعت کار می‌کنید وجود دارد. در هیچ شرایط آب و هوایی کار فیلمبرداری تعطیل نشد، تمام شرایط آب و هوایی مختلف را وارد قصه کردیم تا هم به روایت کمک کند و هم بتوانیم براساس زمانبندی انجام شده کار را پیش ببریم.غالبا غیرت و همدلی عوامل پشت صحنه، سریال‌ها را به پایان می‌برد، نه دستمزدهایی که به موقع پرداخت نمی‌شود. تلویزیون تا ابد مدیون عوامل همه سریال‌هایی است که برای آن کار می‌کنند.

بسیاری از کارگردان‌ها به‌دلیل جلوگیری از هزینه‌های بالای تولیدی و همچنین انرژی که از عوامل در کارهایی که خارج از تهران تصویربرداری می‌شود،‌ می‌گیرد رغبت کمتری برای تصویربرداری خارج از تهران دارند.نظرتان در این‌باره چیست؟

واقعیتی وجود دارد که شاید برخی از سریال‌سازهای ما دوست دارند با قصه‌ها و کارشان به‌صورت کارمندی برخورد کنند و سهل‌الوصول‌تر به خروجی نهایی برسند.در محیط‌های بیرونی شرایطی به‌وجود می‌آید که سرعت تولید را می‌گیرد. اساسا پروسه اسکان و سرویس‌دهی نقطه ضعف سینما و تلویزیون ایران است که نیاز به بازآموزی دارد. بخش دیگری از این ماجرا معطوف به تلویزیون است، وقتی آنها قصه‌ای را تصویب می‌کنند باید توجه لازم به استفاده از موقعیت‌های جغرافیایی ایران را مدنظر قرار دهند، تلویزیون نیز باید آینه ایران باشد و مردم بتوانند قصه‌ها و غصه‌هایشان را در تلویزیون ببینند. کشور ایران تنوع زیست‌محیطی و جغرافیای گسترده‌ای دارد و این بستر خوبی برای قصه‌ها فراهم می‌کند، اما متاسفانه به آن اندازه که باید مورد توجه قرار نگرفته است و به نتیجه رسیدن این موضوع هم همت مدیران را می‌خواهد، هم همت فیلمسازان را و هم همت مدیران شهرستان‌های مختلف را که با حمایتشان ایجاد انگیزه کنند.

گروه سنی مخاطبی که قرار است سریال شما را دنبال کند، نوجوان است یا شما این سریال را برای مخاطب بزرگسال ساخته بودید؟

قصه اولیه‌ برای گروه سنی نوجوان نوشته شده بود و تصمیم گرفتیم همه اقشار جامعه را مخاطب قرار دهیم تا هم مردم باید آموزش ببینند و هم مدیران. مواجه غالب مردم با طبیعت شکل آگاهانه و درستی ندارد و خبرهای زشتی که از برخورد مردم با جنگل و حیات وحش وجود دارد، لزوم آموزش همگانی را می‌طلبد و ما هم بر همین اساس خانواده را محوریت داستانمان قرار دادیم تا طیف گسترده‌تری را تحت آموزش قرار دهیم.

با توجه به اینکه قصه ابتدایی برای نوجوان‌ها نوشته بود، چرا تا پایان برای نوجوان ساخته نشد و گروه سنی‌اش تغییر کرد؟

قصه الان ما نیز خیلی هم از قصه قبلی دور نیست، اما بخشی از آن شرایط تولیدی است و بخشی دیگر توانایی بازیگران. اگر شما بخواهید کار کودک و نوجوان بسازید باید به سمت بازیگرهای نوجوان و این گروه سنی بروید که هزینه‌بر و زمان‌بر است، اما اگر گروه سنی بازیگرها را بیشتر کنید با بازیگرهای توانمندتری مواجه خواهید بود و ما هم به این خاطر گروه سنی کاراکترها و همچنین قصه‌هایمان را به این سمت تغییر دادیم. کار کودک و نوجوان ویژگی‌ها و مشکلات خاص خود را دارد و خودم شخصا با این موانع در کارهای آقای طالبی مواجه بودم. در کارهای نوجوان و کودک این شما هستی که باید در خدمت آنها باشی و شرایط کل گروه را باید بر اساس روحیه و شرایط نوجوان و کودک هماهنگ کنید که به شدت هزینه‌ و انرژی می‌گیرد.

حین تصویربرداری «خانواده دکتر ماهان» از اتفاق‌های بکر طبیعی چقدر استفاده کردید؟

با توجه به اینکه موضوع سریال توجه به محیط‌زیست و حیات وحش است و نمی‌توان برای پیام اخلاقی رفتار غیراخلاقی داشت از شروع تولید سریال با اداره محیط‌زیست هماهنگ بودیم و آنها در جریان بودند که سریالی درباره حمایت از محیط‌زیست در حال تولید است. اواسط تصویربرداری به ما اطلاع دادند که خرسی اهلی در تله انسان‌های وحشی گرفتار شده، به سرعت یک گروه تصویربرداری را به‌همراه محیط‌‌‌بان‌ها به محل فرستادیم و صحنه مورد نیاز تصویربرداری شد، در این روزها که عدم آگاهی مردم در برخورد با حیات وحش به شدت به چشم می‌آید، نحوه برخورد با حیوانات که گاهی از گونه‌های نادر هستند یکی از نیازهایی است که بهتر است از تلویزیون به‌عنوان رسانه‌ای فراگیر به مردم آموزش داده شود.

نقش اصلی سریال شما دامپزشکی است که اتفاقا حامی محیط‌زیست هم هست. چرا شخصیت اصلی‌تان را یک دامپزشک انتخاب کردید؟

به‌هر حال وقتی قرار است راجع به محیط‌زیست صحبت شود نزدیکترین شغل می‌تواند موضوع را باورپذیرتر کند و موقعیت‌های دیده نشده‌ای را فراهم نماید تا اینکه یک دوستدار محیط‌زیست. ما نیز باید بر اساس آن کاراکتر قصه را پیش می‌بردیم و می‌توانست بهانه خوبی برای گفتن مسائلی زیست‌محیطی باشد. «دکتر ماهان» تصمیم می‌گیرید ماکت یک طرح بزرگ را به شکل آزمایشی در طبیعت و منطقه کوچکی اجرا کند تا بتواند با توجه به تجارب به‌دست آمده آن‌را در قالب طرحی بزرگ و در محدوده‌ای وسیع پیاده کند.

انتخاب بازیگرهای سریال بر چه اساسی صورت گرفته بود؟

با توجه به طولانی شدن پروسه فیلمبرداری و مشکلاتی که در فصل اول ایجاد شده بود، بعد از بازنویسی ضرورت تغییر در انتخاب بازیگران امری اجتناب‌ناپذیر بود. به جز بازیگرانی که جلوی دوربین رفته بودند تقریبا ۹۰ درصد جابه‌جایی و تغییر نقش داشتیم . تنها بازیگران مشترک این دو فصل آقای زندگانی، خانم اسکندری و دو بازیگر خردسال بودند.به‌دلیل تفاوت نگاه در روایت قصه هر کارگردانی تعریف ویژه خودش را از گفتار و رفتار کاراکترهای یک قصه دارد.

برای مخاطبانی که کارهای شما را دنبال می‌کنند این سوال پیش می‌آید که نمی‌خواهید سبک کاریتان را تغییر دهید؟ و آیا در کار بعدی خود نیز می‌خواهید همین دغدغه شخصی را ادامه دهید؟

هر قصه‌ای شرایط خاص خود را دارد و لزوما این نیست که بخواهم سریال بعدی را هم در منطقه شمال بسازم. عمده این ماجرا به قصه و ضرورت‌های آن برمی‌گردد و اینکه چه محیطی را می‌طلبد. من اصراری بر ساختن سریال در شمال ندارم و این را هم می‌دانم که کویر نیز به‌لحاظ بصری دوست‌داشتنی و جذاب است. در وهله بعدی شرایط تولید نیز بی‌تاثیر نیست.

هدف اصلی دو سریال اخیر شما مشترک بود، چه تفاوت‌هایی را برای رهایی از کلیشه به این سریال اضافه کردید؟

درست است که هر دوی سریال‌هایم (زندگی از نو و خانواده دکتر ماهان) در فضای جنگل به تصویر کشیده شده است، اما به‌لحاظ بصری به شدت متفاوت است. به هر حال وقتی شما درباره مسائل زیست‌محیطی حرف می‌زنید طبیعی است که باید به اشتراکاتی تن دهید. مروری بر کارنامه سریال‌های تلویزیونی نشان می‌دهد موضوع محیط‌بان‌ها قصه گفته شده‌ای نیست، قشری زحمتکش که با قصه و غصه‌های بسیار، بدور از زندگی شهری با شور و عشق مراقب طبیعتی هستند که متاسفانه با عدم مدیریت هماهنگ و با بی‌تدبیری به شکلی پنهان در حال نابودی است و کمتر کسی مسئولیت آن‌را قبول می‌کند، طبیعتی زیبا که زشتی‌های بسیاری را درمیان خود پنهان نموده است. هر دو سریال تلاشی است برای بازنمایی سودای سوداگران مرگ طبیعت.

farsnews.com
  • 18
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش