
«در برنامههای دینی که اجرا کردهام شاید چالش داشتهام، اما لزوما اصرار نداشتهام که من برنده شوم. پرسشهایی کردهام که ویژگیهای خود را داشته و در مسیر جستوجوی پاسخ هم کوتاه نیامدهام و اصرار کردهام که پرسششونده پاسخ روشن و قانعکنندهای دهد. مگر آنکه در حین پرسش و گفتوگو دریافته باشم که از پاسخ ناتوان است. آنگاه به شیوهای پسندیده عبور کردهام.»
اینها را علی درستکار میگوید. او اصالتاً یزدی است و از سال ۱۳۷۳ وارد تلویزیون شده. درستکار تا مدتها اجرای برنامه «این شبها» را برعهده داشت. او بهعنوان مجری برنامههای دینی تلویزیون شناخته میشود. برای همین با او همصحبت شدیم تا درباره برنامهسازی تلویزیونی در حوزه دین و ویژگیهای مجریانش بدانیم.
آقای درستکار! به نظر شما رویکرد برنامهسازیهای مذهبی تلویزیون طی این سالها تغییری کرده است؟
در اینباره نمیتوانم نظر دهم، چون رصد نکردهام. اما به نظرم از غلظت تظاهرات برنامههای مذهبی کم شده است، ولی واقعا نمیتوانم نظر درستی بدهم.
برنامه مذهبی برای جذب مخاطب چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
«برنامههای دینی» ترکیب مناسبتری به نظر میآید. ویژگیها را برنامهسازها بلدند.
روش شما چطور بوده است؟
روش من پرهیز از اعمال سلیقه و ذائقه شخصی و اصرار بر گشتن بر مدار دین واقعی و واقعیت دینی بوده است.
به چه معنا؟
به این معنا که هر آموزهای را که خواستهام در ظرف دین به آن بپردازم و طرح بحث کنم؛ چه در مرحله طرح بحث و چه در مرحله انجام بحث، پیوسته کوشیدهام خودم و کارشناسم بر مدار واقعیت خالص معنا و مفهوم اسلامی بمانیم؛ نه اینکه ذائقه و سلیقه شخصی خود را دخالت دهیم و به آن چیزی اضافه کنیم یا چیزی از آن کم کنیم. مگر در مقام تبیین مسائل؛ در معنای تبیین اشکالی ندارد، اما در مسیر تبیین اگر چیزی از ظرف شخصی فرد بر آن اضافه یا از آن کاسته شود، نقطه انحراف است. اینجاست که ضعف شروع میشود. چون ممکن است مخاطبان بفهمند که فرد صدایی آلوده دارد. بنابراین بیشتر از آنکه به هدف برسد، از هدف دور میشود و مخاطب هم از هدف دور میشود و نتیجه عکس حاصل میشود.
معمولا برنامههای دینی به این شکل ساخته میشود که مجری و کارشناس صرفا پند و اندرز میدهند. به نظر شما برنامههای دینی میتواند چالشی باشد؟
حتما میتواند. اینها قالبهای مختلف برنامهسازی است.
در تلویزیونمان برنامه دینی چالشی داشتهایم؟
در مسیر برنامهسازی تهیهکننده میتواند قالبهای مختلفی را برگزیند. میتواند گفتوگوی چالشی انتخاب کند یا شکلهای مختلفی از برنامهسازی که چالشبرانگیز باشد. برنامههای دینی چالشی در طول سالهای پس از انقلاب و در دهههای ۶۰ و ۷۰ داشتهایم.
نمونهاش؟
قبل از ذکر نمونه باید چالش را معنا کرد. منظورمان از چالش چیست؟ کشتیگرفتن با گفتوگوشونده به معنای اینکه او را وارد کشمکشی کنیم که لزوما زمینش هم بزنیم یا اینکه وارد کشمکشی شویم که شاید نتیجه آخر برد دو طرف شود. چالش به معنای ایجاد کشمکشی است که لزوما بار منفی ندارد.
شما در برنامههایتان این چالش را داشتهاید؟
بله، در «این شبها» و دیگر برنامهها شاید چالش داشتهام، اما لزوما اصرار نداشتهام که من برنده شوم. من پرسشهایی داشتهام که ویژگیهای خود را داشته و در مسیر جستوجوی پاسخ هم کوتاه نمیآمدهام و اصرار میکردهام که پرسششونده پاسخ روشن و قانعکنندهای دهد، مگر آنکه در حین پرسش و گفتوگو دریافته باشم که از پاسخ ناتوان است. آنگاه به شیوهای پسندیده عبور کردهام. درحالیکه میشد پاسخدهنده را خیط کرد و برنده شدنِ خود را برجسته، اما از این دو مورد عبور کردهام و ترجیح دادهام که اخلاقی رفتار کنم. ترجیح دادهام سوال من باقی بماند و پاسخ برای وقتی دیگر مطرح شود. از اینکه یکی در این میان برنده یا بازنده شود گذشتهام.
مجری برنامه دینی چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
اول از همه سواد در حوزهای است که میخواهد گفتوگو کند. دوم اعتقاد و باور است. سوم عمل به اعتقاد درحد نسبی است.
این درست نیست که بگوییم هر فردی در حوزهای که میخواهد حرف بزند باید صد در در صد باشد.
همه انسانها اجازه خطا را دارند. آنها بهطور فطری اجازه لغزش را دارند. اما خطاکار نباید باشد. چنین مجریای نباید از معارف و آموزههایی که درباره آن حرف میزند رویگردان باشد.
بلکه باید عامل باشد و در مسیر تلاش برای باور و اعتقاد راسختر عمل شایسته و کمال بیشتر هم باشد. فرق من که وقتی مجری برنامههای دینی هستم با همتایانم این است که تکلیف من سنگینتر و راهم دقیقتر و کارم حساستر است.
به این علت که من خود را در میدانی برده ام که با دلهای مردم سروکار دارد. این میدان با مفهومی همنشین شده که مربوط به باورهایی خدایی است و این مفاهیم با دلهای مردم و دنیای جاویدان آنها سروکار دارد. این افکار میخواهد مردم را به رستگاری جاویدان برساند. بنابراین کاروبار من ظریفتر از همتایانم در حوزههای علمی، هنری و ورزشی است.
مورد دیگری هست که بخواهید مطرح کنید؟
میخواهم به مخاطبان بگویم هنگام مواجهه با هر رسانهای که میخواهد پیامی دهد، هوشیار باشند و کنشگرا و فعال برخورد کنند و دل و ذهن و باور خود را به هیچ رسانهای بهطور دربست ندهند. پیوسته هوشیارانه پیامهایی را که از رسانههای مختلف دریافت میکنند، بررسی کنند؛ اگر با واقعیت حق مطابق یافتند بپذیرند؛ در غیر اینصورت آن را نپذیرند و رد کنند.
این در مورد همه رسانهها و در هر زمانی صادق است. نکته دیگر اینکه هر زمانی که آماده دریافت پیام از رسانهاید، سعی کنید از اول موضع نداشته باشید. فرضها را تا آخرین کلمه گوش کنید. نکته سوم هم اینکه راه رستگاری بی برو و برگشت یک کلمه است: تابعیت حق.
- 15
- 5