موضوع مرگ و خودکشی سحر خدایاری که به دخترآبی معروف است، نه تنها در بین مردم و ورزشدوستان همچنان ادامه دارد، بلکه این موضوع تبدیل به سوژه چند برنامه در صدا و سیما نیز شده است.
بعد از آن که اخبار بیست و سی در یک گزارش جهتدار که انتقادات زیادی را نیز برانگیخت، تلاش کرد مرگ سحر خدایاری را به گونهای متفاوت و غیر از واقعیت موجود روایت کند، این بار نوبت به برنامه فوتبال برتر و محمدحسین میثاقی رسید تا گزارشی سفاشی را روی آنتن ببرد. این گزارش فرصتی فراهم کرد که میثاقی یک بار دیگر نشان دهد که هیچ نشانی از استاد خود عادل فردوسیپور ندارد.
دو روز پیش آیتمی در فوتبال برتر در مورد مرگ سحرخدایاری پخش شد که به جای یادبود دخترآبی میتوان آن را سرشار از توهین به حامیان وی تعبیر کرد. جالب اینجاست میثاقی پس از پخش این آیتم باز هم کوتاه نیامد و پا را از توهین به حامیان دختر آبی فراتر گذاشت و نمایندههای مجلس را تلویحاً تهدید کرد که در شرایط خاصی دوربین را به شهر و حوزههای انتخابیه آنان میفرستد تا همه بفهمند چه کردهاند!
بدون تردید اگر عادل فردوسیپور مجری باسابقه برنامه پرطرفدار نود در صندلی این برنامه ورزشی تکیه داشت، ماجرای دخترآبی را به گونهای روایت میکرد که با روایت برنامههای ورزشی امروزه -که بینندگانش هر روز کمتر از دیروز میشوند- تفاوت معناداری داشت. در آیتمی که به مناسبت مرگ دخترآبی بر روی آنتن رفت، فرق میثاقی و فردوسیپور عیانتر از هر زمان دیگری شد.
تریبون سفارشی میثاقی
بر کسی پوشیده نیست که رویه عادل در برنامههای ورزشی از جمله برنامه نود سنخیت زیادی با عدالت داشت. در اغلب برنامههایی که وی بر روی آنتن برد، ضمن این که آسیبهای تهدیدکننده ورزش فوتبال را موشکافانه و بدون جهتگیری بررسی میکرد، همواره به «مردم» و خواستهای آنان احترام میگذاشت و تا زمان فعالیتاش در سازمان به آنان وفادار ماند. در مسائل حاشیهای فوتبال نیز به نحوی ورود میکرد که تریبون برنامه نود صدای مردمی شود که گویا غیر از عادل کسی دیگر صدایشان را نمیشنود. اما اکنون میثاقی به جای صدای مردم صدای جریانی است که برای بیان نظراتشان کم تریبون ندارند.
البته شاید نتوان چندان به میثاقی ایراد و خرده گرفت، چرا که به گفته خودش وی مجری سیستم است و مجبور است هر چه را به او دیکته میکنند، اجرا کند. وی چند وقت پیش گفته بود: «من مجریم، هرچی بهم بگن همونو پشت تریبون میگم. بگن بخند میخندم. بگن نخند، نمیخندم»!
این صحبتهای میثاقی نشان میدهد که گویا خودش هم خود را فردی بیدست و پا، بیاراده و بیاختیار فرض میکند که میتوانند با هر سازی آن را به حرکت درآورند.
بعد از حذف عادل که بسیاری آن را صدای عدالت در ورزش میدانستند، میثاقی در قاب تلویزیون پررنگتر شد. اما از آنجا که معروفیت با خود محبوبیت به همراه نمیآورد، میثاقی هرگز نتوانست در نگاه مخاطبان تلویزیون حتی سایه کمرنگ و ضعیفی از عادل فردوسیپور باشد.
به اعتقاد بسیاری میثاقی بر استاد خود جفا کرد و به جای دفاع از جایگاه وی بر صندلیاش تکیه زد. این رفتار میثاقی که بسیاری آن را به ناسپاسی تعبیر میکنند، از نگاه مخاطبان تلویزیون و حتی مهمانان برنامه ورزشی پنهان نمانده است و تقابل پنهانی با وی را شکل داده است، به نحوی که هر از چندگاهی این تقابل به برنامههای زنده نیز کشیده میشود و مهمانان آن برنامه به کنایه به آن اشاره میکنند. نمونه بارز این موضوع کنایه سنگین سعید آذری، مدیرعامل سابق باشگاه ذوبآهن در گفتوگوی تلفنی با برنامه زنده فوتبال برتر بود.
در نخستین برنامه فوتبال برتر با اجرای محمدحسین میثاقی که جایگزین برنامه نود عادل فردوسیپور شده بود، سعید آذری مدیرعامل برکنار شده ذوبآهن روی خط برنامه فوتبال برتر آمد و با محمدحسین میثاقی مصاحبه کرد.
آذری درباره برکناری خود نکاتی را گفت و وقتی مجری برنامه درباره دلایل آن پرسید، وی گفت: گفتهاند که به دلیل نتایج تیم بوده است. تکرار این سوال موجب شد تا آذری بگوید: همانطور که فردوسیپور را بر کنار کردند، من را هم برکنار کردند!
در انتهای این مصاحبه وقتی مجری با کنایه و البته شوخی به آذری گفت: شما باید حق رشد خودتان را از ذوبآهن بگیرید. آذری هم با کنایه گفت: پس شما هم باید حق رشد فردوسیپور را بدهید و...
سقوط تلویزیون به دره فراموشی
به اعتقاد کارشناسان حوزه هنر، امروزه سازمان صداوسیما با از دست دادن مخاطبانش در حال تجربه یک سقوط است. اما دستاندرکاران این سازمان به جای پیدا کردن راه حلی برای این ماجرا در خطای آشکار رسانهای با تعطیلی اندک برنامههای پرمخاطب یا حذف کردن و فراری دادن چهرههای پرطرفدار و باسابقه این سازمان، بر سرعت این سقوط میافزایند. تعطیلی برنامه پرمخاطب نود و حذف عادل فردوسیپور از قاب تلویزیون و فراری دادن مزدک میرزایی، مجری باسابقه ورزشی شاهدی بر این ادعاست.
این در حالی است که کمتر رسانهای در جهان ممکن است برنامهای بسیار محبوب و پرطرفدار را بدون دلیل منطقی از فهرست برنامههای خود حذف کند. اما مدیر جوان و تازهکار شبکه سه به دلایلی نامشخص و به ظاهر شخصی و بدون پاسخگویی به افکار عمومی برخی از چهرهها و برنامههای پرطرفدار را از کنداکتور سازمان حذف کرد تا تلویزیون تنهاتر از هر زمان دیگر شود.
جالب است بدانیم که مدیر شبکه سه برای دفاع از اقدام خود در تعطیلی برنامه نود و حذف عادل فردوسیپور که با اعتراضات گسترده مخاطبان پر و پا قرص این شبکه مواجه شد، اخراج مجری مشهور شبکه جهانی BBC را به عنوان شاهد مثال آورد. در صورتی که آن مجری نه به خاطر سلایق شخصی یا اختلاف در نحوه پخش برنامه که به دلیل اقدامی غیراخلاقی در ضرب و شتم همکاران خود، توسط BBC اخراج شده بود.
همین برخوردهای سلیقهای برخی از مدیران سازمان صدا و سیما و صدای یک جریان خاص بودن و ن فرصت ندادن به سایر گروه ها و جناح های کشور برای حضور در تلویزیون و... باعث شده است که بسیاری از مردم دیگر صداو سیما را ملی فرض نکنند و به کنایه آن را صداوسیما میلی بنامند. در صورتی که بزرگترین سرمایه یک رسانه اعتماد مردم به آن است اما اکنون رسانه ملی به بهای اندکی دارد این سرمایه را از دست میدهد.
شکی نیست رسانه ملی اگر عملکرد درستی نداشته باشد و اعتماد ترک خورده مردم را ترمیم نکند، نه تنها محبوبیت و مقبولیت اندکاش و همچنین مخاطبان گاه و بیگاهش را بیشتر از دست میدهد، بلکه باعث میشود مردم برای دیدن چهرههای مورد علاقهشان و همچنین شنیدن واقعیتها به فکر تنظیم دیش ماهواره بر شبکههای فارسی زبان آن سوی مرز باشند که برنامههای آنان به مذاق خیلیها خوش نمیآید.
ستاره لطفی
- 20
- 5