یکشنبه ۰۴ شهریور ۱۴۰۳
۱۵:۵۴ - ۱۲ آبان ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۸۰۲۴۶۷
رادیو و تلویزیون

گفت‌وگو با بازیگر سریال «گیله‌وا»

ستاره اسکندری: تلاش کردم به ارزش‌ها، باورها و اعتقادهایم وفادار بمانم

ستاره اسکندری,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

ستاره اسکندری بازیگری است با سابقه تئاتری و در همه این سال‌ها که بارها مقابل دوربین سینما و تلویزیون رفته، پیوندش با تئاتر را کمرنگ نکرده است. او که پارسال تهیه‌کننده نمایش «خانه برناردا آلبا» به کارگردانی علی رفیعی بود، با افتتاح موزه خیمه شب بازی، به حیطه‌ای تازه ورود کرده است. اسکندری با بازی در مجموعه «گیله‌وا» بعد از سال‌ها به تلویزیون بازگشته و از این تجربه راضی است.

وضعیت سینما، تئاتر و تلویزیون در این سال‌ها برای بعضی از بازیگرها که خاستگاه فرهنگی دارند دشوار شده. به این موضوع اعتقاد دارید؟

بسیاری از چیزها در جامعه ما تغییرهای ناخوشایند داشته، می‌شود گفت تئاتر هم متاثر از این رویدادها بوده. شاخص‌ترین پیامد این اتفاق‌ها جابه‌جایی ارزش‌ها، به معنای استیلای اقتصاد بر اندیشه و تسلط دنیای مجازی بر دنیای واقعی است و برآیند همه این‌ها و خروجی آن روزمرگی و ابتذال است.

شرایط کار در این اوضاع چطور است؟

من مثل هر همکار دیگری، تلاش کردم در کارهایی که انجام می‌دهم به ارزش‌هایم، به باورها و اعتقادهایم که در گذشته وجود داشته و امروز کمرنگ شده، وفادار بمانم. اما در بازار امروز و در موجی که ابتذال و اقتصاد در آن ترکیب شده، این آثار مهجور ماندند. من از آن دسته بازیگرها نیستم که بخواهم در تبلیغ کار خودم بکوشم، کارهایی هم که انتخاب کرده‌ام متعلق به فضایی بوده که ماهیت آن با تبلیغ و نمایشگری تفاوت داشته است. 

شما از نسلی هستید که با تلویزیون به شهرت و محبوبیت رسیدند اما در یک دهه اخیر کمتر در تلویزیون حضور داشته‌اند. چرا؟

من تلویزیون را دوست دارم و فراموش نمی‌کنم متولد تئاترم و فرزند تلویزیون. آنچه درباره جایگاه و محبوبیت برای عموم جامعه گفته می‌شود در تلویزیون تجربه کردم. از هفت، هشت سال پیش در گپ و گفت‌هایی که با دوستان رسانه‌ای داشتیم همیشه می‌گفتم که وضعیت تلویزیون به انحراف کشیده شده، آن زمان بیشتر انتقادها متوجه سریال‌ها بود، اما الان اتفاق‌های غریبی در تلویزیون می‌افتد. در سال‌های آینده علاوه بر ریزش مخاطب، نوع فرهنگی که تلویزیون تبلیغ می‌کند، به انحطاط جامعه می‌انجامد. اصراری که به تاثیر و نقش شانس در برنده شدن و کسب درآمد در تلویزیون می‌شود، نتیجه خوبی ندارد. این محصول همان جابه‌جایی ارزش‌هاست. این اتفاقی که در تلویزیون می‌افتد، تشویق به قمار است. این که پشت این برنامه‌ها چه کسانی هستند، خدا می‌داند. من به عنوان یک بازیگر، علاقه‌مند به تلویزیون و بزرگ شده این رسانه فکر می‌کنم پنج سال بعد، جامعه ما مملو از جوانانی است که دوست دارند همه چیز را با قمار به دست بیاورند، در این فضا خشونت، تقلب، بزهکاری رواج پیدا می‌کند و مباد که ایران زمین چنین شود.

وضعیت سینما در مقایسه با تئاتر و تلویزیون چطور است؟

در سینما با یک مشکل دیگر مواجهیم با سیاست اندیشه‌زدایی از فیلم‌ها، سینما رفت به سینما تولید و نمایش آثاری که نیازهای مردم را تغییر بدهند. به جای ارتقای فرهنگ مردم، سینما به سمت ابتذال مطلق حرکت کرده چون قرار است اندیشه‌ای در آن نباشد. ملاک تبلیغات هم در سینمای ایران، میلیاردی شدن مبالغ فروش فیلم‌ها است، حتی در مورد فیلم‌هایی که داعیه اندیشه دارند. تئاتر و سینما قابل مقایسه هستند، به این دلیل که در هر دو اندیشه پررنگ‌تر است.

سیاست گذاری های غلط در تئاتر و سینما باعث شده، معیارهای اقتصادی صرف بر تئاتر هم حاکم شود. من محصول تئاتر دولتی هستم، در تئاتر دولتی آن سالها اندیشه وزن بیشتری داشت. البته من موافق رشد تئاتر خصوصی هم هستم، تئاتر دولتی نظارت و ارزشیابی دارد، همه ما می‌دانیم در کجا زندگی می‌کنیم، اما تئاتر می‌تواند روی پای خودش بایستد، با تئاتر خصوصی این اتفاق افتاده اما مثل همه چیزهای دیگر، موج ابتذال و بازار سوار بر تئاتر شد. البته که ابتذال تئاتر، با سینما و تئاتر فرسنگ‌ها فرق دارد. جماعت فرهنگی به صورت عمومی و خصوصا تئاتر، در تنگنای اقتصادی قرار گرفته‌اند، متخصصین تئاتر جذب سینما و تلویزیون نشده‌اند، فارغ‌التحصیلان این رشته زیاد و اغلب بدون فضای کاری هستند و مسائلی از این دست.... مخاطب بسیاری به تئاتر جاری شده، اما به چه واسطه‌ای؟ تئاترهای پرفروش به چه مفهومی تماشاگر جذب می‌کند و آن جنس مخاطب، باز هم به سالن تئاتر بازمی گردد؟

شما مخالف حضور چهره‌های سینمایی در تئاتر هستید؟

اصلا. بازیگری ملک پدری کسی نیست. همان طور که من در سینما و تئاتر مقابل دوربین رفتم بازیگران سینما هم می‌توانند روی سن بروند. اما باید دید متر انتخاب ما چیست؟ مثل فرنگی‌ها، به سراغ تئاتر می‌آییم تا تجربه کرده و بار فرهنگی‌مان را افزایش دهیم یا می‌آییم تا پول بیشتری در بیاوریم.

یا حتی روزمه تئاتری داشته باشیم. 

داشتن رزومه تئاتری هم اشکالی ندارد، اما بازیگری که از تلویزیون به تئاتر می‌آید و متر دستمزد را عوض می‌کند، فقط به خودش فکر می‌کند و به راهی که برای تئاتری‌ها خراب کرده، فکر نکرده است. این معیار عوض کردن با خودش فرهنگ غلطی را وارد تئاتر کرده است. متاسفم که نظارتی روی این موضوع نیست، تئاتر جای این نوع کارها نیست. الان شبکه نمایش خانگی هم دستمزدها را بالا برده و سینما را دچار مشکل کرده است. پشت همه این اتفاق‌ها پولشویی و جریان‌های نامبارکی است که امیدوارم به تئاتر کشیده نشود. من بازیگر نمی‌دانم که پشت این اتفاق‌ها چیست. دستمزد بزرگ هم مال من نیست، اما از حاشیه‌های این ماجرا بی‌نصیب نمی‌مانم. 

چطور وارد پروژه «گیله وا» شدید؟

چند سال گذشته سعی کردم کمتر در تلویزیون فعالیت داشته باشم، کیفیت بیشتر فیلمنامه‌ها و شرایط تولید مطابق معیارهای من نبود. «گیله‌وا» از جنس کارهایی بود که آن را دوست داشتم. یک روایت تاریخی در بستر داستان عاشقانه. میرزا کوچک خان از شخصیت‌های تاریخی محبوب من است و در «گیله‌وا» به او توجه شده. فیلمنامه را دوست داشتم، نقش من، در فیلمنامه مکمل است اما آن را با عشق پذیرفتم. «گیله‌وا» فضایی متفاوت از نظر لوکیشن و تاریخ داشت که برایم جذاب بود. 

ستاره اسکندری,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

شما نقش‌های متفاوتی هم در تلویزیون بازی کرده‌اید.

بله، آن سال‌ها فیلمنامه‌های متفاوتی نوشته می‌شد اما الان همه شمایل‌ها تکراری است، قصه‌ها اغلب آپارتمانی است و تازگی و طراوت کمی در کارها دیده می‌شود.

چرا بعضی شخصیت‌ها در «گیله‌وا» گویش گیلکی دارند و بعضی ندارند؟ 

من گویش ندارم، لحن دارم که شخصیت سرور به عنوان زنی گیلانی برای بیننده باورپذیر شود. قرار بود که همه این لحن را داشته باشند، اما شاید چون زمان لازم برای تمرین و یک دست شدن لحن و گویش نداشتیم، کارگردان ترجیح داد بقیه بازیگران فارسی صحبت کنند.

قبلا با لهجه بازی کرده‌اید؟

لهجه شمالی نه. اما جنوبی، کرمانی، خراسانی و ... بله.

همکاری با آقای عاشوری چطور بود؟

هر چه بیشتر کار کرده ام، به این نتیجه رسیده‌ام که همکاری با کارگردان های اولی بهتر است. با چند کار اولی در سینما کار کرده‌ام که آن فیلم‌ها از بهترین آثار کارنامه آنها است. این کارگردان‌ها پر از وسواس، انگیزه و تلاش هستند. آقای عاشوری متفاوت‌تر از دیگر کارگردان‌های اولی بود که می‌شناختم، بسیار باسواد و عمیق. ارزش‌های او ارزش‌های رایج امروز نیست، دور از فضای مجازی و پروپاگانداهای این روزها مشغول کار خود است. خوشحالم که این همکاری اتفاق افتاد و از او بسیار آموختم.  امیدوارم این سریال را ببینند و آن را دوست داشته باشند. همان طور که من این قصه و فضای کار را دوست داشتم.

همیشه نقش زنانی را بازی کرده‌اید که منفعل نیستند. سرور هم با این که در بطن رخدادهای سیاسی و اجتماعی آن روزهای ایران نیست، اما تماشاگر صرف نبوده و موثر است. 

سرور اگرچه نقش یک نیست، اما دور از رویدادها نیست. من عاشق بازی در نقش زنان عملگرا، مستقل و قدرتمند هستم.

به نظر می‌رسد به تاریخ معاصر هم علاقه دارید.

من مطالعه درباره تاریخ معاصر را دوست دارم، درباره تاریخ مشروطه به بعد هم مطالعاتی دارم. خیلی دوست داشتم در یک کار مربوط به تاریخ معاصر حضور داشته باشم به شرطی که در آن تحریف اتفاق نیفتد. مردم ما، حافظه تاریخی ندارند و گذشته را فراموش می‌کنند. ساخت سریالی مثل «گیله‌وا» ضروری است، برای جامعه‌ای که کتاب نمی‌خواند و همه دغدغه‌اش گوشی همراه است، دانستن تاریخ از طریق یک قصه عاشقانه جذاب است. من تجربه جنگ هشت ساله را دارم، عواقب آن را دیده‌ام. سرور در «گیله‌وا» به این دلیل برایم جذاب بود، که تصویری از زنانی بود که در همه جنگ‌ها مغفول هستند، در همه آثار به مادران، زنان، خواهران و ... کم توجهی شده. من عاشق نقشم در «سرو زیر آب» (محمدعلی باشه آهنگر) هستم، نقش زنی در سکوت، در فضایی مردانه. سرور کامل شده آن شخصیت است. همسر است، مادر است، خواهر است. می‌خواهد مردان زندگیش از جنگ دور بمانند، اما در نهایت چشم انتظار باقی می‌ماند. این انتظار، برایم مقدس است و احساسم را درگیر می‌کند.

تیم بازیگری در یک کار چقدر مهم بود؟ تیم بازیگری «گیله‌وا» در انتخابتان مهم بود؟

نمی‌توانم بگویم مطلقا مهم نیست. همه چیز در تعادل معنا پیدا می‌کند. من در هر پیشنهادی از تیم بازیگری می‌پرسم، مرعوب نامی نیستم. اما فکر می کنم بازیگران و عوامل باید در بخشی از کار، هم لول و هم ارزش باشیند تا تصویری که به مخاطب می‌رسد تصویر درست تر و کاملتری باشد. توانایی آدم‌ها بیش از اسم ها برایم مهم است.

ستاره اسکندری,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

نقشتان در «زعفرانی» دیده شد. یک کمدی سرحال خانوادگی، اما کمتر در  این قالب دیده می‌شوید. چرا؟

من بازی کردن در نقش‌هایی با چاشنی طنز و کمدی را دوست دارم ولی این روزها، بعضی چیزها به اسم کمدی ساخته می‌شود که پیش پا افتاده و سطحی است. انتظار مخاطب بیشتر به سمت هجو رفته، اما این برای من خوشایند نیست و ترجیح می‌دهم این پیشنهادها را نپذیرم. دوست دارم نقش زنان مستقل و مقتدر از من یادگار بماند.

در سریال «مرگ تدریجی یک رویا» (فریدون جیرانی) هم نقش خاصی داشتید. زنی که نمونه‌اش را در تلویزیون ندیده‌ایم.

من بعد از بازی در نقش نرگس در سریال «نرگس» با نقش مثبت شناخته شدم، با این که چادری نیستم، خیلی از مردم مرا با آن تصویر به یاد داشتند. دوست داشتم نقشی متفاوت بازی کنم، ساناز در «مرگ تدریجی یک رویا» این قدر مفصل نبود و قرار بود نیمه داستان، بمیرد. اما آقای جیرانی وقتی با کار من مواجه شد نقش را گسترده کرد. نقشی که بر اساس توانایی تو نوشته می‌شود و در مرحله شکل‌گیری او می‌توانی با کارگردان صحبت کنی، ماهیت کاملتری می‌گیرد. بازیگر در این فرایند خلق، حضوری پررنگ و موثر دارد. به همین دلیل بعد از گذشت بیش از یک دهه، هنوز ساناز در ذهن بینندگان آن سریال باقی مانده است. از دو کار من بسیار یاد می‌شود «مرگ تدریجی یک رویا» و «دندون طلا» آقای میرباقری.

پارسال تهیه‌کننده نمایش «خانه برناردا آلبا» علی رفیعی بودید. هم به لحاظ کاری و اقتصادی تهیه کنندگی چقدر برای شما مهم است؟

من هفت سال پیش با نمایش «سی و سه درصد نیل سایمون» به کارگردانی افسانه ماهیان این کار را شروع کردم، بعد به سمت کارهای دانشجویی رفتم. همکاری با آقای رفیعی اما داستان دیگری داشت. من سال‌ها شاگرد ایشان بودم، برایشان بازی کرده‌ام. پارسال این فرصت پیش آمد که کنار ایشان قرار بگیرم، نمی‌خواستم نقشی بازی کنم و تمرکزم فقط روی تهیه‌کنندگی بود. این را می‌گذارم به حساب ادای دین به استادم. کار ما سرمایه‌گذار داشت آقای محمدحسین توتونچیان. خدا را شکر می‌کنم که توانستیم سرمایه را برگرداندیم و همه چیز خوب پیش رفت. دوست داشتم تماشاگر ببیند که تئاتر اندیشه هنوز نفس می‌کشد و دور از زرق و برق تاثیرگذار است.

تهیه‌کنندگی را ادامه می‌دهید؟

تهیه‌کنندگی شغل و هدف من نیست، من به تولید جریان فکری در هر حیطه‌ای که فرصت داشته باشم، می‌اندیشم.

مهسا بهادری 

khabaronline.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش