جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۳۳ - ۱۶ آذر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۹۰۳۳۲۶
رادیو و تلویزیون

مشروطی فوق‌لیسانسه‌ها

سریال فوق‌لیسانسه‌ها,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
فصل سوم «فوق‌لیسانسه‌ها» به پایان رسید؛ آیا این سریال توانست مسیر موفق قبلی خود را ادامه دهد؟

«فوق‌لیسانسه‌ها» به نقطه پایان رسید و می‌گویند دفتر این فصل از مجموعه لیسانسه‌ها فعلا بسته می‌شود. سریال سروش صحت در این سری هم توانست مخاطبان خود را داشته باشد، اما مخالفان سرسختی هم داشت كه نوك پیكان انتقادشان، گسست خط اصلی قصه از یك سو و تكرار شوخی‌ها از سوی دیگر بود. در این فصل غالبا همان شخصیت‌های لیسانسه‌های یك و ۲ حضور داشتند و جو قصه هم در همان حال و هوا بود، اما تمایل نویسندگان برای نزدیك‌تر شدن به گونه تخیلی در بعضی سكانس‌ها بیشتر و همین نكته به یكی از موضوع‌های مورد بحث میان علاقه‌مندان و منتقدان سریال بدل شد. در این گزارش نگاهی انداخته‌ایم به مهم‌ترین اشتراك‌ها و افتراق‌های فصول سریال و انتقادها را با رضا جودی، تهیه‌كننده مجموعه مطرح كردیم.

قلب متحرك

در دو فصل پیشین، حبیب با بازی درخور توجه هوتن شكیبا درخشید و به ستاره لیسانسه‌ها بدل شد، در فوق‌لیسانسه‌ها می‌شود گفت بیشتر بار كمدی سریال روی دوش این شخصیت است و قصه نه چندان منسجم و بی‌جان این فصل بدون حبیب برای جذب مخاطب، حسابی كمیتش لنگ می‌زد. حبیب، بلاهت منحصر به فردی دارد كه همین خصیصه نمك این شخصیت و بهانه‌ای برای دوست‌داشتنی بودنش شده است.

پسری با توهم دوست‌داشتنی بودن و خودخوشتیپ‌پندار كه از فصل یك تا كنون از هیچ تلاشی برای تحقق ازدواجش دریغ نمی‌كند و در این راه به هر لبخندی دل می‌بندد، اما خیلی زود سرخورده می‌شود و هنوز آنچه می‌خواهد، میسر نشده است. میزان نمك حبیب در این فصل بیشتر شده و چند مشخصه دارد؛ از جمله این‌كه با بیانی خاص همچون بازیگران تئاترهای كلاسیك و آن‌گونه كه میان عام به بیان تئاتری شهره است، صحبت می‌كند یا خیالپردازی‌های عاشقانه جالبی دارد كه همه شخصیت او را در این فصل هم سرپا نگه داشته است، منتها این ادا و اطوارها در بعضی قسمت‌ها حسابی توی ذوق می‌زند و نبود یک قصه و فیلمنامه را نشان می‌دهد.  انگار که قرار است حبیب با این ترفند فقط زمان را بکشد!

پرواز شبح

در این فصل از سریال، بخش‌های تخیلی به قصه افزوده شده است، از جمله این موارد می‌شود به پرواز شخصیت‌ها، معلق ماندن آنها روی هوا، تكثیر یك فرد و... اشاره كرد. این ویژگی برای مخاطب ایرانی آن هم طیف وسیع مخاطب تلویزیون از نظر سن، سلیقه و... آنچنان كه باید جا نیفتاده است و به همین خاطر برای بسیاری، این‌كه میانه‌های قصه‌ای كه تا زمانی آن را رئال تصور می‌كردند،‌ شاهد صحنه‌های تخیلی باشند، خوشایند نبود و خیلی زود برای این مشخصه كه در این فصل پررنگ‌تر شده بود، سریال را پس زدند.

یك وقت به فلانی برنخورد!

بازیگران چشم در چشم مخاطب می‌دوزند و با هر دیالوگ انتقادی نسبت به فلان صنف و گروه، رو به دوربین از آنان عذرخواهی می‌كنند. ترفندی كه صحت از همان فصل یك برای برخی از جملات انتقادآمیز متن برگزیده، زیركانه است و در خود هجو یا دست كم انتقادی به همین رفتار دارد كه سازندگان آثار باید بعد نام بردن از هر شهر و شغلی در فیلم و سریالشان از اهالی و افراد مرتبط با آن عذرخواهی كنند و حسن نیت خود را نشان دهند تا مبادا به كسی بربخورد. این دست سكانس‌ها در این فصل هم مثل فصل‌های پیشین كم و بیش بود و به یكی از ویژگی‌های مجموعه لیسانسه‌ها تبدیل شده است. یكی دیگر از بخش‌هایی كه در دو فصل قبل وجود داشت و در این فصل كمرنگ شده است، مربوط به پارك و حوض آب بود كه در كنار آن نگهبانی با بازی مهران رجبی هم حضور داشت، این شخصیت در فوق‌لیسانسه‌ها حذف شده است و با رفتن او كمتر شاهد این سكانس خاص بودیم.

جاده خاكی

نمی‌شود گفت حرف زدن رو به دوربین و خارج شدن از اتمسفر قصه سریال، ابتكار این سریال است؛ اما در لیسانسه‌ها و بیشتر از آن در فوق‌لیسانسه‌ها از آن زیاد استفاده شده است؛ كاری كه به مذاق هر كسی خوش نمی‌آید. به‌ویژه مخاطبانی كه دوست دارند غرق در خیال و قصه شوند و برای دقایقی هم كه شده از جهان حقیقی فاصله بگیرند و جهان قصه را باور كنند، اما صحت تصمیم گرفته، هر چند لحظه یك‌بار این شوك را به مخاطبانش بدهد و با خروج از جهان آدم‌های فیلمنامه كمی هم با موضوع‌هایی بیرون از چارچوب تعریف شده قصه‌ شوخی كند كه در برخی موارد بد هم از آب درنیامده است، اما تكرار آن گاهی قابل پیش‌بینی و آزاردهنده می‌شود.

یعنی بیش از آنچه چنین تفاوتی جذاب نباشد، تاكید بر آن دلزدگی ایجاد می‌كند. در واقع می‌شود گفت این‌كه هر متفاوت‌بودنی بها دارد، بر كسی پوشیده نیست پس اگر عده‌ای از مخاطبان هم این ساختارشكنی را برنتابند یا به مذاقشان خوش نیاید هم طبیعی است و تا اینجای كار نمی‌توان از سلیقه طنازانه نویسندگان اثر خرده گرفت اما آنجا كه یك تمایز مدام تكرار شود، دیگر برای آنان كه دوستش دارند هم، خاصیت خود را از دست‌می‌دهد.

دابسمش بازی

در این فصل دابسمش نقش ویژه‌ای دارد و در غالب قسمت‌ها بازیگران یك دابسمش با قطعات موسیقایی روز اجرا می‌كنند كه از بخش‌های محبوب سریال است و حسابی در فضای مجازی گل می‌كند. این جذابیت اما جدای از فضای قصه است. از همین رو می‌توان آن را تنها یك یار كمكی به حساب آورد و گفت هر جا كلام باز می‌ماند، دابسمش آغاز می‌شود! در واقع آنچه بسیاری از منتقدان می‌گویند عدم برخورداری سریال از قصه‌ای منسجم است. 

فوق‌لیسانسه‌ها نه آنچنان كه هر قسمتش، عنوانی دارد اپیزودیك است و نه یك روایت مشخص و خطی دارد. مجموعه‌ای است از داستانك‌ها  درباره شخصیت‌های مختلف قصه كه برخی از آنها بدون نخ تسبیح محكم و بی‌سرانجام كنار یكدیگر قرار گرفته‌اند تا جایی که بعضی از این قسمت‌ها را اگر در طول سریال جابه‌جا كنیم، تفاوت چندانی حاصل نمی‌شود.  در واقع به‌نظر می‌رسد سروش صحت برای این فصل به‌جای نوشتن یک قصه، بخش‌های مورد علاقه مردم در فصول قبل را تکرار کرده  و کنار هم چیده است.

دكتر مهاجر هستم، مدرس...

دكتر مهاجر كه در فصل ۲ نقش پررنگ‌تری پیدا كرده بود، در این فصل یكی از محورهای اصلی قصه شده و چه از نظر قصه و چه از منظر حركات دستی كه برایش تعریف شده است، حضورش بیش از پیش به چشم می‌آید.

البته در این مورد ارتباط بازیگر با نقش هم تاثیر بسزایی دارد؛ رخت آقای دكتر قصه فوق‌‎لیسانسه‌ها بر تن بیژن بنفشه‌خواه خوش نشسته و نشان داده این نقش پتناسیل پررنگ‌تر شدن را داشته است.

  • 16
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش