پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۳۴ - ۰۵ بهمن ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۱۰۰۸۷۳
رادیو و تلویزیون

کامبیز دیرباز؛

«دست فرمون» فقط برای لاکچری‌ها نیست/ بدون موتور اموراتم نمی‌گذرد!

کامبیز دیرباز,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
کامبیز دیرباز که اجرای برنامه «دست فرمون» از شبکه «نسیم» را بر عهده دارد ضمن توضیح رویکردها و اهداف این برنامه تلویزیونی، درباره علایق شخصی خود در زمینه رانندگی و موتورسواری سخن گفت.

برنامه «دست فرمون» از تازه‌ترین برنامه‌های شاخص در کنداکتور فصل پاییز شبکه نسیم بود. برنامه‌ای با محور اتومبیلرانی که کامبیز دیرباز آن را اجرا می‌کند و در یک پیست حدوداً ۱۱ هزار متری شرکت‌کننده‌ها به شکل یک نفره از طریق ثبت رکورد به رقابت می‌پردازند. مسابقه‌ای که برای بخشی از طرفداران مسابقات سرعتی می‌تواند جذاب باشد؛ مخصوصاً اگر علاقمند به رکورد زدن و عشق ماشین باشند.

کامبیز دیرباز در گفتگویی با مهر از علاقه خود به ماشین و موتور و همچنین اجرای این مسابقه می‌گوید.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید؛

* احتمالاً بعد از ۲۴ قسمت که از پخش مسابقه «دست فرمون» می‌گذرد، نظر مخاطب دستتان آمده است که بدانید بازخوردها نسبت به این مسابقه چطور بوده است؟

البته هنوز خیلی نتوانسته‌ایم فیدبک‌ها را به دست بیاوریم، چون پخش این برنامه همراه با کمی بدشانسی بود و دقیقاً شروع پخش آن جمعه شبی بود که بنزین گران شد! برنامه هر بار خواست پا بگیرد اتفاقاتی پیش آمد که تلویزیون کمتر بیننده داشت. برنامه وقتی نوپاست نیاز دارد در فضای مجازی حمایت شود اما در همان اوایل پخش اینترنت هم قطع شد و مزیدی بر علت شد!

* وقتی اسم اتومبیلرانی و دست فرمون و مسابقه می‌آید مخاطب دوست دارد از برنامه به هیجان بیاید و شاید بیشتر مسابقات «فرمول یک» برایش تداعی شود. چقدر این برنامه برای خود شما هیجان دارد؟

من همیشه سعی کردم خود را جای مخاطب بگذارم چه در مواجهه با فیلمنامه یک سریال و چه برنامه‌های عادی. این درست است که هیجان برنامه کم است و بخش زیادی به دلیل سبک چنین مسابقاتی است که به شیوه «تک‌نفره» پیش می‌رود. فرض کنید جمعه‌ها بروید به میدان آزادی و چنین مسابقه‌ای را تماشا کنید در این مسابقه ساختار به این شکل است که عددها رقابت دارند. شاید اگر من از روز اول نحوه مسابقه را می‌دانستم، پیشنهاد می‌دادم که پیست را به گونه دیگری طراحی کنند.

البته پیش‌بینی هم نمی‌کردیم که تک نفره بودن ماشین هیجان را کم می‌کند و ما تلاش کردیم با آیتم‌ها و چالش‌های مختلف هیجان را به مسابقه تزریق کنیم، الان هم صحبت‌هایی شده و موافقت شبکه هم گرفته شده است.

* پس به این ترتیب می‌توان انتظار هیجان واقعی این نوع مسابقات را داشت؟

بله حتماً. ما برنامه داریم پیست را تا ۲ برابر یا سه برابر عریض‌تر کنیم تا همزمان دو ماشین با یکدیگر مسابقه دهند.

کامبیز دیرباز,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

* احتمالاً این کار نیازمند بودجه هم باشد.

بله تمام مشکل همین است و اگر منابع مالی تأمین شود به نظرم در سه یا چهار شب بتوان فضای جدید را آماده سازی کرد چون آسفالت کاری پیست هم در دو شب انجام شد.

* خود شما چرا هیچ گاه در این پیست حضور ندارید. از همان ابتدا هم گفته شد حضور شما به دلیل علاقه به موتورسواری و اتومبیلرانی است.

حضور من در این پیست شاید یک بار جذاب باشد و اگر قرار باشد هر شب باشد، احتمالاً هم برای خودم و هم مخاطب خسته‌کننده می‌شود و من آن یک بار را هم نگه داشته‌ام که با چند تن از دوستانم شرکت‌کننده‌های یک ویژه برنامه باشیم و چنین رقابتی را برگزار کنیم.

* و قرار است مسابقه موتورسواری باشد؟

پیست برای موتور کوتاه است چون موتور شتاب بیشتری دارد و پیچ‌های آن به لحاظ فنی متفاوت است بنابراین سخت افزار جدیدی نیاز دارد اگر این امکان باشد خیلی هم خوب است چون کلی عشق موتور هستند که به برنامه اضافه می‌شوند.

* فکر کنم اولین بار است که خانم‌ها می‌توانند به عنوان راننده در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کنند.

بله این اولین بار است و چند نفر هم به مرحله بعد راه پیدا کردند.

* محدودیتی برای راننده‌ها نسبت به نوع ماشین‌شان وجود ندارد؟

هیچ محدودیتی وجود ندارد و اصلاً یکی از علت‌های این سبک از مسابقه همین بود که هرکسی با هر ماشینی بتواند شرکت کند و حجم و قدرت موتور ماشین چندان ملاک نیست بلکه فقط مهارت راننده است. البته ما یک استاندارد اولیه را رعایت کردیم ولی منظور از اینکه همه می‌توانند شرکت کنند افراد صفر کیلومتر نبودند.

کامبیز دیرباز,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

* در ضبط برنامه تصادف یا مجروح هم وجود داشت؟

مجروح و چپ کردن نداشتیم، ولی تا دلتان بخواهد انحراف به چپ، خرابی ماشین و… داشتیم چون برخی خیلی وارد نبودند. در تمرین‌ها فشار می‌آوردند و ماشین دچار نقص فنی می‌شد.

هیچ ارتباطی ندارد. ما در پیست هم پراید داشتیم و بی‌. ام. و داشتیم و اتفاقاً بی‌. ام. و اوت و راننده پراید اول شد! چون صددرصد به مهارت راننده بستگی دارد. اصلاً سیاست برنامه این است که ما به چنین دنیایی ورود نکنیم که بخواهیم فقط ماشین‌های لاکچری را راه بدهیم. این برنامه برای مردم کف خیابان است و برای همین هم بازخورد داشته‌ایم که خیلی‌ها می‌گویند از ثبت‌نام جا مانده‌اند. ما در دور اول حتی برای چند نفری که ماشین نداشتند اما ثبت نام کرده بودند، ماشین در اختیار گذاشتیم.

* خود شما چقدر مسابقات و برنامه‌های اتومبیلرانی دنیا را می‌بینید؟ هرچند «تخت گاز» مسابقه نبود اما برنامه‌ای پرطرفدار در میان علاقمندان به انواع ماشین و خودرو بود و در ایران هم جای چنین برنامه‌هایی خالی است.

محور اصلی «تخت گاز» مقایسه ماشین‌ها و برندها بود که البته ما اصلاً در تلویزیون نمی‌توانیم به آن ورود کنیم و ما مجبور هستیم به مردم بگوییم روی ماشین‌هایشان اسم بگذارند که بتوانیم با اسم صدایشان کنیم من به طور مثال نمی‌توانم بگویم علی با بنزش آمده است و باید بگویم علی به طور مثال با پسرش آمده است!

* با شرایط موجود برنامه می‌تواند به یک برند تبدیل شود؟

امیدوارم. من البته اصلاً قصد مقایسه ندارم چون ساختار برنامه‌ها متفاوت است، ولی برنامه‌های شاخص امروز شبکه «نسیم» که برند هم شده‌اند، در ابتدا آزمون و خطا داشتند و براساس بازخوردها روند خود را اصلاح کردند. به‌تعبیری به تدریج گرفت تا به ۲ برند شاخص تلویزیون و شبکه نسیم تبدیل شدند.

به نظرم با تغییرات جدید این برنامه هم می‌تواند برند شود چون طیفی از مخاطبان را دارد که جایش در تلویزیون خالی بوده است. با این حال باید منطقی بود در همان مقیاس بهترین برنامه در دنیا که «تخت گاز» است باز هم نمی‌توانید آن را با «امریکاز گات تلنت» که مخاطب عمومی‌تری دارد مقایسه کنید و شما حتماً باید عشق ماشین باشید تا «تخت گاز» یا «دست فرمون» را ببینید چون تخصصی است ولی با هر علاقه‌ای می‌توان «عصر جدید» یا همان «امریکاز گات تلنت» را دید.

کامبیز دیرباز,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

* البته بخشی هم به ساختارهای برنامه است که به طور مثال جدید یا خلاقانه باشد، مثلاً در آیتمی که تایر ماشین را عوض می‌کنند در یکی از برنامه‌های خارجی همین کار را در خلأ انجام می‌دادند و اگرچه که این کار بودجه کلان می‌خواهد و قیاس مع‌الفارغی است اما بستگی دارد که چقدر بتوان از اتفاقات جدید بهره برد.

من امیدوارم خداوند اگر پدر و مادرتان زنده هستند آن‌ها را برایتان نگه دارد، ولی ما آنجا در استدیوی بزرگ برنامه که حدودا هزار متر وسعتت دارد، ۲ بخاری نیاز داریم که از سرما نلرزیم خلأ که دیگر هیچ! قطعاً هرچقدر پول بدهید آش می‌خورید. حتی مدتی آب ما ناشی از اتفاقات مالی قطع بود و ما حتی برای بدیهی‌ترین چیزها هم چالش داشتیم. البته بخشی از این مشکلات درون خانوادگی است اما همین قدر می‌گویم که خوانندگانتان بدانند که با حجمی از مشکلات برنامه ساخته می‌شود.

* فکر می‌کنید فرهنگ شوفری و ماشین سواری ممکن است باعث شده باشد در این برنامه شوخی‌هایی داشته باشید که کمی غیرعادی به نظر برسد یا برخی حس کنند مبادی آداب و به رسم اجرای دیگر مجریان نبوده است؟

من به ضرس قاطع می‌گویم از شوخی‌هایم کسی ناراحت نشده است چون در این ۴۴ سال سنی که از خدا گرفته‌ام می‌دانم با چه کسی شوخی کنم و یا حتی با چه کسی شوخی نکنم. ولی بیننده‌ها سلایق مختلفی دارند و شاید برخی حس کنند مهمان برنامه از شوخی من ناراحت شده باشند با این حال اگر برنامه را خیلی جدی برگزار کنیم دیگر جذابیتی ندارد، شوخی‌ها نمک و فلفل برنامه است.

من در زندگی شخص هم همین شکلی هستم هم شوخی می‌کنم و خودم هم برای خودم جفت پا می‌گیرم و اتفاقاً از زاویه بالا به پایین نگاه نمی‌کنم. فرهنگ شوفری هم کاملاً عامدانه است؛ فضای دیزل و گاراژطور است که فضای خودش را می‌طلبد من هم اصلاً نمی‌خواستم ادای مجری‌ای را در بیاورم. می‌خواستم خودم باشم.

* فکر کنم کل کل کردن را هم دوست دارید؟

من در هیجانی که وجود دارد با شرکت کننده‌ها شریک می‌شوم و برایم جذاب است مخصوصاً وقتی بین شرکت کننده‌ها نوعی کل کل صورت می‌گیرد یا شوفرهایی که خیلی دست فرمانشان خوب است و برای هم کری می‌خوانند، این هیجان به من هم غلبه می‌کند و بعد هی به خودم یادآوری می‌کنم که نباید هیجان‌زده شوم و باید کارم را انجام دهم. این هم به دلیل همان علاقه شخصی من به موتورسواری و مسابقه است و به لحاظ هیجان بیرونی هم باید گفت در چند سفری که به شهرهای مختلف داشتیم آدم‌های بسیاری را دیدم که رکوردها و تایم‌های مختلف شرکت‌کنندگان مسابقه را حفظ بودند و این برای من جالب بود.

کامبیز دیرباز,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

* در برخی از مصاحبه‌هایتان هم احساس کرده‌ام نسبت به دلیل پرسش درباره اجرا، نوعی گارد داشته‌اید و بیشتر گفته‌اید که اجرا را بازی می‌کنید.

من زمانی که حضور در این مسابقه را پذیرفتم با برخی از نویسندگان مشورت کردم تا واژه‌هایی را برای من ابداع کنند که سمت برخی از واژه‌های دیزلی برویم تا مدل خودم باشد و آن را بازی جدیدی مختص خودم می‌دانم. زمان پخش برنامه «عصر جدید» یک شب مهمان آن‌ها شدم که شما آن نوع بیان را در «دست فرمون» نمی‌بینید، من هم آنجا و هم اینجا دارم بازی می‌کنم.

* بازی می‌کردید یا روایت؟

به هر حال اسمش را بازی هم می‌شود گذاشت مثل شما که با پدر، مادر، دوست و… به نوعی حرف می‌زنید و می‌توان گفت نقش‌های مختلفی را بازی می‌کنید. در عین حال در دنیا چهره‌های مختلفی هستند که اجرا می‌کنند مثل مورگان فریمن یا دیگر چهره‌های بازیگری.

* بله اما بستگی به برنامه هم دارد، مثل شما که برنامه‌ای را در راستای علاقه خود اجرا می‌کنید، آنجا هم یک بازیگر مثلاً اسکار یا گلدن گلوب را اجرا می‌کند.

بله این برنامه هم سبکی دارد که لایف استایل من است. من همیشه روی موتور بوده‌ام و هستم و در این برنامه هم نوعی میزبانی دارم.

* در این لایف استایل تصادف به خاطر سرعت بالا هم داشته‌اید؟

تصادف داشته‌ام اما قاطعانه می‌توان گفت هیچیک به خاطر سرعت نبوده است، چون اگر با موتور تصادف می‌کردم الان در خدمت شما نبودم! چون با موتور با سرعت بالا تصادف کنید دیگر چیزی از شما باقی نمی‌ماند.

* و خدایی نکرده باید آن دنیا بروید؟!

بله یک ضرب می‌روید آن دنیا (می‌خندد). اما آن اوایل که موتور خریداری کردم یک بار تصادف ناجوری داشتم و تجربه‌ای شد که بعداً با احتیاط بیشتر موتورسواری می‌کردم.

* همسرتان هیچ گاه غدقن نکرده است استفاده از موتور را؟

نه خودش می‌بیند که من بدون رعایت نکات ایمنی پشت موتور نمی‌نشینم. مخصوصاً در این چند سالی که پدر شده‌ام حتی برای رفتن تا سر کوچه هم بدون کلاه، موتورسواری نکرده‌ام.

* ولی همچنان سوار می‌شوید؟

بله اصلاً نمی‌توانم سوار نشوم و بدون موتور اموراتم نمی‌گذرد. نوعی حس رهایی دارد. من روزهای برفی سعی می‌کنم سوار موتور نشوم اما در همین ایام شب‌ها به پارکینگ می‌روم موتورم را روشن می‌کنم کمی گاز می‌دهم به موتورم سر بزنم و بعد به خواب بروم.

  • 19
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش