شنبه ۰۳ شهریور ۱۴۰۳
۱۰:۴۲ - ۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۲۰۰۶۱۹
رادیو و تلویزیون

گپ‌و‌گفتی با «مه‌لقا خانم» درباره «نون. خ۲» /ختمم جالب‌تر از مراسم باباپنجعلی بود

فریده سپاه‌منصور,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
بازیگر نقش «مه‌لقا خانم» در فصل اول سریال «نون. خ» از دلایل غیبت خود در فصل دوم این سریال و همچنین تجربه ایفای نقش‌های کردی در کارنامه‌اش سخن گفت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران،  «مه لقا خانم!»؛ این پاسخ خیلی از سوال‌هایی بود که در این فصل از سریال «نون. خ» وسط بحث‌های جدی و تحلیلی و زلزله و رویداد‌ها مطرح می‌شد و همه روستا همزبان یک اسم را می‌آوردند! مه لقایی که شب اول مراسم ختم و یادبودش برگزار شد تا بدانیم در این فصل غایب است، ولی گویی این‌بار از هر زنده‌ای زنده‌تر بود و اینگونه مادرزن نورالدین در سریال اگرچه از دنیا رفته بود، اما بار‌ها و بار‌ها در سریال از او یاد شد و حتی بیش از کاراکتر‌های دیگر در ذهن مخاطب جا باز کرد.

«مه لقا خانم»، اما همان فریده سپاه منصور است که در فصل اول سریال شاهد حضور تحسین‌برانگیز و متفاوتش بودیم و حالا به بهانه پایان فصل دوم سریال و شوخی‌های جالبی که با این کاراکتر شد و نقش او را در این فصل همچنان پررنگ نگه داشت، به گفتگو با او نشستیم که خیلی سرزنده و شوخ طبع به سوالات جواب داد.

کرد تقلبی بودم!

فریده سپاه‌منصور همان ابتدا در پاسخ به اینکه چرا در این فصل از سریال حضور نداشته است، گفت: شاید به این دلیل که در فصل قبل از من درباره کار در شهرستان پرسیده بودند و من گفتم نمی‌توانم به شهرستان بروم. کار در شهرستان برای من خیلی سخت است و من سنم برای آن مناسب نیست.

وی در ادامه با شوخی بیان کرد: شاید هم دلیلش این بود که من در میان آن‌ها که همه از کرد‌های شهرستان‌ها بودند، کرد تقلبی بودم! ولی شرایط کار در شهرستان خیلی سخت است مخصوصاً کار در کرمانشاه که هوای سردی دارد و من اکنون ۷۳ ساله هستم. کار را هم باید جدی گرفت و نمی‌توان توقع داشت که مثلاً همه با یک نفر در شهرستان همکاری کنند. در کل هم با مناطق سردسیر مشکل دارم و خاطرم می‌آید چند سال پیش برای پروژه‌ای به شهرستان رفته بودیم و بیمار شدم.

یادبودم از مراسم یادبود باباپنجعلی بهتر بود

بازیگر نقش مه لقا خانم در «نون. خ» که در این فصل و در قسمت اول برای او یادبود و ختم هم گرفته شد، درباره اینکه چقدر این فصل از سریال را دوست داشته است، گفت: هر شب سریال را می‌دیدم و قسمت اول برایم خیلی جالب بود، حتی فکر می‌کنم یادبود و ختمی که برای من گرفتند از یادبودی که برای بابا پنجعلی در «پایتخت ۶» گرفته شد جالب‌تر بود!

فریده سپاه‌منصور,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

وی که اولین بار در فیلم سینمایی «مهمان مامان» نقش یک زن کرد را بازی کرده بود با مقایسه آن نقش با مه لقا خانم «نون. خ»، گفت: من آنجا بین عده‌ای فارس، نقش یک کرد را بازی کردم و اینجا بین یک عده کرد بودم و شاید تقلبی بودنم بیشتر به چشم آمد! (می خندد)

خاطره‌ای از «مهمان مامان»

سپاه‌منصور درباره تلاش‌هایش برای فیلم «مهمان مامان» نیز گفت: درست خاطرم هست که حدود یک ماه و ۱۰ روز روی دیالوگ‌هایم برای فیلم «مهمان مامان» کار کردیم. یک نفر جمله‌های مرا به کردی کرمانشاهی می‌خواند و من هم تکرار می‌کردم. بعضی روز‌ها صبح ساعت ۵ یا ۶ بیدار می‌شدم نوار‌های کردی را گوش می‌دادم و تا عصر تمرین می‌کردم. آنقدر این جملات را تکرار می‌کردم که یک روز وقتی به دخترم گفتم «کی میای خانه؟» با تعجب پرسید چرا لحنم عوض شده است. بعد از نمایش فیلم هم خیلی‌ها فکر کردند اصالتاً کرد هستم و از این بابت خیلی خوشحال بودم، چون دوست نداشتم از نوع بیانم ناراحت شوند یا اعتراض کنند و بگویند ما اینگونه حرف نمی‌زنیم.

گاهی نقش یک زن فلج و لال را پیشنهاد می‌دهند و می‌گویند این نقش برای خود شما نوشته است. نقش‌هایی می‌دهند که براساس حضور من در فیلم‌های قبلی‌ام مثل «ساحره» یا دیگر فیلم‌ها طراحی می‌شود. این نقش‌ها بازیگر را در تله می‌اندازد و او را کلیشه می‌کند.

وی در پاسخ به اینکه به شکل گزیده‌ای در سینما و تلویزیون بازی دارد، توضیح داد: من هر پیرزنی را بازی نمی‌کنم. گاهی نقش یک زن فلج و لال را پیشنهاد می‌دهند و می‌گویند این نقش برای خود شما نوشته است. نقش‌هایی می‌دهند که براساس حضور من در فیلم‌های قبلی‌ام مثل «ساحره» یا دیگر فیلم‌ها طراحی می‌شود. این نقش‌ها بازیگر را در تله می‌اندازد و او را کلیشه می‌کند. من برای اینکه نقشم را بدانم کل فیلمنامه را می‌خوانم، حتی اگر نقش من چهار سکانس باشد، اما باید همه فیلمنامه را بخوانم تا ببینم بودن و نبودن این نقش چه تأثیری در روند فیلمنامه دارد.

بیشتر از اینکه نقش قبول کنم، رد می‌کنم

سپاه منصور درباره این حساسیت روی کار و انتخاب نقش با بیان اینکه هنوز خود را بازیگر تئاتر می‌داند، گفت: این حساسیت‌ها مال یک بازیگر است. اگر بازیگر حوصله نداشته باشد پس نباید نقش بازی کند. من بیشتر از اینکه نقش قبول کنم نقش‌ها را رد می‌کنم، چون باید بدانم نقشی که بازی می‌کنم در کجای جهان ایستاده است.

وی اضافه کرد: خیلی وقت‌ها هم وقتی پشت سر هم نقش‌های مشابه پیشنهاد می‌شود و من رد می‌کنم همکارانم ایراد می‌گیرند و می‌گویند مگر فکر می‌کنی به دیگران چه پیشنهاد می‌شود، اما من دوست دارم نقش‌هایی بازی کنم که بعد از آن، مردم به یادم باشند.

‌نمی‌توانم برای پول کار کنم

سپاه منصور درباره اینکه چقدر ممکن است به دلیل مسائل مالی نقشی را بپذیرد، گفت: گاهی به خودم نهیب می‌زنم که نقشی را برای پولش بپذیرم تا پس‌اندازی برایم باشد، اما نمی‌توانم خودم را راضی کنم.

وی درباره اینکه چقدر علاقه دارد سریال‌هایی مثل «پایتخت» یا «نون. خ» که وجوه قومیتی در آن‌ها پررنگ است، ببیند، گفت: «نون. خ» از دل سازندگانش برآمد و به همین دلیل هم مردم با آن رابطه برقرار کردند. سریال‌هایی که قومیت‌ها در آن‌ها حضور دارند برای همگان جذاب است، خود من مثلاً دوست دارم بدانم در یزد مردم چه مناسکی دارند یا بلوچ‌ها چطور زندگی می‌کنند. این قومیت‌ها را باید جدی بگیریم، چون ایران فقط به تهرانی‌ها تعلق ندارد.

این بازیگر که این روز‌ها بیشتر در منزل است و سعی می‌کند به دلیل کرونا بیرون نرود، در پایان این گفتگو درباره تحمل این دوران بیان کرد: واقعیت این است که من ۱۲ سال است سیگار را ترک کرده‌ام، اما همچنان در سنی هستم که ممکن است آسیب‌پذیر باشم. به همین دلیل سعی می‌کنم در خانه بمانم و بیرون نروم که نه ناقل باشم و به کسی بیماری را انتقال دهم و نه خودم بیمار شوم. ممکن است دلمان بگیرد یا کلافه شویم، ولی وقتی فکر می‌کنم کاری که می‌کنیم حرکتی جمعی است به آدم لذت می‌بخشد.

  • 11
  • 8
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش