شاید ایران تنها کشوری باشد که بیشترین سرمایههای خرد و خانگی را هر ساله روانه بازارهایی مثل مسکن، خودرو، ارز و سکه میکند. نگاهی به کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه نشان میدهد که ایران تنها اقتصادی است که در آن مردم برای حفظ قدرت خرید خود پول را با پول معامله میکنند و از مسکن به عنوان کالای سرمایهگذاری و نه مصرفی استفاده میکنند. حکایت این اتفاق اگر تا چند ماه پیش تنها از زبان کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی شنیده میشد، حالا اما با داستان نوسانات نرخ ارز و صفهای شلوغ مردم در چهارراهاستانبول برای همه ثابت شده است که بازارهای واسطهگری صدرنشین سرمایهگذاری در ایران هستند.
اتفاقی که باعث شد آمارهای رسمی به رشد ۲۰ درصدی نقدینگی طی ۷ ماهه ابتدایی سال جاری اذعان کرده و خبر یک هزارو ۷۰۰ هزار میلیارد تومانی شدن پولهای سرگردان را منتشر کنند. این حجم از نقدینگی سالهاست مانند بمب ساعتی بخشهای مختلف اقتصادی را با خسارات جبرانناپذیری مواجه کرده است؛ این داستان همچنان ادامه دارد...
اگرچه آمار رسمی را نمیتوان از دل انبوهی از اعداد و ارقام بانک مرکزی یا مرکز آمار در این زمینه پیدا کرد، اما حالا برآورد برخی از گزارشهایی که در تارنمای رسانهها دیده میشود نشان میدهد سرمایههای مردم و حتی بانکها به جای تولید، راهی بخشهای غیر مولد میشوند تا به قول کارشناسان اقتصادی در کمترین زمان، بیشترین سود را عاید سرمایهگذاران کنند. بر اساس گزارشهای میدانی صورت گرفته که طی یکسال گذشته تاکنون تغییر شاخصهای اقتصادی و دلایل آنر ا رصد کردهاند، طی ۹ ماه گذشته، بازارهای ارز، سکه، طلا، مسکن و خودرو سود قابلتوجهی را عاید مردم کردند. بر اساس این گزارش، بررسی وضعیت بازار نشان میدهد در پایان آذرماه امسال بازدهی بازار ارز نسبت به پایان اسفند سال گذشته ۱۱۷ درصد بوده است.
این بازدهی البته تلخکامی آشکاری را برای ایرانیان به همراه دارد چرا که سود بالای ارز نشان از سقوط سهمگین ارزش پول ملی دارد. بازار مسکن نیز با رشد نزدیک به صد در صدی قیمت نسبت به سال گذشته یکی از مهمترین مقاصد سرمایههای سرگردان بود. متوسط قیمت مسکن در تهران به ازای هر متر مربع در حدود ۵ میلیون و ۷۶۰ هزار تومان بود اما این رقم در پایان آذرماه امسال به ۹ میلیون و ۵۵۰ هزار تومان افزایش یافت. این یعنی سودی نزدیک به ۶۶ درصد برای سرمایه گذاران.
آنطور که در تحلیل این گزارش آمده، بازار خودرو نیز بازاری بسیار پرسود برای سرمایه گذاران است اما تعدد کالا در این بازار مانع از آن می شود که محاسبهای نسبی حتی در خصوص سوددهی این بازارها منتشر شود. اگر تنها پراید را در نظر بگیریم می بینیم سرمایه گذاری در بازار این خودرو سودی نزدیک به ۹۰ درصد را دارا بوده است چرا که هر پراید در پایان اسفند ماه قیمتی در حدود ۲۰ تا ۲۱ میلیون تومان در بازار داشت اما امروز با نرخ هایی در حدود ۳۷ تا ۳۸ میلیون تومان خرید و فروش می شود. خودروهای وارداتی حتی بیش از این میزان افزایش را تجربه کرده است.
سپردههای بانکی که در شرایط مهار تورمی با توجه خاص سرمایهگذاران همراه بودند، پس از ریزش ارزش پول ملی اهمیت خود را از دست دادند. اتفاقا در این دوره، تمامی تلاشها بر مهار بیشتر این بازار متمرکز بود. در حالی که ارز، سکه و مسکن می تاختند، بخشنامه تازه بانک مرکزی تغییر شرایط سپرده گذاری را رقم زده است. مقرر است از ابتدای بهمن ماه پرداخت سود سپردههای کوتاه مدت از روز شمار به ماه شمار تبدیل شود. بالاترین بازدهی سودهای بانکی در همین دوره زمانی برابر با ۱۵ درصد و با اغماض در برخی موارد ۲۰ درصد بوده است. حالا با نگاهی به این آمارهای هر چند غیر رسمی، میتوان اینطور تحلیل کرد که طی چند ماه گذشته تولید در میان سرمایهگذاران جایگاهی نداشته و سر بخش مولد همچنان بیکلاه مانده است.
همه به دنبال بازدهی کوتاه مدت هستند آنطور که رصد بسیاری از گزارشها و تحلیلها حکایت میکند، امسال سرمایههای فراوانی از بانکها سرریز بازارهای موازی بانکی نظیر ارز، خودرور، سکه، طلا و البته مسکن شده است. این اتفاق به باور بسیاری از تحلیلگران اقتصادی میتواند نشان دهنده شوربختی اوضاع اقتصادی بخصوص در بخشهای مولد باشد.
آگاهان اقتصادی وقتی از صدرنشینی بازارهای موازی و واسطهگری صحبت میکنند این نکته را یادآور میشوند که به دلیل اینکه مردم اعتماد خود را به بخشهای مولد از دست دادهاند و حال و روز بد بانکها، دیگر کسی حتی اگر زمانی تولیدکننده هم بود، جرات سرمایهگذاری در این بخش را ندارد و دود این بیاعتمادی اول از همه چشم تولید را میسوزاند.
کاظم دوست حسینی، یکی از کارشناسان اقتصادی، در گفتوگو با «همدلی»، صدرنشینی بازارهای موازی در سرمایهگذاری را ناشی از کمبود حمایتهای دولت از تولید عنوان میکند.
این کارشناس اقتصادی در ادامه اینطور توضیح میدهد: «طبیعی است که در بخشی که سود کوتاهمدت را بتوان بدست آورد، بسیاری از سرمایهها راهی آن بخش شوند.» او افزود: «بانکها و مردم در برخی از حوزهها مانند مسکن برای حفظ سرمایههای خود ناچار به سرمایهگذاری شدهاند و به همین دلیل برخی از کارشناسان اقتصادی بر این باور هستند که سرمایهگذاری در این بخشها در ایجاد نوسانات نرخ ارز موثر بود.»
به گفته دوستحسینی: «البته این ادعا در ابتدا باید ثابت شود. اما در مجموع شورای پول و اعتبار هر ساله برنامهای را به بانکها میدهد تا بر اساس آن بخشی از تسهیلات در حوزههای مختلف مثل مسکن یا کشاورزی سرمایهگذاری شود و در این زمینه بانک مرکزی اوضاع را رصد میکند تا تخلف بانکها مشخص شود.»
این آگاه اقتصادی در ادامه به دلایل هجوم سرمایههای مردم نیز به این بازارها اشاره میکند و اینطور ادامه میدهد: «هر یک از بخشهای دیگر به غیر از ارز یا سکه اگر با این همه حجم از سرمایه مردم سرریز میشد، حتما در آن بخش نوسان قیمتها ایجاد شده بود و این یک اتفاق طبیعی بود که با افزایش سرمایهگذاری در این بازارها، قیمتها افزایش یابد.»
او در ادامه تحلیلهای خود صدرنشینی بازارهای موازی در سرمایهگذاری را ناشی از عدم حمایت دولت از بخشهای مولد عنوان میکند و میگوید: «دولت در حوزه تولید متاسفانه به خوبی عمل نکرده است و کمکاریهای زیادی در این بخشها وجود دارد. زیرا فرهنگ مردم و بانکها به گونهای است تا زودتر به سود دست یابند و این موضوع باعث شده تا حتی آنهایی که یک زمانی تولید کننده بودند، به فکر سرمایهدوشی باشند تا اینکه بخواهند سرمایهگذاری کنند؛ زیرا مردم میخواند تا سریعتر به بازدهی برسند.»
مالیات بخشهای مولد باید کاهش یابد به گفته بسیاری از تحلیلگران اقتصادی، یکی از علتهای اصلی که باعث شده تا مردم هیچ اعتمادی به بخشهای مولد نداشته باشد، عدم حمایت دولت از این بخشها است. به باور آگاهان اقتصادی دولت میتواند برای تشویق مردم به سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی از سیاستهای حمایتی و تشویقی استفاده کند. دوستحسینی به مثالی در این زمینه اشاره میکند تا به صورت مصداقیتر این واقعیت را توضیح دهد: «اگر فردی یک میلیارد تومان سرمایه داشته باشد و این حجم از پول را در بانک سپرده گذاری کرده تا سود دریافت کند، قطعا بدون پرداخت مالیات، سودی معین را در زمان مشخص دریافت میکند، این در حالی است که اگر همین مبلغ به جای بانک به سمت تولید هدایت شود، حتی اگر ۵ درصد هم سود کرده باشد، باید مالیات پرداخت کند، این چگونه نگاه تشویقی از تولید است و چطور میتوان از سرمایهگذارها انتظار داشت تا در بخشهای تولیدی و مولد سرمایهگذاری کنند؟»
خرید ارز با ریال، احتکار خانههای خالی برای کسب سود بیشتر، سرمایهگذاری در بازار خودرو، ذخیره انبوهی از سکهها و طلا در خانهها داستان تازهای نیست و ریشه در سالهای گذشته دارد؛ داستانی که از سیاستهای اشتباه دولتها در زمینه حمایت از تولید دارد و به باور بسیاری از تحلیلگران اقتصادی به دلیل مالیاتهای سنگین همیشه به بیراهه رفته است. در شرایطی که هنوز بخش مولد در اقتصاد ایران جایگاهی مثل سودهای بانکی یا بازدهی ارز و سکه را ندارد، آیا مردم راهی بهتر از بازارهای موازی برای حفظ قدرت خرید خود خواهند داشت؟
فاطمه آقاییفرد
- 19
- 3