زهرا کریمی، اقتصاددان در روزنامه شرق نوشت: بهتازگی از سوی دانشگاه دولتی تایوان برای انجام پژوهش همراه با همسرم به این کشور دعوت شدم.
برای دریافت ویزا هیچ راهی نداشتم جز آنکه به دوبی بروم. به علاوه مدارک خودم، مدرک ازدواجم نیز باید به انگلیسی ترجمه و از سوی سفارت امارات در ایران و وزارت امور خارجه امارات متحده عربی در دوبی تأیید میشد. برای دریافت ویزای تایوان، ناگزیر ویزای دوبی را دریافت کردم و برای این ویزا حدود یکمیلیونو ۴۰۰ هزار تومان پرداختم.
دو شب در هتلی در دوبی اقامت داشتم. برای تأیید ترجمه انگلیسی مدرک ازدواج، مبالغ درخور توجهی در ایران و دوبی پرداخت کردم. در کل سفر به دوبی و دریافت ویزا، حدود هشت میلیون تومان هزینه دربر داشت. هرچند سفارت تایوان در دوبی بسیار دوستانه برخورد کرد و بهراحتی برای من و همسرم ویزا صادر کرد، اما این حسرت در دلم زبانه کشید که چرا کشور کوچکی مانند امارات متحده عربی، جایگاه سفارتخانههای کشورهای کوچک و بزرگ جهان است و ایرانیان باید برای دریافت ویزا در کشورهای همسایه سرگردان شوند و مبالغ هنگفتی بپردازند و زمینه رونق هتلداری و گردشگری را برای دیگران فراهم آورند؟
چرا باید در ایجاد ارتباط با جهان چنین با مشکل مواجه باشیم؟ ایران به تایوان پرواز مستقیم ندارد، اما استانبول که از تهران به تایپه دورتر است، پرواز مستقیم برای تایپه دارد که به دلیل قیمت رقابتی مسافران بسیاری را از جمله ایرانیان، به خرید بلیت از خطوط هواپیمایی ترکیه ترغیب کرده است.
به دلیل سفر از طریق ترکیه، ما سه ساعت پرواز اضافی و حدود هشت ساعت توقف در ترانزیت فرودگاه استانبول را به جان خریدیم. هم در پرواز تهران به استانبول و هم در پرواز استانبول به تایپه، هواپیما پر از مسافر بود. در این سفر هوایی نیز بسیار حسرت خوردم که چگونه خطوط هوایی و فرودگاههای بینالمللی ترکیه، امارات و قطر چنین جایگاهی را در منطقه به دست آوردهاند و خطوط هوایی ایران و فرودگاههای کشور به حاشیه رانده شدهاند.
هنگام ورود به فرودگاه تایپه، وقتی برای تبدیل ۲۰۰ دلار آمریکا به دلار تایوان به یکی از باجههای بانکی مستقر در فرودگاه مراجعه کردیم، کارمند بانک با دیدن پاسپورت ایرانی ما از فروش ارز خودداری کرد و مرتب با همکارش به زبان چینی حرف میزد و کلمه ایران را تکرار میکرد. وقتی اصرار کردم من به دعوت دانشگاه دولتی تایوان به این کشور آمدهام و به این برخورد اعتراض دارم، تلفنی با فرد دیگری صحبت کرد و دست آخر گفت کامپیوتر من خراب است و نمیتوانم سرویسی را ارائه کنم. در فرودگاه سرگردان شده بودم. بدون پول تایوانی حتی نمیتوانستم تاکسی بگیرم. سرانجام به قسمت اطلاعات فرودگاه برای گردشگران خارجی مراجعه کردم و با ارائه دعوتنامه رسمی دانشگاه تایوان، مشکل را گفتم. با پادرمیانی مسئول گردشگری و با وجود رفتار اعتراضآمیز کارمند بانک، موضوع فیصله یافت و او پذیرفت ۲۰۰ دلار آمریکا را به دلار تایوان تبدیل کند.
بیتردید قرارگرفتن ایران در لیست سیاه FATF، بانکهای کشورهای مختلف را از ارائه خدمات به اتباع ایرانی نگران کرده است. با تأسف میاندیشیدم وقتی من نمیتوانم ۲۰۰ دلار را در بانکی در تایوان تبدیل کنم، کدام سرمایهگذار ایرانی و خارجی به فعالیت در چنین شرایط پرریسکی رغبت نشان میدهد؟ این بدترین برخوردی بود که در سفر به کشورهای مختلف دیده بودم. چنین برخوردهایی میتواند به اعتماد ایرانیان به کارایی سیاست خارجی کشور و حفظ اعتبار پاسپورت ایرانی آسیبی جدی وارد کند. مجموعه عوامل درهمتنیدهای در دهههای اخیر به افول سرمایه اجتماعی در ایران منجر شده است. اگر مجموعه حکمرانی دنبال تسهیل و تسریع انباشت سرمایه اجتماعی است، قطعا حرکت در راستای بهبود سریع جایگاه ایران در عرصه جهانی و افزایش اعتبار پاسپورت ایرانی، باید در اولویت سیاست خارجی کشور قرار گیرد.
- 14
- 4