به فصل گرم سال و آغاز جا به جایی های اجاره نشینان نزدیک شده ایم. فصلی که پر از دغدغه است و مشکل. فصلی که برای مستاجران سرد است و بی رحم! تا جایی که این روزها مستاجران توانی برای زندگی در محله ای که چند سال پیش در آن ساکن بودند را ندارند و ناچار می شوند سال به سال، به منطقه ای ارزان تر مهاجرت کنند تا در نهایت، به حاشیه شهر می رسند. اینکه برنامه برای کنترل این شرایط در دست کیست و چگونه می توان از این بحران خارج شد را با یک استاد دانشگاه تهران در میان گذاشتیم تا ببینیم برای حل آن چه باید کرد.
بیش از هشت میلیون خانوار در ایران مستاجر هستند
به گزارش رکنا، بیت الله ستاریان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و کارشناس اقتصاد مسکن در خصوص اینکه چقدر راهکارها و سیاست های دولت در راستای حمایت از مستاجران است، گفت: دولت نمی تواند دخالت خاصی برای موضوع اجاره نشینی داشته باشد. اجاره داری صنعت خوبی برای موجران است چراکه بیش از هشت میلیون خانوار در ایران مستاجر هستند. عملا دولت نمی تواند در قیمت دخل و تصرف داشته باشد و این فرایند، یک توافق بین موجر و مستاجر است و هر نوع برنامه دولت برای این موضوع، نتیجه ای نخواهد داشت.
دولت توانایی کنترل بلندمدت بازار اجاره مسکن را ندارد
وی گفت: تنها کاری که دولت ها در اینگونه مواقع می توانند انجام دهند این است که یک فرصت برای برنامه ریزی برای خودشان بخرند. این فرصت همان کمک به مستاجر است. مثلا تسهیلاتی برای افزایش پول پیش مستاجران در نظر می گیرند. این برنامه های دولت کوتاه مدت است و نهایتا تا چند ماه بتواند نتیجه داشته باشد. در حالیکه بهترین برنامه در بهترین شرایط و در حالی که سالانه یک میلیون مسکن هم تولید شود، حداقل ۱۰ سال طول می کشد که نتیجه دهد. البته با این ساختار اقتصاد کلان، که فاقد ابزارهای مالی برای کنترل تورم است، به نظر می رسد که همان برنامه بلندمدت هم امکانی برای تحقق ندارد.
ستاریان افزود: در چنین شرایطی، مستاجران ناچار به حاشیه نشینی می شوند. حاشیه نشینی، یک موضوع پیچیده و چند وجهی است که عوامل متعددی بر آن تاثیر می گذارد. نخست، ساختار اقتصاد کلان کشور است که در آن، به اقتصاد شهرهای کوچک و روستاها توجهی نمی شود. این یعنی تمرکز اقتصادی بر کلان شهرها و شهرهای بزرگ است. اینها نشان از نداشتن آمایش سرزمینی است که باعث می شود مسئولان نبینند که در فلان گوشه کشور، چه اتفاقی از نظر اقتصادی چه در حال رخ دادن است و چرا مردم از این شهرها و روستاها به مناطق پر جمعیت مهاجرت می کنند.
حاشیه نشینی اطراف تهران یک فاجعه است
این استاد دانشگاه تهران افزود: دومین مورد مهم، مهاجرت معکوس است. زمانی مشکل تامین مسکن به وجود می آید که کسی که انتظار داشت در همان محله خودش اجاره نشین باشد، می بیند چنین توانایی را ندارد و ناچار به مهاجرت به مناطق پایین تر می شود. مهاجرت معکوس ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی ایجاد می کند.
وی در پایان گفت: مدتهاست که سالیانه، در کلانشهرها، حدود ۴ درصد به حاشیه نشینی در اطراف شهرهای بزرگ افزوده می شود ولی این رقم در دنیا، زیر یک درصد است. شهر تهران سالانه حدود ۴ تا ۵ درصد افزایش حاشیه نشینی دارد که این یک فاجعه است. این یعنی شهر بعد از ۲۰ سال دو برابر بزرگ می شود! و حاشیه نشینی تهران بعد از همین ۲۰ سال، برابر خود تهران می شود. در این شرایط، تلاش دولت ها برای ساماندهی ناهنجاری های و معضلات اجتماعی، به نتیجه ای نخواهد رسید.
معضلات حاشیه نشینی در کشوری با تورم بالا
گسترش حاشیه نشینی در اطراف پایتخت کشوری با تورم اقتصادی بالا می تواند مشکلات اجتماعی متعددی ایجاد کند. یکی از مسائل اصلی جابهجایی خانوادهها و افراد کمدرآمدی است که توان مالی زندگی در حومههای تازه توسعهیافته را ندارند. این می تواند منجر به تمرکز فقر در مناطق شهری شود که می تواند مشکلات اجتماعی موجود مانند جرم و جنایت، بیکاری و پیامدهای بهداشتی ضعیف را تشدید کند.
مشکل دیگر افزایش تراکم ترافیک و آلودگی هوا است، زیرا مردم بیشتری از حومه شهر برای کار و فعالیت های دیگر به مرکز شهر رفت و آمد می کنند. این می تواند اثرات منفی بر سلامت عمومی، از جمله مشکلات تنفسی و افزایش خطر بیماری های قلبی عروقی داشته باشد.
علاوه بر این، گسترش حومه نشینی می تواند منجر به از بین رفتن زیستگاه های طبیعی و فضاهای سبز شود که می تواند تأثیرات منفی بر تنوع زیستی داشته باشد و به تغییرات آب و هوایی کمک کند.در نهایت، توسعه مناطق حومه شهر همچنین می تواند منجر به احساس انزوای اجتماعی و قطع ارتباط با زندگی اجتماعی شود، زیرا مردم بیشتر به در مسیر رفت و برگشت به محل کار و تحصیل هستند و زمان کمتری را صرف تعامل با خانواده و شرکت در رویدادها و فعالیت های محلی و اجتماعی و فرهنگی می کنند.
- 10
- 1