بازار مسکن که سالها فعالان خود را در انتظار ورود به دوره رونق گذاشته بود، سرانجام در سالجاری به این انتظار پایان بخشید. اما عمر رونق بازار مسکن در این سال به بیش از دو سه ماه قد نداد و رونق با ورود دلالان به بازار به رکودی عمیقتر نسبت به سالهای گذشته تبدیل شد. بهدنبال این موضوع حتی کسانی که امسال تصمیم داشتند بهعنوان مشتری وارد بازار شوند، دیگر توانایی خرید مسکن که رشد قیمت بیش از ۹۲ درصد تجربه کرده، ندارند.
با این حال بسیاری از کارشناسان رشد قیمت مسکن را ناشی از نوسانات بازار ارز میدانند، اما عدهای دیگر معتقدند ارز آنقدری قدرتمند نیست که بتواند به شکل مستقیم بر بازار دیگر تاثیر بگذارد. در واقع این اقتصاد کلان است که شرایط بازار را تعیین میکند و بهدنبال آن امیدی برای بازگشت رونق به صنعت ساختمان در سال آینده وجود ندارد.در این زمینه «آرمان» گفتوگویی با مهدی سلطانمحمدی، تحلیلگر اقتصاد مسکن، انجام داده است که در ادامه میخوانید.
برخی فعالان بازار مسکن، نوسانات بازار ارز، سکه، طلا و حتی شاخص بورس را در بالارفتن قیمت مسکن در سالجاری موثر میدانند. آیا در علم اقتصاد بازارهای همسو بدین شکل از یکدیگر تاثیر میپذیرند و میتوان بین آنها روابط علت و معلولی قائل شد؟
به هر حال یک همبستگی بین افزایش قیمتها در بازار ارز، سرمایه، کالا، طلا، سکه و مسکن دیده میشود. این همبستگی ناشی از چند عامل است. اول اینکه افزایش اسمی قیمت همه این بازارها تا حد زیادی متاثر از تورم عمومی اقتصاد است. پس نرخ بازار خود بهعنوان معلولی از شرایط اقتصاد کلان شناخته میشود. زمانی که نرخ تورم روند صعودی را طی میکند، ارزش پول ملی در سراشیبی قرار میگیرد و قیمت اسمی تمام کالاها کم و بیش رو به افزایش میگذارد که متاسفانه در این زمینه ممکن است عدهای در کشف رابطه علت و معلولی دچار اشتباه شوند.
اینگونه نیست که نوسان بازار ارز بهعنوان عامل اصلی روی بالا رفتن قیمت مسکن تاثیر بگذارد، بلکه صنعت ساختمان همسو با بازارهای دیگر و متاثر از شرایط کلان اقتصاد افت و خیز قیمت را تجربه میکند. عامل دوم را میتوان در افزایش نرخ نهادههای مسکن جستوجو کرد. در اینجا میتوان اثر غیرمستقیم افزایش نرخ ارز بر قیمت نهایی مسکن را یافت. چراکه تعداد زیادی از این نهادهها و مواد اولیه از طریق ارز تامین میشوند. فولاد، ماشینآلات، لوازم برقی و بسیاری دیگر از مصالح از نیاز به تامین مالی ارزی دارند و هر نوسان در بازار ارز، روی قیمت آنها تاثیر میگذارد. اما عامل سومی که میتوان به آن اشاره کرد، تاثیر روانی جامعه بر افزایش قیمت بازارهای اقتصادی است.
زمانی که قیمتها در سایر بازارها رو به فزونی میگذارند، شهروندان تصور میکنند که بازار مسکن هم متعاقب آنها دچار افزایش قیمت میشود و یک انتظار گرانی بهوجود میآید. البته نمیتوان تمام تاریخچه بازار مسکن را ذیل این تحلیل قرار داد. این عوامل در اتفاقات اخیر دخیل بودهاند. تجربه تاریخی نشانگر آن است که در مواردی بازار ارز رشد شدید قیمت را پشتسر گذاشته، اما مسکن دچار هیچ تکانهای نشده که برعکس این ماجرا هم صادق است. اما در مجموع میتوان گفت که این بازارها از یک همبستگی عمومی برخوردارند.
آیا در این همبستگی سیاست خارجی و تحریمهای آمریکا علیه ایران هم دخیل است؟ بهعنوان مثال عدهای بر این عقیده هستند که با اتمام مهلت معافیت کشورهای خریدار نفت ایران از تحریمهای نفتی، یک شوک وارد اقتصاد میشود و بازار مسکن هم از آن تاثیر میپذیرد. آیا شما این نظر را تایید میکنید؟
همبستگی بازارها را به همان مقداری که اشاره شد نباید محدود دانست. مولفههای دیگری وجود دارند که روی قیمت بازارها، بهویژه بازار مسکن تاثیر میگذارند. به عنوان مثال در تحلیل شرایط بازار هیچگاه نباید از مساله عرضه و تقاضا غافل شد. میزان تولید سالانه مسکن عاملی است که میتواند حتی بهعنوان اصلیترین متغیر تعیین قیمت به ایفای نقش بپردازد. همچنین این بازار مستقل از سایر بخشها هر پنج شش سال یکبار یک نوسان را تجربه میکند و یک تکانی به خود میدهد تا وارد دوره جدیدی از رونق یا رکود شود. مولفه دیگر نرخ بهره بانکی است. زمانی که این نرخ افزایش مییابد، خرید و فروش مسکن روند معکوسی را طی میکند و زمانی هم که مسئولان تصمیم به کاهش نرخ سود بانکی میگیرند، تقاضا در بازار مسکن تحریک میشود.
به تاثیر بازارهای دیگر در بخش ساختمان هم پاسخ داده شد. بنابراین باید ترکیبی از این متغیرها برای تحلیل شرایط بازار در نظر گرفت. به همین منوال تحریم یا داشتن روابط حسنه با سایر کشورها هم تاثیر مهمی بر اقتصاد کشور میگذارد. به هر حال میزان فروش نفت در تامین سرمایه کشور نقش بسزایی دارد و زمانی که در فروش طلای سیاه مشکل ایجاد شود، بالطبع تخصیص منابع با شرایط سختتری صورت میگیرد و منابع کشور کمتر به سمت بخشهای زیربنایی تزریق میشود. ما باید آمادگی ورود به یک دوره رکودی دیگر را داشته باشیم. همچنین باید منتظر نشست و دید بانک مرکزی چه تصمیمی را برای نرخ بهره میگیرد. بالطبع این نرخ میتواند اثر جدی بر کاهش یا افزایش قیمت مسکن در سال آتی داشته باشد.
کاهش این نرخ میتواند مردم را به این نتیجه برساند که سپرده خود را از بانک خارج کنند و وارد بازارهای دیگری بشوند. بازار مسکن نیز با شرایطی که دارد میتواند میزبانی این سرمایهها را بر عهده گیرد و تا حد زیادی تحریک شود. با این حال متاسفانه نرخ تورم روند صعودی را طی میکند و تا پایان بهمن ماه رقم بیش از ۲۳ درصد را در طول یکسال به ثبت رسانده است. باید دید که دولت چه تصمیمی را برای کنترل این نرخ اتخاذ میکند. در صورتی که این روند ادامه یابد، بعید است که نرخ بهره بانکی کاهش یابد. با این حال در نیمه دوم سال روند صعودی نرخ تورم کاهشی شده و انتظار میرود که دولت سال آینده با سیاستهای انقباضی از بالا رفتن نرخ تورم جلوگیری کند. اگر مجموعه فرآیندها مد نظر قرار گیرد انتظار رشدی که برای سال ۹۷ در حوزه مسکن وجود داشت، در سال آینده پیشبینی نمیشود.
اکنون میزان تسهیلاتی که به متقاضیان مسکن پرداخت میشود، در بهترین حالت حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد ارزش واقعی مسکن را دربرمیگیرد. عدهای اعتقاد دارند که سهم تسهیلات باید تا ۸۰ درصد قیمت نهایی افزایش یابد تا تمام اقشار موفق به تهیه مسکن سرپناهی برای خود شوند. شما سیاست وامدهی دولت را چگونه ارزیابی میکنید؟
افزایش میزان اعتبارات در بخش مسکن و سهلترشدن شرایط پرداخت آن میتواند در تحریک بازار مسکن و ورود آن به دوره رونق موثر باشد. اما پرسش این است که دولت از چه منابعی میتواند این اعتبارات را افزایش دهد و سقف پرداخت وام را به ۸۰ درصد برساند. واقعیت این است که منابع کافی و پیشبینیشده برای این بخش وجود ندارد. زیرا اگر این اعتبارات از بخش سپردهها تامین شود، میزان آن محدود است و بانکهای عامل فقط در سقف محدودی که منابع دارند میتوانند به پرداخت تسهیلات بپردازند. ولی اگر همانند دوره احمدینژاد از خط اعتباری بانک مرکزی استفاده کنند و منابع بانک مرکزی را به کار بگیرند، بالطبع باید شاهد اثرات تورمی آن باشیم که خود عاملی برای گرانی مسکن میشود و علاوه بر آن پیامدهای زیانباری در اقتصاد بر جا میگذارد. در واقع دست سیاستگذار در این زمینه بسته است و با توجه به تنگناهای موجود نمیتوان انتظار چندانی از آنها داشت.
امیر داداشی
- 14
- 5