محمدکاظم پسر نقاشباشی و میرزا حاجیبابا افشار پسر یکی از صاحبمنصبان دو نفری بودند که از سوی عباسمیرزا برای اعزام به انگلستان انتخاب شدند. مقرر شده بود که اولی در رشته نقاشی تحصیل کند و دومی به منظور فراگیری طب فرستاده شد.
آنها به سرپرستی شخص جونز در سال ۱۲۲۶ ه.ق به لندن رفتند و قرار بود که وی خودش بر تعلیم و تربیت آنها نظارت کند. عباس میرزا باوجود فشارهای مالی که در اثر جنگ به مقر حکومتش در تبریز وارد شده بود مبلغ ۶۵۰ پوند معادل با هزار و ۳۰۰ تومان در آن زمان به منظور تامین هزینههای آنها در سال اول بهصورت نقدی به جونز میپردازد. جونز در لندن سرپرستی این دو نفر را به ماژور سوترلند واگذار کرد و خودش بر روند آموزش آنها نظارت داشت.
برآوردهایی که در انگلستان صورت گرفت این افراد دستکم به چهار تا پنج سال زمان برای آشنایی با جامعه اروپایی نیاز داشتند. نکتهای که کار آموزش این افراد را بسیار دشوار میکرد آن بود که به زبان انگلیسی آشنایی نداشتند و از آن بدتر حتی خواندن و نوشتن به فارسی را نیز نمیدانستند.
این دو جوان ایرانی بنا به خواست دربار ایران با پوشش ایرانی خود در انگلستان رفت و آمد کرده و به مدرسه میرفتند. میرزا محمدکاظم استعداد ویژهای در نقاشی داشت. هر دو آنها بعد از مدتی سرگردانی برای تحصیل به موسسه کوک فرستاده شدند اما از بخت بد زمانیکه تنها ۱۸ ماه از حضور این دو نفر در لندن میگذشت، محمدکاظم در اثر بیماری سل درگذشت.
با رسیدن خبر این اتفاق ناگوار به دربار، عباسمیرزا مایل بود که حاجیبابا به ایران بازگردد اما وی با توجه به سختیهایی که در این مسیر تحمل کرده بود تمایل داشت، تحصیلات خود را تکمیل کند و زمانی که عباس میرزا از این درخواست مطلع شد با آن موافقت کرد. برخی از گزارشها از ادامه تحصیل وی در آکسفورد خبر میدهند. وی تا هنگام ورود هیات پنجنفره جدید دانشجویان ایرانی، هنوز در حال ادامه تحصیل بوده و کمک بسیاری به دانشجویان جدید میکند. حاجیبابا مدتی را به کمک سرپرستش در مطب یک پزشکانگلیسی بهکار مشغول میشود و از این رهگذر تجربیاتی را بهدست میآورد.
بالاخره حاجیبابا در ماه صفر ۱۲۳۵ درحالیکه تحصیلات خود را بهطور رسمی به اتمام نرسانده بود، به تبریز بازمیگردد و در سمت حکیمباشی عباسمیرزا مشغول به خدمت میشود. احتمالا این شخص همان کسی است که جیمز موریه مامور سیاسی دولت انگلستان نام کتابش را از او گرفته است. حاجیبابا مدتی را بهعنوان زیر دست طبیب انگلیسی عباسمیرزا کار میکند و پس از درگذشت نایبالسلطنه راهی پایتخت شده و در دربار محمدشاه مشغول بهکار میشود.
وی پس از مدتی نفوذ زیادی بهدست آورد که موجبات دشمنی حاجمیرزا آقاسی را فراهم کرد. اسماعیل رائین عقیده دارد، سفر او به انگلستان دستاورد دیگری نیز داشته و آن عضویت در تشکیلات فراماسونری بوده و از اینرو در لیست حقوقبگیران دولت انگلستان درآمده است.
با آنکه حاجیبابا یگانه بازمانده گروه دو نفره نخستین کاروان اعزامی محصلان ایرانی، نتوانست تحصیلات خود را به پایان ببرد و مدرکی کسب کند اما در میان هموطنان خود بهعنوان حکیم شناخته شد و به یقین آنچه در مدت اقامت خود در لندن از پزشکی جدید آموخته بود در مقابل پزشکی سنتی ایرانی که آمیزهای از درمانهای گیاهی و خرافات بود و در قالب آن همه بیماریها در دوگانه سردی و گرمی درمان میشد، تحولی عظیم بهشمار میرفت و تلاش وی را باید در پایهگذاری پزشکی نوین ایرانی قابل تامل دانست.
سمیرا دردشتی
- 11
- 2