چهارشنبه ۰۳ مرداد ۱۴۰۳
۱۹:۴۹ - ۲۷ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۴۸۸۲
انتخابات ریاست جمهوری

اصولگراها با قحط الرجال روبرو هستند/ ورود غیر سیاسی ها به سیاست اشتباه است

اخبار انتخابات,خبرهای انتخابات,انتخابات ریاست جمهوری,اصولگر
رئیس انجمن جامعه شناسی ایران گفت: احزاب وقتی احتمال می دهند که خودشان نتوانند رای بیاورند برای اینکه سهمیه و حضور خودشان را در نهاد های سیاسی تضمین کنند به نحوی از افراد معروف استفاده می کنند و این بیشتر در بین جناح محافظه کار اتفاق افتاده است نه جناح اصلاح طلب. امروز شاهد آن هستیم که جناح سیاسی اصولگرا بیش از پیش با خلاء شخصیت سیاسی و قحط الرجال مواجه هستند و این نتیجه بازی ای است که خودشان شروع کردند.

رئیس انجمن جامعه شناسی ایران در گقتو گو با رویداد۲۴گفت: احزاب وقتی احتمال می دهند که خودشان نتوانند رای بیاورند برای اینکه سهمیه و حضور خودشان را در نهاد های سیاسی تضمین کنند به نحوی از افراد معروف استفاده می کنند و این بیشتر در بین جناح محافظه کار اتفاق افتاده است نه جناح اصلاح طلب. امروز شاهد آن هستیم که جناح سیاسی اصولگرا بیش از پیش  با خلاء شخصیت سیاسی و قحط الرجال مواجه هستند و این نتیجه بازی ای است که خودشان شروع کردند.

 

شاهد این هستیم که هنرمندان و ورزشکارن به سمت فعالیت هایی می روند که هیچ ربطی به حوزه تخصصی آنها ندارد؛ تحلیل شما از این مساله چیست؟ورود این افراد به عرصه هایی مثل سیاست، مثلا ورودشان به شورای شهر، مجلس، مشاغل دولتی که در حوزه تخصصشان نیست، ناشی از این است که ما سیاست مدار حرفه نداریم و اساسا یک درک درست از سیاست نداریم. سیاست را یک حرفه نمی دانیم، سیاست هم مثل خیلی کارهای دیگر، یک امر حرفه ای است. سیاستمدارها کسانی هستند که باید تربیت خاص سیاسی و یک نوع جامعه پذیری و آمادگی برای کار حزبی، یک نوع پرورش فکری درون احزاب داشته باشند. حزب مکانی برای جامعه پذیری کسانی که قرار است در آینده نقش های سیاسی را ایفا کنند، است.

 

ما این تلقی را نداریم بنابراین در عرصه سیاست در کشور ما حتی  در بالاترین سطح ورود افراد غیر حرفه ای خیلی مشهود است. مثلا کسی مطرح می شود برای ریاست جمهوری که هیچ نوع سابقه فعالیت و کار حزبی ندارد. یا مثلا فردی را می بینیم که سابقه هیچ کار سیاسی ندارد و امروز وزیر می شود. فرق نمی‏کند که شما وارد شورای شهر شوی یا مجلس به دلیل اینکه هنرمندی، ورزشکاری یا دکترا داری، هر سه اینها می‏توانند آدم های غیر حرفه ای باشند و در فضای دیگری کار کرده باشند و این خیلی مشکل ساز است که ما سیاستمدار حرفه ای و  همچنین یک نوع سیاست مبتنی بر مبارزات حزبی نداریم. کسانی که وارد عرصه فعالیت های سیاسی می‏شوند، وارد مشاغل سیاسی می شوند باید کسانی باشند که از درون مبارزات حزبی بالا آمده  باشند و یک سابقه مناسب و طولانی هم داشته باشند، یک نوع جامعه پذیری سیاسی داشته باشند.

 

 ولی برای ما سیاست یک مقوله حرفه ای نیست و هنوز هم نشده بنابراین هر کسی می تواند وارد این قضیه شود حالا مداح باشد یا بازیگر سینما باشد یا دارنده مدرک دکترا باشد یا فامیل یکی از مسئولان باشد همه اینها می توانند وارد عرصه سیاست باشند و دارند وارد می شوند و این یک مقدار مشکل ایجاد می کند.

 

حضور ورزشکارها و هنرمندان در صورتی می توانست خوب باشد که نماینده حرفه ای حرفه خود بودند و یک برنامه برای تقویت نقش ورزش  در شهر یا مثلا یک برنامه برای چگونگی تقویت نقش هنر در زندگی جمعی ارائه می دادند.

سیاست  تخصص هنرمند و ورزشکار نیست، چرا چنین افرادی وارد عرصه سیاست می شوند؟گاهی تخصص اینگونه مطرح می شود که اگر کسی می خواهد وارد شورای شهر شود، مثلا مهندس عمران یا شهرساز باشد یا مثلا سابقه کار تحقیقی داشته باشد. تخصص راجع به مسائل شهر داشته باشد و اینها تخصص ندارند ولی یک مهندس عمران می تواند وارد شورای شهر شود. من می خواهم بگویم این هم غلط است، این مهندس عمران با آن هنرمند و ورزشکار فرقی نمی کند زیرا هیچکدام سیاستمدار حرفه ای نیستند.

 

یک وقت اینطوری با شورای شهر برخورد می کنیم که در شورای شهر نمایندگان حرفه های مختلف حضور داشته باشند، زمانی آن را یک مقوله حزبی می بینیم که جنبه سیاسی دارد، بنابراین نباید مشاغل سیاسی را یک تخصص دانشگاهی تلقی کرد و بعد گفت چون این فرد تخصص دانشگاهی اش را ندارد نیاید. ملاک تخصص دانشگاهی هم نیست، ملاک برای ورود به عرصه مشاغل سیاسی کار حزبی کردن و شخصیت سیاسی داشتن است. اگر امروزه هنرمندها و ورزشکارها وارد این عرصه شده اند به دو دلیل است یکی درک اولیه ای که از سیاست نزد مردم وجود دارد که به سیاست شخصی نگاه می کنند مثلا به مردم می گویی به این فرد رای می دهی می گوید من که این را نمی شناسم، می گویی به این چه می گوید این در تیم ملی است من می شناسمش پس رای می دهم، یعنی به یک فرد در یک رابطه شخصی با خوشان که شهرت و معروفیت دارد رای می دهند، درک مردم از سیاست درک درستی نیست ومردم ما هم به معنای درست کلمه سیاسی نیستند و این سیاسی نبودن مردم باعث شده است که به افراد غیر حرفه ای رای دهند. 

 

یکی دیگر هم این است که احزاب برای اینکه سهمیه و حضور خودشان را در نهاد های سیاسی تامین کنند و این احتمال را می دهند که خودشان نتوانند رای بیاورند می آیند از این افراد معروف به نحوی استفاده می کنند و این بیشتر در بین جناح محافظه کار اتفاق افتاده  است نه جناح اصلاح طلب. محافظه کارها می آیند شخصیت های اینطوری را وارد می کند تا رای بگیرد. 

 

این حضور غیرحرفه ای چه بازتابی در جامعه خواهد داشت؟هنرمندها و ورزشکارهایی که وارد عرصه سیاست می شوند، چون غیرحرفه ای هستند کم کم در زمین غیرحرفه ای هم بازی می کنند. بعضا ممکن است که حضور خودشان را تغییر دهند به یک نوع رانت جویی، یعنی سعی کنند اگر در عرصه هنر و ورزش منافعی را به دست آورده اند در این نهاد هم خودشان را به این رانت ها متصل کنند. یک فرد سیاسی نمی تواند این کار را بکند، به دلیل اینکه توسط حزب کنترل می شود. یکی از دلایلی که ما می گوییم سیاست حزبی برای این است که سیاست حزبی یک ابزار کنترل برای سیاستمدارها است، قبل از اینکه مردم بخواهند کنترل کنند، خود احزاب کنترل می کنند چون آبروی احزاب در میان است، بنابراین یک کنترل بر روی افراد است ولی وقتی افراد از این فضای کنترل آزاد هستند، ممکن است طرف منافع فردی خود بروند و تبدیل شوند به آدم هایی که از رانت هایی در شهر برخوردارند.

 

حضور هنرمندها و ورزشکارها به صورت غیر حرفه ای یک مشکل دیگری که ایجاد می کند این است که انها را به تدریج از گروه مرجع بودن خارج می کند و اعتماد عمومی نسبت به آنها را کاهش می دهد. خوب است که ورزشکارها و هنرمندها بیشتر نقش ملی بازی کنند. اگر هم می خواهند ورود پیدا کنند باید وقتی ورود پیدا کنند که مساله ملی باشد نه مساله حزبی، ما به داشتن قهرمانان ملی هم نیاز داریم. باید ستاره های ملی هم داشته باشیم. سیاسی شدن اینها حتی ممکن است منجر به تخریب سرمایه اجتماعی شود. این هنرمندها می توانند نقش های بزرگی در جامعه ایفا کنند اینها معروف هستند و باید معروفیت خود را حفظ کنند و ورودشان به این شیوه در عرصه سیاست هم معروفیت آنها را کاهش می دهد و هم به تخریب سرمایه جامعه می انجامد. 

 

اینها نمی توانند رهبران افکار عمومی باشند، در مواقعی که مسائل ملی پیش می آید می توانند ورود های مختصری داشته باشند و بر افکارعمومی تاثر بگذارند ولی به طور کلی نمی توانند افکارعمومی را شکل دهند . یعنی در حوزه کار اینها نیست. معمولا روشنفکرها، سیاستمدارها و دانشگاهی ها بیشتر می توانند چنین نقشی را ایفا کنند. اگرجایگزین شوند ممکن است افکارعمومی را سطحی کنند.

 

دانشگاه‏ ها می توانند جامعه پذیری سیاسی را آموزش را بدهند؟نه دانشگاه کارشناس تربیت می کند، برای مشاغل کارشناسی باید آموزش دانشگاهی داشت که البته صرف این آموزش هم کافی نیست باید تجربه کارشناسی و کار در سازمان ها را هم در نظر گرفت ولی برای مشاغل سیاسی شما باید بروید سراغ برنامه‏های حزبی، تخصص هم مهم نیست. مثلا در انگلستان کسی که وزارت بهداشت را اداره می کرد رشته اش تاریخ است، در ایران اصلا این به ذهن ما نمی آید که فرضا یک روز یک جامعه شناس وزیر بهداشت شود.

 

چه کسی گفته وزارت بهداشت را باید یک پزشک اداره کند؟ این درک درکی غلط است، اداره کلی و برنامه های راهبردی بهداشت یک مقوله سیاسی است که احزاب باید در موردش نظریه داشته باشند. در حال حاضر احزاب ما در مورد بهداشت و درمان نظری ندارند. همینطور که در خیلی از جاهای دنیا وزارت دفاع را دست نظامی نمی دهند. وزارت دفاع را می دهند به کسی که سابقه کار حزبی داشته باشد. ما در ایران می گوییم که وزیر دفاع باید نظامی باشد، وزیر بهداشت باید پزشک باشد، وزیر صنایع باید مهندس باشد، این صد درصد غلط است ویکی از عواملی که برای ما مشکل ایجاد می کند این است که مشاغل سیاسی را می دهیم دست متخصصان دانشگاهی. به صرف داشتن عناوین دانشگاهی هم اگر مشاغل سیاسی توزیع شود مشکل آفرین خواهد شد. اینکه چه نهادی باید آموزش دهد این آموزش، آموزش کلاسی نیست، این آموزش آموزش یک سبک زندگی است و از طریق در حزب بودن به دست می آید نه سر کلاس درس.

 

فعالیت سیاسی در انجمن ها و تشکل ها چطور؟ یکی از کارکردهایی که فعالیت سیاسی در دانشگاه ها دارد، این است که کم وبیش دانشجویان را با فضای سیاسی آشنا می کند البته دانشجوها هم باید ورودشان در فعالیت سیاسی یک ورود غیر حزبی باشد و تلاش کنند بیشتر به جنبه های معرفتی مقولات توجه کنند، به جنبه های دانشی و ببیند چگونه می شود دانش لازم را برای بهبود سیاست ها و رویه ها در کشور تولید کرد. در خیلی از مواقع خوب است که دانشگاه نقاد همه حزب ها باشد، چون اینها جوان هستند و می توانند انرژی های جدید را به عرصه سیاست تزریق کنند بدون اینکه خودشان سیاستمدارهای خوبی باشند یا اصلا سیاستمدار باشند. می توانند ایده هایی را در بین سیاستمدارها ایجاد کنند. بنابراین در همه جای دنیا سیاستمداران نسبت به دانشگاه ها و ایده هایی که در بین دانشجوها هست و به طورکلی جنبش دانشجویی حساسیت دارند و سعی می کنند به نحوی از این ایده ها الهام بگیرند.

 

حضور دانشجوها و خود جنبش دانشجویی یک فرصت برای جامعه پذیری سیاسی در یک سطحی  فراهم می کند اما آن چیزی که به عنوان سیاستمدار حرفه ای مورد نظر ماست، باید از کار حزبی فراهم شود و احزاب باید این کار را انجام دهند. فرد مثلا ۲۰ سال عضو حزب است و بعد در این فعالیت حزبی احتمالا مشاغل خاصی را هم می پذیرد و در سلسله مراتب مشاغل سیاسی هم به نحوی ارتقاء پیدا می کند. در عین حال سیاستمدار باید منافع ملی را هم در نظر بگیرد.

 

مردم را چگونه می توان آموزش داد تا نگاه سیاسی تری به مسائل سیاسی داشته باشند به جای اینکه به صرف مشهور بودن یک فرد به او رای دهند؟ نقش نخبگان سیاسی و نخبگان فرهنگی در این میان سنگین تر است که بتوانند این آموزش را به مردم منتقل کنند، نخبگان سیاسی باید به نحوی بین خودشان به توافق برسند که بازی سیاست را بیشتر به یک بازی حزبی  تبدیل کنند. وقتی تبدیل به یک بازی حزبی کردند و افراد اصلی کشور با چهره سیاسی وارد بازی شدند کم و بیش مردم هم به طرف آنها خواهند رفت ولی باز امکان دارد ورزشکارها و هنرمندهایی به صورت مستقل هم کاندید شوند و حتی رای هم بیاورند بالاخره این فضای سیاسی ما به تدریج باید به سمت حزبی شدن پیش برود و در واقع قوی تر شود. یک مقدار جنبه سیاسی‏اش باید با تجربه و  کنش گری نخبگان فرهنگی گسترش پیدا کند تا بتوانند زمینه ای را گسترش دهند که بازی حزبی  و رقابت حزبی در آن جدی تر باشد. در این فضای جدی تر  مردم هم بیشتر به ماجرا  توجه می کنند.

 

اینکه محافظه کارها برای رای آوردن افراد مشهور را وارد سیاست می کنند، ناشی از ضعف آنها نیست؟

بله، این به خاطر نگاه غیرتخصصی و غیرحزبی است. محافظه کارها نمی خواهند اهمیت حزب را درک کنند. تا وقتی که حزب در جامعه شکل مناسب خودش را پیدا نکند، سرمایه سیاسی در کشور شکل نمی گیرد، اعتماد مردم به فرایندسیاسی و نهادهای سیاسی روز به روز کاهش پیدا می کند و همچنین جریان های  سیاسی هم بیش از پیش یا در انزوا قرار می گیرند یا محبوبیتشان را از دست می دهند. در حال حاضر ما در جناح اصلاح طلب آدم های مشخصی داریم که اگر قرار باشد انتخاباتی صورت گیرد اینها  کاندید شوند ولی در جناح سیاسی محافظه کار می بینیم که بیش از پیش  با خلاء شخصیت سیاسی و قحط الرجال مواجه هستند و این نتیجه بازی ای است که خودشان شروع کردند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش