دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۵:۴۷ - ۲۹ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۷۷۵۰
تاپ طنز

ريیس‌های بی‌شرف لعنتی!

در جایی بین تهران و قزوین، یک ایستگاه بینِ راهی بود که چند مغازه و دکه و یک رستوران را شامل می‌شد. جلوی ساختمان نزدیک به ۱۰اتوبوس پارک شده‌ بود و کنارِ ایستگاه چند درخت کاجِ بلند وجود داشت. یک زوج جوان که احسان و زهره نام داشتند، جلوی ساختمان، در سایه، پشت میزی کنار هم نشسته ‌بودند. در یک روز زمستانی بودیم اما هوا دل‌انگیز و بهاری بود. زهره با غذایش بازی‌بازی می‌کرد و ظاهرا اشتها نداشت. احسان جوری که انگار حرف ساده‌ای دارد می‌زند، گفت: «حالا یعنی قرار شد وقتی رفتی شرکت، به اون ريیسِ هیزِ بی‌شرفت بگی دیگه نمیای؟»

 

خانمِ گارسون دو لیوان دلستر جلوی آن‌ها گذاشت و بی‌هوا وارد مکالمه‌ آن‌ها شد و گفت:«ريیس‌های بی‌شرفِ لعنتی» و بعد ظرف کثیفی برداشت و به داخل مطبخ رفت. زهره که مشخص بود حسابی از دست احسان عصبانی است، فوتی کرد و گفت: «باز شروع شد».

 

احسان: «می‌دونم که به حرفم گوش نمی‌دی».

 

زهره: «گفتم که... اگه تو اصرار داری باشه همین کارو می‌کنم».

 

احسان: «نه من نمی‌خوام مجبورت کنم، اگه دلت نمی‌خواد مجبور نیستی».

 

زهره: «تو دلت می‌خواد اون کارو بکنم خب».

 

احسان: «نه من نمی‌خوام مجبورت کنم. می‌خوام خودت بخوای که انجام بدی».

 

زهره: «اما من گفتم برام مهم نیست که انجام بدم یا نه. اما اگه تو رو خوشحال می‌کنه و این بحث لعنتی تموم میشه انجام میدم».

 

احسان: «نه اینجوری من خوشحال نمی‌شم. من می‌خوام تو بفهمی که من صلاحِ تو رو می‌خوام».

 

زهره: «یعنی تصمیم با خودمه و تو از هر تصمیمی که من بگیرم ناراحت نمی‌شی؟»

 

احسان: «الانم ناراحت نیستم فقط نگرانم که به صلاحت فکر نکنی».

 

زهره: «اگه با انجامِ این کار نگرانیِ تو رفع میشه انجام میدم».

 

احسان: «نه من نمی‌خوام این کارو به‌خاطر حالِ من بکنی».

 

زهره: «پس این کارو می‌کنم چون حال خودم مطرح نیست».

 

احسان: «اما حالِ تو برای من مهمه».

 

زهره: «اما برای خودم مطرح نیست و این کارو فقط به‌خاطر تو انجام میدم».

 

احسان: «نه اون مدلی من نمی‌خوام. اگه این‌طوری فکر می‌کنی اصلا نمی‌خوام دست به این کار بزنی».

 

زهره: «من انجام میدم و می‌دونی چرا. دیگه هم بحث بسه».

 

احسان: «نه اصلا نمی‌خوام کاری رو بکنی که دلت نمی‌خواد».

 

زهره: «پس به کار ادامه بدم؟»

 

احسان: «من می‌خوام درک کنی که اگه تو دلت نخواد من عمرا دلم نمی‌خواد کاری رو بکنی که دلت نمی‌خواد».

 

زهره: «مگه برای تو مهم نیست که من دیگه با اون ريیسِ...».

 

گارسون که دوباره نزدیک میز بود، گفت: «ريیس‌های بی‌شرفِ لعنتی!».

 

زهره و احسان نگاه تمسخرآمیزی به او کردند و زهره گفت: «من می‌فهمم که تو ناراحتی که اون این‌قدر منو توی شرکت نگه می‌داره. اما برای خودم مهم نیست و باهاش کنار میام. اما اگه تو اصرار داری...».

 

احسان حرفش را قطع کرد و گفت: «نه من اصرار ندارم. من می‌خوام خودت تصمیم بگیری».

 

زهره: «من اوضاع رو جوری نمی‌بینم که نیاز به تصمیم‌گیری باشه».

 

احسان: «نمیشه که باید بخوای. من ازت یه چیز ساده می‌خوام».

 

زهره: «بگو دقیقا چی می‌خوای ازم؟»

 

احسان: «می‌خوام لطفی در حقم بکنی و این کارو خودت بخوای که انجام بدی نه به‌خاطر حرفِ من...».

 

زهره: «هر کاری بگی می‌کنم».

 

احسان: «نمی‌خوام من بهت کاری رو بگم انجام بدی».

 

زهره: «الان گفتی لطفی در حقت بکنم. باشه من به‌خاطر تو فرض می‌کنم این کارو خودم می‌خوام انجام بدم، نه به‌خاطرِ حرفِ تو».

 

احسان: «من می‌خوام این لطف رو به‌خاطر خودت در حق من بکنی نه به‌خاطر حرف من».

 

زهره: «نه من به‌خاطر خواستِ تو انجام میدم».

 

احسان: «اصلا نمی‌خوام کاری بکنی دیگه... مهم نیست... بمون پیشِ همون ريیسِ نامردت».

 

گارسون که با صورت‌حساب آمده ‌بود باز گفت: «ريیس‌های بی‌شرفِ لعنتی!»

 

احسان این بار عصبانی شد و به گارسون گفت: «ظاهرا خیلی از ريیس‌تون شاکی هستید. نه؟»

 

گارسون: «نه اتفاقا مرد خوبیه».

 

احسان: «پس چه مرگتونه؟»

 

گارسون گفت: «والا من حافظه‌ام خیلی ضعیفه. برای همین از آقای نعیمی خواستم همین سه کلمه رو فقط برام بنویسه که بتونم حفظ کنم. ببخشید اگه اذیت شدید».

 

گارسون رفت و احسان چند ثانیه بعد رو به زهره گفت: «پس قرار شد بری استعفا بدی؟»

 

مهرداد نعیمی

 

 

ghanoondaily.ir
  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش