تا همين چند روز پيش همه از کسي که موهايش را کوتاه کرده، خانمي که صحبت نميکند، نيسان آبي و سورپرايزهاي آذريجهرمي ميترسيدند الان از کيک و کلوچه هم بايد بترسيم! ماجرا از اين قرار است که چند روزي ميشود که عکسهايي در فضاي مجازي و گروههاي خانوادگي در واتساپ و تلگرام دستبهدست ميشود که کيکها و بيسکوئيتهايي را نشان ميدهد که درونشان قرص و کپسول است.
در همين رابطه حسن ضياءالدين مديرکل سلامت و تندرستي وزارت آموزش و پرورش به خبرگزاري فارس گفته: «گزارشهايي از استانهاي هرمزگان، سيستان و بلوچستان و آذربايجان غربي به ما رسيده که در داخل خوراکيها قرصهايي از جمله استامينوفن، آنتيهيستامين و رانيتدين بوده و ما اين گزارشها را در نامهاي به وزارت بهداشت اعلام کرديم». ببينيد هرکس که متولي اين امر بوده، شايد قصد و نيت خير داشته است. با خودش گفته فصل، فصل سرماست و چه ايرادي دارد بچههاي مردم همينطوري که کيک ميخورند يک استامينوفن هم وارد معدهشان بشود و سرما نخورند؟ يکسري از اين خوراکيها هم واقعا براي معده و روده مضر هستند پس چه بهتر که همراهشان رانيتيدن هم به مردم بدهيم! در واقع طرح پيشگيري از معده درد از مبدا را کسي که اين کار را انجام داده، مدنظر قرار داده است. يک محور ديگر هم اين اتفاق دارد که ظاهرا قرار است داخل برخي از مواد خوراکي هر چيزي که به دردمان نميخورد بريزيم.
اگر کار را دست مادرها بسپارند که هيچ بعيد نيست پسفردا پوليور و کاپشن ملت را هم داخل کيکها پيدا کنيم. چون دور ريختن چيزهايي که ما هنوز لازمشان داريم اما مادرهايمان فکر ميکنند ديگر به درد نميخورند، در تخصص اين عزيزان است. يعني تصور کنيد کيک ميخريد و وقتي آن را باز ميکنيد ناگهان به برادرتان ميگوييد: «مجيد؟ اين پيژامه بابا نيست توي اين کيکه؟» بعد مسئولان همينطوري که با دست روي پيشانيشان ميزنند و با خودشان ميگويند: «لعنت بهش! چرا اين کار به فکر خودمون نرسيد؟» توي کيکهاي صادراتي، آقازادههايشان را جاساز ميکنند يا مفسدان اقتصادي خودشان را داخل بيسکوئيت جاساز ميکنند و يک نفر در آلمان يک بيسکوئيت ايراني باز ميکند، يکهو ميبيند که مثلا ش.ش.س.جيم يا چند حرف الفباي زبان فارسي از داخل آن بيرون ميپرد.
خلاقيت ايراني جماعت را دستکم نگيريد. استاد اول اينجور کارها هستيم، يعني آنچه به فکر موجودات فضايي و هوش مصنوعي نميرسد، در تخصص ماست. در رابطه با همين مساله قرص و کيک؛ پليس مبارزه با موادمخدر به فارس گفته: «عکس انتشاريافته مربوط به قرصهاي اکستازي است که از سنوات گذشته نيز به صورت غيرمجاز در بين مصرفکنندگان وجود داشته است». يعني داخل کيکي که قيمتش نهايتا دو هزار تومان است، قرص اکس ميگذارند؟ اين کيکها و اين قرصها چقدر پاي فروشنده درميآيد که روي هم دو هزار تومان آن را ميفروشند.
يعني اگر واقعيت داشته باشد، پس فردا که بيسکوئيت باز ميکنيم قبلش بايد بگوييم: «به سلامتي جمع؟» و بعد آن را بخوريم؟ يعني قاچاقچي ميخواهند زورکي ما شاد باشيم و الکي بخنديم؟ باور کنيد ميترسم پس فردا کيک بخورم و همينطور که توي خانه کف دستهايم را به هم ميمالم، به پدرم بگويم: «من مگسم! من مگسم! من مگسم! الان بال ميزنم ميام روي دماغت ميشينم و نميذارم بخوابي!» باور کنيد استرس گرفتيم اصلا. پس فردا دهانمان را نبويند که مبادا کيک خورده باشيم؟ يا ماشينمان را نگاه نکنند و بگويند: «کيکم که همراهت داري!» چرا واقعا ما محکوم به تحمل رنج اضطراب و نگراني هستيم؟ تا اينجا هر چيزي گفتيم که شوخي نبوده اما خيلي خيلي جدي بخواهم صحبت کنم، واقعا اين چه وضعش است. ما يک فاميل داريم که يکسري دوست دارد اخبار سري شرکتهاي مواد غذايي را به او ميدهند و او هم کاملا جدي و راسخ توي جمعهاي خانوادگي اين اخبار را در اختيار ما ميگذارد. بعد شام که دعوتش ميکنيم و از همان مواد خوراکي هم در آن استفاده ميکنيم، بايد با تير بزنيمش تا از سر سفره بلند شود. الان اين وضعيت براي او هم قابل درک نيست. کيک؟ ! رانيتيدين؟ اکستازي؟ ! شيب؟ بام؟ جنگل؟
فریور خراباتی
- 14
- 4