سالنی وسیع با یخچالهای افقی نزدیک بههم، تختهای استیل و فلزی و تعدادی جسد روی آن با مهتابیهای نیم سوخته و... این تنها تصویری است که اغلب ما از پزشکی قانونی داریم. اما این همه آن چیزی نیست که در واقعیت وجود دارد. این سازمان تخصصی، شاخههای متعدد و گوناگونی دارد. از معاینات پزشـــکی و سم شناسی تا بررسی و تأیید تجاوزات جنسی و حتی مومیایی اجساد بخشی از وظایف این سازمان است.در ماههای اخیر بخصوص در حادثه
سقوط هواپیمای یاسوج، تصادف اتوبوس سمنان، تعرض ناظم مدرسه به دانشآموزان و حتی در پرونده قتل بنیتای ۸ ماهه و ستایش کوچولو و... نام سازمان پزشکی قانونی و اعلام نظرات کارشناسان و پزشکان آن در صدر اخبار مرتبط بوده است. به این بهانه با دکتر احمد شجاعی ریاست سازمان پزشکی قانونی کشور گفتوگویی انجام دادهایم تا از وظایف و عملکرد این سازمان بیشتر بدانیم:
تصویری که بسیاری از مردم از سازمان پزشکی قانونی دارند فضایی خوفناک و مبهم از یخچالها و تختهای تشریح است، حتی در نمای فیلمهای مرتبط با پزشکی قانونی هم تنها تصویر ما همین است. آیا بواقع این سازمان به همان سالن تشریح و همین تصویر محدود میشود؟
ذهنیت مردم از سازمان پزشکی قانونی این است که ما اغلب با اجساد و مردهها سر و کار داریم در حالی که بحث اجساد تنها ۵ درصد کار ماست و ۹۵ درصد از امور این سازمان در حوزههای دیگری است. سازمان پزشکی قانونی یک سازمان تخصصی کارشناسی است. در حال حاضر بسیاری از پروندهها در سیستم قضایی کشور به سازمان پزشکی قانونی ارجاع داده میشود. به طور معمول روزی ۳۰۰ تا ۴۰۰ مورد معاینه افراد آسیب دیده و مجروح داریم. وقتی هم کار با انسان مرتبط میشود، برای صدور رأی درست نیاز به کار تخصصی و کارشناسی شده داریم تا قاضی بر اساس آن رأی دقیق و مناسب را صادر کند.
بهطور مثال وقتی یک نفر ادعا میکند که به من آسیبی وارد شده، قاضی نمیتواند شدت صدمات و جراحات را تشخیص دهد بنابراین نیاز است تا یک سازمان تخصصی در امر پزشکی میزان آسیبها را مورد ارزیابی قرار دهد یا در بعضی از زمینهها لازم است تا در مورد یک جرم عامل انسانی آن تشخیص داده شود. وقتی هم ما یک سازمان کارشناسی تخصصی داریم بالطبع پروندههای متعدد و گستردهای از سازمان قضایی به ما ارجاع میشود.
این گستردگی پروندهها نیازمند وجود مراکز متعدد معاینات است. آیا در کشور ما به اندازه کافی مراکز تخصصی پزشکی قانونی وجود دارد؟
در تهران حدود ۵ مرکز معاینه و یک سالن تشریح در کهریزک و در سایر شهرها هم حداقل در هر شهر یک مرکز وجود دارد.
یکی از مواردی که در سازمان شما اهمیت بسیار زیادی دارد، بحث برخورد با ارباب رجوع است. چراکه بسیاری از مراجعان شما به سبب وضعیتی که برایشان پیش آمده بهلحاظ روحی و جسمی شرایط عادی ندارند. آیا پزشکان و کارشناسان شما در این رابطه توجیه شدهاند؟
بواقع شاید هنر مجموعه ما این باشد که با در نظر گرفتن شرایط افراد با آنها برخورد میکنند و این در ذات کار ما نهفته است، چراکه ارباب رجوع دوست ندارد نه بشنود و تمایل دارد تا کارش به بهترین نحو و در سریعترین زمان انجام شود. همه نیروهای ما آموزش دیدهاند تا پیش از آغاز فعالیتشان در سازمان پزشکی قانونی، ماهیت این کار را درک کنند.
مدت زمان انجام کار برای معاینه هر فرد از ورود به سازمان تا اعلام نظریه کارشناس چقدر است؟
میانگین دو ساعت.
آیا سازمان پزشکی قانونی به لحاظ تجهیزات در سطح قابل اتکایی است؟
خوشبختانه مراکز ما از مجهزترین مراکز موجود در کشور هستند و هیچ کمبودی نداریم.
یعنی ما در همه موارد مجهز و به روز هستیم؟
خب این بحث دیگری است. ممکن است برخی از مراکز ما در سطح کشور کمبودهایی داشته باشند. اما در شرایط فعلی کارمان انجام میشود. ما یک تفاوت با دیگر کشورها داریم و آن هم این است که در اغلب کشورها هرچند سال یکبار دستگاهها و سیستمهایشان را از رده خارج و دستگاههای جدید جایگزین میکنند اما در کشور ما تلاش میشود تا با استفاده طولانی مدتتر از دستگاهها استفاده بهینهتری صورت گیرد. با این حال در کل منطقه هیچ کشوری همانند ما نیست و ما بهعنوان یک قطب شناخته میشویم. با کشورهای اسلامی سازمان پزشکی قانونی کشورهای در حال توسعه را تشکیل دادهایم و دبیرخانه دائمی آن هم در ایران است.
یکی از مواردی که در تعیین مجازات مجرمان نقش بسزایی دارد، اعلام دقیق علت و زمان مرگ است. چرا گاهی این اعلام نظریه چند ماه طول میکشد؟
تعیین و علت زمان مرگ چند مرحله دارد. یک مرحله معاینه جسد و بررسی صحنه جرم و تطبیق آن با شواهد موجود است که دو تا سه ساعت بیشتر زمان نمیبرد که در واقع همان تشخیص اولیه است. مرحله بعدی تشخیص ثانویه است که بافتهای انسانی وداخلی مورد بررسی قرار میگیرند اما مرحله سومی هم وجود دارد که تشخیص آزمایشگاهی و میکروسکوپی است و میانگین آن حدود ۲ تا ۳ ماه طول میکشد. در این مرحله پاتولوژیست باید بافت را بهطور جزئیتر و با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهد. حتی در این مرحله میتوان مواد شیمیایی داخل بافت اجساد
را هم مورد بررسی قرار داد که هرکدام میتواند علل فوت، زمان مرگ و خودخواسته بودن مرگ اجساد را مشخص و دقیقتر اعلام کند. با این حال ما در نخستین اقدام پس از وقوع یک حادثه منجر به فوت، گزارش اولیه را اعلام میکنیم که البته در بسیاری مواقع با همین گزارش، پروندهها حل و فصل میشوند اما در برخی از پروندهها نیاز به بررسی دقیقتری وجود دارد که به تناسب نیاز پرونده آن را مورد رسیدگی قرار میدهیم.
یکی از پروندههایی که تا حدودی چالشبرانگیز است شکایت در مورد تعرضهای جنسی است که قاضی باید در مورد صحت و سقم این ماجرا و جزئیات دقیق آن اطلاع پیدا کند تا بتواند حکم مناسب را صادر کند و نظریه پزشکی قانونی نیز در این میان بسیار مهم است در مورد این پروندهها توضیح میدهید؟
همه این موارد در معاینات، صحنه جرم و بررسی آزمایشگاهی قابل تشخیص است. بعضی اوقات با اطمینان و برخی از مواقع با حدس میتوان علت، انگیزه و زمان ارتباط را مشخص کرد. البته اعلام نظریه کارشناسی منوط بهفاصله زمان این اتفاق تا معاینه پزشکان است، به تعبیری هرچقدر زودتر معاینه انجام شود بهتر و دقیقتر میتوان دلیل و زمان قطعی را اعلام کرد.
تشخیص هویت هم از مواردی است که سازمان پزشکی قانونی مدام با آن درگیر است. در بسیاری از قتلها اجساد برای شناسایی نشدن سوزانده میشوند و در سوانح رانندگی هم که منجر به آتش گرفتن خودروها میشود هم کار شناسایی اجساد دشوار است. شما برای تشخیص هویت اجساد در این موارد و مشابه آن چگونه عمل میکنید. برای تسریع در تشخیص هویت، نیاز به بانک اطلاعاتی نیست؟
امروزه علم ژنتیک به کمک و یاری ما آمده و در برخی مواقع هم انسانها را میتوان از روی علائم ظاهری شناسایی کرد. اما در سانحهای مثل قطار سمنان یا سقوط هواپیمای یاسوج که با اجساد سوخته و قطعه قطعه روبهرو بودیم، علائم ظاهری نمیتوانست به ما کمک کند و ما با آزمایش ژنتیک از خانوادههای قربانیان آنها را شناسایی کردیم.
اگر خانوادهای نبود چه میکنید؟
در این رابطه باید از روی بانک ژنتیک اجساد را شناسایی کنیم. ما بانک را هم تشکیل دادهایم و در حال حاضر سوابق افراد سابقهدار و مجرمان را داریم که در صحنههای جرم با پیدا کردن نشانههایی از ژنتیکشان قاتل را بسرعت پیدا میکنیم. بنابراین اگر بتوانیم بانک ژنتیکمان را گستردهتر کنیم، وضعیت به مراتب بهتر خواهد شد.
چرا گرفتن نمونه ژن افراد و نگهداری در آن بانک الزامی نیست؟
به این خاطر که بسیار هزینهبر است و نمیتوان در حال حاضر از همه افراد این آزمایش را گرفت. قبل از افزایش قیمتها در بخش خصوصی این آزمایش با مبلغی حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان انجام میشد اما حالا این آزمایش ژنتیک حدود ۳ میلیون تومان هزینه دارد که انجام آن برای همگان امکانپذیر نیست.
برخی مواقع اعلام نظریه کارشناسان پزشکی قانونی در مورد اخبار و حوادث روز مانند اعلام آمار مرگ و میر، تصادفات، خودکشی و... از طرف سازمان شما با محدودیتهایی مواجه است. این محدودیتها از سوی مرجع بالاتری اعمال میشود یا خودتان مصلحت را در انتشار نیافتن آنها میدانید؟
چون اعلام نظریه کارشناسی از سوی ما تکمیلکننده پروندهها است در بعضی اوقات لازم است که نظر ما تا پایان تحقیقات قضایی اعلام نشود، چراکه ممکن است یک اظهارنظر بیموقع از سوی ما به کل روند قضایی پرونده آسیب بزند. بنابراین ما پاسخ را باید ارسال کنیم و قاضی پس از ختم پرونده اطلاعات را در اختیار همگان قرار بدهد. ما بیشتر نگران روند پرونده هستیم وگرنه ما با اطلاعات و انتشار آن کاری نداریم و محدودیتی برای اعلام آن قائل نیستیم.
مثلاً در پرونده ناظم متخلف مدرسه پسرانه، هیچکدام از دانشآموزان ادعایی مبنی بر تجاوز نداشتند حتی حاضر به معاینه هم نشدند. ممکن بود اگر ما قاطعانه این مسأله را اعلام میکردیم افکار عمومی به سمت تبرئه شدن ناظم پیش برود گاهی نیز اعلام بموقع نتیجه آزمایش از سوی ما مکمل نظریه قاضی میشود.
در اعلام آمارهای مستند هم، هرکجا که بدانیم انتشار آمارها به نفع جامعه است، اعلام میکنیم مخصوصاً به مسئولان و محققان و متولیان امر آن را تحویل میدهیم. هرکجا هم که کارشناس مربوطه اعلام کند که انتشار آمار کمکی به جامعه نمیکند، مانع انتشار آن میشویم.
چرا رسانهها باید از داشتن این آمار محروم بمانند؟
ما برای محرمانه کردن آمارها اصراری نداریم. اگر در هرپروندهای چهار کارشناس زبده آسیبهای اجتماعی به ما بگویند که انتشار آمار هیچ ایرادی ندارد ما آن را منتشر میکنیم. ولی بهطور مثال در اردیبهشت ماه سال قبل پس از انتشار آمار خودکشی، به یکباره آمار مرگ خودخواسته بالا رفت.
فکر نمیکنید انتشار اخبار میتواند باعث افزایش سطح آگاهی و اطلاعات مردم شود و همین امر میتواند در پیشگیری از بروز حوادث و سوانح احتمالی مؤثر باشد؟
بله اما وقتی شیوههای قتل و سرقت را بیان میکنیم و با جزئیات مینویسیم که قاتل چگونه مقتول را کشت و چگونه دستگیر شد، به افراد مستعد به تخلف آموزش میدهیم که چگونه میتوان قتل کرد و از چنگال قانون گریخت. بنابراین فکر میکنم باید با دقت و وسواس بیشتری اخبار مربوط به حوادث را انتشار داد.
حدود ۹ سالی که در این سازمان بهعنوان مدیرعامل حضور داشتهاید، تلخترین خبری که شما را تحت تأثیر قرار داده، چه بوده است؟
بالاخره هر انسانی یک روحیه خاصی دارد و بسیاری از پروندهها ناراحتکننده است. اما ۳ سال قبل در یکی از شهرها دختر ۹ سالهای را پس از تجاوز به قتل رسانده بودند. وقتی پرونده آن را بررسی کردم بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم و البته با استفاده از همان بانک ژنتیک مجرمان موفق شدیم قاتل را در مدت زمان کوتاهی دستگیر کنیم که بسیار باعث مسرتم شد.
- 11
- 3