سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۰۰:۵۳ - ۳۰ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۵۷۹۰
حوزه بهداشت و رفاه

گفت‌وگو با کارشناس اورژانسی که مکالمه‌اش با دختر شش ساله در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود

حالا به من می‌گویند «عموی مهربان»

کارشناس اورژانس معروف,اخبار پزشکی,خبرهای پزشکی,بهداشت

ماجرای دختر کوچولوی اصفهانی و تماسش با اورژانس حسابی سروصدا به پا کرده است. تماسی که باعث شد تا مادر این دختر از خطر مرگ نجات پیدا کند؛ حادثه جالبی که این روزها دقایقی بعد از آن در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود. در واقع موضوع جذاب این ماجرا مکالمه تلفنی و صحبت‌های رد و بدل‌ شده این دختر کوچولو با کارشناس فوریت‌های پزشکی بود؛ مکالمه‌ای جالب و در عین حال حساس و ظریف، چرا که آن طرف خط جان یک انسان در خطر بود و تنها راه دسترسی هم اطلاعاتی بود که باید با زبان کودکانه از دختر شش ساله اصفهانی گرفته می‌شد. درنهایت این دیالوگ شیرین هم ماموران اورژانس موفق به شناسایی محل حادثه و نجات جان این مادر شدند. همین هم شد تا مسئولان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با تقدیر از  این کارشناس اورژانس به او لقب «عموی مهربان» را بدهند. سعید ظفری همان عموی مهربان است. او همان کسی است که ١٤ فروردین ماه سال جاری نقش مقابل آن دختر کوچولو را بر عهده گرفت. شاید این چند روز خیلی‌ها صدای این جوان خوش‌صحبت را شنیده باشند؛ اما گفت‌وگو با او هم خالی از لطف نیست:

 

تصاویر منتشرشده از ماجرای آن شب و صحبت‌های شما با آن دختر شش ساله حسابی دیده شده و الان خیلی‌ها با صدای شما آشنا هستند.

مردم که لطف دارند؛ ولی راستش خودم هم فکر نمی‌کردم که این همه بازخورد مثبت داشته باشد. با این‌که چند روز از انتشار آن فیلم گذشته، هنوز هم پیام‌های زیادی درباره آن دریافت می‌کنیم. البته خوشحالم که باعث شده تا خیلی‌ها به فکر آموزش فرزندانشان باشند.

 

چه شد که تصمیم به انتشار مکالمه گرفتید؟

بعد از مکالمه ماجرا را با سوپروایزر در میان گذاشتم. به نظرم جالب بود، به هر حال این دختر شش ساله به هر ترتیبی بود توانست جان مادرش را نجات دهد؛ البته بیشتر جنبه آموزشی ماجرا برای ما اهمیت داشت؛ بعد هم با هماهنگی روابط عمومی فیلم هم منتشر شد.

 

کل مکالمه همان بود که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد؟

نه؛ حدود ٣ تا ٤ دقیقه مکالمه طول کشید؛ بخش‌هایی از آن برای انتشار انتخاب شد.

 

ساعت و تاریخ تماس را به خاطر دارید؟

١٤ فروردین حدود ساعت ١:٣٠ بامداد بود.

 

شاید برای خیلی‌ها سوال باشد که چطور به صحبت‌های یک کودک اعتماد کردید؟

کار ما با جان مردم سر و کار دارد؛ به همین دلیل هم حساس است. همه ما در اورژانس به هر تلفن به عنوان یک کیس واقعی و اورژانسی نگاه می‌کنیم؛ یعنی پیش‌فرض ما نیاز فوری به خدمات درمانی است. هر چند مزاحم‌های تلفنی زیادی هم داریم اما نمی‌شود به این بهانه تلفنی را جدی نگیریم. ضمن این‌که پروتکل‌هایی وجود دارد برای نحوه پاسخگویی. آموزش‌های زیادی هم در این زمینه به نیروها داده می‌شود؛ یعنی نحوه برقراری ارتباط موثر با افرادی که با اورژانس تماس می‌گیرند. این موضوع بسیار مهمی است که باید توسط نیروهای مرکز رعایت شود؛ البته تکنیک‌هایی برای تشخیص صحت‌سنجی وجود دارد، ضمن این‌که در کار ما تجربه هم کمک زیادی به ما می‌کند.

 

 یعنی شما از همان ابتدا مطمئن بودید که این تماس یک حادثه جدی است؟

بعد از ثانیه سوم یا چهارم مکالمه کاملا مطمئن شدم. آن دختر با وجود سن کمی که داشت، خیلی خوب توانست شرح حال مادرش را اعلام کند. ارتباط خوب و موثری هم با من برقرار کرد؛ اما قسمت سخت ماجرا گرفتن آدرس بود؛ به هر حال او سن کمی داشت و در شرایط سختی هم قرار گرفته بود، با وجود این،‌ توانست محدوده خوبی را برای ما مشخص شد.

 

البته نحوه صحبت‌کردن شما هم جالب بود؟

به هرحال این کار ماست و همان‌طور که گفتم آموزش‌های مختلفی در این زمینه وجود دارد. من خیلی سعی کردم آدرس درست و دقیق‌تری پیدا کنم. در مدتی که در مرکز فرماندهی هستم همه خیابان‌های اصفهان را می‌شناسم. اگر دقت کرده باشید، آن دختر ابتدا می‌گوید خیابان کبیرزاده. من مطمئن بودم که اصفهان چنین خیابانی ندارد. من در همان لحظه او را به چالش کشیدم تا اسم خیابان را درست اعلام کند؛ بعد بلافاصله گفت خیابان امیرکبیر؛ خب شهر اصفهان یک منطقه به نام امیرکبیر دارد که شهرک صنعتی است و آن‌طور که آن دختر در صحبت‌هایش اشاره کرده بود، آنها در یک محله مسکونی بودند، همانجا بود که خیابان امیرکبیر خمینی‌شهر به ذهنم رسید و هنگامی که از آن دختر پرسیدم ساکن خمینی‌شهر هستید، بلافاصله تأیید کرد. البته با این همه، آمبولانس چند دقیقه‌ای در کوچه‌های اطراف حادثه سرگردان بود، تا این‌که همکاران ما متوجه تجمع مردم در یکی از کوچه‌ها شدند. درواقع همسایه‌ها متوجه ماجرا شده بودند. وقتی همکاران ما به آن‌جا رسیدند، معلوم شد که آن دختر آدرس را به زبان خودش درست گفته، همان نانوایی و مغازه‌ها دقیقا جایی بود که او در صحبت‌هایش اشاره کرده بود.

 

اما تلفن‌های مزاحم یا همان مورد‌های غیرواقعی هم زیاد دارید.

بله، متاسفانه مزاحمت زیاد است، به‌خصوص از طرف بچه‌ها. بعضی از آنها به‌قدری هوشمندانه صحبت می‌کنند که ما را هم فریب می‌دهند. یعنی خوب نقش بازی می‌کنند و وقتی آمبولانس اعزام می‌شود و به محل حادثه می‌رسد، متوجه می‌شویم که فقط مزاحمت بود.

 

شما از آن دختر یا مادرش هم خبر دارید.

کار ما تا انتقال بیمار به بیمارستان است. اما در این مورد خاص خبر دارم که آن زن فردای آن روز از بیمارستان مرخص شد، ولی آنها را از نزدیک ندیده‌ام.

 

باخبر شدیم که دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از شما تقدیر کرده است.

بله، خانم دکتر چنگیز، رئیس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دکتر یوسفی، معاون پشتیبانی دانشگاه به ما لطف داشتند. البته این شغل من است و هر کاری هم انجام شده فقط وظیفه حرفه‌ای بوده، با این حال این عزیزان به ما لطف داشتند. لقب جالب «عموی مهربان» هم به من اعطا شد.

 

چرا «عموی مهربان»؟

خانم دکتر چنگیز گفتند آن مکالمه طوری بود که انگار من با بچه‌های برادر یا خواهرم مشغول حرف‌زدن هستم. درواقع از نوع و لحن صحبت‌کردن من چنین برداشتی داشتند که البته من از این موضوع خیلی هم خوشحالم.

 

شما چند‌سال سابقه کار در اورژانس دارید؟

حدود پنج‌سال و نیم است که در مرکز فوریت‌های پزشکی اصفهان مشغول به خدمتم.

 

 ازدواج هم کرده‌اید؟

نه، من مجردم. یکی از دلایلی هم که لقب عموی مهربان را به من دادند همین موضوع بود. شاید اگر ازدواج کرده بودم، الان لقب پدر مهربان را داشتم.

 

 و حرف آخر؟

حرف آخر این‌که همان‌طور که شما و خیلی‌ها این مکالمه را شنیدید، آموزش کودکان برای تماس با مرکز فوریت‌ها موضوع بسیار مهمی است. کودکان باید توانایی برقراری تماس با‌ مراکزی همچون اورژانس، آتش‌نشانی و پلیس را داشته باشند. اگر این دختر نمی‌توانست با ما تماس بگیرد، معلوم نبود که چه اتفاقی برای مادرش می‌افتاد. آموزش، موضوع خیلی مهمی است. خوشبختانه به واسطه این فیلم، دانشگاه علوم پزشکی با تأمین هزینه چاپ تعداد قابل توجهی تراکت و پوسترهای آموزشی در همین‌خصوص موافقت کرد. امیدوارم این آموزش‌ها روزبه‌روز بیشتر و فراگیرتر شود.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 18
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش