به گزارش فرادید، آغاز سال تحصیلی برای هر کودکی بزرگ ترین تحول زندگی اوست. کودکانی که چند سال قبل از مدرسه به مهدکودک رفته باشند پذیرفتن این محیط جدید برایشان سادهتر است اما باز هم این تغییر محیط اذیتشان میکند. دلیل عمده این ناراحتی اضطراب جدا شدن از مادر است. این اضطراب در بچهها چیز تازهای نیست و از ماههای اولیه تولد همراه آنهاست.
اضطراب جدایی چیست؟
اضطراب جدایی بهطور طبیعی بین سن ١٨ ماهگی تا ٣ سالگی رخ میدهد که اوج آن در سن یک تا دو سالگی است و پس از دو سال بهتدریج کمرنگ میشود. شکل این اضطراب هنگام جدا شدن از والدین معمولاً متفاوت است، یک روز کودک هنگام جدا شدن از مادر مضطرب میشود، روز دیگر به مادر میچسبد و غمگین است و یک روز دیگر، قشقرق راه میاندازد و در مقابل جدایی مقاومت و واکنش شدید از خود نشان میدهد.
هر چه کودک بزرگتر میشود این اضطراب در او کمتر میشود و تغییر در هر مرحله از زندگی برایش سادهتر خواهد شد. بعضی کودکان تا پیش از سن مدرسه هیچ تجربه جدایی از مادر را ندارند و این موضوع جدا شدن آنها را سختتر میکند. از طرف دیگر جدا شدنهای زیاد از مادر هم میتواند باعث تشدید این اضطراب شود.
چرا که کودک تصور میکند باز هم قرار است از مادرش جدا شود و این اتفاق را به دلیلی اینکه تجربه کرده دوست ندارد. هرچه کودک بزرگتر میشود و مفهوم زمان را درک میکند و مدارای موفقیتآمیز هنگام جدایی را بیشتر تجربه میکند، از اضطراب او کاسته میشود.
عوامل ایجاد اضطراب
دلایل زیادی وجود دارد که باعث ترس و نگرانی بچهها برای جدا شدن از مادر میشود. گاهی وقتها یک بیماری ساده یا خستگی میتواند این اضطراب را در بچهها زیاد کند. تغییر در عادات و برنامههای منزل یکی دیگر از عواملی است که به این حالت دامن میزند. وقتی با شروع سال تحصیلی ناگهان شرایط خانه تغییر میکند بچهها متوجه میشوند و ناخودآگاه دچار اضطراب میشوند.
تغییرات بزرگتری مثل تولد فرزند جدید، طلاق، جدایی والدین، مرگ و یا بیماری اعضای خانواده از دیگر دلایل این اضطرابها است. گاهی مادران برای نگهداری از فرزندشان از پرستار کمک میگیرند اگر این پرستار به دفعات عوض شود این عوض شدن پرستار و یا مراقبین برای کودک اصلاً خوشایند نیست و وابستگی او را به مادر و ترس از جدا شدن را زیاد میکند.
برخی معتقدند شاید خود والدین با ترک کردن کودک در ساعتهای طولانی باعث این اضطراب شوند اما باید بدانید والدین به تنهایی علت اضطراب جدایی نیستند ولی میتوانند با رفتارهای خود آن را بدتر یا بهتر کنند. بعضی از رفتارها در بچهها ژنتیکی و ذاتی است، در مورد بچههایی که از نظر سرشتی، کودکان سخت و دشواری هستند و به تغییرات جدید، مکان و اشخاص جدید دیر عادت میکنند، اضطراب جدایی بیشتر اتفاق میافتد.
متأسفانه برخی از کودکان تجربه مهدکودک و پیشدبستانی ندارند یا اگر هم داشته باشند مجبور به انجام مشق و درس و حضور دائمی نیستند، محیط مدرسه و ورود به آن میتواند ایجاد دلهره و اضطراب کند. در این بین برای بسیاری از کودکان جدا شدن از والدین، بخصوص مادر، سخت و دشوارتر است.
چگونه اضطراب را کم کنیم
برای اینکه بتوانید تجربه خوبی از ورود فرزندتان به محیط آموزشی داشته باشید باید این جدا شدن را در سنین پایین به او آموزش دهید. تا ۶ ماهگی کودک درکی از ترس و اضطراب جدایی ندارد اما بعد از این سن کمکم با دور شدن والدین احساس نگرانی میکند.
برای اینکه به خودتان و کودکتان در این جدایی کمک کنید، از سن ٦ ماهگی به بعد در زمانهایی کوتاه او را پیش کسی بگذارید و یا از پرستار کودک کمک بگیرید. این موضوع علاوه بر آنکه کمک میکند تا کودک دور شدن از مادر را تجربه کند، فرصتی را نیز در اختیار کودک قرار میدهد تا اعتماد به سایر بزرگسالان در او شکل گیرد.
بعد از یک سالگی کمکم او را وارد محیطهای هم سنها کنید، در این سن بچهها درکی از بازیهای مشارکتی ندارند ولی همین که در محیطی کنار همسنهای خودشان باشند ارتباط اجتماعی را یاد میگیرند و جدا شدن از مادر برایشان سادهتر است.
سعی کنید بعد از دو سالگی او را به مهد بسپارید و حتی اگر خودتان شاغل نیستید باز هم چند ساعتی در روز او را با محیط جدید تنها بگذارید. اگر باز هم نخواستید کودک را از خود جدا کنید در پایان ۳ سالگی حتماً باید این کار را انجام دهید.
از سن ٤-٣ سالگی کودک میتواند بعضی کلاسهای پیشدبستانی و مهدکودک را تجربه کند، بهخصوص برای کودکانی که زیاد به والد خود وابسته هستند. با این کار به کودک خود اجازه میدهید رشد اجتماعی خوبی داشته باشد و راحتتر از شما جدا شود.
هرگز بی خبر کودک را رها و محیط را ترک نکنید، قبل از آنکه کودک را در محل جدید تنها بگذارید، کمک کنید تا کودک با محیط و مردم جدید آشنا شود. بچهها در محیطهای جدید از بروز اتفاقاتی که با آن آشنا نیستند میترسند، همیشه روی موارد مثبتی که در محیط جدید رخ میدهد متمرکز شوید و اجازه ندهید بچهها از تصور چیزهای بدی که ممکن است رخ دهد نگران شده و بترسند.
هیچ وقت نباید این اضطراب و ترس را در کودک مسخره کنید و حتی با سرزنش با آن برخورد کنید. با این کار شما باعث شدیدتر شدن این حالت در او میشوید. کودکان دوست دارند احساساتشان پذیرفته شود، اگر کودک بداند شما او را درکی میکنید و میدانید در لحظه جدا شدن از شما چه حسی دارد راحتتر این جدایی را میپذیرد.
او را درک کنید ولی با او همدردی بیدلیل نکنید، هم دردی کردن شما به کودک این حس را القا میکند که این جدا شدن دردناک است و باید برایش نگران باشد. مهمترین کار شما این است که هرگز تسلیم خواسته کودک نشوید و به او بفهمانید که در امنیت و سلامت خواهد بود.
یادتان باشد اگر یکبار به خواسته او برای نرفتن به مدرسه و مهد تن بدهید دیگر موفق نمیشوید او را به این محیط بفرستید پس کمی مقاومت کنید و بگذارید فرزند شما با محیط جدید آشنا شود. باوجود همه اینها هرگز عشق، محبت و علاقه بیقید و شرط خود را از کودک دریغ نکنید. نگذارید کودک احساس کند او را ترک کردید و دوستش ندارید و حالا باید تنها آنجا رها شود.
اگر کودک شما کمی بزرگتر است، و تاکنون از شما جدا نشده ناچارید خودتان دست به عمل بزنید و او را به کودکان دیگری که در آن محیط هستند معرفی کنید و بازی و تفریح خاصی را با آنها ترتیب دهید. شاید با این روش سریعتر بتواند به محیط عادت کند.
هرگز منتظر نباشید با یک روز و دو روز فرزند شما به محیط عادت کند و بی سروصدا از شما جدا شود. برعکس، انتظار آن را داشته باشید که در چند هفته اول ورود به مهد و یا مدرسه کودک بی حوصله و تحریکپذیر باشد.
زمان جدا شدن از کودک او راببوسید و نوازش کنید و با خوشرویی از او خداحافظی کنید؛ اما برای خداحافظی مراسم طولانی در نظر نگیرید، هرچه شما بیشتر کنار او بمانید حالتهای او شدید تر میشود یادتان باشد احساس جدایی از شما بلافاصله بعد از رفتن شما برطرف میشود.
بر احساسات دلسوزانه خود غلبه کنید و چندین بار نروید و برگردید. برای بهتر شدن حس کودک از چند روز قبل تدارکات محیط جدید را برایش شروع کنید. اگر باید به مدرسه برود حتماً با ذوق خریدن لباس و کیف و کفش جدید روحیهاش را عوض کنید و اگر به مهدکودک میرود با خریدن وسایل جذاب رفتن به مهد را برایش هیجانانگیز کنید.
گاهی پیش میآید معلمان یا مربیها یا سختگیریهای بیمورد محیط را برای بچهها نا امن میکنند، یا بچههای دیگر با قلدری فرزند شما را آزار میدهند، اگر این ناامنی و آزار به سلامت جسم و روح کودک آسیبی نمیزند هرگز محیط را برایش عوض نکنید اجازه بدهید با مشکلات خودش کنار بیاید و شما از دور کمکش کنید.
خارج کردن بچه از محیطی که دوست ندارد برایش شبیه به عادت میشود دیگر هیچ محیطی را نمیپذیرد. اگر کودک تحت هیچ شرایطی حاضر نشد به مهد یا مدرسه برود و در منزل ماند، برای او زیاد فعالیتهای تفریحی و سرگرمی فراهم نکنید. بگذارید محیط خانه برایش کسل کننده شود.
بچهها به خصوص در سن پایین همه چیز را با بازی کردن یاد میگیرند، در بازیها با ایفای نقش، جدایی را با کودک تمرین کنید. بعد از اینکه کودک را به مهد یا مدرسه بردید مدتی آنجا بمانید، سپس کودک را با معلم یا مربی تنها بگذارید.
نقش مربی
فراموش نکنید که علاوه بر والدین مربیان و معلمان هم نقش بسیار مهمی در پذیرش محیط جدید برای کودک دارند. در این رابطه مربیان باید کارهایی انجام دهند که اضطراب بچهها کمتر شود. در مرحله اول برای بچههای کوچکتری که بیتابی میکنند بهتر است خود را به کودک معرفی کنید و از او بخواهید تا با اسباببازی بازی کند یا همراه شما چیزی بخورد.
بعضی بچهها در زمان جدایی دچار حملههای شدید هراس و اضطراب میشوند اگر این اتفاق افتاد از مادر بخواهید پیش کودک بماند تا آرامتر شود و او را با صدایی گرم، محبتآمیز، راسخ و قاطع آرام کند. شما هم به عنوان مربی یا معلم نباید کودک را به خاطر اضطراب و غمگینیاش مورد انتقاد قرار دهید.
مشکل را جدی بگیرید
برخی علائم در زمان این جدایی طبیعی است اما بروز یک سری از حالتها در درازمدت نگرانکننده است و نیاز به مراجعه به متخصص روانشناس دارد.
اگر ۲ هفته از شروع این تغییر گذشت و کودک هنوز بیتابی میکرد باید به مشاور مراجعه کنید. وقتی هر روز صبح کودک شما علائم بیماری جسمی را از خود نشان داد بدون اعمال زور برای درمان این حالت اقدام کنید.
گاهی این اضطراب جدایی به سالهای ابتدایی مدرسه هم کشیده میشود و با فعالیتهای متناسب رشدی و سنی کودک تداخل دارد، این زمانی است که شما میفهمید اختلال در فرزند شما شدید است.
زمانی که کودک در هیچ مرحلهای از زندگی خود دچار اضطراب جدایی نشده است و فقط مشکل او محیط مدرسه باشد باید او را پیش متخصص برد. در سنین بالاتر امتناع از رفتن به مدرسه نشان دهنده مشکل جدیتری است که نیاز به کمک تخصصی دارد.
- 12
- 4