روانشناسی فردی چیست؟
برداشتی از ماهیت انسانی توسط آلفرد آدلر ارائه شده است که افراد را به صورت قربانی غرایز، تعارض همچنین محکوم به نیروهای زیستی و تجربیات کودکی توصیف نمی کند. ایشان رویکرد خود را در روانشناسی فردنگر یا روانشناسی فردی می نامند زیرا این موضوع به بی همتا بودن افراد و تقسیم ناپذیری عناصر شخصیت تاکید می کند.
براساس نظر آدلر هر انسان در درجه اول موجودی اجتماعی است و شخصیت او به وسیله محیط اجتماعی و تعاملات شخصی خاص شکل می گیرد نه براساس تلاش هایی جهت ارضا کردن نیازهای زیستی. این دانشمند نقش میل جنسی را در نظریه اش به حداقل کاهش می دهد.
براساس عقیده آدلر هوشیاری جوهر شخصیت انسان است و براساس آموزه های وی به جای اینکه از طریق نیروهایی برانگیخته شویم که توانایی دیدن و کنترل آنها را نداریم به صورت فعال می توانیم خود را بیافرینیم و سپس خود را به سمت آینده هدایت کنیم.
روانشناسی فردی آدلر، شامل نظریه شخصیت، مدل آسیبشناسی و فلسفه زندگی است، از طرفی برای تعلیم و تربیت و پیشگیر و فنون درمانی راهبردهایی را ارائه می دهد که مردم را تشویق می کند تا از طریق همکاری، احساس اجتماعی بودن و جرات خود سلامت را تامین کرده و بهبود دهند.
هدفی که این شاخه از روانشناسی دارد فقط بهبود کیفیت زندگی مراجع نیست بلکه قصد دارد کیفیت زندگی سایر افراد حاضر در دنیای مراجع و کل جامعه را بهبود دهد. روانشناسی فردی می تواند به افراد بهنجار کمک کند تا آرمانی امکان پذیر را دنبال کرده و درخصوص سلامت روان و برداشتن گام های ضروری برای رسیدن به آرمان خود را یاری کنند و تا درنهایت موجبات رشد و تحول حداکثری خود را فراهم کنند.
مفاهیم بنیادی نظریه روانشناسی فردی:
عقاید و تعاریف آلفرد آدلر که برای ماهیت انسانی ارائه می دهد روانشناسی بالینی را شکل داد که در حقیقت روانشناسی فردی شامل نظریه شخصیت، فلسفه زندگی و مدل آسیب شناسی می باشد. نظریه ها و مفاهیم بنیادی که آدلر برای این موضوع روانشناسی فردی ارائه می دهد شامل موارد زیر می باشند:
نظریه شخصیت:
این روانشناس با چندمفهوم اساسی و بنیادی تمام ساخت نظریه شخصیت را برای ما روشن می کند. مفهومی که آدلر از شخصیت عنوان می کند عبارتند از: غایت گرائی و اهداف خیالی، تلاش برای متفاوت بودن و برتری، احساس حقارت و مکانیسم جبران، سبک زندگی، علائق اجتماعی
برای مثال یکی از موضوعات شخصیت مربوط به احساس حقارت است. آلفرد عقیده داشت احساس حقارت همیشه به عنوان نیروی برانگیزنده عمل کرده و خود را در رفتار انسان نمایش می دهد. البته این احساس حقارت علامتی از ضعف نیست بلکه به عنوان منبعی از تلاش برای انسان محسوب می شود.
مورد دیگر مربوط به غایت گرائی خیالی است که منظور همان اهداف تخیلی هستند. آلفرد درباره این نظریه می گوید که اهداف خیالی شاید اینگونه به نظر بیایند که قابلیت استحقاق ندارند و فقط تعدادی آرزو می باشند اما محرکی خواهند بود که ذهن و عمل فرد را تحریک می کنند.
براساس آنچه وی عنوان می کند انسان سالم می تواند خود را از بند این افکار و تخیلات خلاص کند و سپس با زندگی واقعی روبرو می شود. اما فردی که از لحاظ روانی درگیر بیماری است خودش را در تخیلات غوطه ور می کند و تلاشی برای روبرو شدن با واقعیت زندگی نمی کند.
موضوع بعدی در این حیطه مربوط به داشتن برتری و احساس تفاوت نسبت به دیگران است. آلفرد آدلر قدرت را جنس مذکر و حقارت را ضعف یا زنانگی و جنس مونث معنا کرده بود.
بعدترها این عقیده توسط خودش رد می شود و دیدگاه گسترده تری به همگان ارائه می شود که در آن افراد به تلاشی برای کمال و برتری نسبت به دیگران، تشویق می شود. درحقیقت این نظریه به این معنا است که فرد در توانایی و خصوصیات خودش اغراق می کند.
سبک و ویژگی زندگی توسط آلفرد به صورت الگوی مشخصی از رفتارها، عادات و خصوصیات هر فردی توصیف می شود. سبک زندگی هر فرد تعیین می کند که به کدام یک از جنبه های اطرافش توجه داشته باشد و دیگری را نادیده بگیرد، همچنین چه طرز فکری و نگرشی در رابطه با محیط و اتفاقات اطراف داشته باشیم.
سبک زندگی چارچوبی هدایت کننده خواهد بود که در سال های اول زندگی تعیین می شوند و برای رفتارهای بعدی و عملکرد ما نتیجه به سزایی ایفا می کنند. ماهیت سبک زندگی به تعامل های اجتماعی بستگی دارد.
او سه مشکل همگانی و عمومی را شرح داد:
- مشکلات مربوط به رفتار ما در برابر دیگران
- مشکلات شغلی
- مشکلات محبت و عاطفی
همچنین او چهار نوع سبک زندگی را تحت عنوان بر طرف کننده این مشکلات مطرح کرد:
- نوع سلطه جو
- نوع دوری جو
- نوع گیرنده
- نوع مفید برای جامعه
علایق اجتماعی چند مفهوم کلی دارند که اولین و ساده ترین آنها می تواند بیان کننده کنار آمدن با دیگران در وهله اول است. در حقیقت سازگاری اجتماعی جزئی از سبک زندگی محسوب می شود. علایق اجتماعی در واقع نوعی همکاری با دیگران برای رسیدن به اهداف شخصی و اجتماعی است.
چهار سبک زندگی در روانشناسی فردی:
تیپ سلطه گر:
دیدگاهی سلطه گر یا حاکم که با آگاهی اجتماعی کمی است نشان دهنده این تیپ روانشناسی خواهد بود. این شخص رفتاری بدون توجه به دیگران از خود نشان می دهد اما اگر شخص در این تیپ افراط داشته باشد به دیگران حمله کرده و موجب آزار، بزهکاری و جامعه ستیزی خواهد شد. نوع کمتر خطرناک این تیپ معمولا به الکل یا موادمخدر معتاد می شوند یا درنهایت دست به خودکشی خواهند زد. آنها معتقدند که با حمله کردن به خودشان به دیگران آسیب می رسانند.
تیپ گیرنده:
این افراد انتظار دارند رضایت دیگران را به خود جلب کنند به همین دلیل به آنها وابسته می شوند. از نظر آدلر این تیپ از همه رایج تر است.
تیپ اجتناب کننده:
این گروه برای روبرو شدن با مشکلات زندگی هیچ تلاشی انجام نمی دهند. این اشخاص برای دور شدن از مشکلات زندگی از هرگونه شکست احتمالی دوری می کنند.
سه تیپ عنوان شده برای روبرویی با مشکلات زندگی خود آمادگی ندارند، آنها نمی توانند با دیگران همکاری کنند و رفتاری که بین سبک زندگی و دنیای واقعی آنها وجود دارد سبب بروز رفتارهای نابهنجار خواهد شد که به صورت روان رنجوری و روان پریشی خود را نشان می دهد. این گروه ها علاقه اجتماعی که آدلر از آن صحبت می کند را ندارند.
تیپ سودمند اجتماعی:
این تیپ با دیگران همکاری دارند و براساس نیازهای آنها عملکرد دارند. اینگونه تیپ شخصیتی در چارچوب علاقه اجتماعی کاملا رشد کرده اند و با مشکلات کنار می آیند. باید اشاره کرد که آدلر در مجموع با طبقه بندی یا تیپ بندی انعطاف ناپذیر افراد به این صورت مخالف بود و اظهار می کرد که چهار سبک زندگی را فقط برای آموزش معرفی می کند.
تفاوت روانشناسی و روانپزشکی:
برخی از افراد اعتقاد دارند که روانشناسی و روانپزشکی یکسان هستند اما بین این دو رشته تفاوت های بسیاری وجود دارد زیرا روش کار آنها باهمدیگر کاملا متفاوت است.
روانشناسان برای درمان بیماران از تکینک های روان درمانی استفاده می کنند اما روانپزشکان می توانند علاوه بر روان درمانی از روان پزشک و دارو هم استفاده کنند. این دو گروه می توانند مکمل همدیگر باشند و بیماران بعد از طی کردن دوره از نزد روانشناسان و عملکرد سفارش شده، برای گرفتن نتیجه بهتر به روانپزشک مراجعه داشته باشند.
روانپزشکان در ابتدا در رشته پزشکی عمومی تحصیلات خود را به اتمام می رسانند و بعد از آن می توانند در دوره تخصصی رشته روانپزشکی شرکت کنند، اما روانشناسان پس از گذراندن دوران کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی رشته روانشناسی روی ارزیابی رفتار و درمان های غیر دارویی متمرکز می شوند.
فرایند درمان:
براساس مکتبی که آدلر از آن صحبت می کند روانشناسی فردی عبارتند از؛ ایجاد رابطه حسنه و حفظ آن در طول درمان، برملا کردن هدفهای بیمار و شیوه زندگی او و چگونگی تأثیر هدفها بر شیوه زندگی، ایجاد بصیرت از طریق تعبیر و تفسیرهای ضروری و بالاخره بازآموزی و دادن جهت گیری مجدد به مراجع.
بر اساس مکتب روانشناسی آدلر ، عبارت است از :
- رابطه حسنه
- هدفها و شیوه زندگی
- تعبیر و تفسیر و ایجاد بصیرت
- بازآموزی و جهت دادن مجدد
طرفرداران تکنیک های آدلر از فرآیندهایی مانند نقش بازی کردن، صحبت کردن با یک صندلی خالی ،پشت سر نشینی و... استفاده می کنند تا برای پیدا کردن مجدد جهت به مراجع خود کمک کرده باشند.
گردآوری: بخش روانشناسی سرپوش
- 12
- 4