عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
جنگ غزه در جریان است و بهطور طبیعی نمیتوان از حالا گفت که برندگان و بازندگان نهایی آن بطور دقیق کدام یک از اطراف ماجرا هستند. با وجود این در مقطع کنونی میتوان برخی نتایج آن را قطعی دانست، هم درباره نتانیاهو که شکست خورده محسوب میشود، و دیر یا زود باید برود، و هم حماس که بهرغم تحمل هزینههای سنگین، مسئله فلسطین را از حاشیه به متن و روی میز آورده است. در اینجا میخواهم به دو شکستخورده مهم این جنگ اشاره کنم که شکست آنان تا این مرحله قطعی به نظر میرسد؛ یکی در غرب و یکی هم در ایران.
ماجرای شکست دولتهای غربی در این جنگ غیرقابل انکار است. چون حمایتهای آنان از اقدامات اسرائیل که کموبیش بدون قید و شرط هم بوده است، ربطی به اقدامات اولیه حماس ندارد، و این حمایتها نهتنها با هیچیک از ادعاهای حقوق بشری آنان جور در نمیآید، بلکه در نقطه مقابل آن قرار دارد.
چرا با کشتار اولیه بیارتباط است؟ چون اغلب نظرسنجیها در غرب نشان میداد که مردم غرب نیز ابتدا به دلیل آن حملات با اسراییل همراهی داشتند. ولی به مرور اغلب مردم طرفدار آتشبس شدهاند و اسراییل را محکوم میکنند در حالی که دولتهایشان باید از این خواست عمومی دفاع کنند ولی همچنان در مسیر حمایت از کشتار قرار دارند.
باورنکردنی است که دولتهای غربی از این حد وحشیگری و جنایت اسرائیل دفاع کنند، حتی اگر سکوت میکردند، باز هم میشد یکجوری توجیه کرد ولی اینکه با قطعنامه آتشبس مخالفت میکنند و دست اسرائیل را برای بمباران یک منطقه مسکونی بیدفاع باز میگذارند، نشانه شجاعت نیست، بلکه نشانه ترس است که با ویرانی دیگران، خود را ارضا میکنند.
مسئله این است که آموزههای اسرائیلی و سخنان مقامات آنان بهطور واضح و آشکار نژادپرستانه، توسعهطلبانه و تبعیضآمیز است. هنگامی که یک مقام اسرائیلی به صراحت اعلام میکند که «یک قطره آب نباید وارد غزه شود، تنها چیزی که باید به آنجا وارد شود، هزاران تن بمب است»، این بهوضوح روی دست هیتلر بلند شدن است.
پیشبینی آینده ممکن نیست ولی به گمانم این سیاستهای غرب در آینده، موجب عوارضی برای خودشان هم خواهد شد و حتی در مواجهه با اسرائیل هم دچار مشکل میشوند. راهی هم برای جبران باقی نگذاشتهاند.
بازندگان این جنگ در ایران نیز شناخته شده هستند. کسانی که خود را اکثریت میپندارند ولی به جای یک تجمع بزرگ چندصدهزار یا حتی چند میلیونی باشد، فقط یک سخنرانی بیهوده زیر صد نفری را در حد یک روستای کوچک در کلانشهر تهران برگزار میکنند، و حتی تظاهرات قبلی را هم تحت تاثیر نشست خود قرار دادند.
واقعیت این است که تفاوت بزرگ انسان با موجودات دیگر در عقل و فهم اوست که میتواند واقعیت را درک و خود را با آن هماهنگ نماید. ولی این مسئله در مورد برخی از انسانها به جایی رسیده که به قول قرآن؛ دل دارند ولی ناتوان از فهمیدن هستند، چشم دارند ولی قادر به دیدن نیستند، گوش هم دارند ولی نمیشنوند.
- 18
- 5