عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «معنای شکست پزشکیان» در روزنامه اعتماد نوشت: یک ماه پس از انتخاب پزشکیان در ۱۳ مرداد و حتی پیش از رای اعتماد به کابینه او یادداشتی نوشتم با عنوان: «صندوق با درب باز». آخرین پاراگراف آن این، بود که «انتخابات هر روز ادامه دارد، زیرا هر لحظه صندوقهای رای با درهای باز در میدانهای همه شهرها و روستاهای کشور وجود دارد، هر کسی که رای داده میتواند بیاید و رای خود را بردارد و کسانی هم که رای ندادهاند، میتوانند بیایند و رای خود را در صندوق بریزند. رای معادل یک برگه کاغذی نیست، بلکه اراده تکتک مردم است. این سیاستهای رسمی است که مردم را به یکی از این دو کار تشویق میکند.»
تقریبا از همان زمان روشن بود که برخی رایدهندگان به پزشکیان که با سختی به پای صندوق آمده بودند، درباره فهم از پزشکیان یا سرعت برآورده شدن انتظارات متفاوت از دیگران فکر میکنند. کسانی هم که رای ندادند، شاید بدشان نمیآمد یا نمیآید که بگویند یا تصور کنند که پزشکیان شکست خورده است و چه بهتر که ما رای ندادیم! و پیشبینی ما محقق شد! آن یادداشت میخواست بگوید که خیلی نگران رای دادن و رای ندادن نباشید. رای فقط یک برگه کاغذ است. مثل یک برگه چک است که ارزش آن به حساب پُری برمیگردد که صاحب چک صادر کرده است. اعتبار برگه کاغذ هم حمایت و همراهی یا مخالفت صاحب رای است. پس میتوان تصور کرد که صندوقهای رای در هر کوی و برزنی و در هر لحظه وجود دارد و ما میتوانیم رایی جدید در آن بیندازیم یا رای داده شده خود را برداریم. ولی این همه عجله و عدم توجه به شعار و رویکرد دولت قدری عجیب است. هدف و شعار اصلی آقای پزشکیان چه بود؟ رویکرد کلی او در مواجهه با مسائل روشن بود ولی این رویکرد کلی یک شعار محوری داشت و آن هم وفاق بود. روشن است که وفاق برای مردم شعاری مقدماتی است و مطلوبیت نهایی ندارد. آن هم در جامعهای چون ایران که متاسفانه، تنش و نقار بیش از وفاق مطلوبیت دارد. خواست مردم در درجه اول بهبودهای اقتصادی، کاهش تورم، دسترسی به کالاها و خدمات مورد نیاز، رفع فیلترینگ، حل مسائل زنان، رفع تحریم و... است. پس چرا شعار وفاق سرلوحه شعار پزشکیان قرار گرفته بود؟ علت این است که شعارهای غیر وفاق هر کدام در مقاطعی محقق شده است. کافی است سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ را به یاد بیاوریم.
تورم تک رقمی، رشد اقتصادی دو رقمی و... بوده است. ولی این دستاوردها پایدار نماند و به وضعیت بدتر از پیش بازگشت. چرا؟ به این علت که پیشبرد آن اهداف و شعارها، مبتنی بر توافق نسبی داخلی نبود و خیلی زود از درون خودشان کارشکنی کردند. یک نمونه آن را در یکی از مهمترین مشکلات کشور دیدیم. پیوستن به FATF که نیاز ضروری کشور بود به دلیل مسائل داخلی و رقابتهای درون قدرت در عمل تصویب نشد تا اینکه ایران را جزو لیست سیاه قرار دادند. این مساله در ماجرای قیمت بنزین هم مشهود است. در مساله برجام هم شاهد این کشمکش درونی هستیم. قانون مصوب مجلس در شرط و شروط گذاشتن برای احیای برجام و حتی خط و نشان کشیدن برای افرادی که آن را رعایت نکنند، نشانه بارزی از فقدان وفاق در ساختار قدرت است. شاید دستاوردهای دولت اول روحانی در میان همه دولتها بینظیر بود ولی نابودی و میرایی آن هم باور نکردنی بود. علت نیز بیتوجهی محض او به مساله اهمیت یگانگی سیاست داخلی بود. اهمیت وجه دیگر وفاق که با مردم و جامعه است نیز بر کسی پوشیده نیست. این وجه وفاق نیز بسیار ضربه خورده است.
به همین علت رویکردی در جامعه وجود دارد که گمان میکند اگر فقط این وفاق محقق شود و دولت همسویی کامل با مردم پیدا کند همه مسائل حل خواهد شد، ولی این رویکرد با شعارهای پزشکیان سازگاری ندارد. من هم شانسی برای موفقیت آن قائل نیستم. در واقع وفاق با مردم بدون وفاق داخل ساختار قدرت، موجب زمینگیر شدن دولت میشود و حتی مردم هم به علت ناتوانی دولت در اجرای شعارهایش از آن رویگردان شده و ایده وفاق با مردم زایل میشود. عکس این هم کاملا درست است، وفاق درون ساختار قدرت، بدون وجود وفاق با مردم نیز موجب ناکارآمدی خواهد شد، مثل دو سال اول دولت رییسی که وفاق داخلی داشتند، ولی نتوانستند با مردم وفاق مورد انتظار را ایجاد کنند، در نتیجه هم وفاق داخلی خودشان ضربه دید و هم اینکه دچار ناکارآمدی و مردم نیز از آنان دورتر شدند. بنابراین باید موازنهای جدی در میان این دو گزینه ایجاد کرد.
از سوی دیگر پزشکیان قول داد که بکوشد نظرات کسانی را هم که رای ندادند، جلب کند و البته حفظ رایدهندگان هم مفروض است. ولی پایداری چنین روندی مستلزم تامین وفاق درون سیستمی نیز است. برخی افراد وفاق درون سیستمی را چنان تعریف و تحدید میکنند که گویی باید طرف مقابل تابع محض شود تا وفاق حاصل شود. این تصور باطل است. این ماجرا قدری زمان میبرد.
حل مسائل مهم کشور زدن یک کلید و دکمه نیست که مثل چراغ برق روشن یا خاموش شود. برای نمونه من هم معتقدم که اگر مساله فیلترینگ، زنان، روابط خارجی، گزینشها، صدا و سیما و... بهبود نیابد، هیچ اتفاق مثبتی نه تنها رخ نمیدهد، بلکه وفاق با جامعه شکست قطعی میخورد و هنگامی که چنین شد، وفاق درون ساختاری نیز با سرعت به قهقرا خواهد رفت و اصولا فرصتی برای حل مسائل اقتصادی و ناترازیهای آن نخواهد رسید. همچنین معتقدم تحقق برخی دستاوردها بدون وفاق درون ساختاری هم ممکن است ولی پایدار نخواهد بود. با این ملاحظات معتقدم که رویکرد پزشکیان نسبت به مسائل اصلی کشور تا حدود زیادی روشن است. همچنین تایید صلاحیت و آمدن او با آمادگی کامل ساختار سیاسی و حتی با استقبال بوده و بهطور طبیعی برداشت من این است که آخرین شانس سیاسی نیز هست. در حقیقت شخصا به این علت از پزشکیان حمایت کردم و میکنم که معتقدم رییسجمهور مورد حمایت و مطلوب نظام برای عبور از وضعیت کنونی ایران است.
بنابراین شکست و پیروزی او در درجه اول و بیش از هر چیز دیگری شکست و پیروزی ساختار سیاسی است. این ساختار به خوبی با رویکردهای کلی پزشکیان آشناست و به همین علت نیز در سطوح میانی او را ردصلاحیت میکردند والا او که هیچ مشکل دیگری جز این رویکردها نداشته و این رویکردهای او است که مغایر با برداشتهای رسمی بوده، پس تایید صلاحیت او به منزله پذیرش اجرایی شدن این رویکردهاست. از این رو اصلا نیازی نیست که حمایت از پزشکیان در تقابل با ساختار رسمی تعریف شود. همان اندازه که شکست دولت پیش به پای راهبرد رسمی یکدستسازی نوشته شد، از شکست احتمالی این دولت نیز چنین برداشت خواهد شد که این ساختار قادر به اصلاحات درونزا نیز نیست، در نتیجه اگر برای رای دادن به پزشکیان چنان وضعی پیش آمد که در دور اول فقط ۴۰ درصد پای صندوق آمدند، به طریق اولی اگر او موفقیتی نداشته باشد نیمی از این رقم هم به حمایت از گزینه بعدی نخواهند آمد. موفقیت پزشکیان نیز منوط به اجرای اجزای رویکردهای کلی او است. البته این اهداف را فقط با تامین وفاق درون ساختاری باید پیش ببرد و بدون آن نقض غرض است. همچنان معتقدم که در ماههای پیشرو گامهای بیشتری در این راه برداشته خواهد شد، هر چند انتظارات فراوان است، جالبتر اینکه برآورده شدن هر انتظاری لزوما به رضایت نهایی ختم نمیشود و ممکن است انتظارات بعدی را در دستور کار قرار دهد. این انتظارات حق طبیعی مردم است و باید هم منتظر بروز اینگونه از رفتارها بود ولی شاید یکی از عللی که موجب احتیاط در تحقق این اهداف میشود، نگرانی از افزایش انتظارات و پایانناپذیری آنها باشد. در این مورد کنشگران میتوانند کمک کنند که به صورت متعادلی حرکت شود تا همین جا دستاوردهای بسیار خوبی وجود داشته است. بیش از سرمایه سیاسی هزینه شده دستاورد بوده است. حتی اگر دستاوردها در مقیاس انتظارات بحق مردم اندک باشد.
***
واکنشها به نخستین اظهارات پزشکیان درخصوص وعده مهم انتخاباتی خود پس از جلسه شورایعالی فضای مجازی ادامه دارد
روزنامه توسعه ایرانی نوشت: کمتر کسی و شاید بدبینترین اشخاص هم تصور نمیکرد که مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم در اولین جلسه شورایعالی فضای مجازی در دولتش آن طور عجیب به جای پرداختن به فیلترینگ و آسیبهای آن به سراغ فیلترشکنها که آخرین راه تنفس کاربران هستند برود.
اما ۵ روز پیش و در روزهایی که تنشهای منطقهای به اوج خود رسیده و در شرایطی که بخش زیادی از شهروندان نیاز داشتند با آرامش در شبکههای اجتماعی حضور داشته باشند، آنان نه تنها در تله فیلترینگ گرفتار شده بودند که حالا شاهد این شدند که رئیس دولت بر خلاف همه وعدههایش به دنبال تنگتر کردن گلوگاه تنفس برای شهروندان ایرانی در شبکههای اجتماعی است.
کما این که بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی که در حین عملیات موشکی ایران در اسرائیل، در حال پوشش خبرها و اظهارنظرهایی در حمایت از پاسخ نظامی ایران بودند، از کندی اینترنت گلایه میکردند. حتی در این بین عدهای نوشته بودند که قطعا به سود منافع ملی تمام میشد اگر سیاستگذاران، حتی برای یک شبانهروز هم شده، دست از فیلترینگ سختگیرانه شبکههای اجتماعی و پیامرسانها برمیداشتند.
رئیسجمهور چرا به سراغ صورت مساله نمیرود؟
اما در مقابل پزشکیان در اولین جلسه شورایعالی فضای مجازی با اشاره به موضوع فروش فیلترشکن توسط عدهای سودجو، با بیان اینکه برخی با فیلترشکن فروشی پولهای میلیاردی کسب میکنند که این برای کشورمان خوب نیست، دستور داد تا این مسئله حتما به شکل دقیق و جدی مورد رسیدگی قرار گرفته و تصمیم مقتضی در این مورد و به طور کلی زمینههای رواج چنین کسب و کاری اتخاذ شود.
وعدهای که بود و آن چه گفته شد
بسیاری اما در شبکههای اجتماعی این سخنان تازه پزشکیان را در برابر جملاتی چون «اگر من رئیسجمهور شوم، قطعا در مقابل ممنوعیتهایی که اعمال شده و موجب عصبانیت شده و موجب تخریب بسیاری از مشاغل در فضای مجازی شده، میایستم» قرار داده و میپرسیدند که چگونه در تنها ۱۰۰ روز بعد از تشکیل دولت پزشکیان حالا او به جای پرداختن به فیلترینگ ویرانگر به سراغ مساله فیلترشکنها رفته است؟ فیلترشکنهایی که خود معلول فیلترینگ بیسابقه و البته سلیقهای بوده و در حال تحمیل هزینههای جدی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به کشور و شهروندان است.
عجیبتر اینکه حدود یک سال پیش از این سخنان پزشکیان در سمت ریاست جمهوری، همکار وی در مجلس گفته بود فروشندگان فیلترشکنها همان فیلترکنندگان هستند. «جواد نیکبین»، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در برنامه فرامتن در شبکه افق و در آبان سال ۱۴۰۲ گفته بود که مردم فضای مجازی را دارند؛ فقط به سختی. او همچنین در مورد فیلترینگ تصریح کرده بود: «نویسنده برنامه فیلترینگ همانهایی هستند که نویسندگان برنامه VPN هستند. کسی که نقشه فیلترینگ را مینویسد یا خودش مستقیماً فیلترشکن میفروشد یا با دو سه واسطه VPN میفروشد. گردش مالیVPNها دست کسانی است که فیلتر میکنند. VPN فروشها خارج کشور نیستند، آنها داخل کشور هستند.»
منتقدان و افکار عمومی واکنش نشان دادند
این سخنان همکار سابق مسعود پزشکیان به خوبی نشان میدهد که صورت و اصل مساله فیلترینگ است نه فروش فیلترشکن، چرا که تا وقتی فیلترینگ بیرویه، بدون کارشناسی و براساس شرایط غیرکارشناسی وجود داشته باشد، حتما فروش فیلترشکنها رواج خواهد داشت.
در همین راستا آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات نیز، به سخنان رئیسجمهور درباره پیگیری و برخورد با «فیلترشکن فروشها»، در جلسه شورایعالی فضای مجازی واکنش نشان داد و در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «مساله مردم ایران فروشندگان فیلترشکن نیستند، صورت این مسئله فیلترینگ است و انتظار و مطالبه مردم رفع آن است. با این اقدام بازار فیلترشکنها هم جمع میشود. باید تحولات دنیای امروز را پذیرفت و برای تبدیل آن به فرصت برنامه داشت.:
در ایران یکی از اصلیترین مطالبات شهروندان از رئیسجمهور را بدون تردید باید همچنان مساله فیلترینگ و سرعت اینترنت در ایران و موضوع حجاب و گشت ارشاد دانست. دو موضوعی که هر دو در آستانه ۱۰۰ روزگی دولت پزشکیان به گرههایی کور در کلافی سردرگم تبدیل شدهاند و از قضا با اظهارات تازه رئیس دولت چهاردهم مساله فیلترینگ حتی شاید پیچیدهتر از پیش نیز شده باشد.
استفاده ۸۳.۶ درصدی کاربران ایرانی از فیلترشکن
این پیچیدگی وقتی به مساله مهمتری تبدیل میشود که بدانید در همین تیرماه سال جاری انجمن تجارت الکترونیک تهران در گزارشی گردش مالی بازار خرید و فروش ابزارهای فیلترشکن را در کشور سالانه بالغ بر ۵ هزار میلیارد تومان برآورد کرد. انجمن تجارت الکترونیک تهران در بخشی از گزارش کیفیت اینترنت ایران در بهار ۱۴۰۳ نوشت: طبق گزارش اندیشکده حکمرانی دانشگاه شریف و نظرسنجی ایسپا، ۸۳.۶ درصد کاربران ایرانی از فیلترشکن استفاده میکنند.
البته که در همین رابطه آماری نیز از سوی اندیشکده حکمرانی شریف با همکاری ایسپا منتشر شده که نشان میدهد که ۸۰ درصد از کابران اینترنت در گروههای سنی مختلف از فیلترشکن استفاده میکنند. نکته جالبتر در این گزارش این است که از بین هر ۳ دانشآموز دوره ابتدایی، دو نفر از فیلترشکن استفاده میکنند!
همچنین باز بر اساس همین گزارش مشخص شده دستکم نیمی از کاربران به ابزارهای دور زدن فیلترینگ مجهزند و طبق همین آمار بیش از ۳۰ درصد این گروه برای این امر پول خرج میکنند. بنابراین میتوان گفت که گردش مالی خرید فیلترشکن در ایران تقریبا نزدیک به گردش مالی اپراتورهای تلفن همراه است؛ یعنی حداقل رقمی حدود ۲۵ همت برای این بازار تخمین زده میشود.
در این شرایط که بخش بزرگی از کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی جهانی ناچار هستند برای رسیدن به مسیر گردش آزاد اطلاعات دست به دامن فیلترشکن شوند، سخنان رئیس دولت چهاردهم شاید به افکار عمومی نشان میدهد که اگر عزمی برای رفع فیلترینگ شبکههای اجتماعی وجود داشت، صحبتی از برخورد با فیلترشکنفروشها به میان نمیآمد، چراکه اگر رفع فیلترینگ به زودی به وقوع بپیوندد، به زعم رئیسجمهوری محفل «فیلترشکن فروشها» نیز جمع میشود و دیگر نیازی به برخوردهای زودهنگام با آنها نیست؛ در نتیجه صحبتهای اخیر مسعود پزشکیان میتواند این پیام را به کاربران بدهد که یا رفع فیلترینگی در کار نیست و یا اگر بخواهد رفع فیلترینگی رخ دهد، به زودی اتفاق نمیافتد و دستکم این مساله ابدا به نفع مسعود پزشکیان از منظر پایگاه رای او نیست.
۷ نماینده دولت در شورایعالی فضای مجازی
باید توجه داشت که از نظر رایدهندگان به مسعود پزشکیان و یا حتی آنان که با هر دلیلی رای ندادهاند، اکنون اوست که ریاست شورایعالی فضای مجازی را برعهده دارد. باید توجه داشت که شورای عالی فضای مجازی کشور با اختیارات کافی به ریاست رئیسجمهور تشکیل میشود و باید به تمامی مصوبات آن ترتیب آثر قانونی داده شود.
همچنین اعضای حقیقی این شورا رئیسجمهور، رئیس مجلس شورای اسلامی، رئیس قوه قضائیه، رئیس سازمان صدا و سیما، رئیس مرکز ملی فضای مجازی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، وزیر آموزش و پرورش، وزیر اطلاعات، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرمانده کل انتظامی، دادستان کل کشور و رئیس سازمان پدافند غیر عامل هستند. هر رئیسجمهور اعضای کابینه خود را با توجه به شعارها و وعدههای انتخاباتی خود انتخاب میکند، به عبارتی دیگر رئیسجمهور در شورایعالی فضای مجازی، هفت نماینده دارد و اکنون دیگر ابدا قابل پذیرش نیست که مسعود پزشکیان بخواهد در مسیری برخلاف جریان وعدههای انتخاباتی خود پیش برود.
دست اندازهای رفع فیلترینگ پیش روی مسعود پزشکیان
البته که رئیسجمهور برای آنچه درباره رفع فیلترینگ وعده داده بود با مشکلات جدی مواجه خواهد شد و حتما تندروها به سراغ وی خواهند رفت اما این مساله نباید مانع تحقق یکی از مهمترین وعدههای او شود. جالبتر اینکه پزشکیان حتی در همان جلسه پرحاشیه و در صحبتهای خود به آسیبهایی که فیلترینگ به همراه داشته نیز اشاره کرد و بنابر گفتههای او ، فیلترینگی که به راه افتاده، منجر به ازدسترفتن بسیاری از مشاغل و آشفتگی زندگی بسیاری از افرادی که از این طریق امرار معاش میکنند، شده است و او حتی با صراحت عنوان داشته که همه ما مخالف فیلترینگ در جامعه هستیم؛ اما این که چطور از این مساله به ناگاه به این تحلیل رسید که به جای بازبینی روند فیلترینگ در ایران، به فیلترشکنها حمله کند نیز خود از موارد عجیبی است که باید پاسخ داده شود.
این سخنان در حالی بیان میشود که شهروندانی همزمان با آسیبهای اقتصادی و اجتماعی استفاده از فیلترشکن، هم برای اینترنت کم جان هزینه میپردازند و هم برای فیلترشکن و احتمالا هزینههای فیلترینگ هم از مالیات و پول نفت همین شهروندان پرداخت میشود و در نهایت نیز مدام تهدید میشوند که همین نیم نفسشان نیز از آنان دریغ خواهد شد.
البته که مافیای فیلترشکن در ایران ترکتازی میکند اما از یاد نباید برد این مافیا محصول فیلترینگ است و تاکنون نیز همه سختگیریها نتوانسته شریان آن را قطع کند چراکه برای بخش بزرگی از شهروندان راهی برای پیوستن به شبکههای جهانی است. در این میان البته دولت چهاردهم و پزشکیان باید به یاد داشته باشند، با روند فعلی و تا زمان جولان فیلترینگ در ایران، مافیای فیلترشکن تنها مافیایی است که احتمالا شهروندان دوستش دارند.
- 12
- 6