نازیسم
به نوع نژادپرستانه و یهودستیزانه فاشیسم، نازیسم( ناسیونال سوسیالیسم) میگویند که با آدولف هیتلر و حزب نازی آلمان در ارتباط است. قتل میلیون ها یهودی در جریان هولوکاست بخاطر نازی ها و ایدیولوژی برتری طلبانه آن ها اتفاق افتاد. ابراز حمایت از نازی ها و نمایش سمبول آنها پس از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم، ممنوع شد. با وجود آن در جامعه، گروههای سیاسی فرا راست گرا با اعتقادات نژادپرستانه یا بیگانه ستیزانه وجود دارند. اهداف سوسیالیسم ملی از نظر آنها شامل رفاه عمومی کارگران، عدالت در تقسیم سرمایه ها و افزایش دستمزدها بود. با وجود این که در آلمان و خارج از آن، بقایا و احیا کنندگان نازیسم مشهور به« نئو نازی ها» فعالیت می کنند؛ نازیسم در آلمان امروزی غیرقانونی است.
تاریخچه نازیسم
قبل از بکارگیری واژه ناسیونال سوسیالیسم توسط حزب نازی در آلمان، ایدئولوژی مکتب آریایی گرایی در قرن نوزدهم توسط کنت گوبینوی فرانسوی و هوستن چمبرلین انگلیسی بوجود آمد. این ایدئولوژی با گذشت زمان، حامیان بسیاری در میان مخلفان دموکراسی پیدا کرد. پس از آنکه حزب کارگران آلمان توسط آنتوان درکسلر بنیانگذاری شد؛ آدولف هیتلر به این حزب ملحق شد. پیشنهاد هیتلر به سران حزب، این بود که در دستور حزب، یک تحول اجتماعی قرار گیرد ولی چنین پیشنهادی را نپذیرفتند بدین دلیل که اگر واژه سوسیالیسم به نام حزب اضافه میشد احتمالا حزب به داشتن عقاید کمونیستی، شهرت پیدا میکرد.
پس از استعفای درکسلر از کارش، آدولف هیتلر به عنوان جایگزین او انتخاب شد. یکی از اقدامات هیتلر در ابتدای کارش، افزودن واژه سوسیالیسم به نام حزب بود و اعلام کرد که در پی یک تحول اجتماعی حزب سوسیالیسم کارگران آلمان از سرمایه داری به سوسیالیسم است، همچنین خارج از چهارچوب کمونیسم، سوسیالیسمی.
پدیدهٔ آنتی سمیتیسم( یهودی ستیزی) در تاسیس حزب نازی و قدرت گرفتن آدولف هیتلر، تأثير به سزایی داشت. کادت ها( دانش جویان مدارس نظامی آلمان) در میان بخش های عقب مانده جامعه آلمان بعنوان ستون فقرات این پدیده شناخته می شدند. این حزب برای نفوذ در میان توده های کارگری آلمان از تبلیغات ضد یهودی بعنوان تاکتیک استفاده می کرد. در نتیجه انجمن های ضدیهودی در دهه های ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ میلادی، سریعا در آلمان گسترش یافتند و در انتخابات سال ۱۸۹۳ رایشتاک( مجلس آلمان) با پشتوانه های مالی کلان توانستند ۲۵۰هزار رأی و ۱۶ نماینده بگیرند.
جنگ جهانی دوم در تاریخ یکم سپتامبر ۱۹۳۹ با حمله ی آلمان نازی به لهستان شروع شد. بخش های بزرگی از جهان در این جنگ به آتش کشیده شد وتلفات آن کشته شدن ۵۵ میلیون نفر بود. فاشیسم ایتالیا و میلیتاریسم ژاپن در این جنگ به عنوان متحدان اصلی نازیسم آلمان محسوب میشدند. جنگ، هم زمان با پیروزی های پیاپی آلمان شروع شد. آلمان توانست بخش های بزرگی از اروپا را تصرف کند. در آغاز سال ۱۹۴۳شکست در استالینگراد باعث بروز تحولاتی جدید شد. عواملی که باعث شد تا آلمان دیگر نتواند به پیروزی دست یابد، شامل شکست در جبهه ی روسیه، بروز مشکل تأمین منابع انسانی و مادی جنگ، ورود ایالات متحده به جنگ علیه دول محور به سرکردگی آلمان بود.
از این رو آلمان بطور پیاپی با شکست رو به رو شد و همین امر باعث شد تا نازی ها دربرابر شکست، بیشتر تلاش کنند. آن ها با بکارکیری سیاست" جنگ تام"، کل کشور را در خدمت جنگ قرار دادند. بر اثر بمباران، بسیاری از شهرهای آلمان ویران شد ولی هیتلر از خودش مقاومت نشان داد. قوای روس در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ برلین را تصرف کرد و هیتلر خودکشی کرد. از این رو عمر این رژیم تمام شد و آلمان در تاریخ ۹ مه ۱۹۴۵ خودش را تسلیم کرد.
عوامل موفقیت نازیسم
عوامل موفقیت نازیسم از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ علاوه بر آلمان، در کشورهای دیگر اروپایی نازیسم طرفدار پیدا کرد که از این کشورها می توان به سوئد، انگلیس، ایتالیا، اسپانیا و حتی آمریکا اشاره کرد. عوامل موفقیت نازیسم عبارتند از:
- آلمان، پس از جنگ جهانی اول در معاهده ورسای، تحقیر و جریمه شد.
- پس از جنگ جهانی اول، کشورهایی همچون آلمان، اروپا و جهان با بحران اقتصادی شدید رو به رو شد.
- پس از جنگ جهانی اولخطر درخواست سوسیالیسم از طرف طبقه کارگر آلمان یکی از عوامل موفقیت نازی ها بوده است.
- پس از این که سلطنت در بسیاری از کشورهای اروپایی دچار سرنگونی شد؛ مردم از آشنایی سیاسی برخوردار نبودند.
- در وقوع جنگ جهانی اول نقش سرمایه داران و بانک ها را بررسی میکردند و از این طریق از آنها سودجویی میکردند.
- از عوامل موفقیت نازیسم می توان به مشاهده ثروت یهودیان سرمایه دار در آلمان اشاره کرد.
- تنفر از یهودیان از دیگر عوامل مؤثر در موفقیت نازیسم به شمار می رفت.
نازیسم؛ دین و اخلاق
هیتلر با استفاده از مسئله اخلاق و دین در مطلب خود، تکلیفش را مشخص می کند. طبق گفته ی او جنبش ما تصمیمی در جهت انجام اصلاح دینی و مذهبی ندارد بلکه تصمیم دارد که برای مردم، تجدید سازمان سیاسی به ارمغان آورد. به این ترتیب، مبنای او ثبات اخلاقی و مذهبی مردم بود و بنابر اظهارات او برای منافع حزب، ثبات اخلاقی و مذهبی به عنوان ابزار مناسبی محسوب میشد.
هیتلر درخصوص جنبش نازی می گوید که وظیفه و مأموریت او ایجاد یک نظام پادشاهی یا حفظ جمهوری نیست بلکه خلق یک کشور آلمانیست. از نظر هیتلر، بهترین نوع سازمان دهی اینست که با کم ترین ابزار، ارتباط ممکن را فراهم کند؛ چون سازمان موظف است که به عوام الناس، عقیده ی خاص نشات گرفته از ذهن یک فرد یعنی رهبر حزب را منتقل کند. سازمان دهی از نظر او شرط واجبی تلقی میشود و به عنوان ابزاری در بهترین صورت، شناخته میشود که برای رسیدن به اهداف کاربرد دارد. براساس عقیده و باور هیتلر، زمانی بدترین حالت ممکن رخ می دهد که این ابزار، تبدیل به خودِ هدف شوند.
سیاست های نژادی نازیسم
ازدواج آلمانی ها با افراد غیر شهروند آلمانی بر طبق قوانین نورنبرگ، یعنی مطابق قانون« حفاظت از نژاد و افتخار آلمانی» ممنوع شد. درباره ی این قانون در جریان جنگ جهانی دوم و پس از آن بهره برداری های وسیعی صورت گرفت و از نازی ها بعنوان افراد نژادپرست، برطبق این قانون یاد شد. افراد در آلمان نازی، متشکل از دو گروه افراد آریایی و افراد غیر آریایی بودند. حزب نازی در خصوص غیر آریایی در آلمان و به خصوص یهودیان، سیاست هایش را اینگونه بیان می کند که آنها به عنوان دشمنان آلمان و آریاییها محسوب می شوند و به این گروه ها از همین راه، فشار وارد می کرد. برنامه حذف مخالفان سیاسی، هم زمان با ساخت اردوگاه کار اجباری داخائو و تبدیلش به زندان شماره یک افراد سیاسی در سال ۱۹۳۳ وارد مرحله جدیدی شد.
پس از آن اتفاق، حق شهروندی از یهودیان گرفته شد و پیشنهادی که به یهودیان دادند، این بود که سریعا از کشور آلمان بیرون بروند؛ به این ترتیب یهودیان شاغل در آلمان، دیگر شغلی نداشتند و ۱۷٬۰۰۰ یهودی لهستانی تبار به آلمان مهاجرت کردند. هدف نازی ها پاکسازی نژادی بود و ادعایشان این بود که اگر چنین افرادی فرزند به دنیا بیاورند، علاوه بر تحمیل هزینه های بسیار بر جامعه باعث نقص در ژنتیک جامعه می شوند.
گردآوری: بخش سیاست سرپوش
- 12
- 5