جهان سوم
اصطلاح جهان سوم که به مجموعهٔ کشورهای تازه استقلال یافتهٔ قاره های آسیا و آفریقا اطلاق میشد در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، مرسوم گردید و این اصطلاح برای مجموعه کشورهای توسعه یافتهٔ سرمایه داری و کشورهای توسعه یافتهٔ کمونیست نبود.
پیشینه جهان سوم
در سال های ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ جهان سوم و پایگاه سوم در فرانسه رواج پیدا کردند. در آوریل ۱۹۴۹ شخصی به نام پیتر ورسی به استفاده کلود بورده از این اصطلاح اشاره کرد ولی عقیده و باور ژوزف لاو این بود که در اصطلاح موقعیت سوم می توان منشأ این واژه را پیدا کرد. این کلمه در سال ۱۹۴۹ توسط خوان پرون مورد استفاده قرار گرفت. کاربرد عام جهان سوم از نظر ژوزف لاو به دوران پس از کنفرانس باندونگ ۱۹۵۵ برمیگردد.
یک جمعیت نگار و تاریخ دان ایرانی به نام احد محبوبی، کاربرد امروزین این واژه را شرح داد ؛ به این صورت که او در مقاله ای در مجله ابزرواتور در ۱۴ اوت ۱۹۵۲ به منظور نام گذاری کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه ی خارج از دو بلوک قدرت، از این واژه استفاده کرد.
جهان، پس از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد به دو بلوک تقسیم شد که از آن ها می توان به جهان شرق و غرب اشاره کرد. کشورهایی به جهان سوم معروف میشدند که توسعه نیافته بودند و جایگاهی در قالب این دو جهان نداشتند. برخی از این کشورها به این دلیل ، نام کشورهای غیر متعهد را برای خود انتخاب کردند که به هیچ کدام از دو بلوک، متعهد نبودند.
دسته بندی کشورهای جهان سوم
دسته بندی کشورهای جهان سوم براساس فاکتورهای مختلف، نظیر درآمد ناخالص ملی و فقر کشورها، حقوق سیاسی و آزادی های مدنی، رشد انسانی کشورها و آزادی اطلاعات در داخل کشور می باشد.
چهار جهان
جهان، پس از جنگ جهانی دوم به دو بلوک و حوزه نفوذی بزرگ تقسیم شد که دیدگاه های آن درمورد دولت و جامعه سیاسی، متفاوت میباشد :
- جهان اول به بلوک کشورهای دموکراتیک- صنعتی در حوزه نفوذی امریکایی اطلاق میشود.
- جهان دوم، نام بلوک شرق یا کشورهای کمونیست- سوسیالیست است.
کشورهایی که همردیف با هیچ یک از دو بلوک مذکور نبودند؛ حدود سه چهارم باقی مانده از جمعیت دنیا را تشکیل میدادند که به آن ها جهان سوم می گفتند.
- در دهه ی هفتاد، واژه جهان چهارم ابداع شد و این واژه متعلق به ملت هایی بود که ناشناخته( نهادهای فرهنگی) از افراد بومی و همچنین ملت های جهان اول ساکن در داخل یا سراسر مرزهای دولت ملی بودند.
مسائل و مشکلات کشورهای جهان سوم
کشورهای جهان سوم، شرایط مناسب سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ندارند با این که از بیشترین امکانات مادی و انسانی و منابع عظیم ثروت برخوردارند. درواقع در طی قرون گذشته سیاست های کشورهای استعمارگر و قدرتمند را در این کشورها، به اجرا گذاشتند که در اثر این سیاست ها چنین مشکلاتی بوجود آمد. با وجود دستیابی کشورهای جهان سوم به استقلال سیاسی ولی هنوز بطور غیرمستقیم به کشورهای استعماگر، وابسته هستند.
با وجود این که خصوصیات مشترک کشورهای جهان سوم، زیاد است اما این کشورها به خاطر ویژگی های جغرافیای، منابع مادی و انسانی و فرهنگی و آداب و سنن و ساختار سیاسی، دارای تفاوت های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی زیادی با یکدیگر می باشند. البته این خصوصیات و ویژگی های مشترک در کشورها متفاوت می باشند.
در واقع نظام های سنتی کشورهای جهان سوم، متحول شد ولی این تحول با گذشته ی سنتی هیچ نسبتی نداشت و علاوهبراین با معیارها و وضعیت جدید، وجه اشتراک کافی برقرار نمی کرد. معضلات و مشکلاتی در اثر نتیجه ی این تحولات رخ داد که این کشورها با آن روبرو بودند. از این مشکلات می توان به بحران بدهی ها، وابستگی مالی، مشکلات شهری، وابستگی صنعتی، اقتصاد تک محصولی و وضع نامساعد بهداشت، رشد ضعیف اقتصادی، آموزش و رشد روزافزون صنعت مونتاژ و وابسته، بالا بودن نرخ بیکاری، افزایش تورم، نبود تخصص و ... اشاره کرد.
جهان سوم در نظر عامّه
اصطلاح جهان سوم در تداول عامّهٔ اواخر قرن چهاردهم هجری خورشیدی به کشورهایی با وضعیت اقتصادی ضعیف در زبان فارسی اشاره کرده است. امروزه کشور ها از نظر برخی از افراد برپایه کیفیت، جهان بندی می شود؛ مثلا کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی از نظر اکثر افراد جامعه، جهان اول هستند درحالیکه جهان دوم، متعلق به کشور های آسیای شرقی و اروپای شرقی و آمریکای جنوبی و برخی از کشور های عربی است. همچنین برخی از کشورهای خاورمیانه و آفریقا از نظر کیفیت، جهان سومی محسوب میشوند.
گردآوری: بخش سیاست سرپوش
- 19
- 2