به گزارش عصرایران، انتخابات جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ را تنها به خاطر رأی دوباره به حسن روحانی در کرسی ریاست جمهوری شگفتی ساز و تاریخی نمی شناسیم که در تهران و پاره ای شهرهای بزرگ دیگر همین رفتار در انتخابات شوراها نیز تکرار و در مفهوم سیاسی آن «تَکرار» شد.
در تهران تمام ۲۱ عضو جدید بالای یک میلیون رای آوردند و همان اتفاقی که در هفتم اسفند ۱۳۹۴ سر زد و تمام ۳۰ نامزد اصول گرا از راه یابی به مجلس شورای اسلامی بازماندند اینجا هم تکرار شد و اصول گرایان شورای شهر را پس از ۱۵ سال از دست دادند و بدین ترتیب تغییر باقر قالیباف با رکورد ۱۲ سال شهرداری تهران نیزبی هیچ شک و تردیدی قطعی است.
از این رو گمانه زنی بر سر انتخاب شهردار جدید شروع شده است.
شنیده ها حاکی از آن است که در این باره دو دیدگاه وجود دارد:
نخست کسانی که به محسن هاشمی رفسنجانی نظر دارند و معتقدند پشتوانه یک میلیون و هفتصد هزار رای و یادگار هاشمی فقید بودن و رابطه نزدیک با رییس جمهور روحانی به اضافه سال ها سابقه مدیریت مترو از او یک شهردار موفق می سازد کما این که در سال ۱۳۹۲ نیز اگر الهه راستگو نظر خود را تغییر نمی داد و با برخی از اعضای ورزشکار توافقاتی صورت نمی پذیرفت او شهردار می شد. درآن زمان البته محسن هاشمی عضو شورای شهر نبود.
دیدگاه دوم اما با انتخاب محسن هاشمی مخالف است نه آن که او را گزینه مناسبی نداند که اگر نامزد و انتخاب نشده بود قطعا گزینه نخست و مورد اجماع به حساب می آمد.
این مخالفت بیشتر به این خاطر است که مردم به او برای عضویت در شورای شهر و ایفای نقش تقنینی رأی داده اند نه برای تصدی شهرداری و اجرا. مهم تر اما این که با خروج محسن هاشمی از شورا مهدی چمران به عنوان عضو علی البدل وارد می شود.
این در حالی است که انگیزه بخشی از شرکت کنندگان راندن چمران و دوستان از شورای شهر بوده است. چندان که در سال ۹۲ در مخالفت با سعید جلیلی به حسن روحانی رأی دادند و در اسفند ۹۴ می خواستند حداد عادل و رفقا را از بهارستان بیرون کنند و در خبرگان نیز در پی جایگزینانی برای آیت الله مصباح یزدی و محمد یزدی بودند.
این بار نیز کم نبودند که می خواستند مهدی چمران را پس از ۱۵ سال کنار بگذارند و اگر محسن هاشمی خارج شود چمران به خیابان بهشت باز می گردد و بعید نیست صدا و سیما تنها سراغ او برود.
جدای این میراث باقر قالیباف برای شهردار آتی شهری بدهکار است که دیگر امورآن به صرف تراکم فروشی اداره نمی شود.
ضمن این که انتساب به آیت الله فقید هاشمی رفسنجانی ملاحظاتی را تحمیل می کند.
از افکار عمومی این گونه استنباط می شود که محسن هاشمی را برای شورا و نه شهرداری برگزیده اند و در بیرون از شورا گزینه هایی چون پیروز حناچی، نصرتی شهردار فعلی قزوین و محسن مهرعلیزاده وجود دارند که شهردار شدن آنان بافت شورا را بر هم نمی زند و به ورود مهدی چمران هم نمی انجامد.
نهایت این است که به جای احمد مسجد جامعی او را رای ریاست شورا برگزینند و همان نسبتی که در شرکت های تجاری بین رییس هیات مدیره و مدیر عامل برقرار است میان رییس شورای شهر و شهردار ترسیم کنند.
کوتاه این که حامیان شهردار شدن محسن هاشمی بر این موارد تأکید دارند:
حفظ برند هاشمی و زنده ماندن آن، تجربه محسن هاشمی در «مترو» که جلوه ای از مدیریت شهری است، رای اول و بی سابقه و همکاری اصول گرایان به خاطر ورود عضو علی البدل (مهدی چمران). مخالفان نیز چنان که گفته شد ورود عضو علی البدل را باخواست رای دهندگان که شاید به قصد بیرون گذاشتن او به لیست امید رای داده اند مغایر می دانند.
مضافا به این که معتقدند شهرداری تهران باید به نقش خدماتی خود بازگردد و حداکثر یک نهاد خدماتی – اجتماعی باشد و شایبه های کار سیاسی از این نهاد دور شود. ضمن این که گزینه های متعددی چون نام های پیش گفته مطرح اند و شاخص ترین آنها پیروز حناچی و دکتر نصرتی اند. اولی در حال حاضر معاون وزارت راه و شهرسازی است و از مدیران مسلط به مقولات شهری به حساب می آید و دومی نیز شهردار قزوین است و سابقه ای طولانی در این مسؤولیت دارد.
با این که برخی مایل اند این اختلاف نظر را ذیل رقابت درون اردوگاه اصلاحات توصیف کنند اما به نظر می رسد استدلالات حامیان انتخاب شهردار از بیرون شورا قابل قبول تر است.
یادمان باشد شورای شهر اول به خاطر خروج عبدالله نوری و ترور سعید حجاریان و انتخاب جمیله کدیور به عنوان نماینده مجلس انسجام خود را از دست داد.
در همان شورای اول پیشنهاد سعید حجاریان انتخاب یک چهره جدید و در آن زمان فخرین دانش آشتیانی بود اما دیگر اعضا اصرار داشتند باید این پیام به جامعه منتقل شود که مدیریت شهری با وجود حذف کرباسچی دست خوش تغییر نمی شود و این بحث ها و تهدید عبدالله نوری به انتخاب مرتضی الویری انجامید.
در این شورا خوش بختانه همان آقای الویری عضو است و می تواند تجارب خود را منتقل کند.
این نکته را هم البته باید در نظر داشت که شهرداری تهران به یک زمین سوخته بدل شده چون شهردار بعدی گرفتاری های بسیاری دارد و اگر آمار بدهی های کلان درست باشد کار دشواری دارد و ناچار است نهایت هماهنگی را با دولت و شخص رییس جمهور داشته باشد زیرا بسیاری از شیوه های قالیباف را نمی توان ادامه داد.
با این همه شهر دیگر طاقت تبدیل به یک کارگاه ساختمانی برای پروژه های غالبا سودجویانه را ندارد.
شهر، شهرداری می خواهد که مصوبات شورای عالی معماری و شهرسازی را به اجرا بگذارد و درباره مال ها ( پاساژهای بزرگ تجاری) تصمیم شجاعانه ای بگیرد و در جست و جوی منابع پایدار برای بودجه شهرداری باشد.
نه تنها ریاست شورا که عضویت آن کم از شهرداری ندارد.
- 10
- 3