شهر بم استان کرمان با ارگ قرون وسطاییاش- بزرگترین بنای کاهگلی جهان- و زلزله مرگبارش شهرت دارد، زلزلهای که این شهر و منطقه جنوب کویر لوت را در سال ۲۰۰۳ درنوردید. پس از این زلزله، موسسات فرهنگی ایرانی فهرست و تحلیلی از میراث فرهنگی منطقه و خسارات وارده بر اثر زلزله تهیه کردند. طبیعی است که این بررسی بر بناهای تاریخی بهویژه ارگ بم متمرکز بود، ولی گونههای دیگری از آثار قدیمیتر متعلق به دوران قبل از اسکندر و سلسله هخامنشی را نیز در معرض دیدگان قرار داد. وجود این آثار که نوید پتانسیل تحقیقاتی قابل توجهی را میدهند، سبب اجرای ماموریت باستانشناسان ایرانی-فرانسوی در این منطقه شد.
به دنبال ماموریت جدید، مطالعه و ارزیابی و حفاریهای جدیدی در سایت نئولیتیک (دوران انقلاب نوسنگی) تل آتشی در سال ٢٠١٦ و ٢٠١٧ انجام شد. هدف این تحقیق، بررسی پراکندگی انسانی کهن در این منطقه، بهویژه آرایش سایتهای باستانشناسی و تعلقات فرهنگی آنها و همچنین تحول این پراکندگی در رابطه با تغییرات آب و هوایی شکلگرفته در گذشته است.
از سوی دیگر، این ماموریت سعی بر شناخت اجتماعات کهن جنوبشرقی ایران و به صورت وسیعتر، درک روند توسعه و سکنای قدیم همچون ظهور نخستین دهکدههای کشاورزی در جنوب ایران و از خلال حاشیههای هندوایرانی در نئولیتیک دارد. پدیدهای که به هلال حاصلخیز معروف است.
مطالعات اولیه امکان ثبت بیش از ٢٠٠ سایت باستانشناسی را فراهم آورد که شامل آثاری با قدمت پالئولیتیک (پارینهسنگی) تا قرون وسطی، مخصوصا تعداد زیادی از سایتهای نئولیتیک و کلکولیتیک میشود. حفاریهای مرحله دوم هم آثار جدیدی در سایت تل آتشی، سایت نئولیتیک کلیدی شرق ایران به دست داد.
چندی پیش عمران گاراژیان و بنیامین موتن، مدیران ماموریت باستانشناسی ایرانی- فرانسوی در بم- نرماشیر، در کنفرانسی نتایج ماموریت خود را ارایه دادند و گفتند که در این کاوشها از دورههای نوسنگی و پیش از آن و شکل زندگی انسان در این منطقه و تغییرات زندگیشان به یکجانشینی و کشاورزی چه یافتند و چه چیز موجب حیرتشان شد.
عمران گاراژیان، استاد باستانشناسی در دانشگاه نیشابور است. او در بسیاری از مناطق ایران بهویژه در منطقه بم در چارچوب برنامه باستانشناسی پس از وقوع زلزله کار کرده است. بنیامین موتن هم محقق مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه (باستانشناسی و علوم تاریخ باستان، باستانشناسی آسیای مرکزی) و همچنین دپارتمان انسانشناسی دانشگاه هاروارد است. او در پاکستان، افغانستان، تاجیکستان، ایران، عمان و اردن فعالیت داشته است. آنچه میخوانید، گزارش این باستانشناسان از کاوشها و بررسیهایشان است:
در منطقه مورد بررسی، شهر بم در مرکز قرار گرفته است. دامنههای کوهستانهای جبال بارز در غرب و منطقه پست لوت جنوبی در شرق و جنوب شهر بم است. ارگ مشهور شهر بم بعد از زلزله ثبت جهانی شد اما اهمیت بم در قرون میانی بیشتر به خاطر این است که این شهر بزرگ بین فلات ایران و جنوبشرق ایران (سیستانوبلوچستان) بهعنوان یک مرکز مهم تجاری و در دوره میانی مرکز اعمال حاکمیت بوده است.
بم در سالهای اخیر و طی مطالعات پس از زلزله به خاطر استحصال آبهای زیرزمینی از طریق سیستم قنات مشهور شد و تا امروز میدانیم عمدهترین منبع تأمین آب نخل که محصول ملی بم است، از طریق قنات به دست میآید. بخش عمدهای از فعالیتهای شایان عدل که پژوهشهای پرونده ثبت جهانی را تهیه کرد هم روی قنات متمرکز بود.
این تصور درجامعه ایران وجود دارد که بم در کویر واقع شده اما باید یادآوری کرد جبال بارز و درهها از نظر محصولات باغی غنی است و همچنین در قسمت جنوبغربی منطقه زندگی محلی در واههها و در روستاها با معماری محلی وجود دارد. بم بین این دو بخش قرار گرفته است. علاوه بر واههها که بسیار محوری هستند، در بم دامداری و شیوههای سیار هنوز در سلسله جبال بارز وجود دارد. این سیستم برای ما باستانشناسان بسیار بااهمیت است.
عمده کار بررسی باستانشناسی در فصل گذشته در سال ٢٠١٦ در اطراف شهر بم یعنی شهرستانهای بم و نرماشیر (حاشیه غربی لوت جنوبی) انجام شد.
لازم است قدردانی کنیم از شایان عدل که بلافاصله پس از زلزله وارد مطالعات باستانشناسی و گردآوری اطلاعات پایه در بم شد و ما در ادامه، پروژه قوم باستانشناسی فاجعه را شروع کردیم و کار در دارستان کلید خورد.
عمده تمرکز پژوهشهای عدل بر دورههای اسلامی و تاریخی و اطلاعاتشان کاربردی بود. در مورد مطالعات ما، پس از اینکه تل آتشی در ٣٣کیلومتری جنوبشرق بم در حاشیه کویر لوت را بررسی و از طریق اطلاعات عدل فهمیدیم که سایت نوسنگی پیش از سفال در این منظقه وجود دارد، ابتدا دادههای سطحی را گردآوری و مطالعه کردیم و بعد در دو استقرار نوسنگی و و یک استقرار جدیدتر (هزاره چهارم) کاوش را در سال ٢٠٠٨ انجام دادیم.
در دومین مطالعه دادههای سطحی، مهرهای مشبک بررسی شدند که مشابه دادههای سایت پاکستان بود که این شباهت نشانهای از روابط مناطق دوردست است.
در ٢٠١٦ پروژه جدیدی را شروع کردیم: بررسی عمومی بم-نرماشیر و منطقه براساس اطلاعات گذشته. هدف تمرکز روی گردآوری اطلاعات گذشته روابط فرهنگی با مناطق و تغییرات آب و هوایی و استقرارها بود. جنوبشرقی ایران را از منظر فراختری در خاور نزدیک مورد مطالعه قرار دادیم.
در بررسیهای فصل اول ٢٠١٦ منطقهای در حدود ٦٠کیلومتر را مورد مطالعه قرار دادیم و تعداد زیادی استقرار پیش از تاریخی شناسایی شد. عمده تمرکز بر سایتهای پیش از تاریخی بود ولی سایتهای اسلامی که وسیع هم هستند را هم بررسی کردیم.
در پراکندگی استقرارهایی در حاشیه رودخانه بیش از ٢٠٠ سایت بقایای تاریخی استقرار را شناسایی کردیم. به ترتیب گاهنگاری قدیمیترین استقرارها مربوط به پارینهسنگی میانه هستند. با توجه به نظریه مشهور خروج گونه انسانهای راستقامت از آفریقا این یافتهها بسیار بااهمیت هستند.
در فصل ٢٠١٦ در جنوبشرق و محدوده دارستان، ٨٠ استقرار پارینه سنگی را شناسایی کردیم. گاهنگاریشان بین ٩هزار تا ٦هزار پیش از میلاد است. عمده استقرارهای نوسنگی با آغاز کشاورزی و دامداری یعنی آغاز یک فرآیند جدید در توسعه فرهنگ بشری هستند و تراکمشان به این تعداد در جنوبشرق ایران از نظر مطالعات خاور نزدیک بسیار اهمیت دارد. یکی از خصوصیات بم بهویژه در تل آتشی، وجود نوسنگی بدون سفال است و امروز پس از دو فصل کاوش میدانیم که این آثار در جنوبشرقی بم وجود دارند.
دوره بعد یعنی اوایل دوره مسسنگی اوایل هزاره پنجم و چهارم پیش از میلاد است و از این دوره در محدوده دارستان فقط ١٠ سایت را شناسایی کردیم که دارای سفالهای منقوش با نقوش زیگزاکی هستند.
پراکندگی استقرارهای مسسنگی بم در مرکز قرار گرفته و تپه یحیی در جنوبغرب و در جنوبشرق تپه بمپور را داریم. در یافتههای دوره اوایل مسسنگی- مربوط به هزاره چهارم پیش از میلاد- تعداد ٧٠ استقرار دیده شد که با دوران نوسنگی قابل مقایسه هستند. در بم به جز سفالها، بقایای کورههای سفال را هم شناسایی کردیم. به خاطر باد و فرسایش تعدادی از آثار بیرون میافتند.
از نظر گاهنگاری پس از عصر مفرغ آثار دوره آهن و و دوره تاریخی و اسلامی هستند. در آثار دوره آهن تعداد کمی استقرار در محدوده بم میشناسیم و در آثار دوره تاریخی و اسلامی با استقرارهای بزرگ با برج و بارو و حصار مواجه هستیم که بسیار اهمیت دارند؛ ازجمله دارزین که محوطه گستردهای دارد و ارگ بم که پیریزیاش مربوط به دورههای تاریخی و معماریاش مربوط به اواخر دوره اسلامی.
استقرار گستردهدر تل آتشی
چرا تابستان امسال در فصل دوم تل آتشی را بررسی کردیم؟
بهعنوان پیشزمینه یا زمینهسازی برای دوره نوسنگی باید تأکید کنیم که این دوره زمان ظهور و بروز و آغاز شیوههای جدید زندگی است. شیوههای جدیدی که متکی به تولید و کشاورزی و دامداری است و نسبت به دورههای قبل که انسانها سیالاند و متکی به شکار متفاوتاند. در اینجا با فرهنگهایی مواجه هستیم که سیطرهشان را بر محیط افزایش میدهند و دست به کشاورزی و اهلیسازی حیوانات و دامداران جثهمیانه میزنند. پیشینه این شیوههای جدید که به نوسنگی و نوسنگی شدن مشهور شده در خاور نزدیک به ١٢هزار سال است و اهمیت اساسی این دورهها در این است که شیوههای تولیدیشان تا همین امروز پایه استقرارهای یکجانشین هستند. آنها به کار تولید سفال میپرداختند و ما میتوانیم نمود و ظهور و بروزشان را در فرهنگ امروز مورد مطالعه قرار دهیم و از این نظر دارای اهمیت هستند. بهعبارتی، پیشینه بلافصل یک تغییر اساسی در فرهنگ انسانها را با نوسنگی پیجویی میکنیم.
براساس مطالعاتی که این سالها انجام شده، در محدودهای مشهور به هلال حاصلخیزی، مطالعات با روشهای نوین دیانای نشان میدهد که قدیمیترین فرهنگهایی که به کشاورزی روی آوردند ١١، ١٢هزار سال پیش و در هلال حاصلخیزی بودند. بقایای گیاهی و جانوری، قدیمیترین مرکز شکلگیری آن را هلال حاصلخیزی معرفی میکند و بعد از آن بر اثر مهاجرتها و برهم کنشهای فرهنگی به مناطق همجوار سرزمینهای خاور نزدیک رفته، بعدها این تحول اساسی فرهنگ بشری به اروپا وارد شده است.
امروزه میدانیم که هلال حاصلخیزی زاگرس دارای اهمیت کلیدی در شکلگیری تحولاتی است که به آن نوسنگی شدن میگوییم. مطالعات نشان میدهد که این تحولات پس از شکلگیری به بخشهای شرقی گسترش پیدا کرد و در هزارههای پنجم تا هفتم در بخشهای شرقی ایرانی آثار آن شناسایی شد. اینکه این اتفاق چطور و طی چه فرآیندی افتاده بهعنوان یکی از مسائل اساسی مطرح است. منظور تحولات اساسی کشاورزی و دامداری یا همان تحول نوسنگی و نوسنگی شدن در خاور نزدیک و زاگرس و گسترش آن به شرق و جنوب شرق ایران است.
در ارتباط نوسنگی و نوسنگی شدن و گسترش این فرهنگها از غرب ایران به جنوب شرق و جنوب شرق آسیا میدانیم که عمده مطالعاتی که در جنوب شرق ایران در تل ابلیس، یحیی و جاهای دیگر مثل هریرود انجام شده مربوط به دهه ٧٠ میلادی است. دو استقرار دیگر در جنوب غرب پاکستان شناسایی شده ولی ضرورت بازبینی مطالعات گذشته که با روشهای ١٩٧٠ انجام شده بود، احساس میشود. بهطور مشخص تجزیه و آنالیز، گاهنگاریهای دقیقتر، پیگیری مطالعات در مقیاس خردتر و با روشهای روزآمد ازجمله مسائلی است که نیاز و ضرورت ما برای گسترش دانستههای علمیمان است؛ بهروز کردن دانستههایی که اطلاعات پایهشان ٣٠-٤٠سال پیش به دست آمده است.
رد پای بز هزارههای گذشته
مطالعات در تل آتشی و کاوش در عمق نشان داد بقایای معماری با خشتهایی که شاخص دورههای نوسنگی است و آثار ابزارهای سنگی در استقراری گسترده وجود دارد اما آثار سفالی در آنها تابهحال شناسایی نشده است. عمدتا فرهنگهای مربوط به این دوره در تل آتشی براساس گاهنگاریهایی که امروز داریم به اواخر هزاره ششم و اوایل هزاره پنجم برمیگردد و این برای استقرارهای بدون سفال یک اما و اگر دارد، چون این زمان مقارن با زمانی است که در بخشهای دیگر حدود یک هزاره است که سفال مورد استفاده قرار میگرفته است.
یافتههای شاخص مربوط به کاوش سال ٢٠٠٨، ابزارهای سنگی و پیکرکهای بسیار کوچک گلی که مشهور به پیکرکهای الهه مادر هستند، اشیای شمارشی گلی و همچنین از مهمترین شاخصهای این دوره یعنی ظروف سنگی بودند. ازجمله دادههای بسیار مهم در تل آتشی که و به ذلیل شرایط بسیار خشک منطقه به وجود آمده، پوستههای خارجی نیهاست که از حدود هزاره پنجم تا همین حالا حفظ شدهاند. در کاوش امسال هم نمونههایی از آن داشتیم.
این پژوهش با حمایت استان در سال ١٣٩٠ انجام شده است. تمام تلاش ما این است که بتوانیم سازماندهی و بخشهای مختلف استقرار را شناسایی کنیم، بدون اینکه کاوشهای گسترده انجام دهیم.
یکی دیگر از کارهای تکمیلی که در پیگیری پژوهشهای پیشین انجام دادیم، تکمیل مطالعات لایهنگاری در ادامه مطالعات لایهنگاری سال ٢٠٠٨ است. در این مطالعات در پلکانی که تا لبه استقرار میرسید، کاوش لایهنگارانه انجام دادیم و خوشبختانه توانستیم سطح خاک بکر را یعنی جایی که زمین دست نخورده است، شناسایی کنیم. براساس اطلاعات موجود، بالاترین سطح را در لایهنگاری ٢٠٠٨ به دست آورده بودیم و پایینترین سطح را در لایهنگاری تابستان امسال به دست آوردیم و میدانیم که بقایای نوشتههای دوره نوسنگی در تل آتشی است.
در کاوش ٢٠٠٨ بقایای معماری شناسایی شده بود و در کاوش امسال میتوانیم یکی، دو دوره دیگر را در سطوح پایینتر ببینیم. کاوشهایی که در گمانههای آزمایشی امسال و در حاشیه شمالشرقی استقرار انجام دادیم نشان میدهد که در برهههای مختلف بقایای لایههای طبیعی و لایههای آثار باستانی شناسایی شد. یکی از مهمترین یافتهها که تیزبینی کاوشگر را میخواست، شناسایی رد پای گوسفند و بز در حاشیه استقرار بود که احتمال میدهیم روی گل رودخانه باشد. اینجا میتوانیم از اهلیسازی حیوانات صحبت کنیم. شانس آوردیم که توانستیم در سطوح پایینی گمانهای را شناسایی کنیم.
در بخشهای گوناگون، افزون بر مصالح معماری و مصالحی که برای ساخت سقف استفاده میشد، خشتهای سوراخدار یافت شد که قبلا در تپه یحیی هم به دست آمده بود. بهجز ساختارهای معماری که بازسازی شد، بخش کوچکی از سقف را میتوانیم ببینیم که در بازسازیهایی که انجام میشود بسیار بااهمیت است.
همچنین تصویر کودک ٣ تا ٦ ماههای را میتوانیم ببینیم که زیر گمانه ٦ داخل فضای معماری شناسایی شد و همچنین دستبندهایی با مهرههای بسیار ریز استخوانی یا صدفی و دو قطعه فیروزه که همراهش بود. نمونهبرداری انجام شده است و درحال پیگیری هستیم.
آثار شاخص پیش از سفال، کاسههای سنگی است و پیکرههای عموما گلی و گلولههای گلی خیلی کوچک که احتمال دارد برای شمارش استفاده میشدند، همچنین مهرههای احتمالا تزیینی که به صورت حفرهای ساخته شدهاند.
در ادامه مقایسهها با تپه یحیی، بقیه آثار نوسنگی را که در استقرارهای دورتر از تل آتشی به دست آمده میتوانیم ببینیم؛ تل ابلیس در شمال، تپه یحیی در جنوب شرق، هریرود و دولتآباد در منطقه جیرفت معاصر قرار گرفته، در غرب بم و در شرق بم با فاصله مهرکده قرار گرفته و همهشان معرف فرهنگی هستند که بهعنوان آغاز نوسنگی و کشاورزی مشخص میشوند. براساس این اطلاعات میتوانیم درباره اینکه توسعه فرهنگ غرب به شرق چطور اتفاق افتاده بهعنوان یکی از مسائل مهم در مطالعات نوسنگی در جنوب شرق ایران و به طرف جنوب شرق آسیا مطالعه کنیم. همان دورهای که تغییرات اساسی در آن اتفاق افتاده است.
براساس گردآوری اطلاعات که از بررسیهای ٢٠١٦ به دست آمده، استقرارهای پارینهسنگی در اطراف بم بسیار کم است و در دوره نوسنگی بسیار زیاد هم چنین. رو به عصر مفرغ که میرویم، تعداد استقرارها بسیار کم است. اگر پراکندگی فضایی را ببینیم و بررسی کنیم، میتوانیم تقریبا مدلی پیشنهاد کنیم. استقرارهای نوسنگی در جنوب شرق بم در دارستان تعدادشان خیلی زیاد است و آنها که در دارزین و خود بم هستند، اهمیت دارند. اواخر عصر مفرغ و اوایل عصر آهن، گاهنگاری دورهای نشان از بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی دارد و میتوانیم براساس مطالعات ارزشمند دکتر عدل بدانیم تکنولوژی قنات ممکن است تا چه زمانی عقب برود. این نکته بسیار مهمی است که در پراکندگی استقرارها بهرهبرداری از آبهای سطحی یک پراکندگی را نشان میدهد و آبهای زیرزمینی یک پراکندگی دیگر را.
در محدوده خود بم، میدانیم حدود گسل بعد از دوره آهن مورد استفاده قرار گرفته است. اضافه بر لایهنگاری و گاهنگاری، سازماندهی فضایی استقرارها در بلندمدت از اهداف ماست. نمونهبرداری و مطالعه بقایای گیاهان و جانوران باز هم مورد بحث و بررسی است. تجزیه و تحلیل دیانای مدنظر ماست و همچنین در پی این هستیم که وضع ساختارهای معماری و مشابههای آن را در محدوده بم و جنوب شرق مورد بحث و بررسی قرار دهیم که در اینجا تپه یحیی را معرفی کردیم.
مطالعاتی که در ١٩٨٦ انجامشده به ما یادآوری کرد که اگر میخواهیم تحولات کشاورزی و دامداری را پیگیری کنیم باید چشمانداز طبیعی مورد بحث و نمونهها و مابهازای ملموس آنها را نشان دهیم. همچنان که مطالعات چشمانداز طبیعی و خصوصیت زیستبومی منطقه بسیار بااهمیت است. بهطورکلی افزون بر حفاری بررسیها و تکمیل بررسیها، دیرین محیطشناسی ازجمله مطالعات مهم است و امیدواریم بتوانیم در مقیاسی برتر آن را بررسی کنیم. درحال حاضر تحول و توسعه کشاورزی را منزل به منزل پیگیری میکنیم.
- 15
- 5