چند روز پيش در فضاي مجازي خبري منتشر شد که باعث ناراحتي تمام کساني شد که از اين خبر مطلع شدند و واکنشهاي مختلفي نيز به اين خبر نشان داده شد. يک شب دختري در مسير ميدان آزادي به شهريار سوار يک ماشين شد اما بعد از طيشدن مسافتي، ماشين از مسير خود منحرف شده و به يک مکان خلوت رفت و به اين دختر تجاوز شد.
بعد از مدتي آن دختر در پي کمک به سمت جاده رفت و از ماشيني که از آن مسير عبور ميکرد و دو سرنشين داشت درخواست کمک کرد؛ اما متأسفانه سرنشينان آن ماشين نيز دوباره به آن دختر تجاوز کردند.
طبعا شنيدن اين حادثه براي هر انساني با هر مسلک و روشي دردآور است و عمل تجاوزکاران جاي هيچگونه توجيهي را باقي نميگذارد؛ اما زماني که با يک حادثه و اتفاق اجتماعي مواجه ميشويم نبايد توجه خود را معطوف به همان حادثه خاص کنیم و فقط تأثيراتي را که روي همان افراد درگير در حادثه گذاشته است ، بررسي کنیم. اين حادثه براي اولينبار نيست که در کشور ما رخ ميدهد و در طول روز اتفاقات مشابهي را هرچند نه به اين صورت، در مکانهاي مختلف شاهديم؛ اما سؤالي که بايد مطرح کنيم اين است که چرا عدهاي روي به چنين کارهايي ميآورند؟
زماني که محققان علوم اجتماعي به بررسي علل حوادث مختلف ميپردازند، از تأثير عوامل اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... بحث ميکنند؛ اما آيا چنين اتفاقي را ميتوان متأثر از اقتصاد، فرهنگ و... دانست؟ طبيعتا اين عمل هيچ منفعت سياسي و اقتصاديای براي مرتکب آن نداشته است؛ بنابراین نميتوان اين عمل را براساس تأثير عوامل اقتصادي و... تفسير کرد. اين حادثه و حوادث اينچنيني نشان از يک مشکل يا شايد بتوان گفت يک بحران در جامعه امروزي کشور ما دارد و آن چيزي نيست جز مشکلات جنسي! در کشور ما هيچ راهکار قانونيای براي تأمين نياز جنسي افراد بهجز ازدواج وجود ندارد.
اما مشکل از جايي شروع ميشود که غريزه جنسي از سنين نوجواني فعال ميشود و به دلايل اقتصادي و فرهنگي سن ازدواج در جوانان افزايش يافته و تقريبا به ٣٠ سال به بالا رسيده است. مسئله اساسي چارهجويي براي رفع اين موضوع است؟ مطمئنا نميتوان وجود اين نياز بنيادين انسان را کتمان کرد. راهکارهاي سنتي و برخی راهکارهای غيرعقلانيای هم که درباره کنترل نياز جنسي ارائه ميشوند، نتوانستهاند به حل اين معضل اجتماعي بپردازند.
حادثه چند روز پيش بايد زنگ خطري باشد براي متفکران و سياستمداران ما درباره وجود يک بحران اجتماعي به نام مشکلات جنسي؛ بحراني که هرچند ممکن است مانند مشکلات اقتصادي و سياسي و فرهنگي محسوس نباشد و توجه چنداني به آن نشود؛ اما در زواياي پنهان جامعه ما بسيار پررنگ است و در مکانهايي که اجازه بروز پيدا کند، اتفاقات ناگواري را رقم خواهد زد. اول از همه و پيش از بررسي راهکارهاي حل اين مشکل، موضوع مهم پذيرفتن اين نياز بنيادين انسان و وجود چنين مشکلي در جامعه است.
متأسفانه بسياري از سياستمداران و مردم کشور ما علاقهاي به پرداختن به اين موضوع ندارند و بهجاي بررسي و نگاه عقلاني به اين مسئله اجتماعي، نگاه ديگري به اين مسئله وجود دارد. اميدواريم مسئولان کشور ما واقعيتهای جامعه را ببينند و بپذيرند ارائه راهکارهاي سنتي براي درمان مشکلات اجتماعي امروز با شرايط فرهنگي متفاوتي که جامعه امروز ما در آن قرار دارد ديگر عملي نيست و بايد از راهکارهاي عقلانيتري براي اين موضوع استفاده کرد.
- 18
- 5