فرق اورژانس اجتماعی با پلیس اجتماعی

گفتنی است اورژانس اجتماعی در سال ۱۳۷۶ به منظور به حداقل رساندن یا کاهش چشمگیر آسیب‌های اجتماعی راه‌اندازی شد، این در حالی است که امروزه بسیاری از مردم با خدمات این اورژانس آشنایی چندانی ندارند که این خود می‌تواند نشان از عدم معرفی کامل اورژانس اجتماعی و یا خدمات ارائه شده از سوی آنان را داشته باشد.

کاهش پرونده‌های قضائی

همانگونه که می‌دانیم یکی از مهمترین وظایف اورژانس اجتماعی کاهش پرونده‌های قضائی می‌باشد، اما این در حالی است که امروزه اورژانس اجتماعی در ایران با موانع و مشکلات بسیاری همراه است، به‌عنوان مثال ضابطه قضائی نداشتن اورژانس اجتماعی خود می‌تواند عاملی برای عدم پیشرفت و یا موفقیت اورژانس اجتماعی در کشور باشد، چراکه امروزه این اورژانس نمی‌تواند بدون ضابطه قانونی وارد منزل شود و به تنهایی عمل کند، بلکه در مقابل نیازمند حضور نیروی پلیس و یا قانون می‌باشد که دریافت این موارد خود بسیار زمان‌بر است و می‌تواند اخلال بسیاری را در روند کار آنها ایجاد کند.

از سوی دیگر باید خاطرنشان کرد که یکی از مهمترین وظایف اورژانس اجتماعی پر کردن فاصله خانه تا کلانتری و یا دستگاه قضائی می‌باشد، بدین‌معنا که حضور مددکار اجتماعی در کنار فرد خود می‌تواند آسیب‌های روحی و روانی آن را کاهش دهد.بدیهی است شناسایی آسیب‌های اجتماعی نوپا و یا نو پدیده خود می‌تواند یکی دیگر از وظایف اورژانس اجتماعی باشد، هرچند باید در نظر داشت که برای ارائه راهکارهای مناسب اورژانس اجتماعی تنها می‌تواند یکسری اطلاعات را به سازمان‌های ذی‌ربط ارائه دهد و خود به تنهایی نمی‌تواند نقش بسزایی در کاهش آسیب‌های اجتماعی داشته باشد، چراکه وجود موازی‌کاری‌های بسیار و همچنین شناخته نشدن اورژانس اجتماعی امروزه به‌عنوان عاملی برای عدم پیشرفت این اورژانس شده است.

اتفاقی رخ ندهد اورژانس اجتماعی وارد نمی‌شود

آنچه مسلم است یکی از مهمترین وظایف اورژانس اجتماعی شناسایی و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی است اما این در حالی است که امروزه اگر اتفاقی رخ ندهد به‌عنوان مثال اگر کودک‌آزاری به‌طور کامل و واضح رخ ندهد، اورژانس اجتماعی نمی‌تواند وارد شود که این خود می‌تواند یکی از موانع اصلی پیش‌روی اورژانس باشد، چراکه باید به خاطر داشت یکی از اهداف اصلی اورژانس اجتماعی کاهش آسیب‌های اجتماعی است و اگر قرار است اتفاقی رخ دهد و روز بعد اورژانس اجتماعی وارد عمل شود به یقین مهمترین وظیفه این اورژانس نادیده گرفته شده است که این خود می‌تواند عاملی برای عدم موفقیت اورژانس اجتماعی باشد.عدم استفاده از نیروهای متخصص مددکار اجتماعی خود می‌تواند یکی دیگر از مشکلات اساسی اورژانس اجتماعی باشد، چراکه طبق بررسی‌های به‌عمل‌آمده متاسفانه در حال حاضر اورژانس اجتماعی از نیروهای متخصص چندان استفاده نمی‌کند که البته یکی از مهمترین دلایل آن نبود نیروی انسانی آموزش دیده به‌عنوان مثال برای رشته مددکاری اجتماعی می‌باشد، چراکه همانگونه که می‌دانید طی سال‌های اخیر شاهد کاهش چشمگیر فارغ التحصیلان رشته‌های مددکاری بوده‌ایم که این خود می‌تواند تاثیر بسزایی در متخصص نبودن نیروهای اورژانس اجتماعی داشته باشد. شایان ذکر است که بنابر اظهارنظر بسیاری از کارشناسان اورژانس اجتماعی یکی دیگر از موانع پیش روی آنها عدم شناخت کافی برخی از مسئولان نسبت به وظایف این اورژانس می‌باشد که این مهم باعث ایجاد وقفه‌ای در ارائه خدمات لازم از سوی کارشناسان اورژانس اجتماعی خواهد شد.

لازم به ذکر است که نبود امکانات لازم یکی دیگر از موانع پیش روی اورژانس اجتماعی است، چراکه در حال حاضر امکانات چندانی در خدمت این اورژانس وجود ندارد که این خود می‌تواند در عدم خدمت‌رسانی اورژانس اجتماعی بسیار تاثیرگذار باشد. پر واضح است که نبود قوانین حمایتی از مددکار اجتماعی از دیگر دلایل موفق نبودن اورژانس اجتماعی محسوب می شود، چراکه امروزه یک مددکار نمی تواند به‌صورت مستقیم وارد عمل شود، اما این در حالی است که قبل از انقلاب اسلامی یک مددکار بدون نیاز به حکم قضائی می توانست وظایف خود را انجام دهد، از این رو شاید با تصویب قوانین لازم بتوان شاهد افزایش کارآیی اورژانس اجتماعی بود.

به عبارت ساده‌تر تا زمانی که عوامل اورژانس اجتماعی توانایی انجام برخورد مناسب و به موقع را نداشته باشند چگونه می توان انتظار داشت که به درستی به وظایف خود نیز عمل نمایند.باید یادآور شد که اگر از مددکاران اجتماعی حمایت لازم صورت نگیرد و همچنین امنیت‌ آنها حفظ نشود، به‌طور قطع مددکاران اجتماعی دیگر نمی‌توانند خدمات لازم را به افراد نیازمند ارائه بدهند. مصطفی اقلیما درخصوص ارزیابی عملکرد اورژانس اجتماعی می‌گوید: متاسفانه اورژانس اجتماعی در ایران هیچ‌کارایی ندارد، چراکه ما تنها یک اورژانس اجتماعی را افتتاح کرده ایم و در عمل هیچ‌بستر مناسبی برای فعالیت آن فراهم نکرده ایم که این خود جای بسی تأمل دارد.

تعامل سازمان‌های مردم‌نهاد واورژانس اجتماعی

باید در نظر داشت که خوشبختانه امروزه تعامل مناسبی میان سازمان‌های مردم‌نهاد و اورژانس اجتماعی وجود دارد، اما این در حالی است که انتظار می‌رود با ایجاد ساختار منسجم شاهد تحکیم روابط میان حامیان آنها و همچنین پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده باشیم.

نبود ثبات شغلی کارشناسان

آنچه مسلم است امروزه متاسفانه کارشناسان اورژانس اجتماعی از ثبات شغلی برخوردار نیستند که این خود می‌تواند تاثیر بسزایی در عملکرد آنها داشته باشد، چرا که همان‌گونه که می‌دانیم ثبات شغلی و یا نداشتن امنیت شغلی خود می‌تواند عاملی برای تمایل هرچه بیشتر افراد به عملکرد مناسب باشد.

فرق اورژانس اجتماعی با پلیس اجتماعی

امروزه متاسفانه برخی از مردم هنوز اورژانس اجتماعی را با پلیس اجتماعی یکسان و هم نوا می دانند در حالی که پلیس اجتماعی بخشی از پلیس است که در امور اجتماعی فعال است، مانند مشاوره و مددکاری ها در کلانتری ها و در زمینه خشونت های خانگی و آسیب های اجتماعی تا زمانی که شاکی وجود نداشته باشد پلیس نمی تواند دخالت کند. بنابراین بحث اورژانس اجتماعی را باید از پلیس اجتماعی جدا نمود.در پایان باید یادآور شد که درصورتی می‌توان شاهد عملکرد مناسب اورژانس اجتماعی و همچنین کاهش آسیب‌های اجتماعی بود که قدرت عمل این افراد را نیز افزایش داد چراکه امروزه متاسفانه به‌دلیل وجود موازی‌کاری‌ها و همچنین نبود قوانین حمایتی از کارشناسان اورژانس اجتماعی شاهد عملکرد ضعیف این اورژانس هستیم.