روزنامه همشهری، وقتی اولین قدمهای بازیگری را برمیداشت، همه او را به اسم برادرزاده امیر جعفری، میشناختند. پسر بچه بانمک و خوش سر و زبانی که با موهای فرفری در نقشها خوش میدرخشید. آمار بازی او در رده سنی هفت تا ۱۵ سال، آمار جالبی است؛ بهطوری که او طی این مدت در ۳۰ پروژه سینمایی- تلویزیونی نقشآفرینی کرده است. شاید یکی از زیباترین بازیهای او، بازی اش در مهمان مامان باشد.
بازیاش نشان میدهد كه میتوان در انتظار روزهای خوبی برای او بود؛ چرا که بازی خوب و تاثیرگذاری در دو اپیزود از این سریال داشته است. همین بازتاب خوب بازیاش بهانهای شد تا با «علیرضا جعفری» همراه شویم و از چند و چون شکلگیری شخصیت داوود بیشتر بدانیم.
شما به عنوان بازیگر، حضور در مدیومهای مختلف را تجربه کردهاید، از کار جدی تا کمدی. دلیلتان برای انتخاب این نقشهای متفاوت چیست؛ چون نقشتان در سریال «چرخ و فلک» بسیار متفاوت از دیگر نقشهایتان است؟
هر بازیگری دنبال اصل بازیگری است؛ یعنی احترام گذاشتن به خود و آن نقشی که میخواهد بازی کند. اگر نقش حرفی برای گفتن داشته باشد، برایم با ارزش است؛ یعنی شخصیت حداقل نماینده یک قشر از جامعه باشد که من بتوانم خوب بشناسم. دوست دارم این نکته را حتما بنویسید که خانم مژگان خالقی انتخاب بازیگران و بهرام عظیمپور کارگردان، به من اعتماد کرده و نقش داوود را به من سپردند. این نقش را در کارنامهام نداشتم. بعد از کمدی ناموفق «آقا و خانم سنگی» پیشنهاد بازی در سریال «چرخ و فلک» داده شد. این موقعیت خوبی برای تغییر فضا بود که با هدایت خانم خالقی و آقای عظیمپور نقش در آمد.
سریال «چرخ و فلک» مجموعه داستانهای واقعی و به قول معروف پندآموزی را به نمایش میگذارد. درباره چگونگی شکلگیری شخصیت داوود که نانآور خانواده است بگویید؟
همه عوامل در خدمت یک هدف مشخص و معین بودند، یعنی هدفگذاری کار مشخص بود. از سوی دیگر همه اینها تحت نظر هدایت درست کارگردان بود. پیمان معادی جمله زیبایی میگوید:« بازیگر نباید خودش را گول بزند، بازیگر حتی در بدترین فیلم باشد و بهترین بازیاش را ارائه کند، باز هم به چشم نمیآید»؛ یعنی بازیگر نمیتواند خودش را گول بزند که من در فیلم بد، خوب بازی کردم. در سریال «چرخ و فلک» همه در خدمت گروه بودند و کسی کار اضافه انجام نمیداد. داوود هم شخصیتی بود که میشناختم و در اطراف خود دیده بودم.
او پدر ندارد؛ از قشر ضعیف جامعه است و دنبال لقمهای نان برای خود و خانواده. در بازی سعی کردم در نگاه و چشمانم معصومیت، مظلومیت، دوگانگی و سر دو راهی ماندن را نشان دهم. البته گریم هم خیلی به درآمدن نقش کمک کرد. برای مثال موهایم مال خودم نبود و سرم را تراشیدند و کچل کردند. موها و ریشم را زدند تا سنم پایینتر به نظر بیاید. سعی کردم این شخصیت را با تاکید بر نگاه و چشمانم در بیاورم.
فکر میکنم بازخورد خوبی از بازیتان گرفتید.
آدم بلند پروازی نیستم، اما آدمهایی که تعارف ندارند از بازیام بدشان نیامده بود. بعضیها از کارم خوششان آمد و تعریف کردند. امیدوارم نظر واقعیشان باشد. با وجود اینکه در دو اپیزود بازی داشتم خدا را شکر همه راضی بودند.
نخستین تجربه کاری با بهرام عظیمپور چطور بود؟
کارگردان با تجربهای است. همکاری لذتبخشی بود. تلویزیون ما نیازمند افرادی مانند عظیمپور است؛ افرادی که سالها مفاهیم آکادمی و تئوری را کنار هم جمع کرده و اجرا کردند. او مشاور خیلی از کارگردانها مانند ابراهیم حاتمیکیا و مخملباف بوده است. او تحصیلکرده و یک هنرمند به تمام معناست. خیلی خوب از همه هنرها مانند نور، رنگ و نقاشی سر رشته دارد. بدون اینکه کوچکترین کاری کند تا کارگردانیاش دیده شود همه چیز را در اختیار گروه میگذارد. در پشت صحنه هم وجودش سبب قوت قلب برای من و اعضای گروه بود. بدون هیچ تنش و فشاری کار میکردیم. اگر سه یا چهار نفر باشند که بخواهم دوباره با آنها کار کنم قطعا یکی از آنها بهرام عظیمپور است.
هر بازیگری علاقه دارد کارش دیده شود و نقش پر رنگی در یک اثر نمایشی داشته باشد. وقتی پیشنهاد بازی در سریال اپیزودیک «چرخ و فلک» را دادند که تنها در دو قسمتش کار داشتید، به کوتاهی نقش فکر کردید...
یاد گرفتهام پله پله بالا بروم. توقع بیجا از خودم ندارم. درباره استعدادها و تواناییهایم واقعبین هستم. به دلیل همین خصیصه نقش اصلی دو اپیزود از سریال فرصت خوبی بود تا خودم را محک بزنم. خدا را شکر تجربه خوبی بود.
استعداد بازیگری در خانوادهتان ارثی است؛ از متهم گریخت که خیلی کوچک بودید و دیده شدید تاکنون با بازی در دو اپیزود یک سریال بازی درخشان ارائه دادید. قبول دارید که حتی اگر در نقش کوتاه هم با عشق بازی کنید، دیده میشوید؟
اعتقادی ندارم؛ به نظرم بیشتر از اینکه با عشق بازی کنم، عوامل پشت دوربین که بازیگر را هدایت میکنند، برایم اهمیت دارند. دقیقا مثل یک ارکستر سمفونیک است. شما گیتاریست خیلی با استعدادی را انتخاب کنید، اما اگر او خارج از سمفونی بزند، کار را خراب میکند. گروه سریالساز هم این گونه است. در هر اثری که بازی کردهام سعی کردم در خدمت تیم باشم بدون اینکه بخواهم خودم را نشان دهم. یک سری بازیگران را میشناسم که حرص دیده شدن دارند که بد نیست، اما خدا را شکر این حرص را ندارم. زمانی هم که مقابل دوربین عظیمپور بازی کردم گفتم که اگر خارج بازی کردم، من را کنترل کنند که همین گونه بود و بازی خوبی که میبینید، دلیل راهنمایی کارگردان است. کارهایی بوده که من با تمام وجود بازی کردم، اما از نتیجهشان راضی نبودم. بنابراین فقط بازیگر نیست.
مثال بزنم که نوید محمدزاده در «ابد و یک روز» درخشید اما این ۵۰ یا ۶۰ در صد خودش، خلاقیت و سالهای تجربه تئاتریاش بود و از حق نگذریم بخشی هم حاصل تاثیرگذاری فیلمنامه و هدایت درست سعید روستایی بود. صادقانه بگویم که بازی پریناز ایزدیار جزو علاقهمندیهایم نبود، اما وقتی که بازیاش را در این فیلم دیدم ترغیب شدم کارهایش را دنبال کنم. بازیگر علاوه بر استعداد به قرار گرفتن در شرایط مناسب نیاز دارد. در واقع باید درست هدایت شود تا استعدادش فرصت بروز پیدا كند.
چقدر در تغییر و تحول کاراکترتان نقش داشتید؟ مثلا جایی نبود که با بعضی رفتارهای شخصیت که در فیلمنامه تعریف شده بود، مشکل پیدا کنید؟
مردم ما باهوش هستند. نباید شعار بدهیم و چیزی را بهاصطلاح توی چشم بیاوریم. اکنون با توجه به گسترش شبکههای تلویزیونی کافی است که شما شعار بدهید، مخاطب تعارف ندارد و کانال را عوض میکند. مظلومیت خاص شخصیت داوود برایم مهم بود که به چشم میآمد. البته سعی کردم در بازی اندکی نرمش کنم. خدا را شکر کارگردان با من هم عقیده بود و بدون دادن شعار و تو چشم بودن این را در نقش لحاظ کردیم.
چه حسی دارید وقتی میبینید مردم با کار و بازیتان ارتباط برقرار کردند؟
تصور نمیکردم اینقدر بازیام بازتاب داشته باشد. فکر میکردم پخش میشود و میگذرد، اما همان شبی که پخش شد از طریق فضای مجازی و پیامک واکنشهای خوب و عجیی گرفتم. تصور میکردم مردم با تلویزیون قهر هستند و تلویزیون نمیبینند. خوشبختانه بازتابها این گونه بود که همه پای تلویزیون نشستهاند و کار را دیدند و این بازتاب نشان دهنده اثری قوی بود. هر چیزی برای ما یک نشانه، پیام و حرف است. وقتی بیننده یک آنونس از بازیگران خوب میبیند ترغیب میشود آن سریال را دنبال کند. سریال «چرخ و فلک» از یک سری استانداردها برخوردار است که در این چند وقته تلویزیون بهرهمند نبود. خیلی امیدوارم که روز به روز این تولیدات بیشتر شود و تلویزیون به روزهای اوج خود بر گردد و با آدمهای کار بلد و درست و آزادانهتر کار کنند. مثلا سریال «میوه ممنوعه» حسن فتحی ۹۰ درصد بیننده داشت و اگر «شهرزاد» از تلویزیون پخش شود هم مخاطبان بسیاری خواهد داشت؛ چون نه تنها به نفع خود مدیران است بلکه به نفع همه است که مورد تحسین مردم قرار میگیرند. به نفع بازرگانی تلویزیون و بخش اقتصادی هم هست. امیدوارم اوضاع تلویزیون بهتر شود.
اگر روزی بازیگری را کنار بگذارید چه کاری انجام میدهید؟
خیلی مغز اقتصادی ندارم قطعا در همین سینما کار میکنم، شاید روزی به سرم زد فیلمی بسازم یا سراغ کارهای دیگر سینما بروم. اگر هم در سینما نتوانستم کار کنم مجبورم مانند دیگر دوستان هنرمندم کافه یا رستوران بزنم.
چقدر اهل شبکههای اجتماعی هستید؟
خیلی زیاد. اینستاگرام و تلگرام دارم. اخبار سایتهای خبری را پیگیری میکنم.
فضای مجازی را برای هنرمندان و افراد مشهور فرصت میدانید یا تهدید ؟
من مانند دیگر هنرمندان کامنت دریافت نمیکنم. به عنوان یک مخاطب بگویم که در تمام دنیا فضای مجازی هم میتواند فرصت باشد و هم تهدید؛ یعنی بستگی به شخصیت و رفتار آن هنرمند دارد که چطور با فضای مجازی برخورد کند.
اگر سوالی را جا انداختم، شما دربارهاش توضیح بدهید.
بازی در سریال«چرخ و فلک» تجربه لذت بخشی بود. مدتها بود این حس خوب را تجربه نکرده بودم که از بازیام تعریف شده و دربارهاش تخصصی اظهار نظر کنند. برای من که ابتدای راه هستم جای خوشحالی دارد. خیلی علاقهای به اینکه روی جلد روزنامهها باشم یا اسمم خیلی جاها باشد، ندارم. برای اکران فیلمها دعوت میشوم و نمیروم چون فکر میکنم هنوز وقتش نشده که در این مراسم حضور پیدا کنم. بعد از ۱۰،۱۲ سال بازی جلوی دوربین هنوز در حال یادگیری هستم. امیدوارم سینما بیرحم نباشد و آنهایی را که تلاش میکنند و کمی هم استعداد دارند ببیند و جذب کند.
از روندی که در این همه سال بازیگری پشت سر گذاشتهاید، راضی هستید؟
من کوچکترین عضو این حرفه و در حال یادگیری هستم. در کارگاهها شرکت میکنم. با اشتیاق فیلم میبینم و کتاب میخوانم. خیلی زود است که بگویم اشتباه کردهام یا مسیر را درست رفتهام. بزرگانی چون پرویز پرستویی، فرهاد اصلانی، امیر جعفری و... میتوانند درباره اشتباهاتشان صحبت کنند . فقط سعی میکنم خطای فاحش نکنم تا ببینم درآینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
اکنون از جایگاهی که قرار دارید راضی هستید یا فکر میکنید هنوز بخشی از تواناییتان را به نمایش نگذاشتهاید؟
خدا را شکر راضی هستم. البته هر بازیگری این فکر را میکند. شاید بیاستعدادترین آدم این حرفه به خودش بگوید كه باید جایی باشد که استعدادهایم را نشان دهم و پر بیراه هم نمیگوید. آدمهایی از نظر ما بی استعداد بودند و ناگهان با یک کار درخشیدند. من هم مانند همه افرادی که در این حرفه کار میکنند دوست دارم مدیوم سینما را بیشتر از این تجربه کنم، نقش خوب را بیشتر از این تجربه کنم. با آدمهای کار درست همکاری داشته باشم.
خیلی راه دارم. همه این مسائل به من برنمیگردد و بخشی از آن به تقدیری بر میگردد که قرار است اتفاق بیفتد. من به شخصه به شانس اعتقاد دارم. خیلی راه در پیش دارم و سعی میکنم از موقعیتهایی که برایم پیش میآید مانند سریال «چرخ و فلک» استفاده کنم.
- 16
- 4