سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۰۹:۵۶ - ۱۷ آذر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۹۰۰۵۶۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

نرگس محمدی:

به من گفته بودند در «معمای شاه» بازی نکن

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,نرگس محمدی

وقتی می‌خواستم با معمای شاه همکاری کنم برخی از همکاران می‌گفتند: همکاری نکن، این سریال به کسی دستمزد نمی‌دهد! در حالی که نزدیک ۷۰۰ بازیگر در سریال معمای شاه سر کار بودند و اموراتشان را می‌گذراندند.

 

نرگس محمدی برای تماشاگران تلویزیونی یعنی همان ستایش! حتی رسانه‌ها به تبعیت از مخاطبان خود در تیتر اخبارشان، به جای نرگس محمدی می‌نویسند بازیگر نقش ستایش! در حالی که محمدی بعد از فصل دوم سریال ستایش در مجموعه‌هایی چون زعفرانی، ما فرشته نیستیم و معمای شاه نیز بازی کرده است.

 

او در سریال «معمای شاه» که این شب‌ها از شبکه یک پخش می‌شود، نقش گلنار را به‌عهده دارد که عروس خانواده وزیری می‌شود و نقش همسر قهرمان قصه را به‌عهده می‌گیرد. درباره این سریال و نیز درباره ماندن زیر سایه نقش ستایش، با نرگس محمدی گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

 

هیچ‌وقت از کارگردان «معمای شاه» پرسیده‌اید که چرا بازی در نقش گلنار را به شما سپرده است؟ 

نه نپرسیدم. ایشان این نقش را پیشنهاد کرد و من بلافاصله پذیرفتم. در واقع دو روز بعد از این‌که نقش به من پیشنهاد شد جلوی دوربین رفتم و آن را بازی کردم.

 

چه چیزهایی در این نقش برای شما جذابیت داشت؟ 

برای این‌که پیش از «معمای شاه» سریال تاریخی بازی نکرده بودم و دوست داشتم این تجربه را داشته باشم. همچنین کار کردن با آقای ورزی را هم دوست داشتم چون قبلا سریال‌های ایشان را دیده بودم و می‌دانستم که حتما چیزهای زیادی از ایشان خواهم آموخت.

 

البته فصل اول سریال ستایش هم یک اثر تقریبا تاریخی محسوب می‌شود و گلنار و ستایش کلا یکی دو دهه بیشتر با هم فاصله ندارند! 

 

گلنار را در فاصله سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ می‌بینیم و ستایش را در سال‌های ۱۳۴۰ به بعد. بله شاید به لحاظ زمانی خیلی از هم دور نباشند ولی متعلق به دو فضای متفاوت هستند.

 

نگران نزدیکی و شباهت این دو نقش نبودید؟ 

نه، اصلا نگران نبودم چون هم قصه‌ها با هم تفاوت داشت، هم شخصیت‌ها و هم فضا و بستری که قصه‌ها در آنها روایت می‌شود.

 

ولی ستایش و گلنار هر دو را از وقتی دختری جوان هستند، می‌بینیم که در یک خانواده سنتی زندگی می‌کنند، عاشق می‌شوند، برای ازدواج با خواستگار جوان و عاشق‌ دچار مشکل شده و در نهایت هر دو را در سنین مختلف می‌بینیم! 

بخش‌هایی از زندگی هر دو شبیه به هم است ولی در آثار محمدرضا ورزی قصه حرف‌ اول را می‌زند نه شخصیت یا بازیگر اما در سریال «ستایش» نقش و بازیگر کاملا محور بودند و مسیر اصلی سریال را تعیین می‌کردند، بنابراین بازیگر می‌توانست از هر آنچه که دارد، در کارش بهره بگیرد. همین تفاوت باعث می‌شد که من نه نگران باشم و نه بترسم و طی دو سالی که با سریال «معمای شاه» همکاری داشتم و خیلی خوب پیش بروم.

 

فقط دو سال کار کردید؟ ولی به نظر می‌رسد گلنار در تمام طول سریال حضور دارد! 

گلنار تقریبا در تمام سریال حضور دارد اما من زمانی کارم را با این گروه شروع کردم که تصویربرداری بخش دربار کاملا انجام شده و فقط بخش شهر مانده بود، به همین دلیل در مقایسه با برخی از بازیگران زمان کمتری درگیر بازی در «معمای شاه» بودم.

 

بعد از شروع همکاری با «معمای شاه» فرصت انجام کارهای دیگری را داشتید؟ 

بیشتر وقتم به «معمای شاه» اختصاص یافت و تا دو ماه پیش هم در این پروژه مشغول بودم اما در این مدت سریال «زعفرانی» را بازی کردم و یک ماه درگیر تئاتر بودم.

 

گلنار را در چند مقطع زمانی در سریال می‌بینیم. برای این نقش گریم سنگین هم داشتید یا خیر؟ 

سه مقطع زمانی از زندگی گلنار را بازی کردم و سه مرحله گریم شدم؛ یکی مربوط به بیست سالگی، دیگری سی و چند سالگی و آخرین گریم هم مربوط به چهل و چند سالگی. گریم مقطع سوم سنگین بود اما دو مقطع دیگر نه خیلی.

 

گلنار چطور دختری است؟ 

یک دختر معمولی است و نمونه‌ای از زنان و دختران سنتی همان دوران. اتفاق ویژه‌ای در زندگی‌اش نمی‌افتد و در برخی قسمت‌ها تقریبا یکنواخت می‌شود تا این‌که به ده قسمت پایانی سریال می‌رسیم؛ در این قسمت‌ها اتفاقاتی می‌افتد که نمی‌توانم درباره‌اش توضیح بدهم.

 

خب چنین نقشی چه جذابیتی داشت که آن را پذیرفتید؟ 

یکی از دلایلی که باعث شد نقش را بپذیرم، کنجکاوی درباره تاریخ کشورم و بخصوص انقلاب ایران بود و این‌که در آن زمان چه اتفاقی افتاد؛ از هر کسی که می‌پرسیدم در این باره اطلاعات جامعی نداشت و تا زمانی که در این باره مطالعه نمی‌کردم چیزی دستگیرم نمی‌شد بنابراین بازی در «معمای شاه» برایم جذابیت داشت. این سریال باعث شد درباره تاریخ ایران مطالعه کنم و اطلاعاتم درباره یکی دو دهه از تاریخ کشورم که به انقلاب اسلامی منجر شد، افزایش پیدا کند. به لحاظ بازیگری این حسن را برایم داشت که بتوانم با آقای ورزی همکاری کنم. من با هر کارگردانی که کار کنم، چیزهایی یاد می‌گیرم و آقای ورزی هم آدم باسوادی است؛ چه یک جلسه با او کار کنید چه چند جلسه حتما چیزهایی یاد می‌گیرید؛ هم به لحاظ اخلاقی و هم کاری.

 

هنوز نام نرگس محمدی همه را به یاد «ستایش» می‌اندازد. فکر می‌کنید بالاخره چطور می‌توانید از سنگینی این نقش رهایی پیدا کنید؟ 

من فکر نمی‌کنم به این سادگی‌ها از نقش ستایش رها بشوم چون در ده سال اخیر تاثیری که ستایش روی تماشاگران سریال‌های تلویزیونی داشته، خیلی زیاد بوده و مردم ستایش را خیلی خاص و ویژه دوست داشتند. من هر کار دیگری می‌کنم، هر نقشی که بازی می‌کنم از هر نوعی؛ چه مثبت چه منفی، باز هم می‌گویند ستایش چنین کرد و ستایش چنان کرد. هر کاری می‌کنم انگار نمی‌شود ذهنیت مردم را عوض کرد؛ مگر این‌که فیلمنامه دیگری مثل ستایش نوشته، با همان کارگردان خوب ساخته و باز قسمت شود که من آن را بازی بکنم، شاید در این صورت شرایط عوض شود.

 

فکر می‌کنید نقش گلنار بتواند این کار را بکند؟ 

سریال «معمای شاه» یک سریال تاریخی است که مستندات تاریخ را روایت می‌کند. در چنین اثری، هم درام و هم شخصیت‌ها خودشان زیر سایه رخدادهای تاریخی هستند. بنابراین هیچ نقشی در این سریال به قهرمان بدل نمی‌شود و همین طور نقش گلنار.

 

چه برنامه‌ای برای ادامه راه بازیگری دارید و می‌خواهید به کجا برسید؟ 

من دوست دارم این فرصت ایجاد شود که با برخی از کارگردان‌های مورد علاقه‌ام کار کنم، در سینما فعال‌تر بشوم و نقش‌های متفاوت بازی کنم، مثل شخصیت‌هایی که مانند ستایش تاثیرگذار باشند. البته همه اینها بستگی به این دارد که کائنات و تقدیر و گردش روزگار چه اتفاقاتی برای من رقم بزند.

 

از میان کارگردان‌های تلویزیونی به کدام‌یک علاقه دارید و می‌خواهید با آنها کار کنید؟ 

حسن فتحی خیلی خوب است، سعید سلطانی عالی است و همین‌طور سیروس مقدم و خیلی‌های دیگر.

 

درباره شما حاشیه و شایعات فراوان است. چه احساسی در این باره دارید؟ 

واقعا نمی‌دانم باید چه کرد. گاهی اذیت می‌شوم. به نظرم اصلا خوب نیست اما انگار بعضی از مردم حاشیه‌سازی و شایعه‌سازی را دوست دارند. من واقعا هر روز این نوع خبرها را این طرف و آن طرف می‌بینم که دست به دست می‌شود اما نمی‌توانم کاری بکنم. اصلا نمی‌دانم باید با چه کسی حرف بزنم یا کجا شکایت کنم. قبول کنید آزاردهنده است، مثلا همین ازدواج‌های دروغین که بارها شنیده‌ام مرا ناراحت می‌کند اما در کنار اینها گاهی در دنیای بازیگری از همکاران خودمان هم چیزهایی می‌شنویم که خوشایند نیست.

 

وقتی می‌خواستم با معمای شاه همکاری کنم و در تمام مدت بازی در این سریال برخی از همکاران می‌گفتند: همکاری نکن، این سریال به کسی دستمزد نمی‌دهد! در حالی که در این چند سال که تعداد پروژه‌های سازمان بسیار کم بود، نزدیک ۷۰۰ بازیگر در سریال معمای شاه سر کار بودند و اموراتشان را می‌گذراندند. دوست دارم روزی برسد که این حرف‌‌ها و قضاوت‌ کردن‌ها در فضای بازیگری تمام شود.

 

گلنار یک دختر معمولی است و نمونه‌ای از زنان و دختران سنتی همان دوران. اتفاق ویژه‌ای در زندگی‌اش نمی‌افتد و در برخی قسمت‌ها تقریبا یکنواخت می‌شود تا این‌که به ده قسمت پایانی سریال می‌رسیم.

 

یکی از دلایلی که باعث شد نقش را بپذیرم، کنجکاوی درباره تاریخ کشورم و بخصوص انقلاب ایران بود و این‌که در آن زمان چه اتفاقی افتاد.

 

پیش از «معمای شاه» سریال تاریخی بازی نکرده بودم و دوست داشتم این تجربه را داشته باشم؛ همچنین کار کردن با آقای ورزی را هم دوست داشتم.

 

من فکر نمی‌کنم به این سادگی‌ها از نقش ستایش رها بشوم چون در ده سال اخیر تاثیری که ستایش روی تماشاگران سریال‌های تلویزیونی داشته، خیلی زیاد بوده است.

 

وقتی می‌خواستم با معمای شاه همکاری کنم برخی از همکاران می‌گفتند: همکاری نکن، این سریال به کسی دستمزد نمی‌دهد! در حالی که نزدیک ۷۰۰ بازیگر در سریال معمای شاه سر کار بودند و اموراتشان را می‌گذراندند.

 

 

 

  • 13
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش