جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۷:۳۲ - ۲۹ آذر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۹۰۱۱۹۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

ساغر عزیزی:

خانم ابتکار جوابم رانداد

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ساغر عزیزی
بازیگر نقش فرح پهلوی در سریال «معمای شاه» که علاقمند به پیگیری مسایل محیط زیست هم است از اینکه معصومه ابتکار حاضر به پذیرفتن او برای طرح یک موضوع درباره محیط زیست نشده است، انتقاد کرد.

به گزارش مهر، با شروع یک مجموعه تلویزیونی تاریخی اولین چیزی که نظر بیننده را جلب می کند گریم و پیدا کردن شباهت های ظاهری و رفتاری بازیگر با کاراکتر اصلی است. مجموعه تلویزیونی «معمای شاه» هم از این قاعده مستثنی نبوده و با پخش هر قسمت بینندگان با رجوع به حافظه خود به مقایسه آنچه در واقعیت بوده و آنچه در قاب تلویزیون می بینند، می پردازند.

 

یکی از کاراکترهای تاریخ حکومت پهلوی، فرح دیبا بود که به این بهانه سراغ ساغر عزیزی ایفاگر نقش فرح دیبا رفتیم تا برایمان از حضورش در این مجموعه بگوید. ساغر عزیزی متولد ۱۳۵۶ و اهل شیراز بازیگری را از تلویزیون شروع کرد و به توصیه داوود میرباقری بعدها وارد تئاتر شد. این بازیگر که در کار اجرا هم بی تجربه نیست در برنامه صبحگاهی «صبح تهران» و «سرآشپز بزرگ» حضور داشته است.

 

* چطور شد در «معمای شاه» ایفاگر نقش فرح دیبا شدید؟

- من ۲ سریال «تبریز در مه» و «سال های مشروطه» را با محمدرضا ورزی کار کرده بودم. یکی از روزها با اینکه بازی نداشتم در پشت صحنه سریال «تبریز در مه» حاضر شدم و یک پالتو بلند چرم به تن کرده بودم. آن روز اکثر عوامل سریال و کسانی که آنجا بودند گفتند که من شباهت زیادی به فرح دیبا همسر سوم محمدرضا شاه دارم و همانجا آقای ورزی اعلام کردند که سریالی با همین مضمون در حال نگارش دارند و من را برای بازی در نقش فرح پهلوی انتخاب کردند.

 

* مردم معمولا بازی در نقش‌ افراد واقعی را بیشتر مورد بحث و نقد قرار می دهند. با ایفای این نقش چه بازخوردهایی را مشاهده کردید؟

- مردم بعضی وقت ها نقش را جدی می گیرند و یادشان می رود ما بازی می کنیم به همین دلیل گاهی واکنش های شدیدی نشان می دهند و اگر بگویم ناراحت نمی شوم، دروغ گفته ام چون هنرمند به نظر من با مردم زنده است و همان اندازه که تعاریف خوشحالش می کند تخریب و کنایه هم برایش دردناک است. اگر چه تعداد این افراد کم است اما به جرات می گویم که اذیت شدم و تحت تاثیر قرار گرفتم.

 

مردم بعضی وقت ها نقش را جدی می گیرند و یادشان می رود ما بازی می کنیم به همین دلیل گاهی واکنش های شدیدی نشان می دهند و اگر بگویم ناراحت نمی شوم، دروغ گفته ام چون هنرمند به نظر من با مردم زنده است و همان اندازه که تعاریف خوشحالش می کند تخریب و کنایه هم برایش دردناک است* یعنی تا این حد نظرها روی شما تاثیر می گذارد؟

 - شاید بعضی ها در خانواده ای متولد شده اند که بزرگانشان دستی در عالم هنر داشته اند اما من به واقع از بطن جامعه آمدم حتی خانواده ام از ابتدا خیلی موافق ورود من به عرصه هنر نبودند ولی من عاشقانه بازیگری را آغاز کردم و به خاطرش از شیراز به تهران آمدم و سختی هایش را تحمل کردم تا امروز بتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم و نظر خانواده ام و مردم را جلب کنم به همین خاطر جایم برایم مهم است چون زحمات و سختی های زیادی کشیدم.

 

* با این حساب هیچوقت در پی پاسخگویی به کسانی که ناراحتتان کردند برنیامدید؟

- واکنش ها وقتی با تدبیر و تفکر باشد جواب دادن کار سختی نیست و می توان مخاطب را قانع کرد که بازیگر نقش بازی می کند. من اگر امروز فرح دیبا هستم روز دیگر هم زن راننده کامیون می شوم و روز بعدش در قالب دیگری فرو می روم. این ذات بازیگری است که هر روز در لباسی متفاوت ظاهر شویم. هر کاراکتری درد و دغدغه خود را دارد و برای من که بازیگر حسی هستم شاید گاهی همدردی با نقش هایم بیش از سایر بازیگران است. مثلا چندی پیش نقش عزت الدوله زن امیرکبیر را بازی کردم که آبروی قاجار بود و دلم برایش می سوخت و خودم را با او همدرد می دیدم. بازیگر یاد می گیرد با نقش ها به خصوص آنها که رئال هستند همدردی کند و زندگی های مختلف را زندگی کند. همیشه از این شانسی که دارم و می توانم تجربه زندگی های زیادی را در قالب بازیگری داشته باشم خوشحالم اما واکنش هایی که در فضاهای مجازی می بینم کمی آزرده ام کرد و تصمیم گرفتم پاسخی به آن ندهم چون بی فایده است.

 

* از تجربه حضور در «معمای شاه» بگویید. گویا گریم های سختی داشتید.

- این کار واقعا سختی های خاص خود را داشت که شاید در آثار دیگر کمتر تجربه شود. به خصوص بخش گریم که برای هر یک از نقش ها ساعات طولانی زمان صرف می شد. البته گریم برخی دوستان سخت تر از نقش من بود. من فقط برایم بینی گذاشته بودند که همان هم گاهی حین بازی از شدت سوزش کلافه ام می کرد. البته به جای موی مصنوعی هم کاموا به سرم چسبانده بودند. حسین نورعلی بازیگر نقش محمدرضا پهلوی زیر چشمش به خاطر مواد زخم شده بود چون گاهی مجبور بودند با استون و الکل صورتش را پاک کنند. گریم های سنگینی داشتیم که بعضا ۱۲ ساعت طول می کشید. اگر درآن شرایط صبوری بچه ها نبود واقعا نمی شد کار کرد.

 

* شما نقش کسی را بازی می کنید که در قید حیات است و بارها از زندگی اش فیلم و سریال های متعددی ساخته شده است. چقدر از تصاویر موجود و تجربه بازیگران گذشته در بازی‌تان بهره بردید؟

- من دلم نمی خواهد از کسی الگوبرداری کنم به همین خاطر برای بازی در نقش فرح پهلوی کار هیچکدام از همکارانم را در فیلم و سریال های پیشین ندیدم. فقط از کارگردان خواستم فیلم هایی که از این کاراکتر زنده معاصر موجود است مثل «تهران تا قاهره»، مستندها، مصاحبه ها و فیلم های قدیمی او را در اختیارم بگذارد تا به مستنداتی که از خودش بود رجوع کنم.

 

* چقدر بین خودتان و این کاراکتر تفاوت و شباهت وجود دارد؟

- هنگام کسب اطلاع از این کاراکتر متوجه تفاوت های زیادی با شخصیت شدم. من خیلی برونگرا هستم و بر عکس من فرح دیبا به شدت درون گراست. حرکت های او کمتر از من است و غالبا با تامل بیشتری سخن می گوید. او آرام حرف می زند و هنگام سخن گفتن از دستانش استفاده می کند. به استایل نشستن و راه رفتنش دقت کردم و خواستم تا جایی که ممکن است خطایی در بازی نداشته باشم. امیدوارم مردم این سریال و بازی من را دوست داشته باشند.

 

* تولید «معمای شاه» در شرایطی آغاز شد که تلویزیون از شرایط مالی خوبی برخوردار نبود و بازیگران زیادی خانه نشین شدند. نگران نبودید حق زحمتی که کشیدید به دست تان نرسد؟

- من هم به شدت با همکارانم همدرد هستم چون دو سال است که کارم تمام شده و مبلغی بابت این پروژه طلب دارم اما واقعیت این است که وقتی من می فهمم چرخه اقتصاد دچار مشکل شده است دلم می خواهد به عنوان یک انسان که در این جامعه زندگی می کند صبوری کنم تا این چرخه به حالت ایده آل برگردد. تلویزیون قلب تپنده کشور است و ارتباط مستقیم با مردم دارد و همه ما باید دست به دست هم دهیم تا رسانه ملی رسالت خود را درست انجام دهد.

 

* به هر حال همین که علیرغم سختی ها محصولی که ارائه می شود مخاطب را راضی نگه نمی دارد شاید بهترین دلیل برای فاصله گرفتن هنرمندان از رسانه باشد.

- مردم همیشه به تلویزیون نیاز دارند و بخش مهمی از زندگی شان به این رسانه وابسته است. بخشی از پز دادن مردم جامعه دیدن برنامه های ترکی است در صورتی که ما باید نسل جدید را با فرهنگ خودمان تربیت کنیم. مردم باید خودشان در برنامه ها مشارکت داشته باشند و در نظرسنجی ها شرکت کنند و با ادبیات درست حرف بزنند. تحریم کردن تلویزیون به خاطر اینکه محصول خوبی نمایش داده نمی شود کار اصولی نیست. هنرمندان هم باید این شرایط را درک کنند تا مردم بیش از این از تلویزیون فاصله نگیرند.

 

چندی پیش متوجه شدم یکی از معضلات آب آلوده شمال کشور به خاطر این است که چندین روستا در اطراف تالش زباله های شان را در دره می ریزند و این دره همه زباله ها را به دریای مازندران می برد. سعی کردم این جریان را پیگیری کنم و به همین منظور چندبار نامه نوشتم و حتی به دفتر معصومه ابتکار هم مراجعه کردم * به غیر از بازیگری دغدغه های دیگری هم ذهن شما را مشغول کرده است؟

 

- علاوه بر بازیگری یکی از مهمترین دغدغه هایم که دلم می خواهد مطرح شود محیط زیست است. چندی پیش در سفری که به تالش داشتم متوجه شدم یکی از معضلات آب آلوده شمال کشور به خاطر این است که چندین روستا در اطراف تالش زباله های شان را در دره می ریزند و این دره همه زباله ها را به دریای مازندران می برد. سعی کردم این جریان را پیگیری کنم و به همین منظور چندبار نامه نوشتم و حتی به دفتر معصومه ابتکار هم مراجعه کردم اما ایشان من را نپذیرفت و هنوز هم نتوانستم او را ببینم. فقط معاونانش را دیدم که نتیجه اش شنیدن جواب «بودجه نداریم» شد.

 

همان موقع با خودم گفتم این راه فایده ندارد و باید فرهنگسازی شود به همین دلیل دوباره به تالش رفتم تا با مردمش صحبت کنم ولی گفتند ما سی سال است آشغال های مان را اینجا می‌ریزیم و هنوز دره پر نشده است. بار دیگر از مسئولان کمک خواستم تقریبا ۳ ماه رفتم و آمدم ولی نه دیدار با خانم ابتکار میسر شد نه بودجه ای برای حل این معضل در نظر گرفتند تنها نتیجه مثبت این پیگیری احضار شدن ۸۰ درصد از شهردارهای شمال ایران به دادگاه بود تا مساله آلودگی را حل کنند.

 

واقعا غمگین شدم که ساعت ها پشت در اتاق خانم ابتکار ماندم ولی او حتی یک دقیقه حاضر نشد من را ببیند اما مشخص شد بودجه ای هم قرار نیست صرف فرهنگسازی شود. امیدوارم در این شرایط رسانه ملی بیشتر به مردم هشدار دهد و مسئولان هر کمکی از دست شان بر می آید کوتاهی نکنند.

 

 

 

  • 15
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش