دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۵:۱۱ - ۰۷ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۰۸۰۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

سال ۹۶ فيلم سينمايي ‏ام را مي‏ سازم

یک فنجان چای نوروزی با مجید صالحی

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,مجید صالحی

خیلی ها معتقد هستند مسیر درستی را پیش گرفته است، شاید یک روز در انتخاب پیشنهاداتش اینقدر وسواس نداشت، شاید درگذشته تا این حد نگران موفقیت یا شکست کاری که انجام می دهد نبود. گزیده کار تر از قبل شده اما کم کارنیست.

شاید بتوان گفت در ۴-۵ سال اخیر مسیری دیگر را برای دنیای حرفه ای اش انتخاب کرده و بازخورد خوب از اطرافیانش چه همکاران، چه مخاطبان خاص و چه مخاطبان عام باعث شده این روحیه را حفظ کند. کارنامه مجید صالحی حالا چه در تلویزیون و چه در سینما تنها به کار های طنز و سینمای بدنه خلاصه نمی شود.

 

بعد از سریال «بیدار باش»، «باغ سرهنگ»، «مدینه» و امسال سریال «آروم می گیریم» نشان داد برای نقش جدی هم امروز مجید صالحی گزینه مناسبی است. اگرچه در بسیاری از کاراکتر های جدی هم مجید رگه هایی از با نمکی و شوخی طبعی را همراه دارد اما بازی در فیلم «چراغ های نا تمام» که امسال در جشنواره فجر به اکران درآمد نشان داد او پخته تر از همیشه توانایی ایفای کاراکتر های جدی در دل درام های متفاوت با آنچه در کارنامه اش وجود دارد را نیز دارد. بازی در فیلم «دختر عمو، پسر عمو»،«من دیوانه نیستم» و… مهمان یک فنجان چای بانی فیلم شد تا از امسالی که بر او گذشت بگوید، از تغییر جنس بازی اش در سال های اخیر، وسواس و صبری که با خودش در انتخاب نقش هایش دارد، اگرچه معتقد است اصولا بازیگری محتاط نیست اما نه تنها در زندگی حرفه ای که در زندگی شخصی اش هم بسیار محتاط رفتار می کند.

 

بسیار مراقب است از حرف هایش کسی نرنجند، برای رساندن فحوای کلامش مثال اگر می زند بار ها تغییرش می دهد تا به همکارانش بر نخورد، جایی از حمید فرخ نژاد بازیگر توانا و مورد علاقه اش مثال می‏ آورد و بارها تاکید می کند که من ارادت ویژه به حمید فرخ نژاد دارم. مراقب باش منظور من درست منعکس شود، بازیگر سریال های «سه در چهار»، «ترش و شیرین»، «مرده متحرک»، «بوی خوش زندگی» و… از پیشنهادات کاری اش چه در عرصه بازیگری و چه در حوزه کارگردانی به سختی نام می برد و بارها تاکید می کند که بنویس کارکردن با شما دوستان تهیه کننده برای من افتخار است امیدوار هستم شرایط مهیا شود تا بتوانم در خدمتتان باشم.

 

مجید صالحی این روزها را بیشتر با دو قلوهایش سپری می کند، می گوید بعد از پدر شدن نگاهم به زندگی تغییر کرد، رسات می گوید کافی است چندین سال با او رفاقت کرده باشی تا متوجه شوی اون پسر شر و شور گذشته امروز نقل و کلامش تغییر کرده است. این فنجان چای نوروزی با مجید صالحی به خیلی از صحبت های بالا صحه می گذارد:

 

|خب اول از همه برنامه مجید صالحی برای سال جدید چیست؟ و سوال بعد اینکه سال ۹۵ برای تو چگونه گذشت؟ چه قرارداد هایی در برنامه ات هست که ببندی و چه مذاکراتی برای کار های جدید انجام دادی؟

– اینجا ایران است ما همه عاشق کشورمان هستیم ولی نمی توان پیش بینی درستی از برنامه های سال آتی مان داشته باشیم. در حال حاضر به صورت مکتوب قراردادی نبست ام اما صحبت و مذاکراتی را انجام داده ام.آمار دقیقی ندارم اما برای چند فیلم سینمایی مذاکره کردم. برای نیمه دوم سال جدید قرار است کارگردانی یک سریال را بر انجام بدهم. و اگر فیلمنامه ای که با همکاری دوستم در حال نوشتن آن هستیم اوکی شود یک کار سینمایی هم در دست کارگردانی خواهم داشت. اینکه گفتم اینجا ایران است به این دلیل است که در ایران هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.

 

|علاقه تو به کارگردانی گویا به یکباره افت کرد نه؟

– نه، چه افتی؟!

 

|منظورم از افت، افت علاقه ات است ….

– از دوره ای که بچه دار شدیم حدود چهار سال می گذرد و خیلی درگیر تر از قبل هستم. کارگردانی نیاز دارد که به صورت مدام پیگیر باشی ودر صحنه باشی. باور کن کارگردانی نیاز به تمرکز بسیار داشت که این برای من  آن دوره مقدور نبود. تو میدانی که من بسیار حساس سر صحنه حضور پیدا می کنم. چه در زمینه تدوین، چه موسیقی، چه پیش تولید و… باید در تمام این مراحل حضور داشته باشم. آخرین کاری که کارگردانی کردم تله فیلمی بود به نام«میش» که نویسندگی آن را سعید آقاخانی بر عهده داشت در تمام لحظات ساخت این فیلم فیلم صفر تا صد خودم بودم. البته خیلی از کار هایی که  اخیرا ساخته شده، دوستان به من  لطف داشتند و از من مشورت می گرفتند و حتی به من پیشنهاد کارگردانی این کارها را هم دادند. اما متاسفانه به دلیل درگیری هایی که داشتم نشد. من وقتی کارگردانی یک فیلم یا  یک سریال را می پذیرم باید اولین نفر سر صحنه حضور داشته باشم و آخرین نفر هم بروم. به هرحال امیدوار هستم یک روزی این مشغله ها برطرف شود و بتوانم با این عزیزان کار کنم. چرا که کار کردن با این دوستان برای هرکسی در این حرفه یک اتفاق خوب است.

 

| مجید از سه، چهار سال پیش در زندگی حرفه ای ات خیلی محتاط شدی، در گذشته اینقدر در انتخاب هایت وسواس نداشتی، چه اتفاقی افتاد که نگاهت اینگونه شد؟

– یک بخش این قضیه به شانس بر می گردد.

 

|شانس؟

ببین پیشنهادات خیلی خوب و متفاوتی به من می شد که من هم سعی می کردم اگر بپذیرم وباشم با تلاش بسیار و به خوبی از پس آن ها بربیایم و برای کاراکتر ها تا جایی که می توانم انرژی بگذارم.همیشه دوست داشتم ژانر متفاوتی را در بازیگری تجربه کنم که خداروشکر این اتفاق افتاد. اینکه این روزها من در ژانر جدی کار می کنم به این معنا نیست که دیگر در ژانر کمدی کار نخواهم کرد بسته به خیلی چیزها، نقش، فیلمنامه، کارگردان، تهیه کننده و… تصمیم میگیرم. گاهی نقش های طنز بیش از هرکار جدی راضی ام می کند و گاهی هم نه!

 

|  نه منظورم این است  محتاط شدنت به این بر می گردد که چه در کار های کمدی چه طنز، این روزها خیلی راحت قبول نمی کنی و خیلی روی فیلمنامه ها و نقش ها وقت می گذاری. شاید در گذشته چنین نبود و با یک شجاعت خاصی کار هایی که بهت پیشنهاد می شد را قبول می کردی. ( نمی دانم چرا اسمش را شجاعت گذاشتم)

– من هرچه بیشتر در زندگی پیش می روم تجربه های بیشتری را بدست می آورم، با آدم های بیشتری برخورد می کنم. امروز نوع سینما و ذائقه مردم کاملا عوض شده است. ما درگذشته بسیاری از فیلم ها و سریال ها را بازی می کردیم که امروزه دیگر باب سلیقه مردم نیست پس باید تفاوتی در انتخاب کار هایمان ایجاد کنیم. من به شخصه بسیاری از فیلم هایی که بازی کردم را یک بار هم ندیدم. نگاه مردم به سمتی رفته که و دنبال دیدن کاری هستند که به شعورشان بر نخورد. شاید یک زمانی ژانر طنز و کمدی در ساخت فیلم و سریال ها برای همه جالب بود اما بعد از آن خیلی به جاده خاکی کشیده شدند. تا یک حدی می توانستم مقاومت کنم و در این کارها حضور نداشته باشم اما گاهی شرایط ایجاب می کند بر خاف میل باطنی ات انتخاب کنی و گاهی بخشی از این قضیه به روابط بر میگردد که از سر رفاقت و رودربایستی مجبور به قبول بسیاری از پیشنهادات هستی! ( می خندد)

 

|تو هم که اهل رودرباسیتی هستی…

– ( می خندد) بله خیلی زیاد. برای مثال،امسال دو کار سینمایی به من پیشنهاد شد که نقش اول آن را هم بازی کردم ولی … ببین تا لحظه آخر همه می گفتند تا وقتی تو هستی این فیلم فروش می کند و…اما این درست نیست که بگوییم صرفا به خاطر مجید صالحی یا هرکس دیگری کار فروش داشته است. دوره این حرف ها دیگر تمام شده است. الان اگر فیلمی قرار باشد بفروشد تنها به یک بازیگر مطرح نیاز ندارد،باید تیم قابل قبولی داشته باشد تا کار به موفقیت برسد. خیلی اوقات سرمایه گذاران یک فیلم برای ورود بازیگران مطرح هزینه نمی کنند و می گویند توی نوعی برای فیلم کافی هستی و  فیلم فروش می کند و به کس دیگری نیاز نداریم.حاضر نیستند حتی ذره ای بیشتر هزینه کنند تا سود بیشتری هم بدست آورند.درصورتی که این کاملا غلط است گاهی ممکن است آقای ایکس در فیلمی بازی کند اما اگر این فیلم فروش نکند به اسم تمام عوامل و کارگردان نوشته می شود . همیشه وقتی پیشنهادی به من می شود قبل از هرچیز برایم مهم است چه بازیگران مهم دیگری در  این فیلم بازی می کنند، فیلمنامه را چه کسی نوشته و…

 

|سال گذشته برای تو سال بسیار متفاوتی بود.

– از چه نظر؟

 

|هم در انتخاب نقش برای سریال و هم در سینما.  بازی در «چراغ های ناتمام» یکی از اتفاقات ویژه امسال برای تو بود. مخاطب خاص و عام هم بسیار استقبال کردند و نقشت را دوست داشتند.

– این کار هم از شانس هایی بود که باید آن را غنیمت بشماری. این فیلم از آن دسته فیلم هایی نیست که سر قرار دادش چونه بزنیم. فیلمی که برای ارزش ها ساخته می شود را باید بی درنگ قبول کرد. هرکس عقایدی دارد که برایش مقدس است. من واقعا به آن افرادی که در این ۸ سال دفاع مقدس جنگ شهید شدند و از آرمان های مملکت دفاع کردند احترام قائلم و همین باعث شد که بخواهم در این فیلم بازی کنم. جدا از این مسئله، این فیلم هم داستان بسیار خوبی داشت و هم برای من نقش بسیار متفاوتی بود. نقش یک نویسنده ای که برای قلمش بسیار ارزش قائل است و حاضر نیست دست به انجام هرکاری بزند یا هرچیزی را ترجمه کند و بنویسد و…

 

|حتی در شرایط خاصی که قرار می گیرد و…

– بله، حتی در شرایط خاصی که واقعا از لحاظ اقتصادی فشار های زیادی را تحمل می کند. فیلمنامه جالبی بود. بازی من هم یک بازی کاملا درونی بودو نیاز به حس و حال خاصی داشت. به طور کلی شخصیت این نویسنده، شخصیتی کاملا متفاوت با نقش هایی بود که تا به حال تجربه کرده ام. خداروشکر خروجی این فیلم به نحوی بود که همه از آن راضی بودند. همه چیز در این فیلم فکر شده بود. ازپیش تولید و تدوین گرفته تا مراحل طراحی لباس و گریم همه چیز روی اصول انجام شده بود. سینما یک کار گروهی است و واقعا وقتی برای کاری وقت بگذاری نتیجه ام بسیار عالی می شود و خستگی به تن بازیگر و عوامل نمی ماند.

 

| البته خیلی از بازیگر ها قرارداد می بنند، تست گریم را انجام می دهندو بدون هیچ فکری در مورد نقش،جلوی دوربین می روند. تو هم در گذشته ببی شک از این دست انتخاب ها داشتی اما نگاه امروز تو کاملا فرق کرده است.

– البته این را هم بگویم که در حال حاضر دو سه پیشنهاد دارم که از جنس همان کارهایی است که تو می گویی! اما به دلیل حس رفاقت و رودربایستی که دارم ،آن را شاید قبول کنم و نمی دانم اگر من این کار را قبول نکنم دوستان ناراحت می شوند یا خیر!

 

|گاهی اوقات کار نکردن و عدم پذیرش برخی پیشنهادات، جای معتبری در کارنامه بازیگر دارند؟

– بله. دقیقا، خیلی سعی کردیم باهم کلنجار برویم تا به نحوی او را از این انتخاب پشیمان کنیم اما نشد. در واقع نتوانستم نه بگویم! اصلا به دلیل مسائل مالی نبوده که این کار را قبول کردم. وقتی یک کارگردان بزرگ بی غلع و غش به من می گوید من این نقش را فقط برای شما نوشته ام، کمکم کنید، با خودم می گویم که اینجا باید دل را به دریا بزنم و بروم. فکر می کنم وقتی با دلم جلو می روم خدا هم حتما پشت و هست و کمک می کند تا نتیجه نا مطلبی حاصل نشود.

 

|پس این کار را قبول می کنی!

– در حال کلنجار رفتن هستیم تا ببینیم چه می شود.

 

|فیلمنامه کار را چه کسی نوشته است؟

-خود کارگردان، نویسندگی این فیلم را بر هم عهده دارد.بهتر است فعلا از کسی نام نبرم. تنها مسئله ای که می توان گفت این است که سال بعد این کار کلید می خورد.

 

|امسال دو فیلم سینمایی دیگر هم داشتی.«من دیوانه نیستم» و «آکاردون»، نظرت در مورد این فیلم ها چیست؟

-همکاری با علیرضا امینی اصولا به این شکل است که ما اصولا فیلمنامه ای نداریم و همه اتفاقات در صحنه می افتد. علیرضا امینی کارگردان بسیار خوبی است و فیلم های خوبی در کارنامه اش دارد و من هم  بسیار دوست داشتم این کار را قبول کنم. خداروشکر فیلم هم، فیلم خوب و خاصی از آب در آمده است. داستان این فیلم در مورد یک عده بیمار است که در آسایشگاه روانی هستند و درگیر اتفاقاتی می شوند که…

 

|درمورد فیلم مهدی مظلومی(سه بیگانه) و فیلم «دخترعمو، پسرعمو» هم صحبت کنیم.

– «سه بیگانه» یک فیلم کاملا فان است و در عین حال یک نوع طنز انتقادی دارد که در آن به مسائل شهری و اجتماعی و دیگر معضلات جامعه می پردازد. در کنار این ها زبان طنز ماجرا نشان می دهد  که ما ایرانی ها با وجود تمام این مشکلات، کاملا خوب و همدل درکنار هم زندگی می کنیم. خداروشکر که فیلم خوبی شده است و مردم هم بسیار آن را دوست دارند.

 

|فیلم را با مردم دیدی؟

-بله خداروشک می خندیدند و کار در آمده بود.

 

| و دختر عمو، پسرعمو؟

-فیلم «دختر عمو، پسر عمو» هم از آن دسته فیلم های رفاقتی است ( می خندد). من و قربان محمدپور بار ها قرار بود باهم کار کنیم وفیلمنامه های مختلفی را هم خوانده بودیم،چندین بار هم پیشنهاد بازی به من داده بود اما من اعتقادم بر این بود که اولین فیلم سینمایی ام در یک قالب جدی و به دور از طنز باشد.( به عنوان کارگردان) فکر می کردم بسیار خوب است که بعد از چندسال فاصله گرفتن از نقش های جدی دوباره طنز بازی کنم. شاید لایه هایی از طنز در این فیلم وجود داشته باشد اما فیلم، یک فیلم جدی است و تلخی های خود را دارد. دقیقا مثل فیلم «آکاردئون».

 

|اکران فیلم «آکاردئون» هنوز مشخص نشده است؟

-نه، هنوز چیزی مشخص نیست. تازه مونتاژ کار تمام شده است.

 

| بعد از سریال «بیدار باش»، سال ۹۲ جلوی دوربین فلورا سام رفتی و «باغ سرهنگ» را بازی کردی و سال ۹۳ «مدینه»را به کارگردانی سیروس مقدم در تلویزیون داشتی! در حال حاضر هم که در سریال «آرام می گیریم» نقش متفاوتی داری. یک روند کاملا متفاوت با کارگردان های متفاوت، به نحوی تو در این دوره ها تغییر فیلد دادی. در مورد این تغییر ذهنیت در بازیگری صحبت کنیم!

– اولا سعی کردم دوسال بین هر کارهم فاصله باشد تا هم دچار تکرار نشوم و هم بعد از دو سال که به تلویزیون بر می گردم با یک کار قوی برگردم که حرفی برای گفتن داشته باشد. دوست نداشتم حضور تکراری و آزار دهنده در تلویزیون داشته باشم.

 

|ذهنیت سینمایی ات در فعال نبودنت در تلویزیون تاثیر داشت؟ به هرحال بکر ماندن بازیگر و مدام دیده نشدنش در جذابیت لو برای سینما موثر است؟!

– (فکر می کند) بله، در تلویزیون زیاد حضور نداشته باشی که بهتر است و وقتی بر می گردی باید با یک کار قوی برگردی. پیشنهاد تلویزیونی که می دانی زیاد داشتم. چه برای بازی و چه کارگردانی. یک بخشی از این کارها رانتوانستم به خاطر درگیری هایم قبول کنم و بخش دیگر را خودم شخصا قبول نکردم و ترجیح دادم حضور مدادم در تلویزیون نداشته باشم. اگرچه دوستان محترم و عزیزی به من پیشنهاد کار دادند و حتما یک روز در خدمتشان خواهم بود..

 

| با این دیدگاه پس چه اتفاقی افتاد که «آرام می گیریم» را قبول کردی؟

-سریال «آرام می گیریم» را قبلا یک دوره ساخته بودند. روح الله سهرابی حتی برای سری اول تصویرداری هم به من لطف داشت و پیشنهاد این سریال را داده بود اما من نپذیرفتم. دقیقا در همان مقطعی بود که دوست نداشتم در تلویزیون خیلی حضور داشته باشم. فکر می کنم این در سرنوشت من بود که این کار دوباره ضبط شود تا من بتوانم در این کار حضور داشته باشم. خداروشکر خروجی بسیار خوبی داشته و مردم بسیار استقبال کردند. نظرات مردم نشان از این داشت که این نقش را مخاطب از من پذیرفته است.

 

|در مورد نقش جدی ات در «آرام می گیریم» و بازی مقابل ثریا قاسمی و هوشنگ توکلی و….همچنین فضاهای تازه ای که در این سریال تجربه صحبت کن.

-کار کردن با هنرمندانی که از نسل ما نیستند اما بسیار محترم و حرفه ای هستند و به کارشان بها می دهند، برای من بسیار با ارزش است. شاید از لحاظ سنی از بقیه بازیگران بزرگتر هستند اما پا به پای ما سر صحنه ها حضور داشتند. آدم های بسیار حرفه ای و با فرهنگی در این سریال حضور داشتند. البته من با تجربه بازی با این عزیزان را تا به حال نداشتم اما در این سریال افتخار همکاری با آن ها را دارم. کار در مقابل پیشکسوتان این عرصه اخلاق حرفه ای را به جوان تر ها گوشزد می کند. درباره نقشم باید بگویم علاوه بر جدیتی که باید در کاراکترم ایجاد می کردم، شیرینی هایی هم داشت. البته نه به حدی که به جدی بودن این شخصیت ضربه بزند.

 

|در واقع نقش، مراقبت شده بازی کردی؟

-بله و فکر می کنم این نقش نمادی از جوان های امروز روزگار ماست که هرکاری می کنند به در بسته می خورند و از چاله به چاه می افتند. گاهی هرکاری می کنی نمی شود، خیلی از جوان ها امروز وارد کاری می شوند و بعد از مدتی به دلیل مسائل مالی و… نیور ها را اخراج می کنند. این همان در بسته یا بد شانسی است که جوان ها دچارش شده اند. این آدم از آن دست انسان ها بود که اصولا بد نیست اما به هردری می زند بسته است.

 

|خبر دارم که حدودا اوایل سال جدید قرار است یک کار تئاتر هم انجام بدهی؟

-برای چند کار تئاتر صحبت کردم که قرار است در اواسط سال جدید تمرین های آن شروع شود. یکی از این کار ها نمایشی است که قرار بود با نادر برهانی مرند بعد از سالها انجام شود. یک کار دو پرسوناژ دیگر هم داشتم که قرار بود با همکاری امیر جعفری انجام شود که متاسفانه به دلیل مشغله های زیادی که او داشت  سرانجام نرسید. پیشنهادات دیگری هم از دوستان عزیزم داشتم که باید آن ها را بررسی کنم تا بتوانم به نتیجه برسم. متاسفانه من به دلیل عارضه قلبی که دچار آن هستم خیلی نمی توانم فعالیت تئاتری داشته باشم. حتی دو کار آخر تئاتری که داشتم حالم بد شد و کارم به بیمارستان کشیده شد.

 

|مجید تعطیلات عید کجا هستی؟

-با توجه به اینکه سال ۹۵ برای من بسیار سال پرکاری بود تصمیم داشتم تا تعطیلات عید را در کنار خانواده سپری کنم اما اگر تصویربرداری سریال کار جدیدم شروع شود مجبور هستم تا سر صحنه آن حاضر شوم. البته امیدوارم تا آن زمان شخص جایگزینی برای من پیدا کنند. ( می خندد) شوخی کردم، امیدوارم هرچه صلاح است بشود.

 

|حرف آخر در پایان این فنجان چای نوروزی؟

– سال خوبی را برای همه ی مردم ایران و هنرمندان سینما، تئاتر و تلویزیون آرزو می کنم. به جرات می توانم بگویم اهالی سینما و تلویزیون جزوشریف ترین افراد جامعه هستند به خصوص دوستان پشت صحنه که بسیار مهربان و زحمت کش هستند و با وجود مشکلات مالی بسیار و دستمزد های کم باز هم با جان و دل برای سینما و تلویزیون ما کار می کنند ،امیدوار هستم در سال جدید وضعیت دستمزد ها هم بهتر شود تا این دوستان هم بتوانند در شرایط بهتری کار کنند.

 

خداروشکر درحال حاضر وضعیت خوب و رو به رشدی در سینما و تلویزیون داریم. سالن های تئاتر در حال  افزایش هستند و فروش فیلم ها در سینما هم افزایش پیدا کرده است. برای همه مردم اتفاقات خوب همراه با آرامش و آسایش را آرزو می کنم. به هر حال در این چند سال اخیر که تحت فشار های اقتصادی زیادی بودیم، همه مردم مشکلات زیادی را متحمل شده اند. کاش شرایط بهتری مهیا شود. تشکر ویژه ای هم می کنم از روزنامه بانی فیلم که به اهالی سینما و تلویزیون همیشه اهمیت می دهد، اگر نقدی می کند از سر دوستی است و اگر تشویق می کند نگاه کارشناسی در آ« دیده می شود.

 

امیدوارم برای اهالی رسانه به خصوص شما هم سال ۹۶ سالی پر از برکت و اتفاقات خوب باشد. در آخر اجازه بده از همه دوستانی که امسال در خدمتشان کار کردم و آن هایی که به هر دلیلی نتوانستم در خدمتشات باشم تشکر کنم و برای همه همکاران عزیزم سالی پر بار آرزومندم.

 

مجتبی احمدی

 

 

banifilm.ir
  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش