به گزارش ایران تئاتر،شهاب حسینی با نمایش اعتراف، به امری حقیقی و توانمندی هایش در تئاتر اعتراف می کند. به هر تقدیر در کارنامه اش از سال ۷۵ تاکنون چندین نمایش ثبت شده که هر کدام دلالت آشکار هست بر اینکه در تئاتر ریشه گرفته است و چه بسا همین نکته ی بارزی است برای اینکه در سینما و سریال هم به موفقیت های چشمگیری برسد و حتی در جشنواره کن ۲۰۱۶ بهترین بازیگر جهان بشود به دلیل بازی در فیلم فروشنده اصغر فرهادی!
نباید با سیلبرتی ها همیشه با بدگمانی مواجه شد؛ به ویژه با آنان که درخشش شان در تئاتر مانع از ابراز چنین انتقاد و اعتراضی است. اگر برخی به خاطر چهره بودن به تئاتر می آیند و عامل موفقیت تجاری و تضمین در گیشه باشند، اما برخی با توانمندی، استعداد و هوشیاری و ضابطه مندی مطابق با حقوق اهل تئاتر به آن پا می گذارند و درواقع یک تئاتری هستند که در تصویر هم صاحب شهرتی شده اند و این حضور در تئاترشان هم به نفع تئاتر خواهد بود چون هم تئاتری هستند و هم عامل موفقیت تجاری اند. شهاب حسینی نمونه ی بارزی است برای چنین منظوری که حتی می شود آن را الگوسازی کرد.
بازیگری
شهاب حسینی فعالیت هنری اش را از تئاتر آغاز کرد. او دو تجربه بازیگری تئاتر به نام های بر کرانه باد و افسانه را به کارگردانی مینا ابراهیم زاده برای جشنواره دانشجویی در سال های ۷۴ و ۷۵ در کارنامه اش دارد که خودش بر این باور هست که آنها کارهای غیر حرفه ای است، اما این نکته مانع از آن نمی شود که حسینی خودش را عاشق تئاتر بداند و در این باره گفته: برای مثال سال ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ ما دو سال مدام کار کردیم تا یک نمایش را برای دو شب اجرا کنیم. آن زمان برای نمایش «افسانه» که مینا ابراهیمزاده کارگردانی میکرد، دو سال از عمرم را صرف کردم که هنوز فکر میکنم چقدر مفید بوده و به من لذت بخشیده است. اینجا روی صحنه تئاتر، آن عشق ناب و پاک را دوباره دارم تجربه میکنم.
بنابراین همین عاشق بودن باعث شد که دوباره به تئاتر بیاید اما این بار به دلیل حرفه ای شدن در بازیگری سینما و تلویزیون، حضورش در تئاتر نیز بسیار حساس و حیاتی بود. او برای این منظور با فرهاد آییش یکی از نمایشنامه نویسان و کارگردانان به نام سه دهه اخیر ایران کارش را آزمود، او در پرده دوم در نقش بوتار بازی می کرد. و بنابر نظر کارشنان و منتقدان این حضور با نمره قبولی همراه شد. کرگدن در سال ۱۳۸۷ در تئاترشهر به روی صحنه رفت اما با آنکه شهاب حسینی به دلیل مشغله های سینمایی اش فقط توانست در یک ماه و نیم مدت تمرینات، دو هفته در آنها حضور داشته باشد اما در زمان اجرا نشان می داد که از پس کار برآمده است.
شهاب حسینی در سال ۹۱ در نمایش ملاقات که کار خودش و احمد ساعتچیان بود، بازی کرد. پیام رهنما، منتقد درباره بازی اش نوشته است: شاید عجیب نباشد که نقش غریبه یی که شهاب حسینی ایفاگر آن است بیشتر و بهتر به چشم بیاید. این دو بازیگر (او و احمد ساعتچیان) با توجه بیشتر به جذابیت های نقش و با رویکردی - شاید- واقع گرایانه تر بازی های جدی و پرتنش تری را به اجرا می گذارند. هر چند که شخصیت ایشان اجازه ایفای بهتر این نقش ها را به آنها نمی دهد.
لادن طباطبایی، بازیگر نیز از زوایه دیگری این نقش آفارینی را تحلیل می کند و می نویسد: شهاب حسینی، توان بازیگری خود را در ایفای نقشی فرا انسانی و باورپذیر، به بهترین شکل به نمایش گذاشت. متن به نسبت سنگینی که به راحتی می توانست به ورطه تظاهر و شعار بغلتد، با بازی بازیگران عمق یافته بود و ابعاد اندیشه انسانی و تردیدهایی که ناشی از نقصان ظرفیت انسان است، نمایش داده شده بود.
اما شهاب حسینی در نمایش اعتراف، نقش یک تبهکار را بازی می کند که مدام در حال جرم و جنایت است و خیلی راحت به قتل این و آن مشغول هست. او حالا به سراغ کشیشی آمده که روزگاری پدرش بوده و دائم الخمر و در این حال و هوا با زدن ها و آزار و اذیتهایش موجبات خودکشی مادرش را فراهم کرده و حتی فرزندش را وحشیانه تنبیه می کند و بعد از خودکشی مادر، این پدر فرار می کند که بعدها توبه می کند و کشیش می شود... نقش ماهیت چند وجهی دارد. مرد جنایتکار که بسیار رحم دل هم هست. به نظر بازی شهاب حسینی، نیازمند بازنگری است نسبت به نقشی که باید دو وجه انسانی و ضد انسانی اش را در مبارزه با آنچه که عدالت خواهی است، نشان دهد. بدن و حس درونی اش هنوز که باید ما را دلواپس این حضور نمایشی نخواهد کرد. شاید بهترین لحظاتش حضور در مقابل وکیل باشد که منقلب از حضور پسربچه می شود و حتی پشت کمد رفتن اش هم حرکتی درست است نسبت به آنچه که باید در آن صحنه بازی می شد. او نسبت به سرمایه دار، دزد جوان و خبر چین هنوز حس و حالت غایی را ارائه نمی کند اما نسبت به پدر هم کنش مندی اش در مسیر تکامل هست.
ملاقات
اولین تجربه کارگردانی تئاتر شهاب حسینی، تجربه ساده ای بود که در مهرماه ۹۱ در فرهنگسرای نیاوران اجرا شد. تئاتر ملاقات در سالن خلیج فارس فرهنگسرای نیاوران روی صحنه رفت.
داستان آن درباره یک روانشناس (زیگموند فروید) هست که در دل اتفاقات نخستین روزهای جنگ جهانی دوم، در منزل خود با یک مرد غریبه روبرو میشود. درگیری فروید (با بازی احمد ساعتچیان) با ماموران گشتاپو که دخترش را دستگیر کردهاند، پا به پای تقابل فکری و معنوی او با مرد غریبه (با نقش آفرینی شهاب حسینی) پیش میرود که از دل این تضاد، درامی سنگین و پرچالش شکل میگیرد. در ملاقات، مهدی حسینی بجستانی در نقش افسر گشتاپو، فرانک حیدریان در نقش آنا فروید، احمد ساعتچیان در نقش زیگموند فروید و شهاب حسینی در نقش غریبه بازی می کنند.
اینکه بازگشت دوباره شهاب حسینی به آشنایی اش با احمد ساعتچیان گره خورده است، یکی از دلایل روشن برای حضور مطمئن در صحنه بوده است چون ساعتچیان سالها وقت و دقت اش را صرف تئاتر کرده است اما در این باره حسینی، در همان مصاحبه های ملاقات گفته است: ما سر فیلمبرداری «مدار صفر درجه» در مجارستان با هم در هتل همسایه بودیم و از همانجا به هم نزدیک شدیم. در آنجا خیلی فرصت داشتیم با هم گپ بزنیم. در آن دوره ما خیلی راجع به فلسفه حرفه و کلیت کارمان با هم حرف می زدیم. در همان گپ و گفت ها، نقاط مشترک زیادی پیدا کردیم و فهمیدیم که دغدغه ها و مسائلمان خیلی به هم نزدیک است. هر دوی ما خاستگاه مشترک داریم که تئاتر دانشجویی است. هر دوی ما شاگردان استاد سمندریان بوده ایم. البته با هم همدوره نبوده ایم و همین باعث شده بود که ریشه تفکری ما دو نفر شبیه باشد. در سریال «مدار صفر درجه» و تئاتر «کرگدن» هم رابطه خیلی خوبی بین ما شکل گرفت و تجربه همکاری خیلی خوبی داشتیم. این دوستی ادامه پیدا کرد تا اینکه با هم تصمیم گرفتیم یک کار تئاتر داشته باشیم.
پیام رهنما درباره این نمایش معتقد است: «ملاقات» در میان آثار به نمایش درآمده از متن های امانوئل اشمیت بیشتر به درون انسان و نیازها، احساسات و عواطف او نزدیک می شود. هر چند نمایش به هیچ وجه قصد ندارد وارد حوزه روانشناسی شود و بیشتر به واسطه نزدیکی اش به اخلاقیات به بعد اخلاقی درون انسان نزدیک می شود: اما در عین حال نظم و تناسب احساسات درونی انسان را مورد تاکید قرار می دهد و زلزله احساسات را به عنوان محور تغییرات درونی و بر هم خوردن تناسب احساس های درونی قهرمان داستانش مطرح می سازد.
او همچنین می نویسد: آنچه چالش و درگیری گفتاری میان شخصیت ها را به وجود می آورد، موقعیت معلق آنها در مورد زندگی و مرگ است. در واقع این تعلیق همیشگی نمایش که در ساختار دراماتیک آن پرداختی هوشمندانه دارد، حاصل موقعیتی است که فرصت بحث درباره زندگی را فراهم می کند و از همین دریچه هم به تحلیل مرگ می پردازد. از آنجایی که حادثه مهمی در نمایش رخ نمی دهد و در آن بنا به محوریت موضوع، دیالوگ اهمیت بیشتری دارد، شکل دهی صحنه در اصل نوعی «سهل ممتنع» است زیرا میزانسن ها به هر شکلی باشند، باز نمی توانند وجوه دلالت گر و شاکله مند خاصی را به نمایش بگذارند چون نگرش قیاسی نویسنده بسیار غالب است و اجازه به رویکرد استقرایی نمی دهد: یعنی، نشانه ها و عناصری در خود متن برای توسل به چنین نگرشی لحاظ نشده است. از این رو، میزانسن ها هم به همین شکلی که هستند و نیز به هر نمایه دیگری که باشند، به دلیل کلی گرایی متن، چندان تاثیری در بیان نمایشی اجرا ندارند و آنچه از منظر درام، متن را به عنوان نمایشنامه معرفی می کند، همان موقعیت بینابینی و برزخ گونه یی است که متن روی آن تاکید می ورزد.
جمع بندی اش این گونه هست: نمایش «ملاقات» در حوزه اجرا با ویژگی ها و کاستی های نسبی روبه روست: طراحی زیبا، ساده و مدرن صحنه که توسط منوچهر شجاع انجام شده، با موضوع نمایش همخوانی زیادی دارد زیرا با اجتناب از رویکرد استقرایی و پرداختن به جزییات، فضایی کلی و انتزاعی خلق کرده است که نمی توان آن را به مکان معینی منتسب کرد. در عوض، زمینه های لازم را برای هر چه ذهنی تر و انتزاعی تر شدن صحنه فراهم کرده تا زمینه همان تاویلی که مورد نظر نویسنده بوده، فراهم شود.
۲۸ اجرای نمایش «ملاقات» در فرهنگسرای نیاوران بیش از ۴۵۰۰ مخاطب داشته و با ثبت رکورد فروش ۸۲۰ میلیون ریال یکی از بهترین و موفقترین نمایشهای اجرا شده در سال ۱۳۹۱ به شمار میرود.
این در حالی است که با توجه به ظرفیت ۲۶۲ نفره سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران بر اساس آمار در هر اجرا بیش از ۷۰% ظرفیت سالن پر بوده است. علیرغم درخواستهای مکرر علاقمندان امکان تمدید زمان اجرا برای این نمایش وجود نداشت.
اعتراف
اعتراف باید نمایشی بهتر از ملاقات باشد. هم نگاه شهاب حسینی این بار به شکل مستقل در کار حضور دارد و هم توش و توان اجرایی در آن گسترده تر می شود. البته همچنان ارتباط کاری اش با احمد ساعتچیان حفظ شده و این بازیگر در مقام دستیار کارگردان به اعتراف کمک های لازم را کرده است. نمایش «اعتراف» اقتباسی از فیلمنامه یک مجموعه تلویزیونی نوشته برد میرمن است.
نمایش «اعتراف» با حضور علی نصیریان، شهاب حسینی، پرویز بزرگی، صالح میرزا آقایی، مهدی بجستانی، نیما رئیسی، میثاق زارع، غزاله نظر، شهرام ابراهیمی، تنی آواکیان، پرند عین بیگی، فاطمه عرب کرمانی، مهران هاشمی، فرنام حقیقت جو و ایلیا نصراللهی تولید و اجرا شده است. شاید حضور علی نصیریان یکی از دلایل عمده برای بهتر بودن این نمایش هست که برای آخرین بار در سال ۹۳ در نمایش تانگوی تخم مرغ داغ کار هادی مرزبان حضور داشته و این حضور دوباره اش می تواند حرکتی شایسته برای تئاتر ایران باشد.
اینکه نسل قدیمی با این حضور و حمایت هنرمندانه به نسل تازه کمک می کند که با اطمینان خاطر در صحنه حضور داشته باشند، می تواند فرآیند تولید را در پیوستگی با گذشته با ذخایر عدیده ای همراه کند. با این تعابیر هنگامی پای اعتراف می نشینیم، با تماشای حضور پررنگ و موثر علی نصیریان این باور در ما شکوفا می شود که واقعا تئاتر ما نیاز مبرمی به این همکاری ها و هماهنگی های کاری دارد که تجارب گذشته همچنان حفظ و به نسل امروز و آینده منتقل شود. نصیریان توانسته با تحلیل و برداشت درست و به کارگیری تکنیک درست کشیش و پدری را بازی کند که هم گناهکار باشد و خطاکار و هم انسان و قابل ترحم.
این دومین کارگردانی شهاب حسینی پس از نمایش ملاقات (با همکاری احمد ساعتچیان) است که با توجه به استقرار کارش بر عناصر دیداری که در آن طراحی صحنه، لباس، گریم و نور به شکل برجسته و البته با تکیه بر واقع گرایی سروسامان یافته است، گویای میزان توانمندی اوست که بسیار ساختارمند و شیوه گرا عمل کرده است. شهاب حسینی در کارگردانی نمونه دقیقی را ارائه می کند اما در هدایت بازیگران با کم و کاستی هایی مواجه است که اگر این هم بر طرف شود، با اثری دقیق تر مواجه خواهیم شد چون او در انتخاب متن و تحلیل آن بسیار هوشمندانه عمل کرده است و این خود بخش عمده ای از کارگردانی است. اینکه فضاسازی بر اساس شیوه سیال ذهن را به درستی به نتیجه رسانیده است؛ بخشی از این ساختارمند بودن کارش هست و این شیوه به دلیل پیچیده نمایی بسیار سخت است و از عهده آن برآمدن نیز دلالت بر توانمندی او می کند.
بنابراین می توان دلخوش کرد به آنچه که در اعتراف به تماشا نشسته ایم و این را سرآغاز یک کارنامه با قابلیت پیگیری باید دانست چون کارگردانی سختی های خود را دارد و کمتر کسی حال و حوصله فهم و کارآیی اش را دارد؛ به ویژه اگر قرار باشد همه چیز در بستردقیقی قابل تامل شود. اعتراف نمایشی است که ما را با انتقاد اصولی از جامعه ریاکار همراه می کند و این خود دلیل و ضرورت دیدن آن هست که ضمانت اجرا را تامین می کند و باید به آن تمکین کرد. ما در جامعه ای رو به پیشرفت زندگی می کنیم و ساختارهای دقیق و منتقدانه موثرترین ها هستند.
زندگی نامه
سید شهاب الدین حسینی تنکابنی متولد ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران است. آخرین مدرک تحصیلی او دیپلم علوم انسانی است و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته روانشناسی نیمه تمام گذاشت. او کار خود را با تئاتر دانشجویی و سپس گویندگی در رادیو آغاز کرد و در سال ۱۳۷۷ با اجرا در تلویزیون کارش را ادامه داد. اولین اجرای تلویزیونی او جنگ اکسیژن بود. در سال ۱۳۷۸ دربرنامه های رنگ صبح (مجری، ۱۳۷۸) برپا - برپا (مجری، ۱۳۷۸)، با شما (مجری، ۱۳۷۸) اکسیژن (سری دوم، مجری، ۱۳۷۸) کار اجرا را ادامه داد.
وی بازیگری را به صورت جدی در سال ۱۳۷۹ با نقش کوتاهی در سریال پس از باران آغاز کرد و در همان سال اولین حضور سینمایی اش را با امیر قویدل در فیلم رخساره تجربه کرد. او در این فیلم با میترا حجار برای اولین بار همبازی شد.
در سال ۱۳۸۰ کارش را با مجموعه تلویزیونی پلیس جوان ساخته سیروس مقدم ادامه داد. شهاب حسینی در این فیلم نقش اول سریال را بر عهده داشت و با درخشش توانست جایگاه خود را اندکی محکم سازد. او در این سریال با افرادی مثل میترا حجار، پروانه معصومی ، مریلا زارعی، فرهاد اصلانی و سعید نیکور همبازی شد. این سریال در دوران پخش خود، از پر بیننده ترین برنامه ها بود.
شهاب حسینی فعالیتش در سینما را با بازی در فیلم سینمایی "آدمکها" به کارگردانی علی قوی تن ادامه داد و در سال ۱۳۸۱ در سه فیلم "واکنش پنجم به کارگردانی تهمینه میلانی، "این زن حرف نمیزند" اثر علیرضا امینی و "زهر عسل" به کارگردانی ابراهیم شیبانی ایفای نقش کرد.
بازی کوتاه اما تاثیر گذار او در فیلم "واکنش پنجم" باعث شد داوران جشنواره فجر آن سال، نقش آفرینی او را شایسته کاندیدا شدن بدانند که شهاب حسینی برای نقش مکمل، نامزد دریافت سیمرغ بلورین برای اولین بار بشود.
او سالهای بعد برای بازی در فیلمهای بچههای ابدی، شمعی در باد، محیا و دل شکسته در سال ۱۳۸۶ مورد توجه قرار گرفت. حسینی در سال ۱۳۸۶ برای فیلم محیا موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر شد. سال ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ دو سال درخشان برای وی بود. او در دل شکسته ساخته علی روئینتن، درباره الی ساخته اصغر فرهادی، سوپراستار ساخته تهمینه میلانی، حوالی اتوبان ساخته شهرام اسدی و پرسه در مه ساخته بهرام توکلی بازیهای متفاوت و قابل توجهی را به نمایش گذاشت و با کاراکتر کوروش زند در فیلم سوپر استار به اوج محبوبیت و شهرت رسید.
بازی تحسین برانگیز او در فیلم "شمعی در باد " در نقش بابک که مبتلا به ایدز بود، کاندیداتوری دیگری را برایش در بیست و دومین دوره از جشنواره فجر و هشتمین دوره جشن خانه سینما برای نقش مکمل به ارمغان آورد. شهاب حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت نمود. شهاب حسینی در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ با ایفای نقش در فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی، توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. همچنین او خرس نقرهای بهترین بازیگر مرد جشنواره بینالمللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را بههمراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد.
- 17
- 6