سه شنبه ۰۹ مرداد ۱۴۰۳
۲۱:۴۰ - ۲۲ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۵۶۱۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

گلایه‌های رضا توکلی، بازیگر تلویزیون و سینما

بی‌تفاوتی مسئولان سینما به گنجینه پیشکسوتان

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,رضا توکلی
رضا توکلی چهره‌ای آشنا برای مردم است و تماشاگران بازی‌های او را در تلویزیون و سینما به یاد دارند. از فعالیت بازیگری‌اش بیش از سه دهه می‌گذرد و او را در فیلم و سریال‌های مختلفی از جمله مردان آنجلس و مریم مقدس دیده‌ایم.

به گزارش جام جم، به بهانه تولد و ۵۷ سالگی این سینماگر خوش‌اخلاق با او گفت‌وگو کرده‌ایم؛ توکلی در این مصاحبه هم از کارآمدی تجربه در بازیگری می‌گوید و هم از لزوم توجه به پیشکسوت‌ها. همچنین از مسئولیت و تعهد اجتماعی چهره‌ها هم حرف می‌زند و این‌که خودش حاضر است از شهرتی که دارد به نفع حل مشکلات دوستان و آشنایان و مردم استفاده کند.

 

از حال و هوای ۵۷ سالگی برایمان بگویید؛ حالا که موهای سفیدتان بیشتر شده، چه نگاهی به زندگی دارید؟

اعتقادم این است که هر مقطعی از زمان، زیبایی‌های خاص خودش را دارد و باید به خاطر آن شاکر خدا بود. گذر عمر ارزشمند است، به دلیل این‌که آدم هرچقدر به بازنشستگی نزدیک و موهایش سفیدتر می‌شود، به تجاربش افزوده خواهد شد و نگاهش نسبت به زندگی عمیق تر می‌شود و دیگر آن برخوردهای گذشته را با افراد ندارد. برای همین می‌گویند باتجربه‌ها می‌توانند کنار جوانان آثاری را خلق کنند که ماندگار باشد.

 

چقدر این تجربه‌ها و گذر عمر به کمک بازیگر می‌آید؟

صد در صد به کار می‌آید، به‌رغم این‌که شرایط برای آدم‌های باتجربه مطلوب نیست، تجربه باعث می‌شود بازیگر در انتخاب نقش و ارائه پخته و کامل نقش بهتر عمل کند. ضمن این‌که کار نیکو کردن از پر کردن است، هرچقدر آدم کار می‌کند، باتجربه تر می‌شود و نگاه او نسبت به حرفه‌اش بهتر و تخصصی‌تر خواهد شد. به نظرم این خیلی ارزشمند است، اما این‌که چقدر مورد استفاده قرار می‌گیرد و تا چه حد می‌تواند رسالت انتقال آموخته‌ها و تجربیاتش به نسل جوان را انجام دهد، بحث دیگری می‌طلبد. واقعا چرا در مدارس ما از هنرمندان استفاده نمی‌شود؟ چون متاسفانه تشکیلات هنر و هنرمندان سازماندهی مناسبی ندارد و هنوز نواقص زیادی دارد. در مجموع تجربه، سازنده است و با خود تفکر، اندیشه، نگاه و قدرت دارد. کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌های سینما نباید به این تجارب در بازیگری بی‌اعتنا باشند.

 

نظرتان درباره نسل جوان بازیگری چیست؟

در سینمای ایران هم به تبع سینمای دنیا تغییراتی حاصل شده است. وقتی با دیگر همنسلان و همکارانم صحبت می‌کنم، موافق این هستم که جوان‌ها و علاقه‌مندان وارد حرفه بازیگری شوند و توانایی‌های خود را نشان دهند اما این ورود سازماندهی و مدیریت می‌خواهد. به نظرم همه جوان‌های مستعدی که وارد بازیگری می‌شوند باید آموزش رفتار حرفه‌ای ببینند. بچه‌هایی را که در این سال‌ها وارد این حرفه شده‌اند خیلی خوب و موفق می‌بینم. البته جاهایی نواقصی وجود دارد که با تمرین و کار کردن و تجربه برطرف خواهد شد.

 

در کارهایی که با جوان‌ها می‌کنم، همیشه تلاشم بر دیده شدن آنهاست، چون تماشاگر مرا در این سال‌ها دیده است. همین چند روز پیش یکی از من پرسید برای چه بازیگر شدی؟ من هم گفتم بازیگری را برای این انتخاب کردم که به درد دوستان و آشنایان و مردم بخورم. یک وقتی به آقای حسین زندباف (تدوینگر فیلمم، «سگ‌های پوشالی») گفتم اگر روزی احساس کردی در جایی یا اداره‌ای من به دردت می‌خورم، بیا مرا ببر! من بازیگر شده‌ام تا به کمک شما و کسانی بیایم که برایم زحمت کشیده‌اند. به کسانی کمک کنم که پای من ایستادند. این روابط انسانی و پای هم ایستادن‌ها زیباست، اگر نایستیم خودمان ضرر می‌کنیم. من برای خیلی‌ها زحمت کشیدم، از جمله آقای احمدرضا درویش (کارگردان سینما)، اما حتی به اندازه یک قدم هم از او توقع ندارم. زمانی به خاطر رفاقتمان فعالیت‌هایی برای او کردم و برای فیلمنامه «خانه شغال» او کارهایی کردم، بااین‌که او بعدها برای بازیگری اصلا سراغ من هم نیامد. ضمن این‌که اصلا نیاز ندارم که ایشان برای بازیگری سراغم بیاید یا نیاید. اما به عنوان رفاقت و بی‌هیچ توقعی همیشه کار خود را کرده‌ام.

 

احتمالا به خاطر همین روحیه هم است که همواره حضور پررنگی در فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی مثل درختکاری و کمک به مستضعفان دارید.

بله، چرا که نه؟ به خاطر همین موسفیدشدن و باتجربه ترشدن است. شما به عنوان مثال بازی مرا در «مردان آنجلس» و آن بالای کوه ببینید. در بازی ام نواقصی داشتم که در سالیان بعد و بازی‌های دیگر آنها را برطرف کردم. اینجا ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا در سینمای ما کمتر از پیشکسوت‌ها استفاده می‌شود؟ جواب این است که بعضی از کارگردان‌ها دوست ندارند بالاتر از خودشان را ببینند. در حالی‌که اتفاقا مردم تشنه دیدن هنرمندان باتجربه سینما هستند. مگر یک آدم ۶۰ساله نمی‌تواند عاشق شود؟ مگر آدم‌هایی در این سن و بالاتر در زندگی واقعی درگیر ماجراهای مختلف نمی‌شوند؟ پس چرا چنین نقش‌هایی برای بازیگران پیشکسوت ما نوشته نمی‌شود تا آنها را بازی کنند. رابرت دنیرو بیش از ۷۰ سال دارد، اما هنوز دنیا برای بازیگری اش دست می‌زند، چون آنجا پای او ایستاده‌اند. مسئولان فرهنگی ما باید نگاه تازه‌ای به گنجینه پیشکسوتان داشته باشند. فیلمسازان متبحر ما هم باید به این موضوع فکر کنند و برای تنوع بخشی به بازیگری سینما به همه بازیگران توجه داشته باشند و فقط به یک سری بازیگر خاص اکتفا نکنند. آیا تا به حال دیده اید بازیگرانی مثل دنیرو و آل پاچینو سه فیلم همزمان در اکران داشته باشند؟ اما این اتفاق در سینمای ایران می‌افتد، آن هم نه درباره بازیگرانی در حد و اندازه این بازیگران بلکه در رده‌های بسیار پایین‌تر.

 

این حسن اخلاق شما از کجا می‌آید؟

عشق من این مردم هستند و ادا هم درنمی آورم. از بچگی همین‌طوری بودم. یک بازیگر متعلق به مردم است. من این ارتباط را دوست دارم. به خداوندی خدا هرکاری که از دستم بربیاید برای این مردم انجام می‌دهم. در این زمینه خاطره بامزه‌ای دارم؛ یک بار جایی روی صحنه رفتم و گفتم جایزه من به شما جوانانی که فیلم کوتاه می‌سازید این است که مجانی در دو فیلم شما بازی می‌کنم. آقا بعد از این جمله جوانان فک مرا پایین آوردند و تا الان من ۲۰ فیلم کوتاه را مجانی بازی کردم و یک تکه نان بربری هم ندادند بخوریم! (می‌خندد) بعد از این در این زمینه توبه کردم و گفتم دیگر سراغ من نیایید.

 

به نظر می‌رسد باتوجه به تعداد زیادی فیلم که در سینما بازی کرده‌اید، بیشتر دلبسته تلویزیون هستید و تعداد سریال‌هایتان بیش از فیلم‌های سینمایی است.

اتفاقا مرا برای بازی در نقش اصلی «خیلی دور خیلی نزدیک» به آقای رضا میرکریمی معرفی کردند. ایشان هم گفته بود من بازی توکلی را خیلی دوست دارم و متفاوت بازی می‌کند. به او بگویید بیاید. اما به آقای میرکریمی می‌گویند توکلی تلویزیونی است. میرکریمی هم می‌گوید مگر تلویزیونی و سینمایی داریم؟ به او می‌گویند بله، شما باید بازیگر سینما بیاورید. بالاخره کارگردان را متقاعد می‌کنند این اتفاق نیفتد و آقای مسعود رایگان این نقش را بازی کرد که برای من بسیار قابل احترام است. این اتفاق در چند فیلم برای من افتاده و بااین‌که کارگردان مرا می‌خواست، درنهایت حضورم در آن کارها منتفی شد.

 

جالب اینجاست وسط فیلمبرداری خیلی دور خیلی نزدیک آقای میرکریمی متوجه می‌شود که اطلاعات نادرستی به او داده‌اند. خودش با من تماس گرفت و گفت آقای توکلی دوست دارم در فیلم من امضای کوچکی داشته باشی. من هم گفتم چشم و قبول کردم نقش دیگری بازی کنم. قرار بود در دو سه سکانس حضور داشته باشم که خودم به آقای میرکریمی گفتم دو سکانس اضافه است. مرا بغل کرد و گفت تا الان ندیدم بازیگری بگوید دو سکانس اضافه است. من به این دلیل گفتم که احساس کردم تعلیق قصه در این‌صورت زیباتر می‌شود. به هرحال اگر من آن نقش را بازی می‌کردم، زندگی‌ام عوض می‌شد. ضمن این‌که این را بگویم تلویزیون خیلی برای ما زحمت کشید و ما از قدیم با بچه‌های تلویزیون رفاقت و همکاری داشتیم، اما به نظرم نباید بگوییم بازیگر تلویزیونی و بازیگر سینمایی و اصلا نباید آنها را تفکیک کنیم. هنرمندان این مملکت پای یک سفره و زیر یک سقف هستند. همه آنها مثل سربازان هنری می‌مانند که به این مردم خدمت می‌کنند.

 

سوال توکلی از وزیر بهداشت

من اهل گلایه نیستم، اما آدم بعضی چیزها را که در جامعه می‌بیند ناراحت می‌شود. آمپول دیابت با نام ویکتوزا وارد کردند، اما آن را بیمه نکرده بودند. بعد از مدت‌ها که بیماران دیابتی آن را خریده‌اند و زده‌اند. بتازگی آن را بیمه کردند. وقتی پیش دکتر می‌روی، روی نسخه می‌نویسد انسولین همراه با ویکتوزا. اما وقتی برای گرفتن دارو مراجعه می‌کنی، می‌گویند یا باید انسولین تحت پوشش بیمه قراربگیرد یا ویکتوزا. آیا این بازی‌که سر بیماران دیابتی یا بیماران سرطانی درمی‌آورند، درست است؟ من به عنوان هنرمند وظیفه دارم دغدغه مردم را هم بگویم، چون آنها تریبون ندارند. واقعا کارمند بازنشسته‌ای که حقوقش یک میلیون تومان نمی‌شود، چطور می‌تواند هفته‌ای حدود ۷۰۰ هزار تومان پول آمپول بدهد؟ همین امروز رفتم برای یک بنده خدایی آمپول ویتکوزای آزاد را به قیمت ۶۹۰ هزار تومان خریدم. این فرد انسولین را هم از طریق بیمه گرفت، درحالی‌که این دو آمپول را باید با هم بزند. اگر این دو با هم زده نشود، بیمار دیالیزی می‌شود و چشم و پایش را از دست می‌دهد. سوالم از وزیر بهداشت و مسئول بیمه این است که چرا همه داروها را بیمه نمی‌کنید تا مشکل خیلی‌ها حل شود؟ جان انسان‌های زیادی به این دلیل در خطر است. آیا درست است که برخی جیب‌هایشان را به قیمت جان آدم‌ها پر کنند؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • 14
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
فردریش نیچه نگاهی ژرف به زندگینامه و اندیشه‌های فردریش نیچه

تاریخ تولد: ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴

محل تولد: روکن، آلمان

حرفه: فیلسوف و منتقد فرهنگی

درگذشت: ۱۹۰۰ میلادی

مکتب: فردگرایی، اگزیستانسیالیسم، پسانوگرایی، پساساختارگرایی، فلسفه قاره‌ای

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش