دوشنبه ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
۱۸:۳۵ - ۲۴ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۶۰۷۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

احسان کرمی:

خودم را مجری صداوسیما نمی‌دانم!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,احسان کرمی
«وقتی ‌سازمان من را مجری رسمی خود نمی‌داند طبیعتا من نیز خودم را مجری صداوسیما نمی‌دانم.»

 احسان کرمی مجری تلویزیون و گوینده رادیو است که مدتی به دلیل ممنوع التصویری از تلویزیون دور بود او این موضوع را تایید می‌کند ولی دلیل آن را نمی‌داند کرمی در گفت وگو با«صبا» به تفصیل درباره این موضوع گفتگو کرده است. این مجری در حوزه‌هایی مانند تئاتر و موسیقی هم فعالیت دارد که به آن نیز اشاره می‌کند اما بهانه این گفت‌وگو «خنداننده شو» و حواشی آن بود.

 

برنامه «خنداننده شو» بخشی از برنامه «خندوانه» است که از ایام عید نوروز آغاز شد. هدف «خنداننده شو» این است که استعدادهای تازه‌ای را از بین مردم در زمینه اجرای استندآپ کمدی شناسایی کند. از بین همه افرادی که در مسابقه شرکت کرده‌اند ۱۶۶ نفر انتخاب و در «خندوانه» استند آپ اجرا می‌کنند که در نهایت بیست‌نفر از آن‌ها انتخاب شده که طبق گروه‌بندی با یکدیگر رقابت کردند. اجرای این بخش از برنامه را در ابتدا امیر کربلایی‌زاده به عهده داشت و حالا احسان کرمی آن را اجرا می‌کند.  با این مجری پیرامون همه‌چیزدر رابطه با او  به بحث و گفت‌وگو نشستیم.

 

دلیل جداشدن امیر کربلایی‌زاده از بخش «خنداننده شو» چه بود؟

امیر کربلایی‌زاده به این دلیل که تئاتری را روی صحنه داشت دیگر نمی‌توانست در این برنامه باشد. به‌همین دلیل رامبد جوان از من درخواست کرد تا اجرای این بخش را بر عهده بگیرم که من نیز پذیرفتم. البته در زمانی که مرحله اول ضبط شد، ایران نبودم بعد از این‌که آمدم بلافاصله رامبد جوان به من تلفن کرد و این پیشنهاد را مطرح کرد. 

 

پیش از این من و رامبد جوان، تجربه‌کردن همکاری با یکدیگر را داشتیم که فهممان از مسائل مربوط مشترک است از این رو کار کردن با رامبد جوان برایم خیلی آسان و خوشایند است. ناگفته نماند بازخوردهایی که من برای اجرا در این بخش از «خندوانه» گرفته‌ام خیلی ویژه بود به‌حدی که در طی  ۱۰سال  فعالیتم کمتر با این میزان بازخورد مواجه شدم.

 

شكلي كه در «خنداننده شو» به اجرا مي‌پردازيد به نسبت ديگر اجراهایتان متفاوت است چقدر براي اين تفاوت تلاش مي‌كنيد؟

 تلاش می‌کنم از گفتن هر چیزی که باعث تصمیم‌گیری،‌تغییر یا تاثیر روی رای مردم باشد کاملا خودداری کنم. این فرم از اجرا را من سال‌ها در رادیو تجربه کردم. اجرایم در رادیو معمولا ‌طنز و کمدی بود به‌همین دلیل تنها مجری‌ای بودم که می‌توانست همزمان در رادیو و تلویزیون فعالیت کند ولی چند سالی است که دیگر در رادیو نیستم و حتی افق روشنی هم برای بازگشت به رادیو نمی‌بینم. پیش از این بارها با رامبد جوان درباره این‌گونه اجرا و یا حتی اجرای استندآپ کمدی شده بود که از آن خودداری کردم و گفتم به‌عنوان کسی که این کار را تا به الان انجام نداده ترجیح می‌دهم استندآپ کمدی اجرا نکنم ولی وقتی اجرای این بخش به من پیشنهاد شد تصمیم گرفتم آن اجرای همیشگی تلویزیونی را کنار بگذارم و تجربیاتم در رادیو را با خودم مقابل دوربین ببرم.

 

وقتی به تلویزیون آمدید فرم اجرایتان نسبت به آن چیزی که در رادیو بود خیلی تغییر کرد. خودتان کدام مدیوم را بیشتر را دوست دارید و فکر می‌کنید در آن قدرتمندتر هستید؟

من هر دو رسانه را دوست دارم و هر دو مدیوم رادیو و تلویزیون بخشی از کار من هستند. به این اعتقادی ندارم که وقتی در قالب یک مجری هستم باید همیشه فرم ثابتی را برای اجرا داشته باشم. به‌هر حال من بازیگر تئاترم و اجرا زیرمجموعه‌ای از تئاتر است اما در آن نباید بازی کرد و البته همین است که کار اجرا را سخت می‌کند.

 

اگر من در «خنداننده شو» اجرای همیشگی‌ام را داشتم اصلا جذابیتی نداشت و قطعا فیدبک‌های بدی می‌گرفتم و یا اگر برنامه‌های «امضاء» و «رادیو هفت» را کاملا کمیک و به‌همراه ضرب آهنگ اجرا می‌کردم قطعا در آن‌جا هم بازخورد بدی می‌گرفتم. به‌همین دلیل بنا به فراخود برنامه، ‌بازخوردها، شبکه و حتی ساعت پخش، فرم اجرا فرق می‌کند.

 

حاشیه‌هایی در بخش «خنداننده شو» پیش آمد که موجب شد اجرای برخی شرکت‌کنندگان با ممیزی رو‌به‌رو شود. به‌نظرتان تا چه اندازه این ممیزی‌ها منصفانه بوده است؟

به‌هر حال فکر می‌کنم «خنداننده شو» اتفاقی مهم در تاریخ تلویزیون ایران است به این دلیل که توانست محدوده خطوط قرمز را کمی کوچک‌تر کند مگر ما دیگر چقدر می‌توانیم با خودمان شوخی کنیم؟ «خنداننده شو» توانست به باز شدن این فضا کمک زیادی کند اما در مورد عکس ‌العمل‌های مردم باید بگویم که برخی از آن‌ها رفتارهای نامناسبی دارند و به‌نظرم باید آسیب‌شناسی شود که چرا بخش بزرگی از مردم به بدترین شکل ممکن آرا و نظر خود را بروز می‌دهند. 

 

گویی بخش بزرگی از مردم به‌دنبال مجالی می‌گردند که نظرشان را با فحشا بیان کنند. چیزی که اصلا در کشورهای صاحب فرهنگ نمی‌بینیم، قطعاً ایران نیز جزو کشورهای بافرهنگ است اما این اتفاقات در کشورمان رخ می‌دهد. به‌نظرم این حرکت خیلی زشت است زیرا چند جوان برای اولین‌بار به‌واسطه برنامه‌ای در مدتی کوتاه مشهور شدند اما به‌دلیل شوخی‌هایی که می‌کنند مورد فحاشی قرار گرفته‌اند اما نکته قابل توجه این است که این بخش از مردم سریع ابراز وجود می‌کنند و در مورد همه‌چیز خودشان را صاحب نظر می‌دانند در صورتی که اصلا صاحبنظر نیستند. همه ما در پشت صحنه برنامه «خندوانه» برای رخ ‌دادن این اتفاق واقعا ‌متاسفیم که تا این اندازه سقف طنز و کمدی در کشور ما کوتاه است. ما راهی طولانی داریم تا این سقف را بشکافیم و بالاتر برویم. در کنار این افراد مردمی داریم که در کوچه، خیابان، سفر و در زندگی روزمره با آن‌ها برخورد می‌کنیم که البته تعدادشان خیلی زیاد است.

این افراد رای خود را در فضای مجازی ابراز نمی‌کنند چون افراد صاحب اندیشه‌ای هستند و بیشتر فکر می‌کنند.

 

با همه اين اوصاف فکر نمی‌کنید که در بخش «خنداننده‌شو» درباره شوخی با سوشا مکانی و چند شخصیت دیگر کمی زیاده‌روی شده است؟

اصلا چنین فکری نمی‌کنم، ما باید خودمان را با یک استاندارد بسنجیم و ظرفیتمان را بالا ببریم. به اعتقاد من با همه چیز می‌توان شوخی کرد مگر مواردی که برای مردم جنبه قداست داشته باشد. هیچ ایرادی ندارد که با همه چیز شوخی کنیم این نظر شخصی‌ام است ولی ظرفیت ما آدم‌ها باید بالا برود.

 

 باید بدانیم که اگر فامیلیمان کمی عجیب و غریب است قطعا می‌شود با آن شوخی کرد اتفاقا کار بامزه‌ای است و من و رامبد جوان نیز با فامیلی‌‌مان در برنامه «خندوانه» شوخی کردیم. سوشا مکانی هم جای خود دارد؛ بزرگانی مثل هوشنگ ابتهاج، بارها با فامیلی یا تخلص‌های شعری‌اش شوخی کرده ‌است. حالا که به‌هر دلیلی مشهور شده‌ایم بدان معنی نیست که اگر کسی با ما شوخی کرد ناراحت شویم و به ما بربخورد البته سوشا مکانی هم در این باره چیز خاصی نگفت.

 

از طرفی ما بارها دیده‌ایم که در آمریکا با ترامپ شوخی‌هایی می‌شود که بسیار باعث تعجب است. به‌هر حال ممکن است با نقطه ضعف‌های کسی که معروف شده شوخی‌های زیادی شود بنابراین هیچ‌کس در یک دایره امن از شوخی نخواهد بود، شوخی نقد اجتماعی است و هیچ عیبی ندارند.

 

نظرتان درباره شركت كننده‌هاي اين دوره چيست؟

شرکت‌کننده‌های این‌سری واقعا فوق‌العاده‌ و خیلی حرفه‌ای‌اند. هر مرحله که می‌گذرد اجرای آن‌ها کامل‌تر پخته‌تر می‌شود. یک تیم کامل هر روز ساعت پشت این افراد وجود دارد که بتوانند کاری درست را اجرا کنند، نه این‌که ادای استند‌آپ کمدی را در بیاورند.

 

پیش از این برنامه‌هایی داشته‌ام که در آن داور بخش استندآپ کمدی بوده‌ام در آن‌جا سطح کار‌ها بسیار پایین بود ولی در مورد «خندوانه» واقعا کاری حرفه‌ای صورت می‌گیرد و در واقع فرهنگ شوخی کردن را به مردم نشان می‌دهد.

 

در پایان برای شرکت‌کننده‌ها قرار است چه اتفاقی بیفتد؟

اتفاقات خوشایند زیادی برای آن‌ها در راه است.حتی شنیدم که رامبد جوان می‌گفت، باید با فلان شرکت‌کننده یک کار کمدی بسازم. به‌هر حال قرار است از همه شرکت‌کننده‌ها چه در «خندوانه» و چه در جاهای دیگر استفاده شود. اما اتفاق مهمی که در «خنداننده شو» رخ داد نشان می‌دهد که دیگر سوپراستارها و سلبريتي‌ها کارکرد رسانه‌ای خودشان را ندارند. 

 

«خنداننده شو» نشان داد که ما چه استعدادهای جذابی در جامعه داریم و می‌توانیم از آن به‌عنوان رسانه استفاده و مخاطب جذب کنیم. درحال حاضر ما برنامه‌هایی در تلویزیون داریم که از سلبریتی‌ها دعوت می‌کند ولی اصلا مخاطبی ندارد اما «خنداننده شو» با چند جوان مستعد توانست چندین میلیون رای جمع کند.

 

شما مدتي ممنوع التصوير بوديد، علت  ممنوع التصویر شدنتان چه بود؟

من مدتی ممنوع‌التصویر شدم که دلیلش را هم نمی‌دانم. نه من جویا شدم نه دوستان خودشان را ملزم می‌دانستند که به من توضیحی بدهند. من نه جزو اپوزیسیون تلویزیون هستم نه قرار است اپوزیسیون بشوم. شاید تلویزیون ملاحظاتي دارد که من از آن سر درنمی‌آورم اما هر از گاهی می‌گوید فلانی باشد و فلانی نباشد. ظاهرا تلویزیون قائل به همکاری رسمی با من نیست و من را به‌عنوان مجری نمی‌شناسد به این دلیل که وقتی جلسه افطاری رئیس‌ سازمان با مجریان برگزار می‌شود، بعدها می‌فهمم که چنین مراسمی برگزارشده و من دعوت نبوده‌ام. 

 

درحالی که تمام افرادی که ممنوع‌الکار و یا ممنوع‌التصویر بوده‌اند به آن برنامه دعوت شده‌اند. وقتی ‌سازمان من را مجری رسمی خود نمی‌داند طبیعتا من نیز خودم را مجری صداوسیما نمی‌دانم. در هر صورت کارم اجرا است و گاهی هم با‌ سازمان همکاری می‌کنم. البته در استخدام ‌سازمان هم نیستم شاید به‌همین دلیل است که آن‌ها من را مجری رادیو و تلویزیون نمی‌دانند. طبیعتا هر وقت تلویزیون پیشنهاد خوبی به من بدهد با این مجموعه همکاری می‌کنم واگر هم پیشنهادی ندهد همکاری نمی‌کنم. به‌هر حال من بازیگر تئاتر هستم و علاوه بر اجرا، کارهای زیادی برای انجام دادن دارم. این رفتار نشان داد که تلویزیون من را رسما به‌عنوان نیرویی که با آن کار می‌کند قبول ندارد به‌رغم این‌که همیشه دکتر پورحسین و پور محمدی به من محبت داشتند و این اتفاق برای من عجیب بود.

 

 

 

 

 

 

  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش