جمعه ۰۵ مرداد ۱۴۰۳
۲۰:۵۹ - ۲۴ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۶۰۹۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

کوروش تهامی؛ عاشقي و عاشقيت در «رگ خواب»

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,کوروش تهامي

 کوروش تهامي که با رگ خواب متفاوت ترين نقش کارنامه اش را رقم زده از اين تجربه، همکاري با حميد نعمت الله و چند مسئله ديگر مي گويد.

 

اطلاعات فوري

چرا سراغش رفتيم: بازي اش در رگ خواب که به تازگي اکران شده از جمله غافلگيري هاي جشنواره سال پيش بود و با فاصله بهترين نقش کارنامه اوست.

 

ويژگي نقش: کامران دو وجه متضاد دارد؛ ابتداي فيلم مردي محترم و عاشق پيشه است اما پس از مدتي به مينا پشت مي کند و روي خشن خود را نشان مي دهد.

 

ارتباط فيلم با جواني: آقا کامران و مينا خانم شور دوران جواني را رد کرده اند ولي داستانشان در رگ خواب مي تواند براي جوان ها عبرت باشد.

 

فيلم ديگري که از او ديديم: قبل از رگ خواب، آشوب با بازي او روي پرده رفت.

 

سريالي هم در نوبت دارد: گمشدگان سريالي است با بازي او که به زودي پخش خواهدشد.

 

مهم ترين فيلم هاي کارنامه اش: سينما سينما. دفتري از آسمان. اين زن حرف نمي زند. به رنگ ارغوان.

 

 

مهم ترين سريال هاي کارنامه اشک زير تيغ، ساعت شني، مشق عشق، بچه هاي خيابان، شوق پرواز، تبريز در مه و...

 

بيش از دو دهه است بازي مي کند؛ افت و خيز زياد داشته ولي هميشه گليم خود را از آب بيرون کشيده. گل طلايي اش را اما در «رگ خواب» زده و شمايلي متفاوت از خود ارائه کرده است. کوروش تهامي يکي از غافلگيري هاي جشنواره فجر سال پيش بود با نقش کامران؛ مردي که وارد زندگي مينا (ليلا حاتمي) مي شود. با محبت دلش را به دست مي آورد و وقتي او را اسير خود ديد، نوبت بي مهري ها فرا مي رسد. حاتمي براي اين فيلم سيمرغ بلورين گرفت اما تهامي حتي نامزد هم نشد.

 

دلخوري اش را پي شتر اين طور رسانه اي کرده بود: «بسياري از دوستان بعد از تماشاي فيلم رگ خواب به من گفتند پتانسيل فيلم و بازي من براي دريافت جايزه غيرقابل انکار بود، هر چند من ماجراي جشنواره را فراموش کرده ام. به نقشي که بازي کردم، کاري ندارم، زيرا رگ خواب به عنوان يک فيلم يکي از بهترين توليدات سال هاي اخير سينماي ما لقب مي گيرد. کارگرداني اين فيلم هم ناديده گرفته شد. 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,کوروش تهامي

من ديگر جوابي براي اين که چرا جايزه نگرفتم ندارم. اما بد نيست زماني داوران براي تصميماتي که اتخاذ کرده اند، پاسخگو باشند. مگر يک بازيگر چند بار در طول دوران حرفه اي کارش مي تواند نقش هاي درخشان بازي کند. رگ خواب همه چيز داشت: موسيقي، کارگرداني، همه چيز اين فيلم درجه يک بود.» در اين گفت و گو به ماجراي جايزه نگرفتن و نيز خاطرات همبازي شدن با ليلا حاتمي ورود نکرديم و به نکات ديگر پرداختيم.

 

کوروش تهامي در رگ خواب خيلي زود مجابمان مي کند با وجهي تازه از بازيگر او مواجه هستيم. دلايل متفاوتي وجود دارد، تجربه خود بازيگر، کارگرداني درست، حال خوب پشت صحنه و... وقتي حميد نعمت الله فيلمنامه را به شما داد با خواندن نقش به کامران رسيديد يا در صحبت ها و تمرين شکل گرفت؟

وقتي قرار است با کارگرداني کار کنيد که تکليفش با خودش و آدم هاي ديگر کاملا روشن است و تفکر درستي پشت کارش دارد، حساب و کتاب خيلي چيزها مشخص مي شود. به هر حال حميد نعمت الله در سينماي ما کارگردان خاصي هستند. اگر به فيلم هايي که تا به حال ساخته اند دقيق تر نگاه کنيد، حتما قبول داريد که بيشتر بازيگرها متفاوت تر از هميشه در اين فيلم ها ظاهر شده اند. 

 

 

بخشي از اين متفاوت بودن به نگاه کارگردان بر مي گردد و بخشي از آن بسته به پتانسيل خود بازيگر است. بازيگر بايد بتواند خودش را در يک نقش متفاوت قرار بدهد و يک بازي به دور از اغراق و باورپذير ارائه بدهد. با توجه به کامنت ها و نظراتي که در دوره جشنواره و حالا گرفته ام ،معلوم است که خيلب ها نقش را باور کرده اند و همه از اين تعجب کرده اند که بين نقش هايي که تا به حال بازي کرده ام، کمتر شخصيتي با اين سر و شکل و نوع رفتار وجود داشته است.

 

چون نقش کامران خاص است بر اين سوال تاکيد داريم که چطور به آن رسيديد؟

فيلمنامه که مثل بقيه متن ها شماي کلي فيلمي را که قرار است ساخته شود، به شما نشان مي دهد و شخصيت ها را خيلي زياد موشکافي نمي کند. شما براي شخصيتي که قرار است بازي کني يک شناسنامه پيدا مي کني و برمبناي نوع نگاه آن شخصيت به اطرافش، آينده اش و... سعي مي کني يک شمايل جديد بسازي. 

 

من با آقاي نعمت الله درباره اين شخصيت بسيار صحبت کردم و مهم ترين بحث ما اين بود که کامران متفاوت باشد. من هميشه سعي کرده ام براي نقش هايم وقت و انرژي بگذارم و به راحتي از آن ها نگذرم و مي خواستم در گر خواب بهترين خودم را ارائه دهم. از طرفي کارگردان آگاهي که بالاي سر شماست و نمي گذارد از خط بيرون برويد، تاثير فراواني در قوام شخصيت دارد.

 

تجربه بازي در نقش آدمي را که به يکباره درونياتش تغيير مي کند. پيش از اين در سريال «زير تيغ» هم داشته ايد و حالا به نوعي ديگر در رگ خواب. اين نوع شخصيت هاي متغير را دوست داريد؟

من اصولا شخصيت هاي چالشي را دوست دارم. اصلا دلم نمي خواهد شخصيتي که در هر نوع کاري بازي مي کنم، خيلي سطحي باشد و بلافاصله تمام ويژگي هايش را بشود حدس زد. وقتي در چنين نقشي باشم مي فهمم که دارم خطا مي روم، البته اين موضوع به پيشنهادهايي هم که ارائه مي شود، بستگي دارد اما من هميشه سعي کردم نقش هايي را انتخاب کنم که مقداري چالشي تر است و جاي کار بيشتري دارد. حتي اگر اجراي آن سخت بوده باز هم سختي را پذيرفته ام.

 

فيلم رگ خواب با دو بازيگر پيش مي رود، پيش از اين نمونه هايي را در سينماي ايران و موارد بيشماري را در سينماي جهان داشته ايم اما در اين نوع کارها خطري وجود دارد که دو کاراکتر واقعا مي توانند بار کل فيلم را به دوش بکشند و مخاطب را تا انتها همراه کنند يا نه. اين ترس همراه شما هم بود؟

وقتي کارگردان خلاق باشد خودش تا حد زيادي مواظب است که احيانا بازيگر اشتباه نکند. مخصوصا وقتي تعداد بازيگران کم است، خود کارگردان بايد اين قدر به کار احاطه داشته باشد و درگير فيلمنامه شده باشد که در کوچک ترين جزييات هم متوجه شود که بازيگرش در فلان جا دارد يک مدل اجرايي را تکرار مي کند اما باز هم ممکن است با کارگرداني طرف باشيد که هرقدر هم آگاه باشد، بازيگر نتواند خواسته او را اجرا کند که اين مشکل ساز مي شود اما در فيلم رگ خواب کفه بازيگري، متن و کارگرداني همسو بود. و خودمان را سپرده بوديم دست آدمي که از همه لحاظ به او اطمينان داشتيم.

 

 

پيشنهاد هم مي داديد؟

بله. به راحتي مي شد وارد بحث و گفت و گو شد و حتي مي توانستيم پيشنهاد دهيم و کارگردان گوش مي داد. اصولا اين شيوه کارگردانان بزرگ است اما اگر کارگرداني صرفا منتظر پيشنهاد باشد و خودش هيچ ايده اي نداشته باشد، موفق نخواهدبود.

 

براي شکل گرفتن کاراکتر چه پروسه اي طي شد؟

يک بخش از آن بر مي گردد به تجربه خود من در بازيگري و از طرفي بر مي گردد به اين که چقدر يک نفر هوش اين را داشته باشد که بتواند بعضي کدها را از طرف فيلمنامه و کارگردان دريافت کند. من معمولا سعي مي کنم زماني که جلوي دوربين مي روم، نقش را کامل بشناسم و همه رفتارم، نشستن، برخاستن، نوع نگاهم و... شبيه به آن نقش مي شود و مدام درگير آن هستم. حتي زماني که به خانه مي آيم، رفتارم شبيه شخصيتي است که در حال بازي آن هستم.

 

تمرين و دورخواني هم داشتيد؟

کلا دو جلسه دورخواني داشتيم، آن هم نه همه فيلمنامه را! فقط لحظاتي از فيلمنامه که مورد نظر کارگردان بود، اتودهايي زده شد. اما بخش اصلي شخصيت کامران در زمان فيلمبرداري شکل گرفت. براي همين هر روز براي من مثل روز اول بود و هميشه اشتياق و هيجان داشتم براي اين شخصيت.

 

با احترام به همه نقش هايي که تا به حال بازي کرديد، رگ خواب يک سر و گردن از بقيه بالاتر قرار مي گيرد. اين نقش کار شما را براي انتخاب نقش هاي جديد سخت تر مي کند.

 

بله. همين طور است. البته من هميشه اين سختگيري را داشته ام ولي رگ خواب بعد از مدت ها يک نقطه عطف در کارنامه من محسوب مي شود و از اين به بعد نقش هايم را با وسواس و دقت بيشتري انتخاب خواهم کرد. البته اگر بخواهم فقط منتظر اين باشم که چنين نقش هايي پيشنهاد شود، معلوم نيست هر چند سال يک بار بايد بازي کنم.

 

با اين حال تلاش مي کنم از پيشنهادهاي زيادي که مي شود، بهترين را انتخاب کنم. همانطور که در اين سال ها خيلي سختگيرانه انتخاب کرده ام اما اگر بازيگري پنج سال کار نکند، هيچ کس نمي آيد بپرسد چرا کار نمي کنيد. حتي اگر بدانند، خودآگاه کار نکرده تا نقش خوب پيشنهاد شود.

 

 

اما براي خيلي ها دستمزد اولويت دارد.

سعي کرده ام هيچ وقت به خاطر دستمزد کاري را قبول نکنم. من در تلويزيون کارهاي متفاوتي مثل «زير تيغ»، «مشق عشق» يا کارهاي حماسي مثل «تبريز در مه» و کمدي مثل سريال «عصر پاييزي» را بازي کرده ام. ممکن است ماه ها سر کاري نباشم اما به نظر من بازيگر را کلمه «نه» مي سازد نه «بله»هايي که مي گويد. درباره من هم بيشتر «نه»ها وجود داشته.

 

سخت ترين صحنه هاي رگ خواب کدام بود؟

عاشقي و عاشقيت کلا سخت است

 

رگ خواب عاشقانه هايي خلاق دارد که شايد براي اولين بار در سينماي ما ديده مي شود و براي بيننده اي که تجربه عشق دارد، کاملا باورپذير است. ضمن اين که از مميزي به خوبي عبور کرده مثل گيرکردن در پليور، کاهگل خوردن و... از تهامي درباره شکل گيري لحظات عاشقانه و سخت ترين سکانس هاي رگ خواب پرسيده ايم.

 

لحظات و اتفاقات عاشقانه چطور شکل گرفت؟

فکر مي کنم حميد نعمت الله پر است از اين لحظات عجيب و غريب. نعمت الله تا مي تواند از کليشه هاي روزمره دور مي شود. شايد خيلي از کارگردان ها اولين چيزي را که به ذهن شان مي رسد، جلوي دوربين ببرند. اما يک بازيگر جلوي دوربين بايد بازي بکري انجام دهد که نظر آقاي نعمت الله را جلب کند. اين کمي کار بازيگر را سخت مي کند و اين همان هوشي است که بازيگر کارهاي نعمت الله بايد داشته باشد، چون اگر ذهن خلاقي نداشته باشي ممکن است اين قدر تکرار کنيد که حوصله گروه و کارگردان را سر ببريد.

 

صادقانه بگوييد خودتان چقدر تکرار داشتيد؟

تکرار براي همه اتفاق مي افتد اما اين که صحنه اي را به طور خاص بخواهم مثال بزنم که من باعث تکرار آن بشوم، خيلي زياد نيست. اما واقعا صحنه هايي داشتيم که به خاطر سخت بودن صحنه و کار سخت ساير عوامل، چندين بار تکرار کرده ايم.

 

کدام پلان يا سکانس سخت تر و حساس تر از بقيه بود؟

سکانسي بود که من و خانم حاتمي در تاريکي از پله هاي اضطراري بالا مي رفتيم و من بايد با چراغ قوه موبايلم نورپردازي هم مي کردم. اين سکانس بسيار سخت بود، چون در هواي بسيار سرد بايد پله ها را بالا و پايين مي رفتيم و البته از برداشت دوم يا سوم به بعد اين قدر بالا و پايين رفته بوديم که گرم شده بوديم و بايد يک فکري به حال گرما مي کرديم. (با خنده) براي هر دو ما سخت بود اما براي خانم حاتمي سخت تر چون علاوه بر ديالوگ گفتن بايد گريه هم مي کردند و حتي يک جايي خنده و گريه قاتي مي شد. 

 

يکي ديگر از صحنه هاي سخت جايي بود که بايد بعد از تئاتر مي رفتيم ساندويچ فروشي. آن هم صحنه خيلي سختي بود يا جايي ديگر که بايد در ماشين با هم مي نشستيم و باران شديدي مي آمد و بايد در چراغ قرمز توقف مي کرديم. 

 

صحنه کاهگل خوردن هم سخت بود.

 

 

روايت تهامي از بازي در فيلم راست گفتار / مورد عجيب آشوب

از کوروش تهامي دو فيلم تقريبا نزديک به هم اکران مي شود که يکي محبوب خاص و عام است و ديگري جاي دفاع ندارد. «آشوب» پيش از «رگ خواب» اکران شد که درباره آن و ضعف هايش با کاظم راست گفتار صحبت کرديم. تلاش تهامي مشهود است اما فيلم براي حرفي که مي خواهد بزند، سردرگم مي شود.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,کوروش تهامي

چرا آشوب را پذيرفتم؟

تهامي دليل بازي در آشوب را پيچيدگي شخصيت مي داند: «يکي از دلايلي که من براي حضور در اين کار داشتم اين بود که اولا فکر مي کردم که شخصيت آشوب پيچيدگي هاي خاصي دارد و قاعدتا ساختن چنين شخصيتي براي بازيگري که کارش برايش اهميت دارد، خيلي مي تواند جذاب باشد، چون او از معلمي شروع مي کند و بعد از آن مي رود به سمت کارهاي هنري و در يک سينما تئاتر استخدام مي شود باز ناديده گرفته مي شود و وارد زندگي جديد و زد و بندهايي مي شود که خيلي هم خوب نيستند.»

 

يکي از ويژگي هاي مثبت بازي تهامي در آشوب تغيير حالت شخصيت است. با اين حال وجه خوانندگي شخصيت به خاطر ريزه کاري هايش باورپذيرتر شده: «من وقتي وارد بازي مي شوم بايد تمام ابعاد يک شخصيت را ببينم و اجرايم بايد اول خودم را راضي کند. اتودها و تمرين هاي زيادي در خانه داشتم که حد حرکات اين خواننده روي سن تا چه باشد. من تمام اين آوازها را جلوي آينه تمرين کرده بودم، با صداي خواننده اصلي آن قطعه بارها تطبيق دادم. هيچ کدام از اين ها در لحظه به وجود نمي آيد.»

 

ماجراي نريشن

نريشن شخصيت آشوب را تهامي نخوانده و همين به بازي اش لطمه زده. کاظم راست گفتار مي گويد چون از فيلمبرداري فاصله گرفته بوده، صداي او حس و حال نداشته و خودش نريشن را خوانده است. تهامي اما روايتي ديگر دارد: «من براي کاظم راست گفتار بسيار احترام قائلم و مي دانم که در کارشان بسيار وارد هستند. 

 

سر فيلم آشوب با يکديگر خيلي توافق داشتيم اما در اين يک مورد خاص، نمي توانم گفته ايشان را بپذيرم. يک بازيگر وقتي تواناييش را در کارهايش ثابت کرده، چرا نبايد به خاطر فاصله از کار قدرت انتقال حس و حال از طريق نريشن را داشته باشد؟ براي پخش آشوب چند اتفاق افتاد. 

 

 

اول قرار بود سريال چند قسمتي باشد، بعد قرار شد سينمايي شود و در ادامه آن قسمت هاي باقيمانده به صورت سريال به شبکه نمايش خانگي برود. اما در يک بازه زماني از من خواستند به استوديو بروم و بدون هيچ تمريني براي فيلمي که يک سال از ساخت آن گذشته بود، نريشن بگوييم. مي خواستيم در سه يا چهار ساعت تمام اين نريشن ها را ضبط کنيم. 

 

شايد اگر زمان داشتيم و براي رسيدن به چيزي که در ذهن آقاي راست گفتار بود، اتود مي زديم و يک لحن خاص را پيدا مي کرديم، نتيجه بهتري حاصل مي شد، چون شخصيت آشوب موقعيت هاي مختلف در سن هاي مختلف دارد و لازم است براي هر کدام صداسازي انجام شود.»

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,کوروش تهامي

• کاهگل خوري: يکي از سکانس هاي باحال رگ خواب جايي است که کامران براي خوشامد مينا تکه اي کاهگل از ديوار مي کند و آن را دهانش مي گذارد، روايت کوروش تهامي از ضبط اين سکانس و کاهگل خوري اش جالب است: «در آن سکانس واقعا مجبور شدم کاهگل بخورم، حتي اين سکانس دو بار تکرار شد و من و خانم حاتمي مجبور شديم اين کار را دو بار انجام بدهيم. سختي اش اين بود که وقتي کاهگل خشک در دهان قرار مي گيرد، تمام آب دهان را به خودش جذب مي کند. يک جاهايي ديگر نمي توانستيم ديالوگ بگوييم.

 

• کوروش تهامي از اين که به عنوان يک نقش مکمل در سينما به فعاليتش ادامه دهد ابايي ندارد: «اتفاقا من نقش هاي مکملي را که کاربرد زياد و پيش برنده تر در يک فيلم دارند، ترجيح مي دهم به نقش هاي اولي که ممکن است منفعل باشند، چون به نظرم در سينماي دنيا آدم هايي وجود دارند که در نقش هاي مکمل خوش درخشيده اند.»

 

• آشوب در روايت داستانش حسابي سردرگم است. دليل اين امر از نگاه کوروش تهامي کوتاه شدن بيش از حد آن است. او مي گويد: «آشوب يک فيلم ۲۵۰ دقيقه اي است که براي اکران کوتاه شد. بنابراين بخش هاي زيادي از بازي ما در ورژن سينمايي ديده نمي شود و جامپ کات هاي بزرگي در بعضي جاها دارد که به فيلم لطمه زده است.»

 

• تهامي در کار خوانندگي هم حضوري فعال دارد. او علاوه بر خوانندگي در فيلم «آشوب» تيراژ سريال «عصر پاييزي» را هم خوانده است. اما جالب است بدانيد که او اولين بار در سريال روزي روزگاري براي نقش گل آقا آوازخواني کرده است.

 

 

 

 

 

 

javan.hmg.ir
  • 12
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش