سینمای ایران در هر دوره شاهد مردانی بانفوذ و صاحب قدرت بوده؛ حالا سکان دست چه کسانی است؟ در این مطلب توضیح داده ایم، چهره های تاثیرگذار چه کسانی هستند و چطور به جایگاه کنونی رسیده اند.
سینما هم مثل هر حرفه دیگری، یک عده پیش قراول دارد که فکر، سیاست و نظرشان روی کلیت سینما اثر مستقیم می گذارد. آن ها یا خودشان خواسته اند در صف اول بایستند یا استعدادشان آن ها را (خواسته یا ناخواسته) به چنین مرتبتی رسانده.
نتیجه اینکه تاثیر آن ها بر سینما غیرقابل انکار است. مثلا اصغر فرهادی، ابراهیم حاتمی کیا، پیمان قاسم خانی، محمدرضا گلزار، رضا عطاران و شهاب حسینی درخشیده اند، محبوب شده اند و حالا اثرشان مورد توجه است، نام آن ها به فیلم ها اعتبار می دهد و یا گیشه شان را تضمین می کند.
به واسطه چنین اعتباری است که مثلا شهاب حسینی می تواند به مقوله انتخاب بازیگران ورود کند و به کارگردان پیشنهاد دهد، چه کسی مناسب چه نقشی است. یا ابراهیم حاتمی کیا گزینه اول فیلم های استراتژیک باشد. از آن سو برخی می خواهند در صف اول بایستند. نمونه تازه اش احسان محمدحسنی، مدیرعامل سازمان اوج است که نگاه ها را به سمت خود گردانده و کارگردان های صاحب نام امیدشان برای فرجام فیلم ها را او و اوج می دانند. در این نوشتار درباره ۲۰ مرد متنفذ این روزهای سینمای ایران نوشته ایم.
۱. علی سرتیپی؛ تهیه کننده و پخش کننده
آغاز قدرت نمایی: نام سرتیپی با فیلم های مهم دو دهه اخیر سینمای ایران پیوند خورده. او مدیرعامل فیلمیران است که پخش فیلم های مهم را برعهده دارد. سرتیپی پیش از آن که به شکل تخصصی وارد حوزه پخش فیلم شود، چند فیلم بازی و تهیه کرده بود و با میلاد فیلم همکاری داشت.
چطور قدرتمند شد: به استناد سایت فیلمیران، این موسسه در اواخر سال ۱۳۸۳ با ادغام امور پخش سه شرکت فیلمسازان جوان به مدیرعاملی سیدغلامرضا موسوی، میلادفیلم به مدیرعاملی رسول صدرعاملی و آفتاب نگاران به مدیر عاملی محمدرضا تخت کشیان، راه اندازی شد.
صاحبان این سه شرکت تصمیم گرفتند علی سرتیپی را به عنوان مدیرعامل فیلمیران انتخاب کنند. تجمیع قدرت سه شرکت و نیز استفاده سرتیپی از شیوه های به روز و کارآمد پخش باعث شد، فیلمیران خیلی زود تبدیل به معتبرترین موسسه پخش در کشور شود. حالا اولویت فیملسازان طیف های مختلف، همکاری با علی سرتیپی است.
وضعیت کنونی: حالا بیش از یک دهه است که فیلمیران در زمینه پخش فیلم یکه تازی می کند. محض نمونه اشاره می کنیم به «نهنگ ۲»، «ساعت ۵ عصر» و «رگ خواب» که جزو پرفروش ها هستند و فیلمیران پخش آن ها را برعهده دارد. علی سرتیپی رییس کانون پخش کنندگان هم هست و این یعنی قدرت او بیش از پیش شده است.
۲. احسان محمدحسنی؛ مدیرعامل اوج
آغاز قدرت نمایی: سازمان هنری رسانه ای اوج از سال ۱۳۹۰ فعالیتش را شروع کرد اما تولیداتی مثل «زیباتر از زندگی» قدرت فراگیرکردن نام این سازمان و مدیرعامل آن احسان محمدحسنی را نداشتند. آغاز قدرت نمایی اوج به سال ۹۴ بر می گردد که سرمایه گذار «بادیگارد» حاتمی کیا شد.
چطور قدرتمند شد: درخشش «بادیگارد» و البته «ایستاده در غبار» نگاه های را به سمت اوج خیره کرد. اتفاقات دیگر مثل انتشار موزیک ویدئو با ترانه یغما گلرویی بر فراگیر شدن نام این سازمان تاثیر داشت و کمی بعد سرمایه گذاری بر «پایتخت ۵» و ساخت فیلم بیگ پروداکشن «به وقت شام» نشان داد، اوج در اوج قدرت است.
وضعیت کنونی: هفته پیش محمدحسنی نشستی رسانه ای داشت و اعلام کرد اوج علاوه بر «به وقت شام» ابراهیم حاتمی کیا، چهار فیلم دیگر در دستور ساخت دارد: «تنگه ابوغریب» بهرام توکلی، «توهم توطئه» احمدرضا معتمدی، «نائله» اصغر عباسی و «طیب خان» مسعود ده نمکی.
علاوه بر این، اوج از بدو شروع فعالیت، خوراک برخی شبکه های تلویزیون از جمله پویا و امید را تامین می کند. از آن سو دایره فعالیت های محمدحسنی گسترش یافته؛ او با حفظ سمت مدیرعامل بنیاد روایت فتح و مسئول بسیج هنرمندان است تا این گونه هم افزایی میان سه تشکل فرهنگی بیشتر شود. از این به بعد نام پروژه های استراتژیک با اوج گره خواهدخورد.
۳. ابراهیم حاتمی کیا؛ کارگردان
آغاز قدرت نمایی: از دومین فیلم بلندش یعنی «دیده بان» به چشم آمد؛ «مهاجر» و «وصل نیکان» وجاهت ابراهیم حاتمی کیا را بیشتر کردند و «از کرخه تار این» نشان داد او «واقعا» قرار است جنگ را طور دیگری ببیند.
چطور قدرتمند شد: فریادهای حاتمی کیا در «برج مینو» و «بوی پیراهن یوسف» هم خریدار داشت و در «آژانس شیشه ای» رویی دیگر از این فیلمساز نمایان شد و او شد اپوزسیون دلسوز. حالا حاتمی کیا محبوب خاص و عام و چپ و راست است اما خودش سعی می کند زیر پرچم جناحی خاص قرار نگیرد.
در این بیست سال کارنامه او فراز و فرود زیاد داشته اما شمایل حاتمی کیا ورای شناسنامه کاری اش قرار می گیرد. آنقدر وجاهت (قدرت) دارد که مثلا وقتی برنامه می نویسد و از «شیار ۱۴۳» تعریف می کند، سرنوشت فیلم در جشنواره عوض می شود. یا وقتی مصاحبه می کند و از سال ۸۸ می گوید تا مدت ها حرفش تیتر اول رسانه ها است. حتی دلسوزی تهدیدوارش خطاب به رییس وقت سازمان سینمایی به خاطر دیدگاه کیارستمی درباره جنگ، فیلمساز فقید جهانی را در منگنه قرار می دهد.
وضعیت کنونی: حاتمی کیا به جایگاهی رسیده که سازمان متمول اوج، فیلم هایی استراتژیک همچون «بادیگارد» و «به وقت شام» را با طیب خاطر به او می سپارد.
۴. رضا عطاران؛ بازیگر
آغاز قدرت نمایی: در تلویزیون به محبوبیت رسیده بود اما در سینما طول کشید تا نام رضا عطاران متضمن گیشه شود. او در سال ۱۳۸۴ برای اولین بار نقش اصلی را بازی کرد و استارت ستاره شدنش با «هوو»ی علیرضا داودنژاد زده شد. با این حال چند سال طول کشید تا عطاران محبوب مخاطبان سینما شود.
چطور قدرتمند شد: سال ۸۹ اوج گیری عطاران در سینما است؛ بازی اش در «ورود آقایان ممنوع» و «اسب حیوان نجیبی است» به دل نشست و پس از آن با حضورش توانست فیلم ضعیف «اخلاقتو خوب کن» را در گیشه نجات دهد. سال ۹۰ اولین فیلمش «خوابم می آد» را ساخت که به رغم کیفیت نه چندان قابل دفاع، گیشه موفقی داشت.
محبوبیت عطاران تداوم داشت تا جایی که فیلم تلخ «کلاشینکف» به خاطر اسم عطاران جزو پرفروش های سال قرار گفت. از اینجا به بعد تهیه کنندگان برای تضمین گیشه فیلم شان سراغ عطاران می رفتند آن هم در روزهایی که سینما سوت و کور بود و این گونه ارزش این بازیگر بیشتر به چشم می آمد.
وضعیت کنونی: به جز یکی، دو فیلم مثل «آب نبات چوبی» هرچه بازی کند، گیشه دارد. فیلم ضعیفی چون «من سالوادور نیستم» به خاطر رضا عطاران به فروش خیره کننده ۱۴ میلیاردی می رسد و بخشی از فروش بالای ۲۰ میلیارد تومانی «نهنگ ۲» را باید به پای نام او نوشت.
۵. اصغر فرهادی؛ کارگردان
آغاز قدرت نمایی: نشانه های استعداد اصغر فرهادی در سریال ها و فیلم هایش به چشم آمد. اما «چهارشنبه سوری» آغاز رسمی خوش نقشی او در سینما است. این فیلم در جشنواره بیست و چهارم فجر سیمرغ بهترین کارگردان، نقش اول زن، تدوین و فیلم برگزیده مردم را به دست آورد.
چطور قدرتمند شد: فرهادی کمی دست نگه داشت و با فاصله سه ساله سراغ «درباره الی...» رفت. فیلم محبوب خاص و عام شد و در جشنواره های جهانی مورد توجه قرار گرفت که خرس نقره ای جشنواره برلین و جایزه ویژه آسیاپاسفیک سرآمد آن هاست. شمار جایزه های فیلم بعدی فرهادی «جدایی نادر از سیمین» رشک برانگیز است و کسی اولین جایزه اسکار ایران را فراموش نمی کند.
درخشش «گذشته» هرگز به پای «جدایی...» نمی رسد ولی از یاد نمی بریم فرهادی این فیلم را در فرانسه و با حضور خانم برنیس بژو ساخت. موفقیت فرهادی تمامی ندارد؛ او با «فروشنده» جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن و دومین اسکار را گرفت.
وضعیت کنونی: فرهادی چهره ای محبوب میان مردم سینمادوست ایران است و آن طرف هم کیا و بیایی دارد؛ بازیگران بزرگی چون خاویر باردم و پنه لوپه کروز با افتخار در فیلمش بازی می کنند و بازیگران ایرانی آرزوی حضور جلوی دوربینش را دارند. او یک سلبریتی به تمام معنا است که حرفش به سرعت جریان ساز می شود.
۶. شهاب حسینی؛ بازیگر
آغاز قدرت نمایی: حدود هفت سال در سینما حضور داشت و به رغم نقش های موفق، همچنان به خوش نقشی هایش در سریال هایی چون «مدار صفردرجه» آدرس داده می شد. همکاری با اصغر فرهادی در فیلم «درباره الی...» جنس دیگری از توانایی شهاب حسینی روی پرده سینما را عیان کرد که از قضا همزمان با «سوپراستار» در جشنواره فجر قضاوت شد و چه اتفاقی بهتر از این.
چطور قدرتمند شد: دو سال بعد از «درباره الی...» نقش حجت «جدای نادر از سیمین» حکم تیک آف را برای حسینی داشت. او در فاصله «جدایی...» و «فروشنده» نقش بد کم نداشته اما همگی زیر سایه جایزه معتبر جشنواره کن مانده اند. شهاب حسنی آنقدر محبوب است که حتی به عنوان قطب منفی سریال «شهرزاد» غالبا حق را به او می دهند و خواهان وصال شهرزاد با او هستند.
وضعیت کنونی: شهاب حسینی هم بازیگر توانمندی است و هم حضورش در فیلم و سریال ها به فروش آن ها کمک می کند. نام این بازیگر تبدیل به برند شده و فیلم ها را صاحب وجاهت می کند. و این را هم بشنوید که شهاب حسینی از معدود بازیگرانی است که غالب کارگردان ها پذیرفته اند او می تواند در انتخاب ترکیب بازیگرها نظر دهد و بگوید چه کسی باشد و چه کسی نه.
۷. منوچهر محمدی؛ تهیه کننده
آغاز قدرت نمایی: «زیر نور ماه» به خاطر سوژه حساسش که درباره روحانیت است، نام منوچهر محمدی را به عنوان تهیه کننده ای جسور سر زبان ها انداخت. به ویژه اینکه ایده فیلم را خودش به سیدرضا میرکریمی داد و سهم او از ساخت فیلم بیش از یک تهیه کننده است.
چطور قدرتمند شد: محمدی بعد از «زیر نور ماه» بلافاصله ایده ساخت «مارمولک» را عملیاتی کرد؛ فیلمی که با زبان مطایبه قصد دارد میان روحانیت واقعی مرز بکشد. او سال ها بعد ایده «طلا و مس» را به همایون اسعدیان پیشنهاد کرد و قشر روحانیت را این بار از زاویه ای دیگر محور فیلم قرار داد.
طرح ساخت «فرشته ها با هم می آیند» هم متعلق به خود محمدی است که نگاهی تازه تر به زندگی طلبه ها دارد. از دیگر ایده های جسورانه این تهیه کننده «بوسیدن روی ماه» درباره شهدای مفقودالاثر است که البته اعتراض برخی سینماگران موسوم به طیف ارزشی را به همراه داشت.
وضعیت کنونی: منوچهر محمدی این روزها در مقام تهیه کننده، «اکسیدان» را روی اکران دارد که همچنان ترکش های اعتراض به سوژه و شوخی هایش ادامه دارد. او در این فیلم یک کشیش را مبنای روایت داستان قرار داده. راستی چه کسی جز منوچهر محمدی می تواند به حوزه های حساس نزدیک شود؟
۸. محمدرضا گلزار؛ بازیگر
آغاز قدرت نمایی: گلزار سال ۸۱ با «سام و نرگس» وارد سینما شد، سال های ابتدایی نمی دانست سمت و سویش در سینما کدام است. تا اینکه «کما» اکران شد و شمایل تازه ای از این بازیگر در ذهن مخاطبان شکل گرفت.
چطور قدرتمند شد: این بازیگر بعد از هفت فیلم و دقیقا از سال ۸۲ محبوب طیف زیادی از علاقه مندان سینما شد و هر فیلمی که بازی کرد، چه گیشه موفقی داشت. از «کما» به بعد گلزار سعی کرد آداب استار بودن را رعایت کند. کم فیلم بازی کرد و فیلم هایی بازی کرد که به مذاق هوادارانش خوش می آمد.
وضعیت کنونی: محمدرضا جزو معدود بازیگرانی است که بعد از ۱۵ سال همچنان کارآیی دارد و در هر فیلمی که بازی کند گیشه اش تضمین می شود. مثلا فیلمی در قواره «خشکسالی و دروغ» نباید به دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان فروش برسد اما برای فیلم این اتفاق افتاد. و یا «مادر قلب اتمی» به واسطه حضور اوست که به فروش یک میلیارد و ۳۰۰ میلیونی می رسد. این بازیگر پیش فیلم تمام گیشه ای «سلام بمبئی» را روی اکران داشت که به فروش بالای ۱۳ میلیارد تومانی رسید. این یعنی گلزار همچنان محبوب است و فیلم ضعیف را می تواند پرفروش کند.
۹. سیدمحمود رضوی؛ تهیه کننده
آغاز قدرت نمایی: با فیلمی مهم از کارگردانی مهم، اولین تجربه تهی کنندگی اش را ثبت کرد: «درباره الی..» اصغر فرهادی. وقتی فیلم در جشنواره به نمایش درآمد، سوال خیلی ها این بود که محمود رضوی کیست که نامش به عنوان تهیه کننده کنار اسم اصغر فرهادی حک شده.
چطور قدرتمند شد: سید محمود رضوی با «خیابان های آرام» به عنوان دومین فیلمی که تهیه کرد، نشان داد به رغم سن پایین (آ« زمان ۳۰ ساله بود) فردی متنفذ و معتمد است. فیلم کمال تبریزی وقایع پس از انتخابات سال ۸۸ را محور قرار داده بود و با آن ها شوخی می کرد. رضوی در ادامه چند فیلم مهم دیگر را تهیه کرد؛ مثل «دهلیز»، «سیانور» و «ماجرای نیمروز» که دو تای آخر روایتی متفاوت از گروهک منافقین است.
وضعیت کنونی: سید محمود رضوی با ورود به سینما موسسه سیمای مهر را راه اندازی کرد که حاصلش چندین فیلم و سریال شده. درباره تمکن مالی او شایعاتی به گوش می رسد که از فلان ارگان ها حمایت مالی و معنوی می شود. شایع ترین کمک مالی محمدباقر قالیباف است؛ خودش شایعات را رد کرده و حتی درباره حمایت مالی شهردار تهران چندی پیش گفته بود: «هیچ وقت ارتباط ریالی با شهرداری و شخص آقای قالیباف نداشتیم، اما هرجا که نیاز داشتم از حمایت های معنوی ایشان استفاده کردم.»
۱۰. سعید ملکان؛ تهیه کننده و مجری طرح
آغاز قدرت نمایی: شهرت سعید ملکان به خاطر طراحی چهره فیلم ها و سریال ها است اما از یک جایی به بعد تصمیم گرفت در کنار این حرفه، به عنوان سرمایه گذار و تهیه کننده در سینما ادامه فعالیت داشته باشد. این اتفاق سال ۱۳۹۱ با تهیه «آسمان زرد کم عمق» بهرام توکلی رخ داد.
چطور قدرتمند شد: ملکان بعد از فیلم «آسمان زرد کم عمق» تهیه دیگر فیلم توکلی یعنی «بیگانه» را برعهده گرفت و تهیه کننده فیلم «آرایش غلیظ» حمید نعمت الله شد. آن زمان برای برخی این سوال پیش آمد که یک تهیه کننده جوان و تازه کار چطور می تواند با دو فیلمساز مهم همکاری کند؟ کم کم مسیر ملکان یک تغییر اساسی پیدا کرد.
او سراغ کارگردان های فیلم اول رفت؛ ملکان استعدادهای شان را کشف می کند و تهیه کننده فیلم شان می شود. «گینس»، «برادرم خسرو»، «ابد و یک روز»، و «بی حساب» نتیجه این تمهید است. پس طبیعی است که ملکان کاشف استعدادهای جوان لقب بگیرد و توان او برای جذب سرمایه فیلم های آن ها چند برابر شود.
وضعیت کنونی: او مدتی پیش قصد داشت با سرمایه گذار سید هادی رضوی، یک سریال برای بهرام توکلی در شبکه نمایش خانگی تهیه کند که فعلا جور نشده، ملکان اما همچنان مرد متنفذ سینمای ما است.
۱۱. پیمان قاسم خانی؛ نویسنده و کارگردان
آغاز قدرت نمایی: نبوغش در فیلمنامه نویسی از همان روزهای اول هویدا شد. پیمان قاسم خانی نزدیک به سه دهه است در سینما و البته تلویزیون فعالیت دارد و به یاد نداریم فیلمنامه ای نوشته باشد و اتفاقی مهم برایش رقم نخورد. با این حال اگر بخواهیم قاسم خانی واقعی را ردیابی کنیم، به «مارمولک» می رسیم. فیلمی که بخش اعظمی از موفقیت و ماندگاری آن به فیلمنامه و دیالوگ های خاص اش بر می گردد.
چطور قدرتمند شد: پیمان قاسم خانی در تلویزیون هم خیلی زود خودی نشان داد. سال ۸۱ و سریال «پاورچین» نقطه عطف فعالیت این فیلمنامه نویس توانمند است که باعث شد فصل تازه ای از سریال های کمدی رقم بخورد. «شب های برره»، «مرد هزار چهره»، «ساختمان پزشکان» و «پژمان» دیگر فیلمنامه های قاسم خانی هستند که نام شان بر تارک سریال های موفق کمدی نقشه بسته. «سن پترزبورگ» و «ورود آقایان ممنوع» هم آثار شاخص این نویسنده در سینما هستند.
وضعیت کنونی: قاسم خانی همچنان فیلمنامه نویس بی رقیب است. او سال پیش پشت دوربین ایستاد و «خوب، بد، جلف» را ساخت. فیلمی که می توان با آن سرگرم شد، خندید و استعداد کارگردانی قاسم خانی را تحسین کرد. پیشه پررونق فیلم (بالای ۱۶ میلیارد تومان) نشان از قدرت قاسم خانی دارد و پیش بینی اش سختی نیست که مسیر تازه او هم توام با موفقیت خواهدبود.
۱۲. همایون اسعدیان؛ کارگردان و مسئول
آغاز قدرت نمایی: آن چه همایون اسعدیان را در لیست مردان قدرتمند سینما قرار می دهد، صرفا اعتبار کارگردانی و تهیه کنندگی او نیست. اسعدیان از سینماگران متوسط سینما است که گلیم خود را به خوبی از آب بیرون کشیده اما قدرتش را به خاطر فعالیت های صنفی به دست آورده است. نشانه قدرت نمایی او سال ۹۰ که رییس کانون کارگردان ها شد و بعد از سال ها جای علیرضا رییسیان را گرفت، به چشم آمد.
چطور قدرتمند شد: پی گیران سینما می دانند همایون اسعدیان، محمدمهدی عسگرپور و مازیار میری سه یار غار هستند و چه در مسئولیت های اجرایی و چه در تولید فیلم سینمایی از یکدیگر بهره می برند. گاهی یکی تهیه کننده می شود و آن یکی کارگردان و... یکی رییس خانه سینما می شود، دیگری دبیر جشن و آن یکی مدیر اجرایی. پس این سه نفر را باید یک تیم دانست و قدرت شان در سینما را صرفا به پای اسعدیان ننوشت. اسعدیان در دوره ای که میان سینما و حوزه هنری تنش برقرار بود، با این نهاد هم همکاری داشت.
وضعیت کنونی: همایون اسعدیان از سال پیش رییس شورای صنفی نمایش شد که نقشی مهم در چینش ترکیب فیلم ها دارد. او مبتکر قیمت های شناور بلیت های سینما تا بیست هزار تومان است که فعلا اجرایی نشده. از هفته پیش «سارا و آیدا»ی مازیار میری اکران شده که اسعدیان مجری طرح آن است. نقش اسعدیان در سینمای ایران همچنان پررنگ است.
درباره هشت سینماگر که آن ها هم مهره شطرنج را «خوب» جا به جا می کنند
به جمع ۱۲ نفری بالا باید نام هشت مرد دیگر را افزود. این افراد به نوعی روی سینما تاثیر دارند و بخشی از جریان ها را خواسته و ناخواسته هدایت می کنند. فریدون جیرانی با برنامه سی و پنج و نوید محمدزاده با درخشش در فیلم ها رو روی صحنه تئاتر.
درباره این هشت نفر نوشته ایم و می دانیم می توان اسامی دیگری به فهرست اضافه کرد. مثلا مسعود فراستی که وقتی تریبونی چون هفت را در اختیار دارد، سینما را به هم می ریزد و با پشتوانه طیف اصولگرا اثر مستقیم روی برخی تصمیم گیری ها دارد. او اما بدون هفت گویی کارآیی ندارد. حمید فرخ نژاد هم کم کم دارد خودی نشان می دهد؛ با فروش «خوب، بد، جلف» و «گشت ۲»
۱. فریدون جیرانی؛ کارگردان کارشناس
او بیشتر در مقام یک تحلیل گر و کارشناس، توانست خودش را به عنوان فردی تاثیرگذار در سینمای ایران معرفی کند. استارت این اتفاق هم قبل از حضورش در برنامه «هفت» زده شد؛ زمانی که او به عنوان کارشناس در برنامه «دو قدم مانده به صبح» حاضر شد و با تحلیل مسائل چالشی سینما و دعوت از طرفین دعوا توانست به برخی اتفاق ها سمت و سو و جهت بدهد.
جیرانی در ادامه با حضور در برنامه «هفت» و با وسیع شدن دامنه فعالیتش در این برنامه، توانست در بحرانی ترین شرایط مدیریتی سینمای ایران در سال های ۸۸ و ۸۹ نقش تاثیرگذاری بر جریان ریل گذاری غلط مسئولان وقت سینما بگذارد و تا حدودی مانع از اجرای برخی سیاست های غلط شود. حفظ این خط مشی از سوی جیرانی موجب شد تا در نهایت جریان حاکم بر سینما که به لحاظ فکری همسو با مسئولان وقت تلویزیون بودند، او را از گردونه خارج کنند.
۲. مجید مجیدی؛ کارگردان
بدون تردید در بین کارگردانان سینمای ایران متنفذترین فرد است و می توان بدون هیچ لکنتی این لقب را به او داد. کارگردانی که توانست بدون هیچ دغدغه ای گرانترین و عظیم ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را بسازد و طولانی ترین اکران را هم به نام خودش ثبت کند. در طول این برهه زمانی، یعنی از آغاز تولید تا پایان اکران مجیدی توانست بدون پاسخگویی به نهاد، سازمان و یا فردی خاص، تمام امکانات را در اختیار بگیرد.
البته مجیدی سال هاست که توانسته به واسطه همین نفوذ و قدرت پنهانش از بهترین شرایط برای اکران فیلمش بهره ببرد. هرچند که محدود کردن نفوذ و تاثیرگذاری این کارگردان در سینمای ایران فراتر از این مسائل است و می توان در تبیین حساس ترین و تاثیرگذارترین سیاستگذاری های کلان سینمایی ردپای او را به وضوح دید. مجیدی در حال حاضر سرگرم آماده سازی فیلم جدیدش «پشت ابرها» است؛ فیلمی که باید از همین الان آن را نماینده ایران در اسکار امسال بدانیم.
۳. بهروز افخمی؛ کارگردان و کارشناس
از همان روزهایی که به عنوان جوان ترین مدیر تلویزیونی مشغول به کار شد و در ادامه با وجود سن و سال کمش ماموریت پیدا کرد تا پروژه زمین خورده «کوچک جنگلی» را به سرانجام برساند، پشتش حرف و حدیث های زیادی مبنی بر اینکه وابسته به جایی است و مورد حمایت است، به راه افتاد. ساخت فیلم ضدجریان «عروس» بر تنور این حرف ها بیشتر دمید اما افخمی بدون توجه به این مسائل مسیرش را در سینما ادامه داد.
تثبیت موقعیتش به عنوان یک کارگردان صاحب سبک، صراحت لهجه اش در بیان مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و سینمایی، او را به جایگاهی رساند که مورد اعتماد حزب قدرتمند آن سال ها یعنی «حزب مشارکت» قرار گرفت و با حضور در لیست آنها توانست به عنوان اولین سینماگر، نماینده مردم در مجلس ششم شود. افخمی بعد از دوره نمایندگی نه به خاطر آثارش که به خاطر صراحت لهجه اش، کماکان در کانون توجه قرار داشت تا جایی که توانست تریبون برنامه «هفت» را در اختیار بگیرد.
۴. رضا میرکریمی؛ کارگردان
تا قبل از ساخت «زیر نور ماه» کسی جدی اش نمی گرفت؛ هر چند «کودک و سرباز»ش در جشنواره تحویل گرفته شد و جوایزی هم به آن دادند، اما اعتماد منوچهر محمدی به او و پروژه حساسی چون «زیر نور ماه» موجب شد تا میرکریمی وارد معادلات سینمایی شود. به هر حال ساخت فیلمی چالشی درباره روحانیت آن هم در سال های اولیه دولت اصلاحات، برای تثبیت موقعیت یک کارگردان جوان کافی بود تا او وارد بازی شود.
میرکریمی از همین جا به بعد مسیرش را مشخص کرد. ضمن اینکه با ساخت فیلم هایی چون «اینجا چراغی روشن است» و بعد از آن «خیلی دور، خیلی نزدیک» توانست خودش را به عنوان کارگردانی صاحب سبک معرفی کند. از اینجا به بعد میرکریمی تبدیل به برندی شد که همکاری با او برای طرف دوم امتیاز محسوب می شد. رسیدن به همین نقطه، آغازی بود برای شروع قدرت نمایی رضا میرکریمی در عرصه تولید و همچنین عرصه مدیریتی.
۵. منوچهر شاهسواری؛ تهیه کننده
او که حالا مدتی است به مدیرعاملی خانه سینما رسیده، از جمله تهیه کنندگانی است که همیشه مورد اعتماد نهادهای دولتی بوده؛ از تلویزیون بگیرید تا فارابی و حوزه هنری. در همه این سال ها، تمامی این نهادها بدون توجه به سمت و سوی سیاسی شاهسواری که متمایل به چپ و اصلاح طلبی است، به او پروژه های استراتژیک و حساسشان را واگذار کرده اند.
از همین رو شاهسواری همیشه تهیه کننده معتمد آنها در هر برهه زمانی بوده تا پروژه های سنگین به لحاظ مالی و موضوعی را به سرانجام برساند. مثلا در دولت اول محمود احمدی نژاد و زمانی که قرار شد برای ۳۰ سالگی انقلاب چند فیلم سینمایی ساخته شود، مسئولیت وقت تولید یکی از این آثار به نام «گزارش واقعی» را به او واگذار کردند و یا در بحبوحه دعوای حوزه هنری با وزارت ارشاد در سال های پایانی دولت دهم، حوزه از شاهسواری دعوت کرد تا فیلم «مزارشریف» را برایش تهیه کند.
۶. جواد نوروزبیگی؛ تهیه کننده
به عنوان مدیر تولید مورد اعتماد فیلمسازان مطرحی چون ابراهیم حاتمی کیا، مجید مجیدی و رسول ملاقلی پور فعالیت می کرد و همین رزومه برایش کافی بود تا تبواند کار تهیه کنندگی را در سینما شروع کند. او ابتدا برای اینکه جای پایش سفت شود و به بیراهه نرود، با شراکت مجید مجیدی تهیه کنندگی را به شکل مستقل در سینما و تلویزیون شروع کرد. او به واسطه برند مجیدی توانست در تلویزیون پروژه مهم و سنگین «شوق پرواز» را بگیرد و همزمان حوزه هنری هم تهیه چند تا از پروژه هایش از جمله «خدا نزدیک است» و «یک وجب آسمان» را به او سپرد.
نوروزبیگی در ادامه با پرویز پرستویی وارد مشارکت در امر تولید شده و چند فیلم و سریال با همکاری او در مقام شریک تهیه کننده و بازیگر تولید کرد. مسیر حرکتی نوروزبیگی به شکلی بود که او در کمتر از پنج سال توانست به جایگاهی در عرصه تهیه کنندگی برسد که بانک پاسارگاد مجاب شود، تولیدات سینمایی اش را به او واگذار کند.
۷. مرتضی شایسته؛ تهیه کننده
اوایل دهه هفتاد و در سال هایی که سینمای ایران آرام آرام وارد دوران تازه ای از حیات خود می شد، او و برادرش در هدایت فیلم جریان اصلی تولید را در دست گرفتند تا جایی که این دفتر تبدیل شد به یک کارتل جمع و جور سینمایی؛ میزان قدرت آنها در جذب کارگردانان صاحب نام و حجم بالای تولیداتشان موجب شد تا در همان سال ها شایعه ای دهان به دهان بچرخد که برادران شایسته مورد حمایت رییس جمهور وقت قرار دارند و به واسطه همین رانت است که توانسته اند بر سینمای ایران سیطره پیدا کنند.
آنها در دوران اصلاحات هم همین قدرت را داشتند، اما به تدریج از میزان تاثیرگذاری آنها کاسته شد. با این حال دفتر هدایت فیلم همچنان یکی از قدرتمندترین دفاتر پخش است؛ دفتری که توانست در دوران حکمرانی فیلمیران پا به پای آن جلو بیاید و جلوی تک قطبی شدن پخش توسط سرتیپی و دوستانش را بگیرد.
۸. نوید محمدزاده؛ بازیگر
از تئاتر کارش را شروع کرد؛ جوانی که آرام آرام خودش را در همین عرصه تثبیت کرد و مورد اعتماد کارگردانان تئاتر قرار گرفت و نقش های پررنگ و اثرگذاری را به او دادند. تماشای یکی از کارهای او توسط رضا درمیشیان کافی بود تا مسیر نوید برای ورود به سینما هموار شود. درمیشیان نقش اول فیلم «عصبانی نیست» را به او داد؛ فرصتی که محمدزاده با نهایت تیزهوشی از آن استفاده کرد و توانست میخ خودش را سفت بکوبد. فیلم درمیشیان توقیف شد، اما همان اکران های جشنواره ای کافی بود تا کارگردانان از وجود استعدادی تازه در عرصه بازیگری خبردار شوند.
او با تیزهوشی مثال زدنی اش از بین انبوه پیشنهادات، به آنهایی جواب مثبت داد که می دانست می تواند با حضور در آنها بخش دیگری از توانایی هایش را به رخ بکشد. اتفاقی که در جشنواره سی و چهارم افتاد و سینماگران دیگر پذیرفتند، جوان اول سینما کسی نیست جز نوید محمدزاده.
- 17
- 2