ایزابل هوپر سالهای سال است که با حضور در یکسری فیلم متفاوت از جریان اصلی سینما میدرخشد؛ چنانکه منتقدان در تمام این سالها گفتهاند، شاید بهترین بازیگر زن دنیای سینما برای ایفای شخصیتهای پیچیده و قوی این بازیگر باشد. در واقع این گفته کمترین نشانی از اغراق یا بزرگنمایی هم ندارد. هوپر از همان نخستین بازیهایش در فیلمهای کلود شابرول ازجمله فیلم درخشان مراسم که او را بدل به یک ستاره کردند؛ تا معلم پیانو شاهکار بیبدیل میشاییلهانکه؛ و البته تا نامزدی جایزه اسکارش در سال گذشته با فیلم او که شاهکاری بود از کارگردان درجه یک اروپایی پل ورهوفن؛ همیشه کیفیتی معمایی و اسرارآمیز و عمقی روانشناختی در طراحی و ایفای نقش شخصیتهایش به همراه داشته است.
درباره ایزابل هوپر و جلوههای گسترده توانایی او بارها و بارها گفته و نوشته شده؛ و شگفت که آگاهانه یا ناخودآگاه در این میان کمتر به تنوع نقشهایی که بازی میکند، اشاره شده و در ارزیابی گستره این تواناییها بیشتر وسعت احساسی که این بازیگر برای هر شخصیت به همراه میآورد، مورد توجه و ارزیابی و قضاوت واقع شده است.
فراموش نکردهایم گفتههای هانکه را درباره هوپر؛ که در گفتوگویی در سال ۲۰۰۱ درباره این بازیگر شاید بهترین و هوشمندانهترین توصیف را به کار بست: شما از یک طرف، با نهایت عذابِ او مواجه میشوید و از سوی دیگر، با خردگرایی محضاش. هیچ بازیگر دیگری نمیتواند این دو را با هم ترکیب کند. بله حق با هانکه بود و آشکارا این موضوع بسیار پیچیده به نظر میرسد؛ البته مگر اینکه شما ایزابل هوپر باشید. ایزابل هوپر این ویژگی را البته فقط در معدودی فیلم مهم به جلوه نگذاشته؛ و تمام کارنامه او پر است از یک گستره وسیع احساسی؛ چه در نحوه بازیگری و چه از جهت تأثیرگذاری بر احساسات و ادراک مخاطبان.
او در جدیدترین فیلمش با نام خانم هاید که اقتباس آزادی است، از دکتر جِکیل و آقای هاید به کارگردانی سِرژ بوزون- منتقد فرانسوی که فیلمساز شده است- نیز، دوگانگی شخصیتش را ارایه داده و نهتنها این دوگانگی را تناقض ننامیده و کماهمیتش جلوه داده؛ که حتی گفته است به ندرت باید به این موضوع توجه داشت که درحال بازیکردن در نقش یک هیولاست: من بهعنوان یک بازیگر کار خاصی با این موضوع نداشتم، چون این بیشتر یک تکنیک فیلمسازی به حساب میآید و شیوهای که سرژ آن صحنهها را فیلمبرداری کرد. میدانستم که برای بازی در این صحنهها قرار است دوقطبی شوم و از جلوههای ویژه هم استفاده خواهد شد.
نقش خانم هاید بیشتر فنی بود و بر پایه سینما شکل گرفت؛ و من بهعنوان بازیگر، بیشتر معلم مدرسه بودم... در خانم هاید که چندی پیش نخستین نمایشاش را در جشنواره فیلم نیویورک تجربه کرد، هوپر نقش یک معلم مدرسه کهنهکار را بازی کرده است و در بخشی از داستان یک تمهید داستانی هیولاگونه، همه چیز را در مسیر تازهای قرار میدهد. با اینکه هوپر قبول دارد پس از مجموعهای از نقشهای پرمایه و قوی در کارنامهاش، حالا در ظاهر نقش یک معلم مدرسه به آخرخطرسیده را بازی کرده است که دانشآموزانش میکوشند او و ظاهرش را دست بیندازند، اما خودش در نحوه اجرای نقش به بهترین وجهی نشان میدهد که با این نگاه به این شخصیت نگاه نمیکند.
در واقع آشکار است که او این شخصیت را جور دیگری برای خودش تحلیل کرده است: مبارزه با نابرابری در جامعه فرانسه که او به خوبی میداند ریشه در نظام آموزشی دارد. او میداند که در تدریس، خوب نیست اما پس از ۳۵سال همچنان در برقراری ارتباط با دانشآموزان محروم، رفتارش را حفظ کرده است؛ و اینها موضوعهایی هستند که درخصوص این شخصیت مورد توجه هوپر قرار گرفتند. هوپر میگوید: این شخصیت، ضعیف یا شکننده نیست، او بیشتر غمزده و دلتنگ است. البته که او راضی و خرسند نیست.
او میداند در مقام معلم، چیزی مهم و حیاتی را از دست داده و به همین دلیل غمگین است، چون این مأموریت را دارد و میداند یک معلم باید چگونه باشد، نظام آموزشی باید چگونه عمل کند و اینکه دانش و علمِ لذتبخش، برای این دانشآموزان چه معنایی میتواند داشته باشد. با این حال تلخی وجود ندارد و شاعرانگی در فیلم موج میزند و این شخصیت هم یک شمایل شاعرانه است. هوپر البته در این میان واقعبین هم هست و نمیخواهد ارزشهای افزودهای به کارش الصاق کند. به این دلیل هم این برداشت آرمانگرایانه را رد میکند که دلیل پذیرفتن این نقش از سوی او این بوده که قصد داشته است نقش متفاوتی را تجربه کند.
در حقیقت وقتی به این نکته اعتراف میکند که برای او در زمان انتخاب پروژهها، خود نقش در درجه دوم اهمیت قرار دارد، شاهدی است بر مثال واقعبینی ایزابل هوپر: من کارگردانها را انتخاب میکنم نه نقشها را. انتخاب یک نقش فقط برای کارکردن و بدون اینکه کاملا از این موضوع آگاه باشیم که چه کسی فیلم را میسازد، برای من هیچ معنی و مفهومی ندارد. به نظرم این موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار است که شما چگونه فیلمی را میسازید که آشکارا برمیگردد به کارگردانی که با او همکاری میکنید. هوپر میگوید: در ابتدای کارنامهاش از هدایت و کارگردانی بد تجربه دارد و به همین دلیل از اول، راه و رویکردش را در انتخاب پروژههایش مشخص کرده است.
اطمینان به یک کارگردان و فرورفتن در قالب یک شخصیت همان عواملی هستند که به هوپر اجازه میدهند از بازیگری لذت ببرد و آن را به نحواحسن انجام دهد. او بوزون را به خاطر تفاسیر اجتماعی غنی فیلمهایش دوست دارد و البته عنصری از عدم واقعیت؛ نوعی شاعرانگی سینمایی که احساسات را برمیانگیزد. با این وجود اعتراف میکند که در نخستین همکاریاش با بوزون در فیلم اوج محصول ۲۰۱۳ زمان زیادی سپری شد تا خودش را با این کارگردان جوان تنظیم کند: گاهی وقتها با کارگردانیاش مشکل داشتم؛ نمیخواهم برای او از واژه آبستره استفاده کنم، چون او یک طرح کلی در ذهنش دارد که لزوما نمیخواهد از آن دور شود؛ و گاهی وقتها نمیتواند خواستههایش را با واژگان بیان کند و به همین خاطر من دچار مشکل میشدم؛
به هرحال او بیشتر از زبان بدن، حرکت و ریتم برای هدایت بازیگرانش بهره میبرد. کیفیت موزیکال منحصربهفرد دنیای سینمایی بوزون باعث جذب هوپر به پروژههای این کارگردان جوان شده است. بنابراین صرف زمان برای همخوانی و رسیدن به درک متقابل، امری پذیرفتنی است، چون هوپر به هرحال به سرعت متوجه شد که بوزون چطور شخصیت او را تصور کرده است. تماشای ظهور و شکلگیری یک شخصیت، استعاره کاملی است از رویکرد هوپر نسبت به بازیگری: او نیازی به درک همه جنبههای یک شخصیت برای بازی در قالب او ندارد. خودش موضوع را این طور توضیح میدهد: مسأله این نیست که نمیخواهم همه چیز را بفهمم. فقط باید با این موضوع کنار بیاییم که وقتی در فیلمی بازی میکنید لزوما همه چیز را نمیفهمید؛ چون در ذهن کارگردان جای نگرفتهاید. حتی شاید خود او هم دقیقا نداند که چه کاری میکند. من به این ایده باور دارم که فیلمها زندگی خودشان را دارند.
شما باید به خودتان اجازه دهید که اثر و شرایط شما را پیش ببرند. شما چشمبسته وارد میشوید اما با اعتماد که این موضوعی حیاتی و ضروری است. ایزابل هوپر در پایان با نقل قولی از فیلمساز بزرگی که با او همکاری کرده است، حرفش را جور دیگری بیان میکند: میشاییلهانکه میگوید: اجازه دهید غافلگیر شویم. شما باید فیلمسازی را با ظرفیت غافلگیرشدن دنبال کنید؛ این ویژگی است که فیلمسازان بزرگ از آن بهرهمندند و فیلمسازی هم به آن نیاز دارد و البته این گفته از خود ایزابل هوپر که همه چیز را درباره نگاه این بازیگر به سینما توضیح میدهد: به این ایده باور دارم که فیلمها زندگی خودشان را دارند. شما باید به خودتان اجازه دهید که اثر و شرایط شما را پیش ببرند. شما چشمبسته وارد میشوید اما با اعتماد که این موضوعی حیاتی و ضروری است.
- 11
- 5