شهره لرستانی جزو بازیگران نسل میانی سینمای بعد از انقلاب است که توانست در دهه اول فعالیت بازیگریش در فیلم های درخشان و مهم و نقش های ماندگاری بازی کند. مادر شهرستانی و جوان فیلم «نیاز»، زن جوان بریده از سازمان فیلم «پناهنده» و کلفت پرشر و شور فیلم «دختر شیرینی فروش» از جمله چنین نقش هایی بودند.
شهره لرستانی جزو بازیگران نسل میانی سینمای بعد از انقلاب است که توانست در دهه اول فعالیت بازیگریش در فیلم های درخشان و مهم و نقش های ماندگاری بازی کند. مادر شهرستانی و جوان فیلم «نیاز»، زن جوان بریده از سازمان فیلم «پناهنده» و کلفت پرشر و شور فیلم «دختر شیرینی فروش» از جمله چنین نقش هایی بودند. لرستانی در سال های بعدی فعالیتش هم کم نقش خاطره ساز نداشته و از جمله آنها زن حاجی خوش سر و زبان مجموعه کمدی «اخراجی ها». لرستانی از جمله بازیگران ایرانی است که تجربه همکاری با برخی از کارگردانان سرشناس و از جمله ایرج طهماسب، کمال تبریزی، تهمینه میلانی، داوود میرباقری و مهدی صباغ زاده را داشته است.
لرستانی همان قدر که در کارهای کمدی خوب و درخشان است و از معدود کمدین های زن سینمای ایران محسوب می شود در حوزه ایفای نقش های درام و تاریخی هم توانا است؛ بازی درخشانش در مجموعه «امام علی (ع)» و «مختارنامه» موید چنین مسئله ای است. لرستانی بیش از یک دهه است که وارد حوزه کارگردانی هم شده و سعی کرده توانایی هایش در این حیطه را با فیلم هایی ویدئویی نظیر «بی بی خاتون» و «زیرخاکی» ارائه دهد. ضمن این که مترصد اولین تجربه سینمایی اش هم هست. لرستانی در اواخر دهه هشتاد کمی از بازیگری فاصله گرفت اما مدتی است که تلاش می کند دوباره حضورش را مستمر کند. لرستانی جدا از مسائل هنری در مسائل اجتماعی هم فعالیت دارد و موسس صندوق حمایت از هنرمندان پیشکسوت بود که به دلیل عدم حمایت های لازم چنان که باید به ثمر ننشست.
می خواهم به عقب تر بروم، به دهه ۶۰، زمانی که در بیست و پنج سالگی نقش مادر یک نوجوان را در فیلم «نیاز» بازی کردید. برایتان دشوار نبود در آن سن و سال چنین نقشی را بازی کنید؟
در آن دوران، تحصیلاتم را در دانشگاه به پایان رساندم و از مباحث بازیگری شناخت کاملی به دست آورده بودم. و با سبک بازیگری به شیوه استانیسلاوسکی و استفاده از آن «اگر» جادویی، نقشم را بازی کردم. خودم را در جای شخصیت این مادر قرار دادم و رفتم به سراغ ایفای نقش. خوشبختانه نقش هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و نشان داد آموزه های آکادمیک تا چه حد می تواند یاری رسان بازیگر باشد.
تعلق شما به خطه لرستان چقدر باعث شد برای ایفای این نقش انتخاب بشوید؟
علیرضا داوودنژاد به خاطر تسلط من به لهجه لری انتخابم کرد. البته لهجه مورد استفاده در فیلم «نیاز» یک لهجه محلی شبه لری با تلفیقی از لهجه ملایری بود و ایفایش هم تا حدودی برایم دشوار بود که قبل از شروع فیلمبرداری، معلم لهجه هم با ما کار کرد.
در آن سن ارائه حس و حال مادری برایتان دشوار نبود؟
کار دشواری بود اما رجوع کردم به گرته برداری از زنان این تیپی که دور و اطراف شناخت داشتم. این یک آموزشگاه رایگان است که بازیگر می تواند از همه آدم های دور و اطرافش الهام های خاص خود را بگیرد که هر یک زمانی به دردش می خورد.
در حین بازی در این نقش از ریزه کاری هایی مثل نهیب زدن با میل بافتنی به پای پسر استفاده کردید که نقش را باورپذیر می کرد. آیا این ریزه کاری ها در متن وجود داشت و یا شما در حین بازی از آنها استفاده کردید؟
استفاده از این نوع جزییات رفتاری پیشنهاد خودم بود همان طوری که اشاره کردم به آدم های دور و اطراف دقت می کنم و از برخی جزییات رفتاری شان در حین ایفای نقش هایم استفاده می کنم. درست مثل موردی که اشاره کردید که مادر برای تشر زدن به پسرش با میل بافتنی به پایش ضربه می زند.
در همان دوران هم تلاش می کردید نقش های مشابه و یکسان را بازی نکنید و رفتید نقش یک دختر آرمانخواه چریک را در فیلم «پناهنده» رسول ملاقلی پور بازی کردید.
همیشه سعی می کردم از میان نقش های پیشنهادی، نقش های متفاوتی را بازی کنم. آن دوران به واسطه ساخت فیلم های متنوع به لحاظ فرمی و ژانری، دایره انتخاب هایم وسیع بود و من هم توانستم کاراکترهای متفاوتی را ایفا کنم.
اگر بخواهیم بررسی تطبیقی و دقیقی نسبت به ارائه تصویر زن در سینمای ایرانی در دهه ۶۰ و ۷۰ نسبت به دهه ۹۰ داشته باشیم به چه تفاوت های عمده ای بر می خوریم؟
انسان و روحیاتش در گذر زمان دستخوش تغییر و تحول می شود. در سینمای ما هم نقش زنان در این دهه ها خیلی بالا و پایین شد. زنان امروز نسبت به زنان دهه های قبلشان خیلی پیچیده تر هستند. هرچه جلوتر می رویم این پیچیدگی و چند لایه بودن در زن ها بیشتر خود را بروز می دهد. دوست خوبم نغمه ثمینی روزی جمله ای بهمن گفت به این مضمون که «زن ها موجودات رنگی و مردها سیاه و سفید هستند.» فکر می کنم این همان اتفاقی است که در سینمای ما هم مدام بازتاب داشته است.
این جمله فمینیستی نیست؟
نمی دانم چی هست(؟!) اما زن ها خیلی پیچیده هستند و مردها ساده!
ساده یا سطحی؟
مردها اغلب ساده و روان هستند و زود دستشان خوانده می شود. در حالی که زنان این گونه نیستند؛ مقاصد و نیت خانم ها دیر کشف می شود و هر چقدر در آثار سینمایی یا تلویزیونی این ویژگی ها بیشتر بازتاب داده شود وجه واقع گرایانه کار بالاتر می رود.
در فیلم «پناهنده» به دلیل علاقه رسول ملاقلی پور به صحنه های درگیری و بزن و بزن چند صحنه اکشن در فیلم وجود داشت. بازی در این صحنه ها برایتان سخت نبود؟
نه چندان. اما همیشه در پشت صحنه این فیلم با رسول ملاقلی پور به لحاظ فکری درگیری داشتم؛ دلم می خواست ملاقلی پور را متقاعد کنم که شخصیت بنفشه باید به سمت شخصیت زاپاتا (احمد نجفی) گرایش پیدا کند، زیرا مردان قوی را دوست دارد و شوهر بنفشه آدم منفعلی بود و نمی شد متصور بود که بنفشه بتواند با او ادامه بدهد اما ملاقلی پور مخالف بود و این چالش تا آخر ادامه داشت.
آیا ملاقلی پور کارگردانی با افکار ضدزن بود؟
خدا رحمتش کند. الان که ایشان در میان ما نیستند بهتر است زیاد راجع به این قضیه وارد جزییات نشویم...
بعد از «پناهنده» در یکی از محبوب ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران «لیلی با من است» بازی کردید. آیا پیش بینی می کردید فیلم این قدر موفق باشد؟
موقعی که بازی می کردیم حس می کردیم کار شیرین و خوبی شده است و پیش بینی هایی داشتم از این که مورد توجه قرار خواهدگرفت اما این که فیلم به عنوان نمونه ای از کمدی موقعیت، سال های سال مخاطب داشته باشد واقعا قابل پیش بینی نبود.
تعجب نکردید کارگردانی جدی مثل کمال تبریزی که فیلم های تلخی مثل «عبور» را ساخته این قدر در «لیلی با من است» طنازانه کار کند؟
موقعی که آدم های قدرتمند فیلم می سازند، طبیعی است ماحصل کار خوب بشود و این ربطی به گونه ای که در آن کار می کنند ندارد چون کیفیت تکنیکی در کنار متن خوب است که باعث می شود کار وزنی قابل توجه پیدا کند.
در «زیر درخت هلو» در نقش یک کلفت شیرین و عجب و غریب بازی کردید و نشان دادید چقدر در بازی در نقش های کمدی تبحر دارید؟
برخی از اقوامم در شهرستان زندگی می کنند و به خوبی این نوع زنان تیپیک را می شناسم که در گذشته های نه چندان دور به عنوان خدمتکار به خانه های آدم های پولدار می آمدند. این زن هم مثل برخی از آدم های شبیه خودش از یک چیزی بدش می آمد و به هلو حساسیت داشت و در ضمن تا اسم شوهر را می شنید احساس بیزاری می کرد اما ته دلش بدش نمی آمد شوهر کند.
به نظر می رسد جزو بازیگرانی نیستید که با گریمورها دچار چالش و اختلاف شوید.
برای من زیاد چهره ظاهری و نوع گریم شدن مهم نیست. بنابراین با گریمورها دچار چالش نشده ام. نکته مهم تفاوت بودن نقش است و برای این منظور هیچ ایرادی ندارد که سنگین ترین و دور از ذهن ترین گریم ها را هم تجربه کنم.
خیلی از بازیگران به محض این که به شهرت می رسند، نوع رفتارشان دستخوش تغییر می شود و به اصطلاح جوگیر می شوند اما این اتفاق در اوج دوران کاری تان برای شما رخ نداد و تقریبا در برخورد با آدم ها یک رویه واحد دارید؟
هیچ وقت تلاش نکرده ان گذشته ام را فراموش کنم و با موفقیت در یک فیلم خودم را گم کنم و رفتارم تغییر کند. چون فکر می کنم این گذشته است که می تواند به آدمی کمک کند در پیمودن مسیر درست در آینده ای که پیش روی ماست.
در «اخراجی ها» با یک کارگردان اصولگرا همکاری کردید. در انتخاب نقش های تان منش فکری کارگردان چقدر برای تان دارای اهمیت است.
موقعی که فرصت انتخاب برای بازی در چند نقش وجود داشته باشد قدرت انتخاب دارم. موقعی که یک سال بیکار باشم و آقای ایکس پیشنهاد بازی بدهد لاجرم قبول می کنم. درباره «اخراجی ها» هم نقش آن قدر جای کار داشت که بتوانم با کمک تجربیات خودم مایه هایی کاملا مفرح به آن دهم.
با بازیگران بزرگی مثل اکبر عبدی و پرویز پرستویی و حمید جبلی همبازی بوده اید. با کدامیک از بازیگران در حین بازی راحت تر بودید.
ضمن احترامی که برای حمید جبلی قائلم، با پرویز پرستویی که در چند فیلم و سریال همبازی بودم همکاری خوب و روانی داشتم و برای شان احترام زیادی قائل هستم. ورای کیفیت کار بازیگر مقابل، اگر بازیگر نقش مقابلم بده و بستان های بازیگری را رعایت نکند من کار خودم را انجام می دهم و نمی گذارم این رویه در بازی ام تاثیر سویی داشته باشد.
نقش های خوب تاریخی در سریال هایی مثل «امام علی (ع)» بازی کردید که آنها هم به قدر کفایت دیدنی شد.
زیاد نقش تاریخی بازی کردم و سعی کردم همه شان را هم باورپذیر از کار درآوردم. در سریال «امام علی (ع)» نقش زن مروان را بازی کردم. یادمی می آید در زمان پخش سریال با خواهرزاده ام که خردسال بود سر سفره ای در مجلس دینی بودیم و خانم روضه خوان، لعنتی بر مروانیان فرستاد و خواهرزاده آهسته در گوشم گفت: «خاله بیا زود از اینجا برویم، اینها دارند ما را نفرین می کنند.»!!!
در چند کار تلویزیونی مثل «سه در چهار» با مهران رجبی زوج خوب هنری تشکل داده بودید. چرا در ادامه کمتر از این زوج در سایر سریال ها استفاده شد؟
ممکن است من نقشم را خوب بازی کرده باشم و سریال هم کار باکیفیتی شده باشد اما شرایط تولید «سه در چهار» خیلی سخت بود و کلی فشار متحمل شدم و تولید دشواری داشت.
در این جنس از کارها که در روند خوبی ساخته نمی شود معمولا چه واکنشی بروز می دهید.
بازیگرم و به خاطر غم نان مجبورم شرایط را تحمل کنم!!! چون فکر می کنم در نهایت مخاطب که نمی داند در پشت صحنه چه گذشته و قضاوت را با محصول نهایی خواهدداشت پس چه بهتر که علیرغم همه ناملایمت ها، بکوشم لااقل تصویری که مخاطب از من در ذهن دارد، خراب نکنم.
ماهنامه دنیای زنان
- 16
- 2