چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
۱۹:۴۸ - ۰۸ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۲۱۹۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

سروش صحت:

خطوط قرمز را جا به جا کردیم تا به مخاطب نزدیک شویم

سروش صحت,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

شاید چهره جدی و از نظر عده ای که او را از نزدیک و به خوبی نمی شناسند، چهره اخمویی داشته باشد. اما بسیار خوش مشرب و خنده رو و خوش اخلاق است. نه فقط در طول مصاحبه هنگامی که روی صندلی کارگردانی هم قرار می گیرد در عین نگاه جدی ای که به کار دارد، با همه اعضای گروه چه بازیگران و چه گروه تدارکات خوش اخلاق است. خوش خلقی خصیصه اخلاقی این بازیگر و کارگردان است که مدتی است فصل دوم «لیسانسه ها» را روی آنتن شبکه سه دارد. گرچه خودش آن را فصل دوم «لیسانسه ها» نمی داند و در مصاحبه ای که پیش رو دارید، در این باره توضیحاتی ارائه داد. اما می توان این مجموعه را یکی از متفاوت ترین کارهای این کارگردان دانست. از این رو در یک جمعه زمستانی مهمان یک فنجان چای بانی فیلم شد و با او درباره این مجموعه و برنامه «کتاب باز» و فعالیت های اخیرش گفت و گویی داشتیم که در ادامه می خوانید:

 

 اگر اجازه بدهید از «فوق لیسانسه ها» که فصل سوم این مجموعه محسوب می شود، صحبت کنیم که چه زمانی قرار است ساخته شود؟

– اگر سری دوم «لیسانسه ها» را مردم دوست داشته باشند و بازخورد خوبی از کار بگیریم و شرایط ساخت هم مهیا شود و تیم هم جمع شود، حتما ساخته خواهد شد. البته صحبت هایی در این باره شده است، اما ساخت فصل جدید بستگی به نظر مخاطبان این سریال دارد.

 

 «لیسانسه ها۲» هم به همین دلیل ساخته شد؟ یعنی بازخورد مخاطب باعث ادامه دار شدن کار شد؟

– نه لازم است که همین جا در این باره توضیحی بدهم. این «لیسانسه ها۲» نیست. طرح اولیه ما یک مجموعه ۶۰ قسمتی بود و ما هیچ برنامه ریزی هم برای «لیسانسه ها۲» نداشتیم. بنابراین حتی وقفه ای هم در فیلمبرداری ایجاد نشد. اما زمانی که تا قسمت ۲۴- ۲۵ ضبط کرده بودیم، به ما گفتند که قرار است سریال روی آنتن برود. از آنجایی که ما نمی توانستیم قسمت های دیگر را در آن تایم مشخص شده برسانیم، گفتند که تا جایی که آماده است پخش می کنیم و باقی را در قالب فصل دوم و در یک زمان دیگر پخش می کنیم. بنابراین طراحی برای فصل دوم نداشتیم. اما اگر قرار باشد ادامه پیدا کند، در واقع فصل دوم یا «فوق لیسانسه ها» خواهد بود.

 

 با این حساب پایان بندی را به گونه ای طراحی کرده اید که داستان درفصل دیگری ادامه پیدا کند؟

– فصل قبل داستان تمام نمی شد، اما در این فصل داستان به پایان می رسد.

 

 «فوق لیسانسه ها» الان در چه مرحله ای است؟

– ایده و طرح را داریم، اما هنوز نگارش فیلمنامه را آغاز نکرده ایم. چون منتظر بازتاب مخاطب هستیم.

 

 برای شما که مجموعه های طنز بسیاری را برای تلویزیون ساخته اید، این کار چه جایگاهی دارد؟

– خودم که خیلی خیلی دوستش دارم. البته من «شمعدونی» را هم دوست داشتم، اما استقبال بسیار خوب مخاطب از این مجموعه برایم خیلی خوشحال کننده است.

 

 غیر از آماری که صداوسیما درباره بازخورد مخاطب از سریال ها ارائه می دهد، خودتان چه فیدبکی تا به امروز از مخاطبان و مردم گرفته اید؟

– زمانی که «شمعدونی» پخش می شد، می دیدم که عده ای این کار را دوست نداشتند. اما در باره «لیسانسه ها»تا جایی که اطلاع دارم و می بینم و می شنوم، مردم سریال را دوست دارند.

 

 معمولا همه عوامل در موفقیت یک اثر تاثیرگذار است. اما به نظر شما مردم قصه را بیشتر دوست دارند و با آن ارتباط برقرار کرده اند و یا شخصیت ها و بازیگران را؟

– من فکر می کنم همه خانواده ها بالاخره یک جوانی را دارند که با این مشکلات روبرو هستند. یعنی اغلب جوانها یا به دنبال کار هستند و یا برای ازدواج با موانعی روبرو هستند. به همین دلیل موانعی که در قصه سر راه شخصیت ها قرار دارد، به نوعی برای مخاطبان ملموس است. از طرفی تیم خوب و هماهنگی داشتیم. بازیگران هم خوب بودند و در مجموع همه این عوامل باعث شده تا مردم این کار را دوست داشته باشند.

 

 یکی از ویژگی های سریال شما پرداختن به مشکلات ازدواج آقایان است. ما معمولا در سریال ها مدام دخترهای جوانی را می بینیم که به دنبال خواستگار هستند. اما شما جوانی مانند حبیب را دارید که توانایی ارتباط برقرار کردن با یک خانم جوان را برای ازدواج ندارد!

– خب این خیلی به نظرم تکراری شده بود که همیشه خانم جوان برای ازدواج مشکل داشت. در صورتی که خیلی وقت ها آقایان برای ازدواج موانع و مشکلاتی را پیش رو دارند. ضمن اینکه در تلویزیون شوخی با آقایان راحت تر است. شما تصور کنید که اگر قرار بود شخصیت حبیب یک خانم باشد، با مشکلات بسیاری روبرو بودیم. اما در کل دنبال یک داستان متفاوت بودیم. البته در طول کار به نکاتی از این دست توجه داشتیم. به عنوان مثال می خواستیم هر زمان که صحنه عاطفی هست، موسیقی مناسب آن فضا را داشته باشیم. بنابراین تصمیم گرفتیم که خواننده را هم وارد بازی کنیم تا وارد صحنه شده و با بازیگر تعامل داشته باشد.

 

 چطور برای این کار از این بازیگر استفاده کردید؟

– بهادر پسرعموی من و فوق لیسانس موسیقی در دانشگاه تهران می خواند و ۲۰ سال است آواز کار می کند. سالها کار آواز انجام داده و من دیدم که انتخاب درستی است و وارد بازی کردم. صدایی هم که پخش می شود، صدای خود بهادر است.

 

 چرا زودتر از این با او همکاری نکردید؟

من معمولا دوست ندارم از اقوام و آشنایانم در کار استفاده کنم. الان هم کسی نمی دانسته پسرعموی من است. ما یک خواننده می خواستیم و دیدم که صدای بهادر خیلی خوب است.

 

 یکی دیگر از ویژگی های کار شما شخصیت پردازی برخی کاراکترهاست. به عنوان مثال ما همواره در سریال ها معتادها را افراد منزجر کننده و منفور و طرد شده می دیدیم. اما رحیم بسیار آدم با نمک و دوست داشتنی و مهربان و خانواده دوستی است!

– نه فقط درباره این شخصیت که سعی کردیم برای همه شخصیت ها این اتفاق بیفتد. چون اطراف ما پر از آدم هایی است که هم ویژگی منفی دارند و هم مثبت و آدم های کاملا سفید و یا کاملا سیاه نیستند. غیر از کارتون خواب ها که بسیاری از آنها آدم های محترم و گاها تحصیلکرده ای هستند که شرایط باعث شده اینگونه زندگی کنند. از طرفی هم قطعا دیده ایم افرادی را که به مواد مخدر اعتیاد دارند اما خودشان هم از این شرایط ناراحت هستند و دلشان می خواهد که ترک کنند. ولی ترک مواد مخدر و حتی ترک یک سیگار ساده به این راحتی نیست. کسانی که سیگاری هستند، این تجربه را داشتند که بارها آن را ترک کرده اند، اما باز هم سیگار کشیده اند. بنابراین خواستیم این بار نشان بدهیم که رحیم آدم بدی نیست و خودش هم از این وضعیت ناراحت است. اما به این سادگی نیست.

 

 در این باره با توجه به خطوط قرمز تلویزیون با مشکلی روبرو نشدید؟

– نه به این خاطر که رحیم خودش از این وضعیت خوشحال نیست و به کارش افتخار نمی کند و دوست دارد آن را پنهان کند و بارها تصمیم به ترک کردن گرفته است.

 

 چطور شد که از حسن نوری دستیارتان خواستید که در کنار کاظم سیاحی بازی کند و مقابل دوربین رفت؟

– حسن نوری در کارهای قبلی من هم بازی کرده بود. البته حضورش در این مجموعه پررنگ تر بود. به نظرم بازیگر خیلی خوبی است و چه چیزی بهتر از این که دستیار آدم بازیگر خوبی هم باشد.

 

 اتفاقی که در کارهای قبلی شما هم افتاده این است که شما چهره هایی را مقابل دوربین می برید که کمتر دیده شده اند. در این کار هم کاظم سیاحی و هوتن شکیبا را به مخاطب تلویزیون معرفی کردید. ضمن اینکه از این نظر کست متفاوتی را برای این کار چیدید. از ابتدا به این انتخاب هایتان ایمان داشتید و یا فکر می کردید به نوعی ریسک کردن است؟

– بازیگرهایی هستند که یک نقش را بارها و بارها تکرار می کنند. البته من خودم از دیدن بازیها لذت می برم. اما فکر می کنم خب این بازیگر خیلی این نقش را بازی کرده است. ببینیم چه کسی می تواند این نقش را بازی کند و این خیلی هیجان انگیز است. البته این کار کمی خطرناک است. چون تهیه کننده و تیم نگران از این قضیه است. اما خوشبختانه هم تهیه کننده و هم سازمان و هم مردم به من اعتماد کرده اند. البته من به بازی هوتن که اعتقاد شدیدی داشتم. در همه کارهای قبلی هم که ساختم به او پیشنهاد داده بودم. یعنی از زمان «پژمان» من دوست داشتم که با هوتن کار کنم، اما هیچ وقت شرایطش مهیا نمی شد. کاظم سیاحی را هم که سالهاست می شناسم و از توانایی هایش مطلع بودم. در کل برای انتخاب همه بازیگرها خیالم راحت بود. از این رو نگرانی در انتخاب آنها نداشتم. تنها بازیگری که پیش از شروع فیلمبرداری شک داشتم و نگران بودم، متین ستوده بود. چون او را نمی شناختم و تجربه کار طنز هم نداشت. اما خودش خیلی به من قوت قلب داد. از طرفی چون بازیگر حرفه ای است، نمی توانستم از او بخواهم دورخوانی کند. اما خودش استقابل کرد و یکی دو بار که متن را خواند، دیدم که برای نقش ترانه مناسب است.

 

 اتفاقا خیلی از بازیگران از عدم شناخت کارگردانها از توانایی شان در بازیگری گله مند هستند. اما شما در سریال هایی که می سازید، ثابت کرده اید که شناخت کافی از بازیگران دارید.

– چیزی که بازیگرها هم باید کمک کنند این است که خیلی وقت ها کارگردان نمی تواند به صراحت از بازیگر بخواهد که متن را بخواند. بنابراین باید بر اساس سابقه اش قضاوت کرد. از این رو خود بازیگرها هم باید کمک کنند.

 

 و بیژن بنفشه خواه و افشین سنگ چاپ هم در این سریال فرصتی برایشان مهیا شد تا حضور متفاوتی داشته باشند!

– بله امیدوارم نظر همه مخاطبان سریال همین باشد.

 

 چقدر بازیگرانتان به متن وفادار بودند و یا اینکه بداهه گویی هم در حین فیلمبرداری داشتند؟

– بازیگران ما حتی یک کلمه بداهه گویی هم در کار نداشتند. البته که از هر پیشنهادی استقبال می شد، ولی بداهه نداشتیم. پیش از فیلمبرداری همه چیز هماهنگ می شد. چون به قدری همه با همدیگر هماهنگ بودند که اگر یکی کلمه ای را بداهه می گفت، تعادل همه چیز به هم می ریخت.

 

 این تصور وجود دارد که ممکن است در طول تصویربرداری با اتفاق جالب و با مزه ای روبرو شده باشید و آن را ادامه داده باشید. مثلاً اجرایی که داخل ماشین با موسیقی کلاسیک داشتند.

– اصلا. همه چیز در متن نوشته شده بود. هیچ چیزی در کار ما اتفاقی نبود و همه چیز حساب شده بود. حتی موزیکی که با دست روی میز می زدند و ضرب می زدند هم در متن بود. البته قبلش تمرین می کردند.

 

 دلیل اینکه حضور کاراکتر پلیس در فصل دوم کمرنگ شده است، چیست؟ به دلیل خطوط قرمزی است که باید رعایت می کردید؟ یا تذکری در این زمینه دریافت کرده اید؟

– به خاطر قصه بود. اتفاقا در قسمت های بعدی که عشق سال های جوانی اش را پیدا می کند، حضورش پررنگ تر هم می شود.

 

 پس ربطی به شوخی کردن شما با پلیس ندارد؟

– نیروی انتظامی و مدیران تلویزیون خیلی با ما در این کار همراهی کردند. چون اجازه دادند شوخی های ما پخش شود و خیلی در این راه با ما همراهی کردند.

 

 حتی شخصیت پلیسی به نام نعیمی هم با آن لحن صحبت کردنش برای شما مشکلی ایجاد نکرد؟ اصلا چطور او را برای این نقش انتخاب کردید؟

– مهدی ربیعی بازیگر این نقش است که قبلا هم کار بازیگری کرده بود، اما نخستین بار است که مقابل دوربین می رود. البته در ابتدا کمی حساسیت از جانب نیروی انتظامی وجود داشت. اما بعد که دیدند ما بی احترامی به پلیس نمی کنیم و قصدمان فقط شوخی است. از طرفی مردم و نیروی انتظامی هم این کاراکتر را دوست داشت. با وجود نگرانی که در این زمینه وجود داشت. بنابراین به مرور نگرانی ها برطرف شد. اتفاقا باعث شد که مردم با پلیس ارتباط بهتری برقرار کنند.

 

 پس اگر قصد تمسخر عده ای و یا شغلی وجود نداشته باشد، می توان به نوعی از خطوط قرمز عبور کرد؟

– به هر حال خطوط قرمز که وجود دارد ولی باید به آن نزدیک شد تا بتوان این فرهنگ را جا انداخت که قصد و هدف ما توهین و بی احترامی نیست، فقط شوخی است و می توان برای نزدیک شدن، خطوط قرمز را جا به جا کرد.

 

 معمولا برخی از کارگردان ها برای اینکه امضایی در کار داشته باشند، خودشان هم مقابل دوربین می روند. شما چرا مقابل دوربین نرفتید؟

– دوست ندارم در کاری که کارگردانش هستم، بازی کنم. البته یکبار این کار را کردم و در تله فیلمی که ساخته بودم، بازی کردم. به این دلیل که برای بازیگر سانحه به وجود آمد و باید کار را کلید می زدیم و به همین دلیل مجبور شدم خودم بازی کنم. اما امیدوارم این کار را دیگر تکرار نکنم. اصولا دوست دارم کارگردان بالای سرم باشد و من را هدایت کند.

 

 یکی از معضلات سریال های ما پایان بندی آن است. شما چه فکری برای پایان سریال کردید که راضی کننده باشد؟

– ما برای پایان بندی هم خیلی برنامه ریزی و فکر کردیم و سعی داشتیم پایان بندی باشد که سرهم بندی شده نباشد و هم فرود سریع و ناگهانی نباشد و هم اینکه همه ماجراها ختم به خیر نشود. امیدوارم توانسته باشیم به این هدفمان برسیم و مخاطب هم راضی باشد.

 

 از سریال «لیسانسه ها» که عبور کنیم، درباره اجرای برنامه «کتاب باز» و تجربه ای که در این زمینه پیدا کردید، بگویید و چقدر توانسته در زمینه مطالعه نگاه جدی تری به شما بدهد و اینکه چنین برنامه ای می توانست روی آنتن یکی از شبکه های سراسری برود تا تاثیرگذارتر باشد.

– من مجری نیستم و مجری گری هم بلد نیستم. وقتی این کار پیشنهاد شد، خب ترس و نگرانی برای من به همراه داشت. اما همین که تههی کننده و عوامل و رییس شبکه به من قوت قلب دادند و اینکه حوزه مورد علاقه من هم بود. بیشتر پاتوق های من کتابخانه ها هستند و از این نظر هم با این حال و هوا بیگانه نبودم. من غیر از خانه بیشتر کتابخانه هستم. ضمنا من هیچ وقت کتاب و مطالعه را از زندگی ام حذف نکرده ام. نمی گویم که بیشتر اوقات کتاب می خوانم، اما مطالعه جزوی از زندگی من است. اما اینکه چرا چنین برنامه ای از شبکه نسیم پخش می شود، این است که شبکه پرمخاطبی است و برنامه های سرگرم کننده هم دارد. «کتاب باز» هم برنامه خشک و جدی نیست. در عین اینکه به دنبال دوستی مردم با کتاب و ترویج فرهنگ کتابخوانی و معرفی کتاب است. چون اگر قرار بود برای مخاطب خاص باشد و صرفا نقد و بررسی کتاب باشد، قطعا از شبکه چهار پخش می شد. اتفاقی که افتاده و برای من هیجان انگیز است این است که فکر نمی کردم برنامه اینقدر بگیرد و مخاطب داشته باشد. اما از زمانی که در این برنامه حضور دارم، بیشتر علاقه مند به اتفاقات در این زمینه شده ام. به عنوان مثال درباره انتشارات و کتابی که تازه منتشر می شود و اتفاقاتی از این دست را بیشتر دنبال می کنم.

 

 به نظر شما یک برنامه نیم ساعته بدین شکل درباره کتاب کافی است؟

– من امیدوارم با حمایت مدیران ادامه پیدا کند. البته شروع خوبی در این زمینه بوده و من از پیشنهادهایی که در این زمینه دارم متوجه شدم که همه شبکه ها دوست دارند از این دست برنامه ها با چنین فرمتی داشته باشند و این خیلی اتفاق خوبی است و از این اتفاق خوشحالم. البته اگر حمایت باشد، اتفاقات بهتری در این زمینه رخ می دهد. کتاب های بسیاری در حال نشر هستند که ترجمه های خوبی دارند، البته ترجمه های بد هم در این میان وجود دارد.

 با این حال هر کتابی به یک بار خواندن می ارزد. مثل هر فیلمی که ارزش یکبار دیدن را دارد.

 

– اما من اصلا موافق نیستم. عمر ما به قدری کوتاه است که باید برای کتاب خواندن و فیلم دیدن آنها را گزینش کنیم. چون کتاب های خوب و فیلم های خوب زیاد است و عمر کوتاه. بنابراین باید در این زمینه انتخاب های درستی کرد.

 

 در حال حاضر در کنار اجرای این برنامه مشغول چه کاری هستید؟ پیسنهاد بازیگری داشتید؟

– بله پیشنهاد سینمایی و سریال دارم که نپذیرفتم. چون زمانی بود که هر کاری پیشنهاد می شد، بازی می کردم. چون دوست داشتم کار کنم. اما اگر برای نقشی مناسب نباشم، بازی در آن کار را نمی پذیرم. شاید هم اشتباه کنم و از رد کردن آن پشیمان شوم. اما به هر حال تصمیمی است که گرفته ام. اما با ایمان صفایی فیلمنامه سینمایی می نویسیم و اگر قرار باشد که «فوق لیسانسه ها» را بسازیم به بعد از این فیلم موکول می شود.

 

 ممکن است این مجموعه به سرنوشت «پایتخت» تبدیل شود و هر سال مخاطبان منتظر فصل جدید آن باشند؟

– «پایتخت» خیلی کار شیرینی است و بازیگران و فیلمنامه و کارگردانی خیلی خوبی دارد و این مجموعه است که باعث شده مردم منتظر فصل جدید آن باشند. ما هم اگر قرار باشد این مجموعه را ادامه بدهیم، باید در قصه هایمان فکر ها و ایده های جدید داشته باشیم. زوایا و لوکیشن ها و بازیگران جدیدی در کار داشته باشیم. اما اگر بخواهیم همین را ادامه بدهیم، جذاب نخواهد بود.

 

 شما در سکانس استخر قصد کنایه زدن به چیزی را نداشتید؟ چون خیلی در بین رسانه ها بازتاب داشت!

– به هر حال ما با همه چیز در این سریال شوخی کردیم. با خودمان هم شوخی کردیم. در آینده سکانس هایی هم داریم که با خیلی از مدیران و مسوولان شوخی کرده ایم. اتفاقا سازمان با هوش و درایت خود اجازه این شوخی را داد و حمایت کرد و خوشحالم که پخش شد.

 

 

 

 

 

  • 16
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش