یکشنبه ۰۷ مرداد ۱۴۰۳
۱۸:۵۵ - ۱۱ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۳۰۵۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

رضا رفیع، طنزپرداز و مجری تلویزیون:

وقتی متولد شدم به ریش دنیا خندیدم!

رضا رفیع,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

می‌گوید آنقدر به طنز علاقه داشته و در این رشته تبحر پیدا کرده که طنز را از مطبوعات به تلویزیون آورده و شکل جدیدی از طنز را در رسانه دیداری به تصویر کشیده است.

به گزارش جام جم،مجری برنامه قند پهلو که این روزها برنامه منبع موثق را روی آنتن شبکه ۴ می‌فرستد، نظرات خاص خود را درباره زندگی در کلانشهرها دارد، البته معتقد است از بد روزگار به تهران پناه آورده است و اگر شرایط مهیا باشد به تربت حیدریه برمی‌گردد و در کنار مادرش زندگی را ادامه می‌‌دهد.

 

رفیع می‌گوید وقتی متولد شدم به ریش دنیا خندیدم از همان زمان استعداد طنز در من شکوفا شد.

 

با رضا رفیع هم‌صحبت شدیم تا برایمان از زندگی در دنیای مدرنیته امروزی بگوید.

 

متولد تربت حیدریه هستید، جغرافیایی خشک و بیابانی؛ به نظرتان اقلیم و طبیعت روی خلق و خو و نوع تفکر آدم‌ها تاثیر دارد؟

قطعا دارد! بچه‌هایی که در شهرهای کویری متولد و بزرگ می‌شوند، طبیعت، چشم‌اندازی وسیع مقابل چشمان آنها می‌گستراند، کوه، دشت، رودخانه و آسمان و ... همه این چشم‌اندازهای بکر در سرشت و نوع تفکر آنها تاثیر مثبت می‌گذارد. این آدم‌ها نگاهشان به زندگی خیلی بهتر است تا نگاه آدم‌هایی که در شهری کثیف و پر از دود و در قبرستان‌های عمودی به نام آپارتمان زندگی می‌کنند. بچه‌هایی که در شهرستان و در دل طبیعت زندگی می‌کنند معمولا صبورتر و نجیب‌تر هستند. انسان‌ها وقتی بزرگ می‌شوند شاید به دلایل مختلف تغییر کنند، اما کودکان و نوجوانان که سرشت آنها متاثر از طبیعت پیرامون است در شهرستان‌ها و روستا‌ها این دوران را بهتر سپری می‌کنند. همین طبیعت کمک می‌کند که استعدادهای بی‌نظیری هم داشته باشند که البته بیشتر اوقات به دلیل نبود امکانات روی این استعدادهای درخشان گرد و غبار می‌نشیند !

 

با این همه محاسنی که از شهرستان‌‌ها گفتید، ما چرا شهر‌های خود را رها کردیم و به شهری آمدیم که این همه عیب دارد؟

این سوال را باید وزارت کشور و مسئولان جواب بدهند! از همان قدیم این طور بوده که همه امکانات در تهران تلنبار و متراکم شده؛ مهم‌ترین مراکز علمی، رسانه‌ای، فرهنگی، هنری و ... کسی که استعدادی داشته و دوست دارد در رشته مورد علاقه‌اش کار کند،برایش راهی جز مهاجرت به تهران نمانده است ! عده‌ای هم از سربیکاری و نبود شغل از شهرستان خود به تهران پناه می‌آورند که بحث مفصلی است و در این گفت‌وگو نمی‌گنجد.

 

این که امکانات در کلانشهرها متمرکز شده،مختص ایران نیست و در بیشتر کشورهای دنیا وجود دارد، مهاجرت به شهرهای بزرگ انگار در ذات همه آدم‌ها است و آنها را وسوسه می‌کند.

واقعیت این است در چند سال گذشته به شکل غیر معقولی فناوری‌های پیشرفته‌ای وارد کشور ما شد و خیلی سریع به روستاها رسید و در اختیار مردم قرار گرفت. این رشد نامعقول تبعات منفی به همراه داشت. عزیزی که در روستا زندگی کرده و به همه فناوری‌های روز دسترسی پیدا می‌کند، دیگر تحمل محیط کوچک روستا و شهر خود را ندارد! ‌دیگر دلش پی زمین و دامش نیست.تبلیغات کاذبی که از طریق فضای مجازی به او می‌رسد، شهر‌های بزرگ را برایش به بهشت شدادی تبدیل می‌کند که سرشار از امکانات، پول، آسایش و ... است. او زمانی متوجه این دروغ بزرگ می‌شود که دیگر کار از کار گذشته و هر چه در روستا و شهر کوچک خود داشته را از دست داده و به کلانشهرها مهاجرت کرده است. در کشورهای اروپایی که روستا‌ها و شهرهای کوچک آبادی دارند، فناوری بتدریج به دست مردم رسید و آنها هوشمندانه از این فناوری‌ها برای آباد کردن شهر و روستای خود استفاده کردند.

 

رضا رفیع,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در این شرایط همه تقصیرها را نباید به گردن مسئولان انداخت، شاید تنبلی خود ما هم باعث هجوم به شهرها شده باشد و این‌که دوست نداریم سخت کار کنیم؟

بله! ما مردم تنبلی هستیم هم شهرنشین‌‌ها و هم روستایی‌ها. این همه خودروی تک‌سرنشین که در شهرها وجود دارد و ترافیک سرسام‌آور می‌سازد به دلیل تنبلی ماست که حوصله استفاده از حمل و نقل عمومی را نداریم.

 

شاید بهتر باشد به قولی از خودمان شروع کنیم، تنبلی را کنار بگذاریم، زمین را آباد کنیم، به طبیعت و محیط زیست آسیب نزنیم و ...

 

همه اینها هست! هر اتفاقی از درون خود آدم با تغییر نگرش شروع می‌شود. باید اساس زندگی بر تجربه گذشتگان و استفاده از علم امروز باشد. باید پیشرفت در همه زمینه‌ها اولویت داشته باشد اما نباید افتخار به شهرنشینی باشد، بلکه باید افتخار این باشد که تبدیل به یک نیروی کارآمد و موثر در تولید ملی و سهیم در چرخاندن چرخ اقتصاد و کشاورزی باشی. البته نگرش دولت هم باید تغییر کند و اولویتش از متمرکز کردن همه امکانات در کلانشهرها تغییر کند و شهرهای کوچک و روستاها را هم ببیند.

 

چطور شد که طنز را برای حوزه کاری و بیان ایده‌های خود انتخاب کردید؟

من طنز را انتخاب نکردم، بلکه طنز مرا انتخاب کرد!‌ خدا این استعداد را به من داد و من پیگیری‌اش کردم و به اینجا رساندمش. روزگار مرا هل داد به تهران و در شرایط کنونی زندگی در تهران هم برای خودم مفید است و هم برای پیشرفت طنز و مسیری که در رسانه شروع کرده‌ام. اگر امکانات کار و فعالیت در تربت حیدریه به اندازه تهران وجود داشته باشد همین امروز چمدانم را برمی‌دارم و بلیت رفت و برنگشت قطار به مقصد تربت حیدریه را می‌گیرم و می‌روم بغل مادرم می‌نشینم و هر روز دستش را می‌بوسم.

 

 

 

 

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش