دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۲۱:۴۸ - ۱۵ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۴۰۹۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

افشین هاشمی:

اجرا به شیوه دورانی که تهیه‌کننده مد نبود

افشین هاشمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
افشین هاشمی؛ نویسنده، کارگردان، بازیگر و نوازنده ساز کمانچه، متولد سال ۱۳۵۴ است.

نوآوران آنلاین، او از سال ۱۳۷۲ تاکنون در بیش از ۴۰ نمایش در سمت‌های مختلف فعالیت و جوایز متعدد بازیگری از جشنواره فیلم و تئاتر فجر دریافت کرده است. هاشمی این روزها نمایش «شیرهای خان‌باباسلطنه» را در مقام نویسنده و کارگردان در سالن شماره دو تئاتر شهرزاد روی صحنه دارد. گلاب آدینه، محمدرضا مالکی، شهرام مسعودی، علیرضا ناصحی، وحید نفر، محمدرضا آزادفرد، مسیح کاظمی، فاطمه حیدری‌فر، الناز سلیمانی، احسان بیات‌فر، مانیا علیجانی، صبا گرگین‌پور، محمد دائی‌چین، مهدی پناهی، مبین دودانگی، معین طاهری‌طاری، صابر گل‌‌محمدی، مونا فرجاد و افشین هاشمی گروه بازیگران این نمایش ۱۲۰ دقیقه‌ای را تشکیل می‌دهند. همچنین گروه موسیقی «ول‌شدگان» متشکل از مهران فلاحی، بهزاد حسن‌زاده و محمد نوبهار به‌صورت زنده در این نمایش می‌نوازند و می‌خوانند. به بهانه اجرای این نمایش با افشین هاشمی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

   آقای هاشمی خود شما تجربه بازی در نقش سیاه داشته‌اید و سال گذشته با نمایش «سه‌خواهر و دیگران» در نقش فیروز یا «فیرز» بازی کردید. چقدر از سیاهی که در «شیرهای خان‌باباسلطنه» شاهد هستیم، این موضوع چه میزان کمک کرد تا بازیگرتان شخصیت را با توفیق روی صحنه خلق کند؟

نمایشنامه در سال ۱۳۹۱ و پیش از آن‌که در نمایش «سه خواهر و دیگران» بازی کنم نوشته شده است. طبیعتا فیروز؛ ترکیبی از افشین هاشمیِ بازیگر و حمید امجدِ کارگردان است اما سیاهِ گلاب آدینه، در ترکیب با افشین هاشمیِ کارگردان است. فراموش نکنید که گلاب آدینه در سال ۱۳۷۱ «سلطان مار» را کارگردانی کرد که سیاهش فقیهه سلطانی بود؛ یعنی گلاب آدینه در مقام کارگردان یک‌بار یک سیاه را کارگردانی کرده است و حال بازیگر کارگردانی شده است که خود نقش سیاه را بازی کرده است. ما یک شمایل سیاه سنتی داریم که تکلیفمان با آن روشن است، یک متن داریم که بخشی از پیشنهادها را به بازیگر می‌دهد، یک بازیگر داریم که هم نمایش سنتی را می‌شناسد و هم این جنس تئاتر را کارگردانی کرده و هم از قراردادهای این متن دریافت کاملی دارد و هم کارگردانی داریم که به تخت‌حوضی علاقه‌مند است و خودش تجربه بازی در نقش سیاه را داشته است. سیاه «شیرهای خان‌باباسلطنه» تلفیق همه این‌هاست. به‌لحاظ اجرایی کاری بسیار سخت برای خانم آدینه بود اما به‌لحاظ دریافت مفاهیمی که بازیگر و کارگردان به‌دنبال آن بودند، با هم راحت بودیم.

 

   تمام بازیگران نمایش «شیرهای خان‌باباسلطنه» از افراد حرفه‌ای تئاتر هستند. این‌که این تعداد بازیگر حرفه‌ای و بدون هیچ هنرجویی در یک نمایش حضور داشته باشند، اتفاقی است که کمتر رخ می‌دهد. درباره گروهی که دورهم جمع کردید هم بگویید.

ما تئاترمان را به شیوه دورانی کار کردیم که هنوز حضور تهیه‌کننده به‌معنای اشتباهی که این روزها باب شده است، مرسوم نبود! تا همین چند سال پیش، در تئاتر، پول حرف اول را نمی‌زد بلکه خود تئاتر بود که اهمیت داشت. من اصلا مخالف درآمدزاییِ تئاتر نیستم و بسیار هم موافقم؛ ولی مخالفم «یه‌کاری ببندیم تا یه‌پولی دربیاریم!» از نظر من از این نگاه تئاتر بیرون نمی‌آید. افراد گروه ما، ریشه در تئاتری دارند که من می‌شناسم. خود من هم در نمایش‌هایی که به‌عنوان بازیگر با حمید امجد، محمد رحمانیان، محمد رضایی راد و... کار کرده‌ام، نه از دستمزدم پرسیده‌ام و نه وقتی دستمزدم پرداخت شده است، ناراضی بوده‌ام.منظورم تهیه‌کنندگان درستِ این حرفه نیست، اما افرادی که به‌غلط نام خود را تهیه‌کننده گذاشته‌اند، نوعی بی‌اعتمادی وارد کرده‌اند. کمی پیش‌تر گروه‌ها با هم‌دلی و اعتماد به یکدیگر تئاتر کار می‌کردند. 

 

  شما نقش اصلی نمایش‌تان را به‌صورت نقش‌‌پوش انتخاب کردید. در دوران قاجار به‌دلیل محدودیت‌هایی که وجود داشت، به‌خصوص زن‌پوشی بسیار مرسوم بود. شما معکوس عمل کردید و مردپوشی را به‌واسطه شخصیت سیاه روی صحنه آوردید. التزام این معکوس عمل کردن چه بود؟

این یک تصمیم تئوریک نبود درست برعکسِ شیرپوشی و زن‌پوشی که حتی در زمانِ نوشتنِ نمایشنامه، مشخص بود؛ اما جایگزینیِ سیاه زن به‌جای مرد، تصمیمی اجباری اما خوش بود. انتخاب بازیگر نقش سیاه، برای من از دو وجه بسیار اهمیت داشت؛ یکی این‌که باید به لحاظِ فیزیکی و توانایی برای نقش مناسب می‌بود و دیگر این‌که بایست اعتباری می‌داشت که بشود با فرماندهیِ او، نمایشی با این تعداد بازیگر را بی‌حمایتِ مالی، در تماشاخانه‌ای خصوصی به صحنه بُرد. در نخستین انتخاب سراغ جواد انصافی ـ که یک سیاهِ سنتی‌ست‌ـ رفتم و یکی از حرفه‌ای‌ترین پاسخ‌ها را از او شنیدم. گفت بعد از خواندن نمایشنامه فهمیده است باید عین‌به‌عین متن بیان شود و این‌که تمام حروف و کلمات را کاملاً عین متن ادا کند، برای او کمی دشوار است. درنتیجه ‌سراغ بازیگران مرد دیگری رفتم اما به نتیجه مطلوب نرسیدم. پس تصمیم گرفتم جنسیت را کنار بگذارم و تنها به‌دنبال بازیگری بگردم ـ چه زن و چه مرد ـ که بتواند نقش را عالی اجرا کند. در همین لحظه، حمید جوکار، به‌شیوه مارلون براندو در پدرخوانده با لبخند گفت «پیشنهادی می‌دم که نتونی رد کنی... گلاب آدینه!» لحظه‌ای تردید نکردم. ۱۰دقیقه بعد اتفاقی در تئاترشهر گلاب آدینه را دیدم و متن دادم. دو شب بعد، تمرین‌ «شیرهای خان‌باباسلطنه» آغاز شد!

 

   در نمایش‌های آیینی‌وسنتی شاهد نوعی تکرار هستیم که با استفاده از تمبک، تار و ... انجام می‌شود. اتفاقی که در «شیرهای خان‌باباسلطنه» شاهد آن هستیم، استفاده از گروه «ول‌شدگان» است که به‌نوعی کارکرد معمول موسیقی کلاسیک ایرانی را نقیضه کرده است. درباره «ول شدگان» بگویید لطفا. 

به‌نظر من گروه «ول‌شدگان» با موسیقی سنتی همان کاری را می‌کند که نمایش‌های تخت‌حوضی یا تعزیه مضحک با محیطِ پیرامونش می‌کند. به‌نوعی هر دو از سنت و آیینی که در پیشینه و گذشته ما ریشه دارد استفاده می‌کنند. من اعتقاد ندارم نمایش ایرانی فراموش‌شده چون این نوع نمایش پیوسته توسط هم‌نسلان من نوشته و اجرا می‌شود همان‌طور که از طریق نسل‌های پیش‌تر هم همین کار را کرده است. البته تعداد این نمایش‌ها نسبت به نمایش‌های فرنگی و امروزی کم‌تر است اما همیشه هست. کنار میرزا عبدالله و آقاحسینقلی و درویش‌خان و...که در دوران مشروطه و پیش‌ترش کار می‌کردند، موسیقی مطربی و موسیقی مردمیِ عامیانه هم وجود داشته است که در اعیاد و جشن‌ها استفاده می‌شده. کسانی مثل شیدا و عارف هم مجالس بزم می‌رفتند و هم تصنیف‌های جدی و حتی سیاسی می‌ساختند و یا آثاری دارند که در میانه می‌ایستد؛ تصانیفی که در زمره موسیقیِ جدی قرار می‌گیرند اما بسیار مردمی هستند و از این نظر از موسیقیِ مطربی دور نیستند مثلِ تصنیفِ «عقرب زلف کجت» اثر علی‌اکبر شیدا. یا برخی هزلیات را تصنیف‌سازهای نام‌دار دوران مشروطه گفته‌اند و ساخته‌اند.

 

در دوران بعدی شعرایی همچون ابوالقاسم حالت، پرویز خطیبی و ... اشعار کمیک، هزل و هجو می‌گفتند و کسانی مثلِ اسماعیل مهرتاش برای آن‌ها آهنگسازی می‌کرده و ارکسترهایی بسیار خوب اجرایش می‌کردند. خیلی از آن آثار به‌عنوان پیش‌پرده‌خوانی حوالیِ دهه بیست توسط عزت‌الله انتظامی، نصرت کریمی، مجید محسنی و ... اجرا شده است. در دهه چهل و پنجاه در کنار موسیقی جدی، موسیقی کوچه‌بازاری هم داشته‌ایم که ترانه‌خوان‌هایی مثل جواد یساری، آقاسی، داوود مقامی، سوسن، ایرج مهدیان و ... در فضایی بین موسیقی عربی و موسیقیِ ‌سنتی‌ایرانی و موسیقی مدرن روز قرار می‌گرفتند. پس از انقلاب بازمانده نگاه طناز به موسیقی در برنامه‌های مردمی همچون «صبح جمعه با شما» و ... ادامه پیدا کرده است. 

 

همچنین در برخی از برنامه‌های طنزِ تلویزیون، شوخی‌هایی با موسیقی فولکلور ایران شده و مثلا روی یک ترانه معروف فولکلور، شعرِ «عمله دسته دسته» را گذاشتند. ارزش گروه موسیقی «ول‌شدگان» این است که یک گروه موسیقی امروزی، با تکنیک درجه‌یکِ نوازندگی و سوادِ آکادمیکِ موسیقی که بر ردیف‌نوازی و گوشه‌ها و فرازوفرودهای موسیقی ایرانی مسلط هستند، با موسیقی شوخی می‌کنند. در همین نمایش «ول‌شدگان» مدولاسیون‌ها یا مودگردی‌هایی دارند که بسیار تکنیکال است. این کار تنها از عهده افرادی برمی‌آید که به‌تمام‌معنا موسیقی ایرانی را بشناسند. درنتیجه این گروه درست‌ترین انتخاب برای نمایش ما بود.

 

 

 

  • 17
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش