سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۷:۳۸ - ۲۸ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۷۶۰۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با عبدالله علیخانی، تهیه‌کننده‌ای با نیم قرن فعالیت سینمایی

مخالف واژه «فیلم‌سوزی» هستــم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
عبدالله علیخانی که بتازگی ۶۸ ساله شد، نزدیک به ۵۰ سال است در سینمای ایران فعالیت می‌کند. تهیه‌کننده‌ای که تهیه فیلم‌های خاطره‌انگیز و تماشاگرپسندی چون آوازتهران، قافله، دو روی سکه، نیش، شب‌های تهران، کما، شارلاتان و آواز قو را در کارنامه دارد.

جام جم،علیخانی، مدیر دفتر تولید و پخش پویافیلم هم هست که نامش با محمدحسین فرحبخش، تهیه‌کننده و کارگردان سینمای ایران گره خورده است. علیخانی هم همچون یار دیرینش، صریح‌اللهجه است و نظرات جالبی درباره وضعیت سینمای ایران دارد. گفت‌وگوی ما را به بهانه تولد این تهیه‌کننده پیشکسوت و همچنین نزدیک شدن به ۵۰ سال فعالیت سینمایی او می‌خوانید. «خالتور» با تهیه‌کنندگی مشترک او و فرحبخش و کارگردانی آرش معیریان تا همین چند وقت پیش روی اکران بود و بیش از شش میلیارد تومان فروخت.

 

نیم‌قرن فعالیت آن هم در سینمای ایران، چیز کمی نیست و سپری کردن آن باتوجه به فراز و نشیب‌ها و مسائل و مشکلات دوره‌های مختلف، به نوعی یک دستاورد و موفقیت هم به حساب می‌آید.

یک روزی توانش را داشتم و فیلم می‌ساختم، اما الان دیگر توان آن حرص‌و‌جوش خوردن‌ها را ندارم. دست خودم هم نیست. یک وقتی شما فکر می‌کنید می‌توانید یک بار ۲۰ کیلویی را بردارید، اما یک زمانی به جایی می‌رسید که شما دیگر نمی‌توانید این بار را بردارید. دقیقا مثل فوتبالیست یا کشتی‌گیری می‌ماند که دیگر نمی‌تواند بازی کند و کم‌کم نیمکت‌نشین می‌شود و بعد هم باید آن ورزش را کنار بگذارد. به نظرم تا وقتی برای تیم مفید هستید، باید بازی کنید، وقتی نیستید، اگر نروید و خداحافظی نکنید، شما را کنار می‌گذارند. ضمن این‌که الان جوان‌ها با فکر جوان و توانایی جوانی آمده‌اند.

 

شما که از دهه ۴۰ در سینمای ایران فعالیت می‌کنید، گزینه خوبی برای ارائه یک روند از این سینما طی دهه‌های گذشته هستید؛ سینمای ایران در این سال‌ها چه تفاوتی با گذشته دارد؟

با تحولی که در فناوری دنیا به وجود آمده، سینمای ایران هم به لحاظ تکنیک و در مسائل فنی همچون فیلمبرداری و دیگر شاخه‌‌ها، خیلی پیشرفت کرده است، اما متاسفانه سینمای ایران در این سال‌ها از فقر قصه و فقر سوپراستار رنج می‌برد. با این‌که کارگردان و بازیگران و دیگر عوامل همگی زحمت می‌کشند، شاهد قصه‌هایی تکراری و بی‌محتوا در فیلم‌ها هستیم. ما از نظر قصه خیلی عقب هستیم.

 

دلیل فقر سوپراستار در سینمای ایران چیست؟

چون نمی‌گذارند، شرایط سینمای ایران طوری است که برای کسی که می‌خواهد سوپراستار شود، مساله درست می‌کنند و همه دست به دست هم می‌دهند که سوپراستار شکل بگیرد؛ از جراید گرفته تا ارشاد و ... ضمن این‌که سوپراستار این‌طوری ساخته می‌شود که شما قصه داشته باشید و قصه شما قهرمان داشته باشد و تماشاچی هم با آن همذات پنداری کند. اما وقتی قصه نباشد، شما سوپراستار هم نمی‌توانید بسازید. الان قصه‌های سینمای ما قهرمان ندارد. بیشتر فیلم‌های ما اصلا پایان ندارد. شما دارید فیلم را نگاه می‌کنید، یک دفعه می‌بینید تیتراژ آمد و سیاهی بالا رفت! اما شما می‌بینید که قصه اصلا پایان ندارد. یک فیلم، دو فیلم یا پنج فیلم در سال اگر این‌طور باشد، می‌گوییم اشکالی ندارد، اما الان بیشتر فیلم‌ها این‌طوری است و می‌گویند ته فیلم را باز گذاشتیم که تماشاچی خودش آن را حدس بزند.

 

شما همیشه این تنوع گونه‌های مختلف سینمایی را در کارنامه‌تان رعایت کرده‌اید؟

بله، ما در انواع ژانرها کار کردیم، از فیلم‌های کمدی مثل تحفه هند و پاکباخته تا فیلم‌های اجتماعی، ملودرام و اکشن و... هرموقع فکر کردیم الان چه چیزی لازم است و موضوع روز جامعه چیست، آن را ساختیم.

 

ریسک آن را هم قبول کردید دیگر؟

اصلا اگر ریسک‌پذیر نباشید که نمی‌توانید کار کنید، آن هم در سینمای فعلی ایران. اگر ریسک‌پذیر نیستید، بهتر است بروید و در خانه بنشینید. ما همیشه با توکل به خدا این‌طور کار کردیم، اما الان بهتر است قبل از این‌که ما را روی نیمکت بنشانند و به ما متلک بگویند و زمینمان بزنند، خودمان بگوییم آقای جوان‌ها لطف کنید عرصه را به دست بگیرید و ما هم کنار بنشینیم و تماشا کنیم. این واقعیتی است، اگر تا خدا خدایی می‌کند همه سر کارشان باشند، پس جوان‌ها چه کاره اند اینجا و باید چه کار کنند؟

 

هرچند فیلم‌هایی که در این سال‌ها در پویافیلم ساختید مردمی، عامه پسند و سرگرم کننده و با استقبال تماشاگران هم روبه‌رو بوده، اما برخی منتقدان بویژه در سال‌های اخیر روی خوش به این آثار نشان نداده‌اند. نظرتان درباره این انتقادها و مخالفت‌ها چیست؟

اول این‌که همه منتقدهای ما مورداحترام و دوست داشتنی هستند. اما یادم است سال ۵۱ و زمانی که در پارسافیلم بودم، منتقد معروفی به نام هوشنگ حسامی آمد که برای ما فیلمی بسازد به نام «قیامت عشق» که آقای عزت الله انتظامی هم در آن بازی می‌کرد. روزنامه‌ها تیتر زدند که «خیاط در کوزه افتاد»! حالا این منتقدانی که کنار نشسته‌اند، سلیقه خودشان را دارند. سینما این‌طوری نیست. باید به اینها گفت شما هم بیایید و یک فیلم بسازید، ببینیم نتیجه چه می‌شود. مثل همین آقای حسامی که وقتی فیلمش به نمایش درآمد، همه سینما از او انتقاد کردند. الان هم نشستن و انتقاد کردن منتقدان که فایده ندارد. شاید اگر از من بپرسید چه فیلمی را دوست دارید؟ بگویم اصلا این فیلم‌ها را دوست ندارم و فیلم‌های کاستاگاوراس مثل «حکومت نظامی» و «زد» را دوست دارم. این نشد که! وقتی ما داریم فیلم می‌سازیم، باید سلیقه ۸۰ میلیون را در نظر بگیریم. اگر شما فیلمی می‌سازید که بخواهید جوابگوی سلیقه ده میلیون نفر هم باشید، آن‌وقت باید آن فیلم در تهران ۱۵۰ میلیارد تومان بفروشد. اما در جامعه‌ای با دست بسته که نمی‌توان هر قصه‌ای را در آن ساخت، شما چه توقعی دارید؟ تازه همین قصه‌ها هم برای بسامان رسیدن باید از موانع مختلفی عبور کند. ضمن این‌که ما در بخش خصوصی کار می‌کنیم که مشکلات بیشتری هم دارد. متاسفانه دوستان منتقد ما به این مسائل توجهی ندارند. بعد اگر شما به هالیوود و بالیوود هم که نگاه کنید، در سال چند فیلم معناگرا، فلسفی و هنری ساخته می‌شود؟ سینما مثل پارک می‌ماند، یکی دوست دارد در پارک بنشیند و استراحت کند، یکی دوست دارد در پارک بدود، یکی دوست دارد در پارک کتاب بخواند و... سینما هم همین‌طور است و باید به سلیقه‌های مختلف مردم احترام گذاشت. خانواده‌ها به سینما می‌آیند تا سرشان گرم شود و دو ساعت گرفتاری‌های روزمره را فراموش کنند. آقایان منتقد فکر می‌کنند همه باید مثل اینها فکر کنند.

 

بعضی از سینماگران و صاحبان آثار سینمایی در این سال‌ها و بویژه همین امسال از فیلم سوزی و بی‌عدالتی در اکران گلایه دارند. راهکاری برای برون‌رفت از این وضعیت وجود دارد؟

من اصلا مخالف واژه فیلم‌سوزی هستم که دو سه سال است پیدا شده. حوزه اکران، بحث عرضه و تقاضاست. آن سینماداری که صبح سینمایش را باز می‌کند، باید همه نوع سرویسی را به تماشاگر بدهد. این سرویس هم هزینه دارد. طبیعی است که سینمادار می‌رود دنبال فیلمی که مردم بیشتر آن را می‌خواهند. سینمادار که برای دل خودش فیلم نمی‌گذارد، این کار را برای دل تماشاچی اش می‌کند. حالا شما به عنوان فیلمساز فیلمی برای دل و سلیقه خودتان ساختید، اما سینمادار می‌بیند که این فیلم در ارتباط با تماشاگر کار نمی‌کند و از اکران آن طفره می‌رود. توجه کردید؟

 

پس این مساله را به‌طور مستقیم با ظرفیت فیلم‌ها در ارتباط می‌دانید؟

دقیقا به ظرفیت فیلم‌ها ربط دارد، اصلا شما به این مساله شک نکنید. چرا همین فیلم‌هایی را که الان دو هفته، سه هفته یا چهارهفته اکران می‌شوند برای اکران نوروزی و تابستان نمی‌گذارند؟ برای این‌که ظرفیت آن اکران را ندارند که سینمادارها آنها را در عید و تابستان نمایش دهند. این‌طوری است که برخی فیلمسازان، یک مشت فیلم برای دل خودشان می‌سازند. خب، اگر برای دل خودتان فیلم می‌سازید، باید خسارتش را هم بدهید. مردم این جنس فیلم‌ها را دوست ندارند. دلیلش هم این است که از صبح تا شب مثلا ۱۲ نفر به تماشای این فیلم‌ها می‌آیند.

 

حسن و عیب اکران فیلم خارجی

اکران فیلم خارجی هم حسن دارد و هم عیب. حسنش این است که وقتی بیاید، به عنوان یک رقیب عمل می‌کند و کمی اهل سینما را تکان می‌دهد که دنبال فیلم‌ها و قصه‌های نو و متنوع بروند و به‌روز پیش بروند. ضمن این‌که فیلم خارجی می‌تواند برخی تماشاگران را به سینمارفتن ترغیب کند و آنها را به سالن‌های سینما بکشاند. اما وقتی فیلم خوب و استاندارد نباشد، برخی فکر می‌کنند می‌شود هر آشغالی را به اسم فیلم سینمایی به تماشاگر ارائه کرد! عیب آن هم این است که اگر همه جوانب اکران فیلم خارجی سنجیده نشود و ورود ونمایش آنها بی‌برنامه و بدون حساب و کتاب باشد، به سینمای ایران ضربه می‌زند.

 

 

 

  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش