یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳
۱۹:۰۴ - ۰۹ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۲۳۳۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

علیرضا حیدری: در عالم هنر هم مشهور شوم، از شهرتم سواستفاده نمی‌کنم

علیرضا حیدری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

این‌که قهرمان کشتی و برنده المپیک و از چهره‌های شاخص ورزش ایران باشی و بعد در یک فیلم سینمایی در نقش یک کشتی‌گیر طردشده بازی کنی قطعا ریسکی است که هر کسی آن را قبول نمی‌کند، اما علیرضا حیدری جسور است و به قول خودش اهل مبارزه.

 

او این روزها با فیلم سینمایی «من یک ایرانی‌ام» به کارگردانی محمدرضا آهنج بر پرده سینماها حضور دارد و با این حضور در عرصه فرهنگ ثابت کرده که یک قهرمان همیشه و در هر جایی که باشد قهرمان است، هر چند بعضی‌ها به عمد بخواهند او را نبینند. کشتی‌گیر خوشرویی که سال‌ها پیش او را روی تشک کشتی می‌دیدیم، مهمان ما در روزنامه جام‌جم شد تا از دلایل بازیگری‌اش، فضای دنیای سینما و حواشی که باعث ندیده شدن این فیلم شریف شده بگوید. حاصل این گفت‌وگو پیش روی شماست:

 

از اینجا شروع کنیم که چه شد بازیگر شدید؟ آیا تلاش دوباره‌ای بود برای مشهور شدن؟

من بازیگر نشدم و اصلا بازیگر نیستم. من کشتی‌گیرم، کشتی‌گیری که از کودکی هیچ علاقه‌ای به سیاست نداشت. حتی زمانی هم که کشتی را کنار گذاشتم به دنبال فعالیت در فضاهای سیاسی نرفتم و کار در زمینه‌های اقتصادی را پی گرفتم. وقتی من برای بازی در این فیلم وارد سینما شدم اصلا فکرش هم نمی‌کردم سینما جای یکسری دسته‌بندی‌ها و حرف و حدیث‌های غیر هنری باشد.

 

اصلا نمی‌دانستم که یک هنرمند را متعلق به این گروه و آن گروه بدانند و باقی قضایا. شاید اشتباه من این بود که بدون این‌که فضای سینما و آدم‌های آن را آنالیز کنم وارد آن شدم و شاید بهتر بود که با شناخت بهتری نسبت به بعضی آدم‌ها این کار را می‌کردم. این‌که الان به خاطر عملکرد شخصی خاص، فیلمی را که نه‌تنها زحمت او بلکه حاصل زحمات ده‌ها نفر است نادیده بگیرند اصلا انسانی و بحق نیست. من متاسفم که در فضای هنر و سینما اختلافات شخصی یا فکری آنقدر پررنگ است.

 

به نظرم اگر اختلافی هم هست لزومی ندارد که این اختلاف را میلیون‌ها نفر ببینند و لطمه‌اش را فیلم ببیند. در مورد این اختلافات می‌شود پشت درهای بسته هم حرف زد. من از دنیای ورزش و فارغ از هر ذهنیت سیاسی وارد سینما شدم و فیلمی بازی کردم که امروز بعد از سه سالی که اکران شده درگیر حواشی فارغ از اصل فیلم و پیام انسانی که دارد شده. الان وضعیتی پیش آمده که فیلم را ندیده و صرفا براساس اسم و پیشینه صاحبانش در مورد آن قضاوت می‌کنند! شما اول بروید فیلم را ببینید، پیامش را درک کنید و بعد در موردش هر چقدر که می‌خواهید قضاوت کنید، ایراد ساختاری بگیرید، به من بگویید بد بازی کردی و… . می‌خواهم بگویم بروید فیلم را ببینید بعد راجع به آن صحبت کنید. جامعه هنری که از فرهنگی‌ترین اعضای یک جامعه هستند نباید کتاب را از روی جلد آن بخواند.

 

حالا به بحث‌های مربوط به حواشی فیلم «من یک ایرانی‌ام» هم می‌رسیم. نگفتید که این ورود به دنیای بازیگری تلاشی دوباره برای مشهور شدن است یا خیر؟

اول این را بگویم که واقعا نمی‌خواستم بازیگری کنم و خیلی اتفاقی در رودربایستی این پیشنهاد را پذیرفتم. هر عرصه‌ای از ورزش گرفته تا بازیگری و… ناخودآگاه یکجور جلوه‌گری هم با خودش به همراه دارد، اما این‌که تو وقتی مشهور شدی با این شهرت چه می‌کنی مهم است. آیا من تا حالا از شهرتم در ورزش سوءاستفاده کردم؟ پس اگر در عالم هنر هم مشهور شوم از آن سواستفاده نمی‌کنم. نمی‌دانم شاید وقتی پیشنهاد بازی در این فیلم را پذیرفتم فکرکردم بر اثر تجربیات زندگی پتانسیل‌ها و تجربیاتی به دست آوردم که دوست دارم آنها را به جوان‌ها منتقل کنم. من وقتی وارد سینما شدم احساس کردم که فضای جدیدی دارم برای فعالیت، برای مثبت بودن و برای حرف زدن. من که دیگر دغدغه خانه و ماشین و ویلا و شهرت ندارم. من امضاهایم را دادم، عکس‌هایم را انداختم و امروز دیگر صفر کیلومتر نیستم که صرفا عشق دیده شدن داشته باشم.

 

با این‌که «من یک ایرانی‌ام» داستان زندگی شخصی شما به عنوان یک کشتی‌گیر نیست، اما با بازی در این فیلم نترسیدید که تصویرتان به عنوان یک کشتی‌گیر شناخته‌شده خراب شود یا تغییر کند؟

من خیلی در زندگی‌ام باختم. اگر کسی در زندگی ترس از باخت داشته باشد که اصلا موفق نمی‌شود. پیش می‌آمد روزی محبوب این مردم باشم و روزی دیگر وقتی در خیابان راه بروم از همین مردم فحش بشنوم، اما ترسی نداشتم. من آدم جنگم. من در چهاردیواری زندگی خودم زندگی می‌کنم و خیلی‌ها را اصلا نمی‌بینم و دقیقا نگاه همان آدم‌های چهاردیواری ام است که برایم مهم است. البته دوست دارم که مردم با دیدی مثبت به من نگاه کنند، اما در نهایت کار که خودم می‌خواهم را در زندگی‌ام می‌کنم.

 

در طول زمان فیلمبرداری فیلم پیش نیامد که از ادامه کار منصرف شوید؟

راستش خیلی سر این فیلم اذیت شدم و هر روز می‌گفتم دیگر بازی نمی‌کنم.

 

از چه خسته می‌شدید؟ از این‌که برای یک سکانس باید بارها و بارها برداشت می‌گرفتید؟

اصلا. من که از این چیزها خسته نمی‌شوم. اتفاقا خودم به کارگردان می‌گفتم وقتی روی صورتم گریم دارم و صبح یک سکانس را بازی کردم دوباره ظهر و عصر هم برویم سکانس‌های دیگر را هم بگیری که قبول نمی‌کردند. حرف کارگردانی پیش آمد و به نظرم جا دارد که اینجا از آقای آهنج هم به دلیل صبوری‌ها و تمام نکاتی که به من یاد دادند و همچنین خلق صحنه بی‌نظیر انتهای فیلم تشکر کنم.

 

نگفتید از چه چیز خسته می‌شدید؟

ببینید در سینما خیلی با فکر و تامل جلو می‌روند، اما در ورزش طبق نقشه‌ای از پیش طراحی شده و خیلی سریع کار را انجام می‌دهند. من آدمی نیستم که دو دقیقه جایی بند شوم و سر فیلمبرداری این فیلم، در عین حس خوشایند درونی که داشتم از بابت کش آمدن و طولانی شدن کار عصبی می‌شدم. هیجان ورزش خیلی بیشتر از سینماست. کسانی که مثل من از بچگی ورزش کردند و ورزشکار شدند این را به خوبی می‌دانند که در ورزش مدام روی لبه تیغ می‌روی و برمی‌گردی. با هر بار کشتی گرفتن یا محبوب می‌شوی یا طرد. در همان لحظه‌ای که قدم ات را برای موفق برمی‌داری یکدفعه می‌افتی و همین باعث می‌شود که تو دیگر نترسی و پخته شوی. من الان با این روحیه در دهه ۴۰ زندگی‌ام وقتی دیگر کشتی نمی‌گیرم چه کار کنم که برایم هیجان داشته باشد؟ من که نمی‌توانم بروم در اداره صبح تا شب پشت یک میز بنشینم.

 

«من یک ایرانی‌ام» دو دسته مخاطب دارد یا آنهایی که فیلم را به خاطر قهرمان‌پروری‌اش خیلی دوست دارند یا آنهایی که بشدت به مضمون قصه و شکل اجرایی فیلم نقد دارند. از جمله نقدهایی که به مضمون قصه می‌شود این است که چطور ممکن است کسی با آن‌همه افتخار این‌طور یکباره تیشه به ریشه خودش بزند؟

من وقتی فیلمنامه این کار را خواندم آن را با تمام وجودم حس کردم. من قصه رفقایم، قصه کسانی که با بی‌معرفتی کنار گذاشته می‌شوند، قصه کسانی که را که بی‌دلیل می‌زنند را در این فیلم بازی کردم. بله می‌شود که تیشه به ریشه‌ات بزنی! من رفیقی دارم که قهرمان جهان بود و معتاد شد. نمی‌دانم چرا ولی خودش، زندگی خودش را به آتش کشید. خود من روزی در زندگی خصوصی‌ام به این باور رسیدم که تو در کشتی علیرضا حیدری هستی. من وقتی از کشتی با تمام افتخاراتم کنار رفتم چون پول حقوق کارگر نداشتم خودم دفترم را تی می‌کشیدم، چون پول حقوق کارگر نداشتم، خودم ظرف‌های تالار پذیرایی که دارم را شستم.

 

به نظرتان چه فرقی بین قهرمانان است که یکی افول می‌کند و یکی ماندگار می‌شود؟

شما چند قهرمان یا ستاره را سراغ دارید که از خانواده‌های مرفه نشین تمام و کمال بیرون آمده باشند؟ چرا؟ چون آنها دغدغه ندارند و این نیاز است که سرمنشا خلاقیت می‌شود. اغلب قهرمانان ما از خانواده‌های کم بضاعت هستند و چون یکدفعه (البته با زحمت خودشان) صاحب قدرت، ثروت، جایگاه و همه چیز می‌شوند شاید بعضا نتوانند خودشان را با فضای جدید بالانس کنند. به هر حال در چنین شرایطی زمان می‌برد تا طرف بتواند خودش را پیدا کند. بعضی از ستاره‌ها هستند که بعد از این‌که صاحب این جایگاه شدند افول می‌کنند، اما سریع به خودشان می‌آیند و در همین دور دوم ستاره شدن است که باقی می‌مانند. به هر حال آدم باید به یک نوع پختگی و کمال برسد که بتواند در عین شهرت، ماندگار بماند.

 

ما می‌توانیم بگوییم که «من یک ایرانی‌ام» یک فیلم کاملا مردانه است که بخوبی تنهایی سیاوش و حال و هوای مردانه او را منتقل کرده؟

سیاوش در تمام فراز و نشیب‌های زندگی خودش را حفظ می‌کند و نمی‌شکند. او مردی است با تمام خصایص مردانه که هر که او را ببیند تاییدش می‌کند و اتفاقا از مشکلات جامعه ما این است که مردانی از این جنس کم دارد. مردانی که دستشان را روی پای خودشان بگذارند و به خودشان تکیه کنند.

 

معتقدید که این فیلم با طرز بیانی که دارد می‌تواند مفهومش را بدرستی به تصویر بکشد؟ یعنی اگر خود شما بیننده این فیلم بودید از داستان تاثیر می‌گرفتید؟

«من یک ایرانی‌ام» فیلم خوبی است. در فیلم‌های ما کمتر اتفاق می‌افتد که اشک مردم بابت غرور ملی شان ریخته شود، اما در «من یک ایرانی‌ام» این اتفاق می‌افتد. اگر قرار بود من باردیگر این فیلم را با همین سناریو بازی کنم، شک نکنید که بسیار بهتر و دقیق‌تر این کار را انجام می‌دادم.

 

ممکن است که این تجربه بازیگری باز هم تکرار شود؟

ضمن این‌که تمام آدم‌ها برایم قابل احترام هستند، اما خیلی خوشحال می‌شوم که آدم‌های اصلح بروند و این فیلم را ببینند. چون می‌خواهم بازیگری‌ام توسط کسانی محک بخورد که صاحب نظر این رشته‌اند. می‌خواهم آنها کاری که کردم را ببینند تا من بفهمم که برنده‌ام یا بازنده که اگر بازنده‌ام و اگر روزی خواستم این کار را ادامه دهم با قدرت و دانش آکادمیک‌تری این کار را انجام بدهم.

 

یعنی اگر قرار شد که بازیگری را ادامه دهید آن را به شکلی حرفه‌ای یاد می‌گیرید؟

بله. من مفتی به کسی نمی‌بازم و اگر بخواهم بازیگری کنم تمام زیر و بمش را یاد می‌گیرم که کسی بعدا نتواند به من ایراد بگیرد. من اگر تصمیم بگیرم بازیگری کنم برای آن زحمت می‌کشم. چون عادت کردم نان زحمت خودم را بخورم، نه رابطه با این و آن.

 

اهل فیلم و سینما هستید؟

اصولا سینما نمی‌روم. چون جاهای شلوغ به طور کلی نمی‌روم، اما در خانه‌ام سعی می‌کنم فیلم‌های خوب را ببینم و در مجموع احساس می‌کنم فیلم‌های روز سینما راضی‌ام نمی‌کند. چون دغدغه‌ام این مسائلی که در فیلم‌های امروز مطرح می‌شود نیست.

 

اگر ناگفته‌ای باقی مانده، بفرمایید؟

قصه «من یک ایرانی‌ام»، قصه آدم‌هایی است که با تمام نامرادی‌ها دوباره روی پای خودشان می‌ایستند و زندگی شان را از نو می‌سازند. قصه آدم‌هایی است که می‌فهمند خارج از ایران هر چقدر هم پر زرق و برق باشد، اما وطن خود آدم نمی‌شود، من که اهل این سینما نیستم و زندگی ورزشی و اقتصادی خودم را دارم، اما این را به خوبی می‌دانم که این زندگی می‌چرخد و کسانیکه امروز باعث و بانی زمین خوردن فیلمی می‌شوند ممکن است فردا روزی خودشان زمین بخورند. آدم‌ها وقتی زور دارند نباید همدیگر را بد بزنند. چون خدایی هم هست که فردا روزی همان که زده را، بد می‌زند.

 

 

jamejamonline.ir
  • 19
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش