دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۵:۵۵ - ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۴۶۳۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفتگو با ستاره اسکندری درباره فیلم «خانه کاغذی»

بازیگران مشهور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

ستاره اسکندری که این روزها فیلم «خانه کاغذی» را روی پرده دارد از نقش خود، علاقه مندی برای بازی در عاشقانه های کلاسیک، شرایط سینما، تلویزیون، تئاتر و چند نکته دیگر می گوید. کارنامه ستاره اسکندری را که وارسی می کنیم، انتخاب هایش غالبا به سمت تئاتر است و در سینما به فیلم هایی بله می گوید که اصولا براساس قواعد گیشه ساخته نشده اند. نمونه تازه اش، فیلم «خانه کاغذی» مهدی صباغ زاده است.

 

این فیلم فارغ از کیفیت و این که اصلا آن را دوست بداریم یا نه، حرف مهمی مطرح می کند: اهمیت روشنفکری و روشنگری. اسکندری در «خانه کاغذی» یکی از این آدم ها است که البته به خاطر شرایط سخت، جلای وطن کرده و بعد از سال ها بازگشت عشق قدیمی او و امیرعلی (پرویز پرستویی) سر باز می کند. با خانم اسکندری درباره این فیلم، علاقه مندی اش به «خانه کاغذی»، حال و روز سینما، جشنواره فجر، تئاتر، تلویزیونی و چند موضوع دیگر حرف زدیم.

 

در سال های اخیر عاشقانه هایی که در سینمای ایران به تصویر کشیده می شوند، عمدتا درباره عشق های آدم های میان سال است. عشق کهنه ای که سر باز می کن و زندگی را برای آدم هایی که در وسط یک رابطه هستند، دگرگون می کند. در فیلم «خانه کاغذی» هم شاهد بازگشت یک عشق قدیمی هستیم. فکر می کنید چرا داستان های عاشقانه سینما بیشتر به این سمت رفته اند؟

شاید اگر این سوال را از فیلمنامه نویسان سینما بپرسید بهتر باشد. اما به نظر من وقتی جریان های موجود در اجتماع به یک سمتی می رود، این ها به شکل نیاز در فیلم های سینمایی احساس می شود. شاید این روزها همه نیازمند گذشته ای هستند که با نوعی عشق معنا پیدا می کند. عشق های گذشته باعث حرکت می شد اما دلبستگی های این روزها دیگر آن معنا و مفهوم را ندارد. عشق های گذشته همراه با یک جور دلتنگی است که باعث پویایی بوده، اما در شتاب زدگی این روزها و این سال ها دیگر مفهوم این چنینی خود را از دست داده اند. شاید به این دلیل است که در این روزگار فیلمنامه نویس ها شخصیت های فیلمنامه های خود را در شرایطی قرار می دهند که به عشق های سابق خود بر می گردند.

 

نقش مینو در فیلمنامه «خانه کاغذی» چه فاکتورهایی داشت که این کاراکتر را پذیرفتید؟

اصولا هر چیزی که به طور مستقیم بیان نشود را دوست دارم. فیلمنامه خانه کاغذی متفاوت بود و بُعد داشت. به این مفهوم که فقط درباره ارتباط یک زن و مرد نبود و همزمان جایگاه اجتماعی ای که این افراد داشتند را هم در بر می گرفت و در قالب یک عاشقانه اتفاقی اجتماعی پیش می آمد. در فیلم های این روزهای سینمای ایران غالبا شرایط آدم ها از نظر جایگاه اجتماعی رصد می شود و یا برعکس آن روابط زن و مرد، عاشق و معشوق، پدر و دختر و... به صورت مستقیم به نمایش در می آید. فیلمنامه این کار برای من بعد داشت و یک احساس درونی باعث یک حرکت بیرونی می شد و این به نظرم خیلی جذاب است.

 

«خانه کاغذی» به نوعی ادامه ای بر «خانه خلوت» است که جزو بهترین کارهای مهدی صباغ زاده به حساب می آید. با علم به آن این پیشنهاد را پذیرفتید؟

نمی دانم که این کار ادامه «خانه خلوت» است، اما می دانم که هر دوی این فیلم ها در کارنامه آقای صباغ زاده زیر یک آسمان نفس می کشند. من خیلی کوچک بودم وقتی فیلم خانه خلوت را دیدم اما هنوز صحنه هایی از آن در ذهن من مانده. اصولا گرفتار شدن نویسنده در یک چارچوب خانه و در یک انزوا، همیشه ذهن من را مشغول می کند و در خانه کاغذی هم وجود دارد.

 

به نظر شما «خانه کاغذی» توانسته ادای دینی به روزنامه نگاران کند؟

من گاهی با کلماتی مانند ادای دین مشکل دارم، چون وقتی این طوری می گوییم انگار سفارشی در کار بوده که براساس آن این کار صورت گرفته است. در صورتی که «خانه کاغذی» زندگی یک روزنامه نگار را که سوای جاه طلبی ها در یک جامعه سیاست زده کار می کند، نشان می دهد. من خیلی قاضی خوبی نیستم چون وقتی بخشی از یک کار را برعهده دارم و در آن بازی می کنم، نسبت به آن با عرق خاصی صحبت می کنم. بنابراین باید این سوال را از روزنامه نگاران بپرسید که آیا احساس همذات پنداری دارند یا نه؟ به عنوان کسی که از دور نگاه می کنم این فیلم اتفاق میمون و مبارکی است چون در تمام این سال ها انگار نه انگار که شغل روزنامه نگاری اصلا وجود داشته و کمتر فیلم دیدم که به آن پرداخته شده باشد. این که کیفیت این فیلم در پرداخت به دنیای روزنامه نگاران چه حد کیفیت دارد، واقعا صاحب نظر نیستم.

 

بازیگران مشهور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بعضی ها معتقدند که وقتی فیلمی در جشنواره ملی فجر نشان داده می شود، همه نقدها و حرف ها درباره آن زده می شود و در زمان اکران عمومی از حجم هیجانات کاسته می شود و این به فروش فیلم ضربه می زند. فیلم «خانه کاغذی» در جشنواره سال گذشته اکران نشد و یک نمایش در جشنواره جهانی داشت و بدون هیچ پیش زمینه ای وارد چرخه اکران شد. به نظرتان این بر روی فروش آن تاثیر داشت؟

خوب بودن یا خوب دیده شدن فیلم لزوما به جشنواره بستگی ندارد. درباره عشق های قدیمی پرسیدید، باید بگویم واقعا جشنواره هم جشنواره های قدیم، چون اتفاق هایی که در سال های گذشته می افتاد و می توانست به فروش فیلم ها کمک کند، یک اتفاق کیفی بود که به لحاظ انتخاب ها و داوری می افتاد. در این چند سال اخیر اتفاقات عجیبی در جشنواره ها افتاده که بیش از کارشناسی، به سلیقه نزدیک شده ایم. از منظر مردم و تماشاچی های سینما الان ممکن است با انواع و اقسام سیمرغ ها رو به رو باشیم و چرایی وجود این جوایز برایم پیش می آید که اصلا چرا یک فیلمی بسیار دیده شده ولی وقتی اکران می شود شاید  اینقدر جوایز شامل حالش نمی شده. این ضعف ها برای تماشاگران حرفه ای و حتی تماشاگران عادی سینما مشخص شده.

 

آنها فهمیده اند که لزوما تعداد سیمرغ نشان دهنده کیفیت فیلم نیست. همچنین با واقعیت فیلم ها در بحث فروش مواجهه شده اند که با عواملی که در آن دخیل هستند، دیده شدن یا نشدن در جشنواره واقعا خیلی دور است از بحث فروش؛ وقتی پخش کننده فیلم، تعداد سانس ها و کمدی بودن و نبودن یک کار بیشتر از به تفکر واداشتن یک فیلم در فروشش اهمیت دارد. باید به عقب تر بازگشت و دید الان نیاز جامعه چیست؟ حتی قاعده سوپراستارها هم دیگر صادق نیست چون به کف فروش هم نمی رسند. کلا با دنیای آشفته ای رو به رو هستیم.

 

چقدر نقش حوادث اخیر را در کاهش فروش فیلم ها موثر می دانید؟

وقتی یک پخش کننده خوب دارید همه چیز مهیا است برای این که اکران موفقی داشته باشید، بعد یک اتفاقی در کشور می افتد که بودن بازیگر تو را بر پرده سینما یا صحنه تئاتر دچار اختلال می کند. وقتی شرایط خاص پیش می آید مخاطب دچار ریزش می شود. وقتی محدوده زمانی تعریف شده برای کار من، اول تا آخر دی ماه است و دقیقا در همان زمان حوادثی در کشور رخ می دهد و آمار فروش تصمیم گیرنده است که کار تو بر پرده بماند یا نه. بنابراین شرایط خیلی پیچیده تر از این حرف ها است که بتوانیم بگوییم الگویی وجود دارد و برای فیلم خوب مختصاتی در نظر بگیریم. اصولا سینمای ما روی امواجی در حرکت است که گاهی پایین می رود و گاهی به بالاترین نقطه خود می رود و هیچ قاعده ای ندارد.

 

بازیگران مشهور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

این غیرقابل پیش بینی بودن، شما را به عنوان کسی که در این جامعه سینمایی زندگی و کار می کنید اذیت نمی کند؟ احساس این که هیچ چیزی دست خودتان نیست.

از نظر من در ایران فروش فیلم هیچ ربطی به کیفیت فیلم ندارد. من نه تهیه  کننده سینما هستم و نه حتی کارگردان، فقط بازیگر صرف هستم. چه بسیار فیلم هایی که از لحاظ فروش در درجه بسیار بالایی هستند اما از نظر کیفیت واقعا در جایگاه پایینی قرار دارند. رسالتی که من برای سینما قائل هستم این است که فروش هیچ ربطی به کیفیت ندارد. البته نه به این معنی که هر فیلمی که خوب فروش می کند از ارزش برخوردار نیست منظورم برعکس این است. چیزهایی که در سینما از گذشته من را آزار می داد و حالا با گذشت سالیان آن را پذیرفته ام، خیلی پیچیده تر از بحث فروش است. اصلا قبل از ساخت یک فیلم، این که چه کسانی محق هستند که سینما را هدایت می کنند،

 

چه نوع سیاست گذاری وجود دارد که سینمای ما را از اندیشه دور کرده و به بازار نزدیک کرده است، چه جنس از قهرمان پروری ها توسط دنیای مجازی دارد اتفاق می افتد و... اما فقط به عنوان یک عضو کوچک می ایستم و نگاه می کنم، چه شد که سطح سلیقه ما اینقدر پایین آمده. یادم است در جشنواره های زمان نوجوانی ما وقتی برف بسیار شدیدی در زمستان ها بود، ساعت ها صف جشنواره ها برای دیدن فیلم های رخشان بنی اعتمادها، ناصر تقوایی ها، بهرام بیضایی ها و... شکل می گرفت. بنابراین تهی شدن از اندیشه مشکل خیلی بزرگتر است که سینما با آن درگیر است.

 

به عنوان بازیگری که در این سال بیشتر در صحنه تئاتر فعال بوده است، این آفت دامن تئاتر را هم گرفته؟

در روزگاری که فساد ما دارد روح همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد، این اتفاق در هر زمینه ای اجتناب ناپذیر است، خواه در سینما و خواه در تئاتر. تئاتر هم دچار اختلال شده است. ما با یک اتفاقاتی پیش رفتیم و مثلا دولت جریان تئاتر خصوصی را به ما واگذار کرد اما در این مسیر تنها بودیم. در صورتی که باید گام به گام با ما پیش می آمد تا این جریان پخته شود. این روزها همه چیز شبیه هم شده. سینما، تئاتر و تلویزیون فرقی ندارد.

 

در تلویزیون که شاهد سریال هایی هستیم از نظر کمی بسیار بالا و از نظر کیفی نازل. هنوز سریال های دهه های گذشته به عنوان مجموعه های تلویزیونی به یاد همه می آید. برای من این طور تعریف شده که اقتصاد در حال غلبه کردن به هنر است. الان سینما و تئاتر یک بخشی از اقتصاد شده است و این بسیار برای من دردناک است. من برای تخصصی کارکردن در بازیگری بسیار تلاش کردم اما میبینیم که امروز باید مثل یک بیزینس من به همه چیز نگاه کنم.

 

روزنامه هفت صبح

سارا شمیرانی

 

bartarinha.ir
  • 11
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش