پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۴۸ - ۱۵ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۱۴۶۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با سرکرده داعش در «به وقت شام»

فیلم به وقت شام,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

به گزارش فارس، این روزها با اکران فیلم "به وقت شام" تقریباً همه مردم با تصویر یک داعشی با ریش‌های نارنجی و بلند و دیالوگ "چطوری ایرانی" آشنا هستند و افرادی که پای تماشای این فیلم نشسته‌اند از شخصیت این نقش اطلاع دارند که آن کسی نیست جز "ابو عمر شیشانی" که یکی از سرکرده‌های داعش بوده و در سال ۲۰۱۶ در سوریه به هلاکت رسیده است.

 

حال تصاویر این بازیگر به عنوان یک داعشی با عناوین مختلف از قبیل اینکه "اگر مدافعان حرم نبودند، این تصویر و امثال آن را باید پشت آیفون‌های منازل می‌دیدیم"، در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود.

 

طبق هماهنگی‌هایی که با "جوزف سلامه" بازیگر نقش "ابوعمر شیشانی" صورت گرفت، گفت‌وگوی تصویری به زبان انگلیسی با او انجام دادیم که ترجمه این گفت‌وگو به همراه تصویر ارائه می‌شود که البته طبق گفته این بازیگر، خبرگزاری فارس اولین خبرگزاری است که بعد از اکران فیلم با او ارتباط برقرار کرده و مصاحبه بسیار مفصل و چالشی و البته صمیمی را انجام می‌دهد.

 

سلام آقای جوزف سلامه، حالتان خوب است؟‌ از دیدن شما خوشحالیم

 ‌ سلام ممنونم، من هم همینطور.

 

 اگر در تلفظ نام شما اشتباه کردیم لطفاً آن را بگویید چون ما تلفظ دقیق اسم شما را نمی‌دانیم

درست تلفظ کردید؛ صددرصد درست هست.

 

ممنون،‌ قبل از شروع مصاحبه اگر به دلیلی مشکل اینترنتی باعث شد، تماس قطع شود، پیش‌تر عذرخواهی کرده و البته ما بلافاصله دوباره با شما تماس برقرار خواهیم کرد.

 ممنون هیچ مشکلی نیست.

 

فیلم به وقت شام,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
فیلم به وقت شام,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
فیلم به وقت شام,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
فیلم به وقت شام,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در ابتدا خوشحال می‌شویم یک بیوگرافی کوتاه از خودتان بگویید (یک بیوگرافی خیلی کوتاه لطفاً)؟

 من جوزف سلامه، اهل لبنان و بازیگر تئاتر هستم، همیشه تئاتر انجام می‌دهم و البته بعضی وقت‌ها فیلم نیز کار می‌کنم.

 

من فرصت این را داشتم که در یک قسمت از فیلم ایران به نام "به وقت شام" را به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا بازی کنم و البته این یک تجربه بسیار شگفت‌انگیزی برای من بود و حس می‌کنم نتیجه خیلی خوبی نیز داشته است. 

 

شما چند سال دارید؟ 

‌ من ۳۳ سال دارم.

 

‌لطفا چند کلمه‌ای در مورد حرفه خود یعنی تئاتر صحبت کنید؟ 

‌ من کارهای زیادی در تئاتر انجام دادم به طوریکه ۶ ماه از سال را با ۶ نمایش در طول ۶ روز به صورت فول‌تایم اجرا می‌کنم و می‌توان گفت تمام زندگیم صرف تئاتر شده است. 

 

وضعیت تاهل؟ مجرد یا متاهل هستید؟ 

‌من متاهل هستم؛ یعنی دو ماه قبل از شروع به وقت شام ازدواج کردم و در ماه عسل بودم که بلافاصله برگشتم و در فیلم "به وقت شام" ایران شرکت کرد‌م. 

 

تبریک می‌گوییم؛ به همسرتان از طرف ما سلام برسانید 

‌ ممنونم حتماً. 

 

لطفاً بگویید از چه زمانی شروع به بازیگری کردید؟‌

 تقریباً عمر بازیگری من از زمان دانشگاه شروع شد. من در سال ۲۰۰۳ به دانشگاه رفته و از همان زمان نیز شروع به بازیگری کردم. 

 

سوال بعدی در مورد این است که شما چگونه به فیلم "به وقت شام" دعوت شدید؟ منظور اینکه چگونه وارد تیم ابراهیم حاتمی‌کیا شده و در این تیم نقش گرفتید؟

‌یک بازیگردان به اسم "امیر شهاب" در لبنان بود که من را به ایران آورد و البته دوست آقای حاتمی‌کیا نیز است و بعد از ارزیابی‌ها برای نقش انتخاب شدم به‌طوریکه حدس می‌زنم آقای حاتمی‌کیا به خاطر نحوه نگاهم من را برای فیلم به "وقت شام" انتخاب کرد‌ و در کل آقای "امیر شهاب" بود که من را با آقای حاتمی‌کیا آشنا و به او معرفی کرد. 

 

نظر شما در مورد فیلمنامه چیست؟ یعنی وقتی فیلمنامه را خواندید چه حسی داشتید؟‌

 وقتی فیلمنامه را خواندم بسیار شوکه شده بودم چرا که خیلی تاثیرات خاصی داشت. از نظر من شبیه فیلم‌های هالیوود بود و در حقیقت از فیلمنامه ترسیدم چرا که من تا آن روز کارهای بزرگی در سینما انجام نداده بودم.

 

وقتی به ایران آمدم تا وارد تیم بازی فیلم "به وقت شام شوم"، صحنه‌ها را از نزدیک دیدم که بسیار عجیب و البته عالی بود و این شد که من نقش یک فردی را بازی کردم که در واقعیت یک شخص  شیطانی بود و باید کاری می‌کردم تا همه مردم از آن فرد نفرت داشته باشند یعنی باید به گونه‌ای بازی می‌کردم تا حس نفرت را به مخاطب بدهم.

 

نظر شما در مورد "ابو عمر شیشانی" چه بود؟ 

‌ تحقیقات زیادی در مورد او انجام دادم چرا که من باید نقش او را بازی می‌کردم.

 

مطالعه و تحقیقات شما در مورد "ابو عمر شیشانی" یکی از سووالات دیگر ما بود

خیلی خوبه. می‌توان گفت من باید نقش یک فرد را بازی می‌کردم که در حال یا در گذشته نزدیک زندگی می‌کرد و باید برای هرچه بهتر ایفای نقش این شخصیت در مورد آن فرد اطلاعات عمیقی به دست می‌آوردم به‌طوریکه حتی "چگونه راه رفتن"، "نفس کشیدن"، "چگونه نگاه کردن" و همه چیز درباره آن را باید می‌دانستم.

 

از این‌رو من سعی کردم با قبول این نقش وارد آن نقش شده و آن را کمی دوست داشته باشم. معتقدم حتی باید نحوه فکر کردن را نیز در نقش را همانند آن فرد ایفا کرد چراکه اگر مانند او فکر نمی‌کردم، نوع نگاهم نیز عوض می‌شد و به مخاطب حس خوبی نمی‌داد و با اینکه من نقش یک فرد شیطانی را می‌خواستم بازی کنم ولی با همان تفکر و شناخت رفتاری شخص وارد شدم و می‌دانید این یک کار بزرگی است که انجام شد. 

 

‌نقشی را که شما در "به وقت شام"  بازی کردید، نقش یک داعشی واقعی بود! چرا این نقش را قبول کردید؟

 این یک نقش خیلی خوبی بود چراکه باید کل زمان با اسب، شمشیر و آن نوع گریم بازی می‌کردم و این یک چالش برایم محسوب می‌شد و به نظر من باید یک بازیگر حتماً و همیشه خودش را در یک چالش قرار دهد و به خاطر همین من نیز این کار را انجام دادم.

 

آیا قبلاً در مورد آقای حاتمی‌کیا و کارهای او چیزهایی شنیده بودید؟

 بله، من در مورد آقای حاتمی‌کیا تحقیق کردم و می‌دانم او یک نابغه در سینماست حتی قبل از اینکه به ایران بیایم تمام کارهای او از جمله "بادیگارد" و "چ" را تماشا کردم و این کار بسیار تاثیر روی من داشت چراکه متوجه شدم آقای حاتمی‌کیا اکثراً در مورد جامعه حرف می‌زند و در مورد مشکلات جامعه و اینکه مردم جامعه آسیب می‌بینند، فیلم می‌سازد. 

 

به نظر شما حاتمی‌کیا کارگردان خوبی است؟

 او بسیار عالی است.

 

همانطور که می‌دانید فیلم "به وقت شام" در جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین انتخاب شده است؛ نظر شما در مورد این فیلم بعد از اکران چیست؟ 

 شاید اگر چیزی را که می‌خواهم بگویم، شما بشنوید شوکه شوید چرا که من هنوز فیلم را ندیدم ولی همیشه از کامنت‌ها و متن‌هایی که می‌نویسند، متوجه بازتاب خوب این فیلم شدم ولی متاسفانه اکثر کامنت‌ها به زبان فارسی است که من متوجه آن نمی‌شوم. 

 

شما می‌توانید آنها را برای ما ارسال کنید تا ما آنها را برای شما ترجمه کنیم؟ 

خیلی ممنونم، من دوستان زیادی در ایران دارم و البته دوستان زیادی از داخل تیم "به وقت شام" نیز دارم که در زمان ملاقات آنها عربی را کامل بلد بودند و برای من کامنت‌های فارسی را ترجمه می‌کنند و الان نیز آنها ترجمه کرده و می‌گویند مردم چه نظراتی دارند.

 

همانطور که می‌دانید و خودم نیز دیدم  خیلی از عکس‌‌های من با دیالوگ "چطوری ایرانی" در فضای مجازی پخش شده است. 

 

بله دقیقا آن یک دیالوگ معروف شده است 

 من عکس لحظه‌ای که دیالوگ "چطوری ایرانی" را می‌گویم را در همه جای فضای مجازی می‌بینم ،همه جا با تصویر "چطوری ایرانی" و با موضوعات مختلف پخش شده است و من نمی‌دانم این خوب است یا بد؟

 

بله قطعاً خیلی خوب است. آیا از نقش خودتان در فیلم "به وقت شام" راضی هستید؟ 

‌ منظورتان این است که نقش خود را ترک می‌کردم؟ نه به هیچ وجه.

 

منظور ما این است خودتان از نقش خودتان راضی هستید؟ 

‌ من حدس می‌زنم نقش خود را آن‌طور که لازم بود ایفا کرده و انجام دادم چرا که من باید کاری می‌کردم که مردم از من متنفر می‌شدند. 

 

بله شما این نفرت را به مخاطب انتقال دادید 

 بله،بله، نقش من در فیلم به گونه‌ای بود که همه باید از من متنفر می‌شدند و حدس می‌زنم همین کار را توانستم انجام دهم. 

 

‌آیا شما به خاطر این نقش تمرین‌هایی از قبیل اسب سواری و یا شمشیربازی داشتید؟ چرا که شما در این نقش توانستید ترس را بسیار خاص به مخاطب خود انتقال دهید

‌بله، می‌توان گفت من یک آموزش حرفه‌ای یک هفته‌ای با اسب داشتم به‌طوریکه اسم اسب من "شفق" بود و من یک هفته و هر روز هشت ساعت با "شفق" تمرین کردم‌ و البته من قبلاً در مورد شمشیرزنی نیز آموزش دیده بودم. 

 

آن چیزی که در این نقش برایم سخت بود، این است که همزمان هم باید اسب‌سواری می‌کردم و هم در اثر باد حرکت کرده و خود را کنترل می‌کردم و با یک شمشیر و مدام روی اسب و یک گریم سخت در گرمای فصل تابستان نقش یک منفور را بازی می‌کردم.

 

حالا در مورد گریم شما حرف بزنیم، شما یک گریم خاصی داشتید به طوریکه این گریم یک فرد خطرناک و متمایز از دیگران را القا می‌کرد! به طور مثال شما ریش نارنجی رنگ داشتید، چند ساعت برای گریم شما وقت صرف می‌شد؟ 

تقریباً من هر روز دو ساعت زیر گریم بودم و از همین جا از تمام گریمورهای فیلم "به وقت شام" تشکر می‌کنم چرا که آنها کار بسیار خوبی انجام دادند در حالی که من اصلاً در آن دوران ریش نداشتم و آنها هر روز مجبور بودند یک ریش بسیار بلند و خاص را روی صورت من به اجرا در بیاورند البته کار گریم آن وقت سخت بود چرا که تابستان بود و تحمل گریم در آن وقت زمانی بسیار سخت بود. 

 

با توجه به اینکه دیالوگ "چطوری ایرانی" شما در فیلم "به وقت شام" بسیار معروف شده است و حتی می‌توان گفت فیلم "به وقت شام" با این دیالوگ بسیار معروف‌تر شده است. آیا شما می‌توانید این دیالوگ را با همان حس و حال دوباره برای مخاطبان تکرار کنید؟ 

‌(تکرار دیالوگ چطوری ایرانی)

 

آیا معنی این دیالوگ را هم می‌دانید؟ 

‌ بله معنی را می‌دانستم و البته هر جمله‌ای را در اختیار من می‌گذاشتند یک مترجم نیز داشتم چرا که باید به من می‌گفتند که من چه چیزی را می‌گویم تا مطابق آن گفته حالت چهره‌ام را نیز تغییر دهم. معنی دیالوگ "چطوری ایرانی" را می‌دانستم ولی نمی‌دانستم این جمله مانند "بمب" خواهد بود.

 

آیا تا به حال به ایران آمده‌اید و یا دوست دارید که به ایران بیاید؟

‌ من واقعاً می‌خواهم همین الان به ایران بیایم زیرا مردم ایران در اینستاگرام من را فالو می‌کنند و برای من نوشته می‌فرستند و من می‌خواهم این مردم را ببینم؛ مردمی که کارم را دوست دارند و من واقعاً می‌خواهم کار دیگری را نیز در ایران داشته باشم و هیچ مشکلی با این موضوع ندارم.

 

البته من می‌خواهم در ایران کنار این مردم خوب، فیلم "به وقت شام" را ببینم. امیدوارم در روزهای نزدیک به ایران بیایم و دوست دارم با مردم در تماس و ارتباط باشم، دوست دارم از نزدیک نحوه کار و ساخت فیلم ایرانی را ببینم‌ و فیلم "به وقت شام" را در ایران به تماشا بنشینم. من به غرور مردم ایران و علاقه‌ای که به سینما دارند، علاقه‌مند هستم. 

 

مردم ایران نیز واقعاً شما را دوست دارند، پس اگر بخواهید به این علاقه در اینجا پاسخ دهید به مردم ایران چه می‌گوید؟ حتماً "چطوری ایرانی" را خواهید گفت؟ 

‌نه، "چطوری ایرانی" جمله من است و من هم واقعاً آن را دوست دارم ولی به مردم ایران می‌گویم که آنها را دوست دارم و به زودی امیدوارم در ایران بین مردم باشم و از نزدیک آنها را ببینم. 

 

ان‌شاء الله، ‌حالا در مورد داعش حرف بزنیم آیا اطلاعاتی در این مورد دارید؟ 

‌ من افراد داعشی را ندیدم و فقط از طریق تلویزیون، اینترنت، روزنامه و یا شنیدن حرف‌های مردمی که جنایت داعشی‌ها را دیده‌اند، متوجه داعش شدم به‌ طوریکه و وقتی پای صحبت‌های قربانیان جنایات داعش نشسته‌ام، به این نتیجه رسیدم که این مردم که خود را داعش می‌نامند، شیطان هستند و هیچ‌کسی نمی‌تواند کارهای آنها را درک کند.

 

متاسفانه تا وقتی که داعش بود مردم واقعاً رنج می‌کشیدند؛ به خاطر همین است که فیلم آقای حاتمی‌کیا در زمان مناسبی ساخته شد. 

 

حالا می‌خواهیم نحوه سوالات را عوض کنیم به طوری که همکارم یک کلمه خواهد گفت و شما یک کلمه در مورد آن بگویید 

باشه. 

 

داعش، امیدوارم به همین زودی به طور کامل از صحنه روزگار محو شوند. 

حاتمی‌کیا، یک استاد فوق‌العاده‌ای است و در حقیقت می‌توان گفت یک هنرمند و یک انسان فوق‌العاده و عالی هستند.

 

جوزف سلامه، ‌من کارم را دوست دارم و علاقه خاصی به آن دارم زیرا برای من یک حس خوشایند دارد وقتی که تمام مردم به خاطر این نقش من را دوست داشتند، این خیلی بزرگ است‌ به طوری که قلب من از این موضوع خشنود است چرا که من با اینکه نقش یک فرد منفی و شیطانی را بازی کردم ولی مردم ایران به من محبت و علاقه پیدا کرده‌اند. 

 

فیلم به وقت شام، ‌تاریخ در مورد این فیلم صحبت خواهد کرد زیرا کل تیم خیلی سرسختانه کار کردند و آن چیزی که ما نگاه می‌کنیم نتایج علاقه، شور و سخت‌کوشی یک تیم بزرگ است. 

 

 سینمای لبنان، ‌امیدوارم در آینده فیلمی مانند "به وقت شام" در سینمای لبنان نیز ساخته شود.

 

سینمای ایران، سینمای ایران برای من شگفت‌انگیز است چرا که جمعیت این کشور زیاد بوده و کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان زیادی نیز در این کشور وجود دارد که بخشی از جامعه هستند و کارهای بزرگی انجام می‌دهند. 

 

سید حسن نصرالله، ‌من حدس می‌زنم همه این شخص را دوست دارند چرا که فردی قوی بوده و هر چیزی را که گفته انجام می‌دهد و برای همه احترام قائل است و هیچ‌وقت قبول نمی‌کند افرادی را پای کار بیاورد که باعث به خطراندازی کشور شود! در نتیجه این مرد کسی است که همیشه با مردم بوده و با عدالت در روی کره زمین پیش می‌رود. 

 

 ابوعمر شیشانی، ‌من آرزو دارم زمین از شر چنین افرادی پاک شود و البته خداوند بهتر می‌داند که او و امثال او چه کارهایی کرده‌اند، از این‌رو لازم نیست در مورد آن در این مصاحبه بیشتر صحبت کنیم. 

 

سردار قاسم سلیمانی، او یک قهرمان بوده و به حق یک ژنرال و قهرمان ایرانی است و همه او را می‌شناسند که چقدر باهوش است و من حدس می‌زنم همه به او علاقه‌مند بوده و او را دوست دارند. 

 

از تمام جواب‌های خوب و کامل شما متشکریم؛ ‌ آیا سوال و موضوعی مانده که ما فراموش کرده و از شما نپرسیدیم و شما دوست دارید که آن را بگویید؟  البته من یک سوال را فراموش کردم و می‌خواهم بپرسم شما به چند زبان مسلط هستید؟‌

به زبان‌های عربی، فرانسه و انگلیسی می‌توانم صحبت کنم و همانطور که می‌بینید به خاطر فیلم‌ها کمی فارسی و کمی روسی نیز بلد هستم که البته من فقط جمله‌ها را حفظ می‌کردم و می‌دانستم که معنی آنها چیست ولی واقعاً نمی‌توانم صحبت کنم.

 

بله ما می‌دانستیم که شما فرانسوی بلد هستید. آیا موضوعی مانده که بخواهید بگویید؟ 

‌ من در مورد این مصاحبه از شما تشکر می‌کنم چراکه این مصاحبه برای اولین بار است که از طریق خبرنگاران ایرانی با من انجام می‌گیرد، من از مردم ایران ممنون هستم که از کار من خوششان آمده همچنین از مردم ایران ممنونم که نقشم را پذیرفتند و امیدوارم به همین زودی آنها را ببینم و شاهد کارهای مشترک دیگری نیز باشیم. 

 

از شما ممنون هستیم که وقت خود را صرف جواب دادن به سوال‌های ما کردید و امیدواریم شما را در کشور ایران و فیلم‌های دیگر ببینیم و حتی یک روز میهمان خبرگزاری فارس نیز باشید 

 

خیلی ممنون هستم و واقعا می‌خواهم که به ایران بیایم و اگر روزی به ایران آمدم دوست دارم دوباره مصاحبه‌ای را با شما داشته باشم. 

 

روز خوبی داشته باشید،خیلی ممنونم، خداحافظ ، فی‌امان‌الله

به فارسی: ‌"خیلی خوب است اینترویو"

 

ممنون هستیم شما بسیار خوب می‌توانید فارسی صحبت کنید

 بنده فقط یک مقدار می‌توانم صحبت کنم. 

 

کتایون حمیدی

 

 

  • 34
  • 8
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
من دوست دارم اسم بازیگران پایتخت ۵ که نقش داعشی رو بازی‌کردن یعنی همون سه نفر که خانواده نقی معمولی رو دستگیر کردن رو بدونم
سلام گفتگوی خوبی بود اما یه جمله منو تحت تأثیر قرار داد ..اگر مدافعان حرم نبودند این چهره هارو باید پشت ایفون خونه هامون میدیدیم...واقعا خدا با پیامبر محشورشون کنه امیدوارم دیگه کسی نگه بخاطر پولش رفتن مدافع حرم شدن فکر نکنم هیچ مبلغی از جان شیرین تر باشه .شهیدای جنگ تحمیلی و مدافع حرم پای باورشون جون دادن اون ها رفتن تا مازندگی کنیم باید قدر دانشون باشیم...
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش