جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۵۷ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۲۷۰۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

هدیه تهرانی؛ نماد نسل دختران جسور و بی‌پروا

هدیه تهرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
او مهم ترین چهره سینمایی دوران اصلاحات بود، شمایل زن مقتدر و قدرتمندی که انگار حاملِ تمام نشانه های زمانه خودش بود. تا قبل او این نیکی کریمی بود که با چهره مینیاتوری و بازی اش در نقش زنان بی پناه، دوره گذار را از زن خانه دار به زن فعال در جامعه، نمایش می داد.

 اما هدیه تهرانی نماد یک نسل بود: نسل دختران جسور و بی پروایی که گاه خونسردی و بی اعتنایی شان جلوه ای شرورانه پیدا می کرد. بازیگری مثل هدیه تهرانی در هیچ دهه ای نمی توانست این چنین بازتابنده روح سرکش زنان باشد؛ بازیگری مثل او هرگز نمی توانست در دهه پنجاه یا شصت شانسی داشته باشد؛

 

این دوم خرداد بود که راه تنفس را باز کرد و به جلوه های گوناگون افراد در جامعه ایرانی اهمیت داد. تهرانی نمایش دهنده اقتدار رازورزانه زنانه ای بود که تا قبل از آن هرگز دیده نشده بود. زن در جامعه مردسالار و سینمای اولترا مردسالارِ ما، در قالب مادر/ همسر پذیرفته می شد. اما تهرانی دختر سرکشی بود که رفتار خانمانه و اقتداری درونی داشت. چندان به مردان توجه نمی کرد و جز با زبان استهزا با آنها طرف نمی شد. بازی خونسردانه و کاملا کنترل شده اش که احساسات را پس پشت چهره سنگی اش مخفی می کرد خیلی زود او را به زنی اثیری و الگویی برای نسل جوان پرشور آن دوران بدل کرد.

 

قدرت او مرموز بود، در همان بی اعتنایی مخفی شده بود که معمولا به غرور تشبیه می شد. هدیه تهرانی مظهر زنی بود که انتخاب می کرد و تاوان می داد و از اشتباه نمی ترسید. مثل گرتا گاربو سرد و تکان دهنده بود و مثل بت دیویس، مقهورکننده. از «سلطان» تا «شوکران»، از «قرمز» تا «چهارشنبه سوری» جلوه های متنوع و متفاوت زن امروزی را نمایش داد و هیچ وقت، هیچ وقت، از خطرکردن نترسید. او تا پایان سال ۸۴، درست در پایان دوران اصلاحات که آکنده از سرخوردگی و ناامیدی بود، چهره مهم روز بود: فیلم هایش همیشه پرفروش بودند و به شکل اعجاب آوری تنها سوپراستار سینمای ایران بود که مرد و زن دوستش داشتند.

 

زمانی گفته بود: «مشتاق تجربه کردن هر چیزی هستم. حتی اگر زندگی در کره ماه باشد.» این روحیه جست و جوگر و بی اعتنا به جهان پرحاشیه بازیگری بود که کمک می کرد او تصمیم های عجیب بگیرد، مثلا پیشنهاد بازی در «لیلا» را رد کند یا بازی در فیلم «محدوده کنترل» جیم جارموش را هستم نپذیرد. عوض اش اگر نگاه کنید کلی نقش عجیب و غریب در کارنامه اش هست که نمی دانید چرا هدیه تهرانی آنها را قبول کرده است. سفر به افغانستان، درست در روزهایی که طالبان مشغول منفجر کردن مجسمه های بودا بود، سفر به عراق بعدِ حمله آمریکا، حضور در بم بعدِ زلزله، دفاع از حقوق حیوانات، عکاسی، آموزش تای چی، طراحی صحنه و هزار کار دیگری که ما از آن خبر نداریم فقط و فقط از روح ناآرام او بر می آید.

 

روح بی پروایی که از شکست نمی ترسد و متوقف نمی شود، اما... اما او مدت هاست که این تقلای روحی را جای دیگری جز سینما تجربه می کند. پرسونای سینمایی «هدیه تهرانی» مدت هاست که آن اقتدار پرشور گذشته را ندارد. جوان های دوم خرداد حالا زن و مردهای میان سالی هستند که «واقع بین» شده اند و به زندگی روزمره تن داده اند. از ایده آلیسم خالی نیستند اما راهش را نه در شر و شور که در پیمایش قدم به قدم و کُند می دانند. جای اینها، نسل تازه بی پروا، جسور و قدرتمند دیگری آمده است. هدیه تهرانی متعلق به این نسل نیست و خودش هم باهوش تر از همه ما، زودتر از زمانی که نسل دوم خرداد طرد شود، کنار کشید و زندگی دیگری را شروع کرد.

 

اول، با نقش های کوتاه در فیلم های مهم و بعد با بازی در نقش های کوتاه و بلند در فیلم های بی اهمیت، پرسونای او به آرامی از «زن مقتدر» به «زن خسته» تغییر کرد، هیچ گاه مطیع نشد اما انگار این زن در مسیر بازیابی هویتش روز به روز خسته تر می شد. آنه امروز از او می بینیم، نوع کسالت و رخوت است؛ زنی که با شرایط کنار آمده، حوصله کسی یا چیزی را ندارد و می خواهد به امان خدا رها شود تا قدری روی آرامش ببیند. او همچنان تصویری از دوم خردادی هاست؟ شاید.

 

هدیه تهرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگرانفیلم بدون تاریخ، بدون امضاء

او هیچ وقت زن دردمند عاشق پیشه کلافه نبود، حالا هم انگار از این ردای قلابی که سینما به زور تن اش کرده راضی نیست. این نارضایتی با کلافگی در فیلم هایش دیده می شود: از «آدت نمی کنیم» تا «هفت دقیقه تا پاییز»، از «پل چوبی» تا «بدون تاریخ، بدون امضاء». او بهتر از ما می داند که این کالبد سینمایی عاریتی است و مناسبش نیست. از شوربختی اش است که در سینمای ما کسی برای زن میان سال نقش خوب نمی نویسد و او با همه روح شورشی اش، باید بازیگر نقش های خنثی و زنان آرامی باشد که تب و تاب را پس پشت چشم هایشان مخفی می کنند.

 

اما «اسرافیل» برای او تجربه تازه ای است: هدیه تهرانی در اوج نیست اما تلاش کرده با شرایط سینما و خودش، کنار بیاید. این نقش، محصول توافق درونی بازیگر با پرسوناژش است، محصول واقع بینی و تعادل. حالا تمام خستگی، کلافگی، شوربختی و تنهایی در قالب زن داغ دار عاشق اما ساکت متبلور شده است. این قالبی نیست که بتواند در آن بماند اما شاید شروعی دوباره برای ساخت یک پرسونای دیگر باشد؛ یک «هدیه»ی دیگر. زمانی ایرج کریمی در تحلیل بازی، تهرانی را «هدیه شیطانی» لقب داده بود و بعدها منتقدی در مجله فیلم او را «هدیه آسمانی» دانسته بود. حالا نوبت یک هدیه دیگر است، شاید زمینی تر، واقعی تر و معقول تر. تصویری از زنی که هنوز می جنگد و مقتدر است اما روش اش را عوض کرده است.

 

پیشنهادهایی که رد کرد

۱. روز واقعه

هدیه تهرانی می گفت این نقش چیزی جز بله و نه داشت و اصلا مناسب نبود تا او با این فیلم وارد سینما شود. او تست گریم انجام داد و فیلمنامه را خواند اما در نهایت این نقش را نپذیرفت.

 

۲. بودن با نبودن

عیاری دنبال بازیگری بود که تا به حال دیده نشده بود. تهرانی را به او پیشنهاد کردند و عیاری پذیرفت. تهرانی کلی برای این پروژه وقت گذاشت اما وقتی شنید که ممکن است فیلم ساخته نشود، رفت در فیلم «سلطان» بازی کرد.

 

 

هدیه تهرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگرانفیلم سلطان

 

۳. لیلا

بعد از یک تصادف سخت، وقتی تهرانی قرص کرتُن مصرف می کرد و ورم کرده بود با مهرجویی ملاقات کرد. فیلمنامه را که آن روزها «یک داستان واقعی» نام داشت خواند و خوشش نیامد.

 

نمی توانست با این ماجرا که مردی برای بچه دار نشدن، برود و زن دوم بگیرد کنار بیاید، بنابراین پیشنهاد بازی در «لیلا» را نپذیرفت.

 

۴. محدوده کنترل

جیم جارموش بازی تهرانی را در اپیزود «رمئوی من کجاست؟» عباس کیارستمی در مجموعه «هر کس سینمای خودش» دیده بود و خوشش آمده بود. او فیلمنامه عجیب و غریب «محدوده کنترل» را برای تهرانی فرستاد اما بازیگر ما آن را نپذیرفت چون از نقش خوشش نیامده بود!

 

جوایز

 

 

هدیه تهرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

دوره اول

سیمرغ بلورین

- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از هفدهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «قرمز» به کارگردانی فریدون جیرانی

 

- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «چهارشنبه سوری» به کارگردانی اصغر فرهادی.

 

تندیس

- برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم «چهارشنبه سوری» از دهمین جشن خانه سینما

 

- برنده جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره بین المللی فیلم پیونگ یانگ برای بازی در فیلم «پارتی».

 

نامزد دریافت جایزه

- نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم «شوکران» از چهارمین جشن خانه سینما.

 

- نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم پوسان برای بازی در فیلم «چهارشنبه سوری».

 

دوره دوم

نامزد دریافت جایزه

- نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «اسرافیل».

 

- نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «هفت دقیقه تا پاییز».

 

مهم ترین نقش ها؛ دوره اوج

 

هدیه تهرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگرانفیلم شوکران

سلطان

یک فیلم چریکی و خیابانی که مسعود کیمیایی طی ۲۰ روز ساخت. قبل آن قرار بود کیمیایی فیلمی به نام «سیب سرخ حوا» را بسازد که منتفی شد اما با همان گروه فیلم «سلطان» را در حالی که هنوز فیلمنامه اش کامل نشده بود جلوی دوربین برد. این اولین حضور تهرانی بود؛ اولین تصویر از زنی خونسرد که نمی خندید، آرام حرف می زد و عشقش را بروز نمی داد. با این فیلم بود که او چهره شد.

 

قرمز

فریدون جیرانی بهتر از کیمیایی و احمد امینی به قدرت بازی تهرانی پی برد؛ این که او در استفاده از بدن و اندام هایش امساک می ورزد و بیان خوبی دارد. «قرمز» درباره زنی بود که استقلالش را در برابر مرد بیماری به دست می آورد بازی آرام، کم تنش و لحن بیان راحت و سرد تهرانی «مشرقی» را به ماندگارترین شخصیت آثار جیرانی بدل کرد. اعطای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن خوشامدگویی به چهره تازه سینمای ایران بود.

 

شوکران

اوج بازی هدیه تهرانی؛ او مثل یک بازیگر پخته در تمام لحظات حضور داشت: بازی درونی که مرز شرارت و دوست داشتنی بودن را می شکند و قالب تازه ای می آفریند. هنوز خنده های او که ناخودآگاه دستش را جلوی دهانش می گرفت و گریه هایش در پایان فیلم زبانزد است. تهرانی در قالب «دیو و دلبر» همه را شوکه کرد؛ پرسونای او با این نقش کامل شد: زنی که روی پای خودش ایستاده، جلو می رود و از هیچ چیز نمی هراسد.

 

کاغذ بی خط

فیلمی که انعکاسی از وضع موجود زنان در اواخر دهه هفتاد بود: تضاد مردی که زن را به شکل کلیشه ای می خواست در برابر زنی که مولد بود و آفریننده. تهرانی رو به روی خسرو شکیبایی، در فیلمی با ریتم تند، جلوه تازه ای از قدرتمندی طبقه متوسط ارائه داده، زنی که عقب نمی رود و نقش های اجتماعی کلیشه ای را نمی پذیرد

 

دنیا

احیای همان قالب و شمایل زن اثیری مقتدر، این بار در فیلمی با لحن کمیک. فیلم، باز هم از تضادها می گفت، از مواجهه مرد سنتی با زن به روز و مدرن، تهرانی در قلب یک «زن مرگبار» درخشان بود

 

چهارشنبه سوری

پخته ترین اجرای تهرانی که البته با شکستن قالب همیشگی اش ممکن شد: زن قدرتمند این جا چهره دیگری هم از خودش نشان داد: عاشقی سرتق که نمی توانست با خیانت همسرش کنار بیاید: گریه های او در حمام و دیالوگ هایی که بین هق هق اش می گوید، نمونه ای درست از اجرا و کنترل او بود.

 

شبانه

آغاز تغییر هدیه تهرانی در سینماست؛ بعد از آن که تهیه کننده فیلم، آن را رها کرد این تهرانی بود که حاضر به سرمایه گذاری در این پروژه شد. فیلمی سخت و پیچیده از نظر روایی که بازیگر مثل ابزار در خدمت این روایت بود.

 

دوره فرود

 

هدیه تهرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگرانفیلم نسل جادویی

 

نسل جادویی

فیلم سر به هوا و عجیب و غریب ایرج کریمی درباره آدم هایی با قدرت ماورایی شوکه کننده بود. هدیه تهرانی مثل تمام بازیگران آن فیلم، مبهوت و متعجب، یا همان ویژگی های همیشگی اش بازی می کرد اما در بلاتکلیفی کل روایت، و قصه و فضا، هیچ نکته شگفت انگیز و معقولی نداشت.

 

نیوه مانگ

تهرانی علاوه بر بازی در نقش زن کرد چهل و خرده ای ساله، دستیار بهمن قبادی هم بود. بیشتر، یک جور طبع آزمایی و تجربه بود و فیلم، نه به خاطر تهرانی که حتی به خاطر داستانش هم محبوب نشد. فیلم داستان پرو پیمانی نداشت و این لوکیشن و موقعیت های اگزوتیک بود که توجه تماشاگر را جلب می کرد.

 

فرزند صبح

تجربه شکست خورده بهروز افخمی که هنوز معلوم نیست نسخه اصلا آن را دیده ایم یا نه! بازی تهرانی در نقش مادر امام (ره) با دوبله ای که نه تنها لهجه را نمی ساخت که بازی بازیگر را هم کاریکاتوری می کرد، یک شکست دیگر بود.

 

هفت دقیقه تا پاییز

می گویند این نقش را به این دلیل پذیرفت تا از پس چک های برگشت خورده ماجرای نمایشگاه عکس اش برآید. فیلمی پا در هوا که تهرانی هم کمترین انرژی را برای آن گذاشته بود و بی کم و کاست با گارد بسته، فقط شمه ای از قدرتش در اجرای خونسردانه نقش ارائه داده بود. عجیب این که برای این فیلم نامزد سیمرغ بلورین شد!

 

هدیه تهرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگرانفیلم پل چوبی

پل چوبی

مشکل اصلی این بود که او از نظر سن و سال و سکنات اصلا به نقش نمی خورد. تهرانی، انگار خسته و کلافه، در سکانس ها بازی می کرد و حضورش هیچ حس عاشقانه ای را برای مخاطب ایجاد نمی کرد. قرار بود با تماشای او و بهرام رادان گرمای رابطه ای غنی و کهنه به ما رخنه کند ولی انگار سرمای آن بیشتر به جان می نشست. تهرانی سیمای زن کلافه و خسته را با این فیلم متبلور کرد.

 

یک روز دیگر

نقشی بی اهمیت در فیلمی نه چندان مهم. ویژگی مهم فیلم، سیر داستان در پاریس بود و هدیه تهرانی چیزی جز همان زن عبوس و خسته برای عرضه نداشت. یک شکست برای حسن فتحی و یک فیلم معمولی دیگر در کارنامه تهرانی.

 

روز مبادا

خود خوش بود، هدیه تهرانی در قالب خودش که رو به روی نابازیگرها باید حرف می زد. نه از بازی خبری بود نه از روح پیچیده ای که همه سختی های دنیا را روی هم تلنبار کرده بود. هدیه تهرانی خوش برخورد و شاد و شنگول که حضورش در فیلمی خانوادگی غافلگیری محض بود.

 

آدت نمی کنیم

قوامی افتن کاراکتر زن خسته و بی حوصله. او به نقش مادر نمی خورد و باورپذیر نبود، همان طور که در نقش همسر جاافتاده فیلم هم چیزی برای عرضه نداشت. بازی اش در این فیلم مثل آتشفشانی بود که با کپسول خاموش شده بود: می شد شراره های آتش برای طغیان را دید اما نقش و فیلمنامه دستش را بسته بد!

 

بدون تاریخ، بدون امضاء

یک نقش معمولی برای تهرانی. معلوم نیست چرا او باید این نقش فرعی غیردراماتیک را بازی کند. تکرار حضور در نقش های فرعی و کم اهمیت و کوتاه که انگار تهرانی تنها برای تزئین نئون های سینماها انتخاب شده است.

 

دوره بازگشت

اسرافیل

 

هدیه تهرانی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

حضور موقرانه تهرانی نوید ظهور یک پرسونای تازه ار می دهد؛ بازی او در سکوت، استفاده حداقلی از اندام، چشم ها و میمیک صورت و کنترل در بروز احساسات، اینجا با غم فقدان گره خورده و نتیجه داده است. کلافگی و خستگی اش با غم به ثمر نشسته و شخصیتی ساخته که بیننده را به درون خودش می کشد؛ مادری که در فراق فرزندش عزادار است، باورپذیرترین نقشی است که تهرانی طی ده سال اخیر بازی کرده است.

 

 

 

 

bartarinha.ir
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش