پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۰۸:۵۴ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۱۹۳۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

مصطفی کیایی: پلاسکو نماد اقتصاد ایران بود که فروریخت/ حال مردم خوب نیست

مصطفی کیایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
مصطفی کیایی معتقد است که پلاسکو نماد اقتصاد ایران بود که فروریخت. او می‌گوید: رفتاری که با ساختمان پلاسکو و حادثه فروریختن ساختمان پلاسکو شد؛ مانند رفتاری است که با اقتصاد کشور انجام می‌شود.

به گزارش ایلنا، مصطفی کیایی ششمین فیلم سینمایی خود به نام چهاراه استانبول را در ادامه فیلم‌های قبلی با درون‌مایه مشکلات اقتصادی تهیه و کارگردانی کرده است. چهارراه استانبول در جشنواره فیلم فجر در سال گذشته با استقبال خوبی همراه شد. کیایی در گفتگوی پیش‌رو از پلاسکو به‌ عنوان نمادی از اقتصاد فروریخته ایران یاد می‌کند که به‌جای درمان ریشه‌ای؛ فقط آرام کردن آن در اولویت سیاست‌گذاران کشور قرار گرفته است.

 

چند فیلم آخر شما نگاه مستقیمی به مشکلات اقتصادی دارد. گویا ریشه همه مشکلات را در مسائل اقتصادی می‌دانید؟

دقیقا اینگونه است. خیلی از مسائل سیاسی و اجتماعی ریشه اقتصادی دارند. وقتی اقتصاد سالم نیست و شفافیت در آن وجود ندارد سایر مسائل حوزه‌های دیگر همچون فرهنگی و اجتماعی نیز با این مساله گره می‌خورد.

 

پس چرا به مشکلات اقتصادی همچون اختلاس، پولشویی و فساد مالی می‌پردازید اما ریشه مشکلات را نشان نمی‌دهید؟

آنچه برای من در فیلم مهم است قصه و درام است. برای من مهم این است که عناصر داستان بتواند درام را به پیش ببرد. شخصیت‌های اصلی فیلم‌های من طبقه متوسط هستند زیرا خاستگاه اجتماعی خودِ من نیز همین طبقه است.طبقه متوسط یکی از طبقاتی است که زندگی در آن بسیار سخت است زیرا با یک حرکت کوچک می‌تواند رشد کند و با یک لغزش به طبقه پایین منتقل شود. در فیلم‌هایم نیز به تاثیر اقتصاد در این طبقه نگاه داشتم.

 

مثلا در «خط ویژه» می‌خواستم بگویم اقتصاد بیمار باعث به وجود آمدن افراد رانت‌خوار و آقازاده می‌شود که نمونه آن سام قریبیان است. از طرفی شخصیت‌های دیگری هم به وجود می‌آیند که دارای مشکلات مالی و اقتصادی زیادی هستند مثلا در «چهارراه استانبول» باز ریشه مشکلات شخصیت‌ها در اقتصاد جستجو می‌شود اما در حوصله درام نیست که به ریشه‌ها بپردازد. طبیعتا آنچه همیشه برای من مهم است، قصه‌گویی‌ست.

 

چرا قصه آخرین فیلم‌تان را در بستر حادثه ساختمان پلاسکو روایت کردید؟

زمانی که اتفاق ساختمان پلاسکو رخ داد؛ من فیلمنامه‌ای را تکمیل کرده بودم و حدود ۸۰ درصد قصه آماده شده بود.قصه این فیلم درباره مهاجرت بود و قرار بود آن را در لندن بسازم اما بعد از اتفاق حادثه پلاسکو آن فیلمنامه را کنار گذاشتم و فیلمنامه‌ای درباره ساختمان پلاسکو نوشتم. از همان زمان نیز می‌دانستم که ساختن این فیلم یک ریسک است زیرا در سینمای ایران این سابقه وجود ندارد که یک اتفاقی رخ بدهد و کمتر از یک سال فیلمی درباره آن اتفاق ساخته شود. دو هفته بعد از حادثه پلاسکو طرح اولیه فیلم ثبت شد و بعد فیلمنامه را نوشتم.

 

نقطه عطف فیلم زمانی است که شما فروریختن ساختمان پلاسکو را نشان می‌دهید و بخش زیادی از فیلم به نجات زیرآوارمانده‌ها می‌پردازد و در این بین مدیریت شهری و مدیریت بحران نیز نقد می‌شود. انگار شخصیت‌ها همزمان هم درگیر مشکلات اقتصادی و هم درگیر نجات جان خود هستند؟

از نظر من؛ پلاسکو نماد اقتصاد ایران بود که فروریخت. رفتاری که با ساختمان پلاسکو و حادثه فروریختن ساختمان پلاسکو شد مانند رفتاری است که با اقتصاد ما انجام می‌شود یعنی مدیران به‌جای آنکه به دنبال ریشه‌یابی مشکلات باشند فقط مُسَکِن تزریق می‌کنند. من حدود ۱۲ ساعت فیلم مستند از ابتدای فروریختن ساختمان پلاسکو تا انتها را تماشا کردم و خود این حادثه ایده‌های زیادی می‌داد که ما فیلم درباره چنین اتفاقی بسازیم. اما من فقط تلاش کردم از این حادثه برای نشان دادن مشکلات بزرگتری همچون وضعیت نابسامان اقتصاد، مدیریت شهری استفاده کنم.حادثه پلاسکو نشان داد که هیچ مدیریتی در شهر برای بحران‌های مختلف وجود ندارد. این حادثه یک هشدار بود در این‌باره که اگر حادثه بزرگتری رخ بدهد با چنین مدیریتی باید انتظار یک فاجعه بزرگ را داشت.

 

چرا خود حادثه پلاسکو را دستمایه فیلم قرار ندادید؟

ساخت فیلمی درباره ساختمان پلاسکو که ۹۰ دقیقه بخواهد به این حادثه بپردازد؛ نیاز دارد که کل ساختمان در فیلم ساخته شود و همین بازسازی نیاز به هزینه‌های زیادی دارد که بخش خصوصی توانایی تامین این هزینه‌ها را ندارد. ازسوی دیگر ما در فیلم چهارراه استانبول از یک الگوی مرسوم سینمای جهان استفاده کردیم. در سینمای دنیا مثلا وقتی درباره حادثه کشتی تایتانیک یا آتش‌سوزی در سانفرانسیسکو فیلم ساخته می‌شود از یک اتفاق کوچک به حادثه بزرگ می‌رسند. اگر ما بیشتر از آنچه در فیلم وجود دارد به حادثه پلاسکو می‌پرداختیم؛ شاید مخاطب را پس می‌زد. همچنین در این فیلم سعی کردیم ادای دین کوچکی بکنیم به تلاش‌های آتش نشان‌هایی که در راه نجات مردم جان خود را از دست دادند.

 

باید بگویم؛ ساخت این فیلم برای من یک دغدغه شخصی بود و احتمال می‌دادم اگر این فیلم را من نمی‌ساختم هیچ‌کس دیگری نیز آن را نمی‌ساخت همان‌گونه که شاهد خواهیم بود هیچ فیلمی درباره سانچی یا حادثه سقوط هواپیمای یاسوج ساخته نمی‌شود. من هیچ وقت برای ساخت هیچ فیلمی سفارش نگرفتم و هر فیلمی ساختم دغدغه خودم بوده است و از صافی خودم رد شده است. در آن زمان من می‌توانستم به‌جای چهارراه استانبول فیلم بارکد ۲ را بسازم که قطعا فروش ۲۰ میلیاردی می‌کرد اما احساس کردم به‌جای آنکه مانند دیگران بعد از حادثه پلاسکو در فضای مجازی پست بگذارم یا مطلب بنویسم؛ فیلمی باید بسازم که شاید بخشی از دینم را ادا کند.

 

یعنی معتقدید این روزها فیلم‌هایی مانند چهارراه استانبول اولویت نیست و همه به دنبال پول درآوردن از سینما هستند؟

سینمای امروز ایران دو دسته شده است، یکی سینمای جریان اصلی که باید کلیت سینما را به پیش ببرد و جای خود را به سینمای روشنفکری اجتماعی داده است، به همین دلیل در هر فصل فقط یک یا دو فیلم پرفروش وجود دارد و بیش از ۲۰ فیلم از فروش خوبی برخوردار نیستند و فیلم‌سازها دیگر برای کار کردن حالی ندارند به همین دلیل ما فیلم‌هایی در گونه‌هایی همچون اکشن، وحشت نمی‌بینیم. تهیه‌کنندگان نیز دنبال فیلم‌هایی هستند که راحت ساخته شوند.

 

بنابراین مشکل را تهیه‌کنندگان غیرحرفه‌ای می‌دانید؟

تعریف تهیه‌کنندگی در سینمای ایران به شدت تغییر کرده است. ما دو دوسته تهیه‌کننده در سینما داریم، یک دسته تهیه‌کنندگانی که دانش کافی برای ساخت فیلم را دارند اما پول کافی برای ساخت فیلم را ندارند. این تهیه‌کننده توقع دارد کارگردانی که می‌خواهد فیلم بسازد سرمایه‌گذار و پول نیز با خود بیاورد. گروهی دیگر تهیه‌کنندگانی هستند که به تازگی وارد سینما شده‌اند و پول‌های زیادی دارند اما سوادی درباره ساخت فیلم ندارند و کار کردن با آنها بسیار سخت است. به همین دلیل امروز ما شاهد افزایش تعداد زیاد تهیه‌کننده - کارگردان هستیم یعنی کسانی که همزمان علاوه بر کار کارگردانی، تهیه‌کنندگی را نیز برعهده دارند زیرا وقتی با شرایط موجود کارگردانی و تهیه‌کنندگی یک فیلم را یک نفر برعهده دارد پروسه تولید با آرامش بیشتری طی می‌شود.

 

در چند فیلم آخر به‌خصوص عصر یخبندان، خط ویژه و چهارراه استانبول، داستان به شکلی نشان داده شد که انگار هیچ نجات دهنده‌ای از بیرون وجود ندارد و تا زمانی که خودمان نخواهیم نمی‌توانیم مشکلاتمان را حل کنیم.

دقیقا درست است تغییر در جامعه از تغییر افراد به وجود می‌آید و افراد تا از درون تغییر نکنند هیچ اتفاقی نمی‌افتد و منشا هر حرکت اجتماعی از درون خود ماست. مثلا امروز بحث تولید ملی و توجه به کالای ایرانی مطرح شده اما تا زمانی که من به عنوان یک ایرانی در زمان خرید یک کالای ایرانی این حس را نداشته باشم که با خرید این کالا می‌توانم کمک کنم که یک کارگر ایرانی بیکار نشود، نمی‌توانیم به تولید ملی کمک کنیم والا تبلیغاتِ تخت و نصبِ بنر و پلاکارد که راحت است اما منجر به هیچ نتیجه‌ای نمی‌شود و هیچ فرهنگ‌سازی صورت نمی‌گیرد و به دنبال آن هیچ تحولی نیز رخ نخواهد داد.

 

درباره وضعیت فروش چهارراه استانبول و استقبال مخاطبان بگویید؟

دو روز اول اکران فیلم خوب بود اما به محض آنکه وضعیت جدید برای برجام پیش آمد از فردای آن؛ فروش فیلم‌ها افت کرد. به نظر می‌رسد حال مردم خوب نیست و در شوک فرو رفته‌اند. وضعیت اقتصادی ایران بسیار پیچیده است. عید نوروز به دلیل آنکه سال تازه عوض شد، مردم در تعطیلات به‌سر می‌بردند و همچنین در جیب‌ها پول بود پس خیلی‌ها متوجه وضعیت نشدند ولی در اکران دوم نوروز؛ مشکلات اقتصادی کاملا محسوس شد و ریزش مخاطب را حس کردیم. فیلترینگ فضای مجازی نیز تاثیر مستقیمی بر میزان فروش فیلم‌ها گذاشت و اطلاع‌رسانی را ضعیف کرد.

 

درحالیکه فیلم‌هایی که در اکران نوروز به نمایش درآمدند؛ فیلم‌های خوبی بودند و مخاطبان خودشان را داشتند. امروز و در این شرایط هنوز اکران روزهای سه‌شنبه بسیار خوب است و همین مساله نشان می‌دهد که مردم نگران وضعیت اقتصادی هستند.

 

 

  • 9
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش